lördag 20 februari 2016

زندان گوهر دشت- نوشته‌ای از زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند: یک خاطره، یک سر مشق

زندان گوهر دشت- نوشته‌ای از زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند: یک خاطره، یک سر مشق اواخر تابستان 60بود که به زندان جمشیدیه منتقل شدم، در بند سربازان که من در آنجا بودم، با جوانی آشنا شدم که در اوج صلابت و استواری، بسیار خاکی، مهربان و تیز بین بود، همه او را در بند به نام دکتر صدا می‌کردند شاید علتش این بود که رابط بهداری بود و معمولاً خیلی بیشتر از کادر بهداری پیگیر مسایل درمانی زندانیان بود. بله صحبت از جاودانه‌فروغ ارتش آزادیبخش مجاهد شهید پرویز سعیدی است. همچنین به‌خاطر می‌آورم که دکتر در پاییز 60 که نمایش انتخابات ریاست‌جمهوری رژیم بود معمولاً و به‌صورت ریتمیک می‌خواند، من رأی نمیدهم تو رأی نمی‌دهی ما رأی نمی‌دهیم، او رأی می‌دهد و جالب این‌که هر گاه کلمه او رأی می‌دهد را بر زبان جاری می‌ساخت نگاهش متوجه یکی از انواع مزدوران رژیم (توده‌ای اکثریتی) بود.پرویز شهید همیشه می‌گفت در کنار هم قرار گرفتن من و تو هست که ما تشکیل می‌گردد و می‌توانیم حق خودمان را از حاکمان ظلم و جور بگیریم و اتفاقاً همیشه ترس رژیم از شکل گرفتن همین ما هست، و این او هست که غایب است و در جمع ما نیست و هر کجا که باشد در خدمت رژیم و جلادان اوست.پرویز شهید با پیوستن به ارتش آزادی و قرار گرفتن در جبهه خلق و آزادی به عهد خود با خدا و خلقش و با فدای بیکران وفا نمود و عملاً این آموزش را داد که ماندگاری و شرافت در قرار گرفتن در جبهه خلق و حقیقت یعنی همان ستم دیدگان است و حرکت در جهت به زیر کشیدن ستمگران در هر زمان و در هر مکان، پس هموطن، همه با هم گفته جاودانه‌فروغ آزادی پرویز سعیدی را به زبان و به‌عمل تکرار کنیم. من رأی نمیدهم، تو رأی نمیدهی، ما رأی نمی‌دهیم. زندان رجایی ابوالقاسم فولادوند.


خبرهاى ما را مى توانيد در كانال تلگرام نيز دنبال كنيد
https://telegram.me/mojahedin_org

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar