lördag 31 augusti 2019

«با دل خونین و لب خندان کشور را اداره می‌کنیم»!


این حرف را پنجشنبه‌شب ۷شهریور نوبخت، معاون آخوند روحانی و رئیس سازمان ورشکستهٔ برنامه و بودجه رژیم، بر زبان آورد.
همزمان بانک مرکزی رژیم اعلام کرد نقدینگی به مرز ۲هزار میلیارد تومان رسیده است.
معنای این حجم از نقدینگی چیست؟
مگر در کشورهای پیشرفته هم شاهد نقدینگی نیستیم. پس چرا این موضوع در ایران نابودکننده است؟
از سوی دیگر و در یک موضع‌گیری دیگر پنجشنبه صالحی گفت علت اقتصاد فروپاشیده نظام تحریم‌هاست. این حرف چقدر واقعی است؟

معنای این حجم از نقدینگی چیست؟

معنای بسیار ساده این حجم از نقدینگی یعنی افزایش سرسام‌آور تورم و گرانی.
روزنامه حکومتی جهان صنعت پنجشنبه ۷شهریور هر گونه چشم‌انداز نسبت به بهبودی این وضعیت را منتفی دانست و گفت تورم کماکان رو به افزایش است و نوشت: «در حالی که اتفاق مثبتی در اقتصاد نیفتاده است، هزینه‌های دولت به قوت خود باقی است، تورم رو به فزونی گذاشته است و گشایشی در روابط بین‌الملل ایجاد نشده است»!
البته این نقدینگی وحشتناک، یعنی ۲هزار تریلیون تومان، فقط نشان از فروپاشیدن اقتصاد کشور نیست. بلکه مهمتر این‌که نشان می‌دهد چگونه عامل اصلی این فروپاشی اقتصادی، یعنی فساد و دزدی و غارت نهادینه و سیستماتیک است.
به این ترتیب که: در رژیمی که پایه و اساس اقتصادش نه بر تولید، بلکه یک اقتصاد انگلی و یک اقتصاد مبتنی بر دلالی و بورس‌بازی است، افزایش نقدینگی ناشی از چاپ بی‌رویه اسکناس است.
حال هنگامی که تنها در عرض یک سال (به گفته گزارش بانک مرکزی رژیم) به حجم نقدینگی ۲۵درصد افزوده می‌شود، یعنی به همین میزان طی یک‌سال گذشته اسکناس بی‌پشتوانه چاپ کرده‌اند.
چاپ اسکناس بی‌پشتوانه هم یعنی پول ملی با شتاب ارزش خودش را از دست می‌دهد. در همین وضعیت، حقوق پایه کارگر که قبلش یک میلیون و ۵۰۰هزار تومان بود (که به‌گفته خود مقامات رژیم ۵ تا ۶بار زیر خط فقر است) اگر این کارگر می‌توانست با این میزان پول یک هفته زندگی خانواده‌اش را اداره کند، اکنون با پایین رفتن بیشتر ارزش پول ملی، با همان میزان می‌تواند ۴روز زندگی‌اش را بچرخاند و هر چه نقدینگی بالاتر برود، ارزش پول ملی پایین‌تر می‌آید و قدرت پولی که در دست مردم است کمتر می‌شود.
آن میزانی که از ارزش پول کاسته شده، باید جایی رفته باشد. آن «جا» همان جیب حکومت است!
جهان صنعت در جنگ باندی به همین غارت سیستماتیک اعتراف کرده و می‌نویسد: «چاپ پول و وضع مالیات تورمی برای جبران کسری بودجه در واقع دست بردن در جیب مردم است»!
به همین علت گفته می‌شود این افزایش سرسام‌آور نقدینگی، حاکی از سیستماتیک بودن فساد در رژیم است.
به‌خصوص اکنون که به‌علت تحریم‌ها رژیم پولی در خزانه‌ا‌ش باقی نمانده که هزینه‌های دستگاه سرکوب و پاسداران و بسیجی‌ها و مزدوران منطقه‌ایش را تأمین کند، در نتیجه با همین مکانیزم‌ها دست در جیب مردم می‌کند تا مقداری از کمبود بودجه‌ا‌ش را با این غارتگری سیستماتیک جبران کند.

نقدینگی و پیشرفت

در بسیاری کشورها نقدینگی می‌تواند عامل پیشرفت باشد. حتی یکبار شخص خامنه‌ای هم گفت اگر این نقدینگی را با فناوری همراه کنیم پیشرفت حاصل می‌شود.
اما باید حرف او را تکمیل کرد که نقدینگی تنها هنگامی که در ایجاد و گسترش تولید هزینه گردد باعث پیشرفت می‌گردد!
برای نمونه آلمان یکی از نقدینگی‌های بالا را در جهان داراست،‌ اما این نقدینگی (یعنی تولید پول) بر اساس اقتصاد قوی و پایه‌ای این کشور است. مثلا صنایع خودروسازی قوی و دیگر تولیدات صنعتی که دارد. برای همین اتفاقاً این میزان نقدینگی چون پشتوانه‌ٔ ‌ قوی اقتصادی دارد،‌ خودش به گردش چرخ اقتصاد کشور کمک می‌کند.
اما در ایران کدام تولید پایه‌ای وجود دارد؟ خودروسازی؟ کشاورزی؟ نه تنها هیچ صنعتی وجود ندارد، بلکه هر چه هم بوده رژیم آنها را در جنایت خصوصی‌سازی‌اش نابود و ویران کرده است. یکی دو سال پیش بود که خود کارشناسان رژیم از تعطیلی بیش از ۶۰درصد کارخانه‌ها خبر دادند.
برای همین این نقدینگی حاصل یک تولید قوی نیست. بلکه حاصل چاپ اسکناس بی‌پشتوانه است. روندی که به‌شدت اقتصاد را هر چه بیشتر ضعیف و ناتوان می‌کند.
نکته مهمتر هم این‌که در کنار این نقدینگی، فساد سیستماتیک هم بر روند نابودی اقتصاد ایران شتابی بسیار بیشتر داده است.

مشکلات، نقدینگی یا تحریم‌ها؟

اما در همان روز پنجشنبه صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی رژیم، گفت مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم‌هاست!
البته این یک شیادی موازی با غارتگری است.
اول این که: مسبب تحریم‌ها جز خود رژیم که سیاستش صدور تروریسم و آدمکشی است، هیچ‌کس دیگری نیست. طبعاً اگر واقعاً مشکل اقتصادی کشور به‌علت تحریم‌هاست، رژیم به‌راحتی می‌تواند دست از این سیاست‌های توسعه‌طلبانه، تجاوز‌گرانه و تروریستی‌اش‌ بردارد و ماجرا را تمام کند!‌ سیاست‌هایی که هیچ ربطی به مردم ایران نداشته و مردم ایران نیز مستمراً اعلام می‌کنند که سوریه را رها کن!
التبه همین‌جا باید تأکید کرد که: منظور این نیست که تحریم‌ها روری وضعیت اقتصادی رژیم تاثیر ندارد. اما اول این‌که مسبب تحریمها هم خود رژیم و سیاست‌های تجاوزکارانه‌اش است.
دوم هم این‌که: علت اصلی فروپاشی اقتصاد، فساد نهادینه شده در رژیم است.
کما این‌که کارگزاران حکومتی هم به این واقعیت اعتراف می‌کنند.
برای نمونه رئیس کمیسیون اقتصاد مجلس ارتجاع در اسفند گذشته گفت: «مشکلات اقتصادی پیش آمده در کشور هیچ ربطی به تحریم و دخالت آمریکا ندارد، بلکه ناشی از سوءمدیریتها است». سوءمدیریت هم یعنی همان دزدی و غارتگری!
یا سخنگوی کمیسیون برنامه و بودجه رژیم چند روز پیش گفت: «تصمیمات اشتباهی در دولت گرفته می‌شود که هیچ ربطی به تحریم ندارد»!
حتی شخص خامنه‌ای سال گذشته گفت تحریم هست، مشکل هم هست، اما اشکال اصلی در مدیریت درونی است!
البته نگفت که سر تمام این فساد نهادینه خودش است که به‌گفته رویترز در آبان ۹۲ سرمایه‌اش بیش از ۹۵میلیارد دلار است و به‌گفته سفارت آمریکا در بغداد همین امسال،‌ این میزان به بیش از ۲۰۰میلیارد دلار افزایش یافته است.
اکنون از آنجا که این وضعیت خیلی بالا گرفته،و همهٔ‌ مردم هم می‌دانند مشکل در تحریم نیست، بلکه مشکل در غارتگریهای نهادینه شده نظام است، صالحی آمده با شیادی مقداری سرپوش روی آن بگذارد. اما جواب وی را خود مردم در اعتراضاتشان می‌دهند که می‌گویند: «دشمن ما همین‌جاست، دروغ میگن آمریکاست»!

تفاوت فساد در دیکتاتوری آخوندی با فساد در دیگر نقاط جهان

طبعا فساد در همه جای جهان وجود دارد اما تفاوت آنچه که در ایران می‌گذرد با آنچه که در جهان در جریان است این است که فساد در رژیم نهادینه شده است.
برای همین هنگامی که در هر کشوری، یک مقامی اختلاسی می‌کند (نه در ابعاد نجومی آخوندها) به‌سرعت خودش یا حتی دولتش استیضاح می‌شوند، دادگاهی می‌شوند و کارش پیامدهای جدی دارد.
اما در رژیم نه تنها از اینها خبری نیست، بلکه هنگامی که در جنگ باندی گوشه‌هایی از غارتگریهای همدیگر را رو می‌کنند، باز همه در مقامات خودشان تثبیت می‌شوند!‌
به‌عنوان نمونه ۲هفته پیش آخوند یزدی و آخوند آملی لاریجانی فساده‌ای نجومی یکدیگر را رو کردند، آیا هیچ‌یک از این سرباند‌های مخوف از مقامی که دارند تنزل رتبه یافتند؟ آیا لاریجانی از ریاست مجمع تشخیص کنار گذاشته شد؟ آیا اصلاً به آن ۶۳حساب بانکی‌اش خدشه‌ای وارد شد؟ جز این‌که یکی دو مقام درجه‌ءچندم و خرده‌پای نظامش را قربانی کند کار دیگری هم کرده است؟ ضمن این‌که همین قربانی کردنها هم اساساً ناشی از وحشت از خشم مردم و تبلیغات اپوزیسیون است.
علت هم روشن است: تمامی ساخت و بافت این رژیم بر پایه فساد است. یعنی اولویت برایشان غارتگری است. قدرت را هم برای همین می‌خواهند.

نتیجه‌گیری

دستگاهی که اساسش بر چپاولگری است، مهره‌ها و نفراتش انگیزه‌شان را از غارت می‌گیرند.
برای همین رژیم نمی‌تواند انگیزه اصلی مهره‌هایش را از آنان بگیرد. چرا که در چنان صورتی به‌سرعت رژیم را رها کرده و کنار می‌کشند، اتفاقی که می‌تواند به فروپاشی کل دستگاه منجر گردد.
نمونه بارز این گزاره برملا شدن افتضاح حقوق‌های نجومی نظام در اردیبهشت ۹۵ است. ماجرایی که خیلی صدا کرد. همگان دریافتند که بسیاری از مدیران حکومتی حقوق‌هایی تا ۵۰میلیون تومان و بالاتر می‌گیرند، تازه بدون انبوه مزایای دیگری که دریافت می‌کنند. برخی هم تا ۱۸۰میلیون تومان و... (این البته مربوط به دورانی بود که دلار، ۳هزار تومان بود نه اکنون که بالای ۱۰هزار تومان است)!
همان هنگام کواکبیان، عضو مجلس ارتجاع، در جنگ باندی گفت: «آماری وجود دارد که حدود ۳هزار فیش بین ۲۰ تا ۵۰میلیون تومان(برای مدیران) وجود دارد که قانونی نیست، البته ۳۰۰فیش هم بالای ۵۰میلیون تومان داریم که پوشش قانونی ندارد»!
این موضوع باعث افزایش خشم عمومی در جامعه شد. چرا که بسیاری از مردم حتی نان شب هم نداشته و ندارند و در عین‌حال شاهد چنین فسادی هم شدند. برای همین مجلس ارتجاع وحشت کرد و تلاش نمود مصوبه‌ای تصویب کند و سقف حقوق را ۱۲میلیون تومان تصویب کند. اما شورای نگهبان بلافاصله رد کرد. بعد هم توضیح داد: اگر این کار را بکنیم،‌ مدیران می‌گذارند و می‌روند!
به این علت است که رژیم نه تنها نمی‌تواند این فساد نهادینه شده را کنار بزند، بلکه خودش هر چه بیشتر فساد را گسترش می‌دهد، کاری که اگر نکند نظامش فرومی‌ریزد.
برای همین هم مقاومت ایران می‌گوید تنها راه رشد و شکوفایی ایران،‌ سرنگونی این رژیم است. چون این رژیم نمی‌خواهد و نمی‌تواند ساختار فساد نهادینه‌اش را تغییر بدهد. پس باید کنارش زد، سرنگونش کرد و از اساس بن و ریشهٔ ‌ فاسدش را از ایران برکند.

احمد خاتمی در جمعه‌بازار تهران و اذعان به درهم شکستن برچسبهای تروریستی توسط مجاهدین


در جمعه‌بازار ولایت‌فقیه در تهران روز ۸شهریور، آخوند احمد خاتمی، با اشاره به درهم شکستن برچسبهای تروریستی توسط مجاهدین در سالهای گذشته، ترس و نگرانی رژیم را از چرخش سیاست دولت جدید ‌آمریکا علیه مماشات و باج‌دادن به آخوندها و تحریم و لیست‌گذاری تروریستی سپاه و شبه‌نظامیان خامنه‌ای را برملا کرد و گفت:
«منافقین با این ترورهای کور از لیست سازمانهای تروریستی اینها جدا شده آمریکاییها ادبیات‌شان این است تو دنیا حزب‌الله لبنان میگه تروریست، انصارحزب‌الله یمن، حشدالشعبی عراق را تروریسم می‌نامد اینها با همین انگها کشورها را انگ تروریست می‌زنند جوانهای ما بدانند که این اغواگری ست و دروغ هست».

امام جمعه خامنه‌ای در مورد ماجرای رفتن شتابان ظریف به محل اجلاس جی هفت برای گدایی مذاکره با آمریکا گفت:
«در هفته گذشته یک ‌سوژه‌ای که خیلی بازار گرمی داشت تب و تاب فراوانی داشت مسأله مذاکره با آمریکا بود که مقام معظم رهبری قاطعانه فرمودند هیچ مذاکره‌ای با آمریکا صورت نخواهد گرفت چه در متن سازمان ملل و چه در حاشیه سازمان ملل خوشبختانه همه مسئولان یک صدا این مطلب را گفتند
یک - مذاکره با عهد شکنان نابخردی ست همانی که رئیس‌جمهور گفت دیوانگی ست ما دیوانه نیستیم که با شما مذاکره کنیم
دو - در شرایط مساوی مذاکره معنا دارد نه در شرایط نامساوی او اونور میز بنشیند من اینور میز او بگوید هر چه می‌گویم بگو چشم این مذاکره نیست این اسمش سلطه هست) سه -مذاکره تحت فشار مذاکره نیست و مذاکره تحت فشار تسلیم است
چهار -مسئولان محترم یک جوری حرف بزنند که دشمن از ان سوزش(تصحیح می‌کند) سوژه نگیره بابا شما که نمی‌خواهید مذاکره کنید! چرا یک جور حرف میزنید که دشمن بهانه از حرف شما بگیرد.
نکته ششم- آمریکا و اروپا سر و ته یک کرباسند دل به اینها نبندند».

آخوند احمد خاتمی، در رابطه با حرفهای روحانی و باند وی راجع به اختیارات رئیس‌جمهور ولایت‌فقیه و قانون اساسی رژیم، به آنها توصیه کرد که حاشیه‌سازی نکنند. وی گفت:
«نکته دوم این است که قانون اساسی ما ظرفیت بسیار خوبی برای اداره جامعه دارد دولتمردانی که آمدند با همین قانون اساسی کشور را اداره کردند و با همین قانون اساسی می‌شود کشور را اداره کرد این جمله‌ای که آقا فرمود حاشیه‌سازی نشود معطل حاشیه‌ها نشوید انتظار می‌رود به خلاف این گفتن حاشیه درست نکنند برخی از مسئولان برای خودشان و گرفتار این حاشیه بشه با همین قانون اساسی مملکت را به‌خوبی می‌شود اداره کرد».

حضور خانواده‌های زندانیان سیاسی بر مزار شهدای قتل‌عام دهه ۶۰در خاوران


خانواده‌های زندانیان سیاسی روز جمعه بر مزار شهدای قتل‌عام دهه ۶۰ در خاوران حاضر شدند و یاد آنان را گرامی داشتند.

آژانس اتمی: ذخیره اورانیوم رژیم ایران افزایش یافته و از حد مجاز برجام عدول کرده است


آژانس بین‌المللی انرژی اتمی روز جمعه ۸شهریور گزارش داد رژیم ایران در نقض توافق اتمی با قدرتهای جهان پا را فراتر گذاشته و ذخیره اورانیوم غنی شده خودش را بالا برده است و در عین‌حال به‌لحاظ میزان پالایش نیز غلظت آن را افزایش داده است.
-آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که توافق ۲۰۱۵را کنترل می‌کند در ماه ژوییه گفته بود که رژیم ایران هم از مرز محدوده ذخیره ۲۰۲و ۸دهم کیلو گرم اورانیوم غنی شده عدول کرده و هم محدود ۳و۶۷صدم درصد غلظت اورانیوم را نقض کرده است.

وال استریت ژورنال: امتیاز دادن به جواد ظریف را متوقف کنید


هیچ آثاری از مدراسیون در مورد وزیر خارجه رژیم ایران که اکنون بنیاد فکری ما را تهدید می‌کند وجود ندارد.
وال استریت ژورنال در مطلبی به قلم مارک دوبوویتز و رائول مارک گرچت نوشت:
وزارت‌خارجه رژیم ایران اغلب خود را در حواشی رژیم می‌یابد. دیپلماتهای آن قطعاً کار خود را انجام می‌دهند: بطور خستگی‌ناپذیری تبلیغات ضد آمریکایی و ضد یهودی را منتشر کرده و بسته‌های دیپلماتیک و کمکهای لجستیکی برای نیروهای عملیاتی رژیم ایران فراهم می‌کنند و عملیات‌های مرگبار را تکذیب یا سفیدسازی می‌کنند.
با این وجود غربیها در محکوم کردن خفقان معمولاً تمایل دارند دیپلماتهای رژیم ایران را اگر به شکلی مدره به‌نظر برسند، مستثنی کنند.
دست دادن با یک زن و لبخند زدن و شوخ طبع بودن و تمایل به حضور در محلی با وجود مشروبات الکلی داشتن(باعث می‌شود)،آمریکاییان و اروپاییان وقتی اسلامگراها چنین رفتاری داشته باشند، استقبال می‌کنند.
این روحیه بخشندگی در مورد جواد ظریف بسیار عیان است. کسی که چاکرمنشی خود را به خامنه‌ای و در خدمت تروریسم او ثابت کرده است.
نمونه آن پاسخ ظریف به اتهامات فرانسه بود که بمب‌گذاری علیه گردهمایی بزرگ اپوزیسیون ایران در سال ۲۰۱۸ در حومه پاریس را خثنی کرد که در تهران طراحی شده بود.
ظریف مدعی شد که این رژیم «به صراحت هرنوع خشونت و تروریسم را محکوم می‌کند و آماده همکاری با تمامی طرفهای مربوطه برای کشف توطئه عملیات فریب است». این (موضع) بعد از آن بود که یک افسر اطلاعات رژیم ایران که پوشش دیپلماتیک داشت به‌خاطر مشارکت در جرم دستگیر شد و مقامات امنیتی اروپایی مدیریت امنیت داخلی وزارت اطلاعات را به‌عنوان مرکز فرماندهی این عملیات مشخص کردند.
حال ما خودمان هدف آقای ظریف قرار می‌گیریم. وزارت‌خارجه رژیم (ایران) روز شنبه اعلام کرده است که بنیاد دفاع از دموکراسیها و مارک دوبوویتز شخصاً مقصر طراحی و اعمال و تشدید تاثیرات تروریسم اقتصادی علیه رژیم بوده‌اند.

آمریکا نفتکش رژیم ایران با نام آدرین دریا را لیست‌گذاری و ناخدای آنرا تحریم کرد


وزارت خزانه‌داری آمریکا نفتکش رژیم ایران با نام آدرین دریا را لیست‌گذاری کرد و ناخدای آنرا تحریم کرد.
سیگال مندلکر معاون خزانه‌داری آمریکا در امور مبارزه با تروریسم در بیانیه‌یی گفت: « کشتی‌هایی نظیر آدرین دریا ۱(نیروی قدس سپاه پاسداران)را قادر به بارگیری و انتقال مقادیر بزرگی از نفت کرده، تلاش در مخفی کردن و فروش غیرقانونی آن برای تأمین مالی فعالیت‌های شرورانه این رژیم و گسترش تروریسم آن می‌کنند».
وی افزود: هر کسی که پشتیبانی برای آدرین دریا فراهم کند تهدید تحریم شدن را می‌پذیرد.

مایک پمپئو: قطع رژیم ایران از منابع مالی به طرز شگفت‌انگیزی مؤثر بوده است


مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در یک مصاحبه تلفنی گفت:‌ آمریکا رژیم ایران را مجبور می‌سازد مانند یک رژیم عادی رفتار کند.

سؤال: ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا تمایل خود را به ملاقات با رژیم ایران نشان داده است. آیا این نشان‌دهنده تغییر در موضع سخت دولت نسبت به جمهوری اسلامی می‌باشد؟ مذاکرات با کره شمالی یک کشور منفور دیگر به نتایج ملموسی دست یافته است. چرا باید در مورد ایران متفاوت باشد؟
مایک پمپئو: باید به اصول اولیه در رابطه با استراتژی فراگیرتر دونالد ترامپ در خاورمیانه برگردیم.
زمانی که ما وارد شدیم دولت آمریکا با رژیم ایران گرم گرفته بود به آنها مسیری به سوی سیستم تسلیحات اتمی و پیشرفت سیستم موشکی داده و اجازه داده بود که بزرگترین حامی تروریسم در جهان انبوهی پول و ثروت واقعی به دست بیاورد. ما اساساًً این وضع را دگرگون کردیم.
ما گفتیم دیگر اجازه شرکت رژیم ایران در تجارت را که به آن پول و منابع برای حمایت از حزب‌الله و شبه‌نظامیان شیعی عراقی و حوثی‌ها در یمن می‌دهد نخواهیم داد و فشاری واقعی را اعمال کرده و آنها را مجبور به اتخاذ تصمیم های سختی در مورد اختصاص منابعشان کردیم.
این یک تغییردهنده تعادل‌قوا بوده و به‌طرز شگفت‌انگیزی مؤثر بوده است.
همزمان رئیس‌جمهور ترامپ گفته است که خوشحال می‌شوم در یک مذاکره شرکت کنم، ولی اینها کاریست که رژیم ایران باید انجام دهد. من همیشه آنرا با گفتن این‌که مانند یک کشور عادی رفتار کنید خلاصه کرده‌ام که معنای آن لیستی از اهدافی است که مشخص کرده‌ایم.
قطعاً شامل آن است که چگونه می‌خواهیم با برنامه اتمی آنها رفتار کنیم محدودیتهایی که نیاز دارم بر برنامه موشکی آنها اعمال شود و این واقعیت که آنها نمی‌توانند به درگیر بودن در تروریسم یا حمایت از این رژیمها در سراسر جهان ادامه دهند.
این سیاست از زمان سرکار آمدن دولت ترامپ پایدار بوده و پیش‌بینی نمی‌کنم که تغییری در جهت‌گیری استراتژیک رئیس‌جمهور ترامپ ایجاد شود.
بلحاظ دیپلماتیک ما برای منزوی ساختن رژیم ایران خواستار موضعی بازدارنده خواه در تنگه هرمز یا سایر نقاط جهان هستیم تا مانع استفاده این رژیم از فعالیت‌های نظامی برای کسب نفوذ در سایر کشورها شویم.
این چیزی است که شما در تداوم سیاست آمریکا تا زمانی که این رئیس‌جمهور بر سرکار است خواهید دید.

fredag 30 augusti 2019

جان بولتون:‌ پرداخت هزینه توسط گروه‌های تروریستی وابسته به رژیم ایران


جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا در واکنش به اقدام دولت آمریکا به تحریم یک مؤسسه مالی مستقر در لبنان به‌دلیل حمایت از نیروی قدس سپاه پاسداران گفت: افراد و نهادهایی که از گروه‌های تروریستی وابسته به رژیم ایران حمایت کنند هزینه این کار را خواهند پرداخت. وی افزود:‌ هیچ جا برای فرار از تحریم‌های آمریکا امن نیست.

اداره داراییهای خارجی خزانه‌داری آمریکا روز پنجشنبه ۷شهریور ۹۸ «بانک جمال تراست» در لبنان را که فعالیت‌های بانکی حزب‌الله را تسهیل می‌کرده است، مورد تحریم قرار داد و به‌عنوان تروریست جهانی ویژه نامگذاری کرد.
دفتر کنترل داراییهای خارجی به‌طور مشخص صندوق اعتماد جمال را مطابق فرمان اجرایی ۱۳۲۲۴ به‌دلیل یاری رساندن به، حمایت از یا فراهم کردن پشتیبانی مالی، مادی یا تکنولوژیک برای یا خدمات مالی یا سایر خدمات برای یا در حمایت از حزب‌الله در فهرست تروریستهای جهانی به‌طور ویژه نامگذاری شده درج می‌کند. صندوق اعتماد جمال رابطه طولانی مدتی با یک نهاد مالی کلیدی حزب‌الله دارد و خدمات مالی به شورای اجرایی حزب‌الله و بنیاد موسوم به شهید مستقر در ایران ارائه می‌دهد.

سایت خزانه‌داری آمریکا روز ۷شهریور/ ۲۹اوت ۲۰۱۹ در این باره طی بیانیه‌یی نوشت:
دفتر کنترل داراییهای خارجی به‌عنوان بخشی از اقدام امروز شرکت‌های تابعه مستقر در لبنان صندوق اعتماد جمال شامل شرکت بیمه تراست Trust Insurance و شرکت خدمات بیمه تراست و شرکت بیمه عمر تراست را نیز به‌دلیل این‌که تحت مالکیت یا کنترل صندوق اعتماد جمال هستند، لیست‌گذاری می‌کند.
سیگال مندلکر، معاون وزیر خزانه‌داری برای امور تروریسم و اطلاعات مالی، گفت ”وزارت خزانه‌داری بانک تراست جمال و شرکت‌های تابعه آن را به‌خاطر ممکن کردن گستاخانه فعالیت‌های مالی حزب‌الله هدف قرار می‌دهد. مؤسسات مالی فاسد مانند جمال تراست یک تهدید مستقیم برای صحت نظام مالی لبنان هستند. جمال تراست به شورای اجرایی حزب‌الله و بنیاد موسوم به شهید حمایت و خدمات ارائه می‌دهد. بنیاد شهید نیز برای خانواده‌های بمبگذاران انتحاری پول سرازیر می‌کند. آمریکا به کار با بانک مرکزی لبنان ادامه می‌دهد تا حزب‌الله را از دسترسی به نظام مالی جهانی محروم کند. این اقدام هشداری به همه آنهایی است که به این گروه تروریستی خدمات ارائه می‌دهند....“(جزئیات بیشتر)

ایران : حقوق بشر قتل عام شده نمایشگاه و کنفرانس در شهرداری منطقه ۱پاریس با حضور منتخبان فرانسوی و مدافعان حقوق‌بشر


گرامی‌داشت شهیدان سربه‌دار و سرفراز آزادی در قتل‌عام سی هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷

فراخوان به محاکمه سران رژیم و آمران و عاملان جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی مجاهدین در زندانها به حکم خمینی جلاد

روز جمعه یک کنفرانس و نمایشگاه در شهرداری منطقه یک پاریس، به‌ مناسبت سی و یکمین سالگرد قتل‌عام ۳۰هزار زندانی سیاسی برگزار شد. طی آن شرکت‌کنندگان ضمن حمایت از جنبش‌دادخواهی شهیدان قتل‌عام ۶۷، به یک تحقیق بین‌المللی درباره قتل‌عام زندانیان سیاسی و محاکمه سران حاکمیت پلید آخوندی و مسئولان جنایت علیه بشریت از جمله خامنه‌ای و آخوند جلاد ابراهیم رئیسی، رئیس خون‌آشام قضاییه ولایت‌فقیه و دژخیمانی چون پورمحمدی و علیرضا آوایی وزیر دادگستری در کابینه آخوند روحانی فراخوان دادند.

در ورودی شهرداری منطقه ۱ پاریس بنر بزرگی درباره قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷نصب شده بود. و نمایشگاهی در گرامی‌داشت خاطره شهیدان سرفراز و سربه‌دار در قتل‌عام وحشیانه ۶۷برگزا شد:
شامل تصاویر و اسامی مشخصات شماری از شهیدان،
عکسهای گورهای دستجعی در شهرهای مختلف،
اسناد و مدارک مربوط به‌قتل‌عام زندانیان سیاسی از جمله فرمان خمینی ملعون برای قتل‌عام و نسل‌کشی مجاهدین به‌خاطر ایستادگی بر آرمان و مواضعشان در زندانهای سراسر ایران،
و همچنین اعترافهای سران رژیم به ارتکاب جنایت علیه بشریت، تصاویر و مشخصات اعضای هیأت مرگ خمینی در تهران و شهرهای مختلف ایران.
شماری از شهرداران فرانسوی، و شخصیتهای سیاسی و همچنین گروههایی از شهروندان فرانسوی قسمتهای مختلف این نمایشگاه را بازدید و دفتر یادبود شهیدان قتل‌عام ۶۷را امضاء کردند.

شهرداران و شخصیت‌های فرانسوی و بین‌المللی در سخنرانی‌های خود ضمن محکوم کردن قتل‌عام ۶۷، به‌عنوان جنایت علیه بشریت، بر حمایت خود از مقاومت سازمان‌یافتهٔ مردم ایران برای استقرار آزادی و حاکمیت مردمی در ایران تأکید کردند و به حسابرسی از دیکتاتوری آخوندی به‌خاطر موج اعدامها و نقض وحشیانهٔ حقوق‌بشر در داخل و صدور تروریسم و جنگ‌افروزی و باجگیری و محاکمه سران رژیم آخوندی به‌خاطر دست داشتن در جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی مجاهدین فراخوان دادند.
گزارشهای مشروح این کنفرانس و نمایشگاه در روزهای آینده در سایت مجاهد منتشر خواهد شد.

«با دل خونین و لب خندان کشور را اداره می‌کنیم»!


این حرف را پنجشنبه‌شب ۷شهریور نوبخت، معاون آخوند روحانی و رئیس سازمان ورشکستهٔ برنامه و بودجه رژیم، بر زبان آورد.
همزمان بانک مرکزی رژیم اعلام کرد نقدینگی به مرز ۲هزار میلیارد تومان رسیده است.
معنای این حجم از نقدینگی چیست؟
مگر در کشورهای پیشرفته هم شاهد نقدینگی نیستیم. پس چرا این موضوع در ایران نابودکننده است؟
از سوی دیگر و در یک موضع‌گیری دیگر پنجشنبه صالحی گفت علت اقتصاد فروپاشیده نظام تحریم‌هاست. این حرف چقدر واقعی است؟

معنای این حجم از نقدینگی چیست؟

معنای بسیار ساده این حجم از نقدینگی یعنی افزایش سرسام‌آور تورم و گرانی.
روزنامه حکومتی جهان صنعت پنجشنبه ۷شهریور هر گونه چشم‌انداز نسبت به بهبودی این وضعیت را منتفی دانست و گفت تورم کماکان رو به افزایش است و نوشت: «در حالی که اتفاق مثبتی در اقتصاد نیفتاده است، هزینه‌های دولت به قوت خود باقی است، تورم رو به فزونی گذاشته است و گشایشی در روابط بین‌الملل ایجاد نشده است»!
البته این نقدینگی وحشتناک، یعنی ۲هزار تریلیون تومان، فقط نشان از فروپاشیدن اقتصاد کشور نیست. بلکه مهمتر این‌که نشان می‌دهد چگونه عامل اصلی این فروپاشی اقتصادی، یعنی فساد و دزدی و غارت نهادینه و سیستماتیک است.
به این ترتیب که: در رژیمی که پایه و اساس اقتصادش نه بر تولید، بلکه یک اقتصاد انگلی و یک اقتصاد مبتنی بر دلالی و بورس‌بازی است، افزایش نقدینگی ناشی از چاپ بی‌رویه اسکناس است.
حال هنگامی که تنها در عرض یک سال (به گفته گزارش بانک مرکزی رژیم) به حجم نقدینگی ۲۵درصد افزوده می‌شود، یعنی به همین میزان طی یک‌سال گذشته اسکناس بی‌پشتوانه چاپ کرده‌اند.
چاپ اسکناس بی‌پشتوانه هم یعنی پول ملی با شتاب ارزش خودش را از دست می‌دهد. در همین وضعیت، حقوق پایه کارگر که قبلش یک میلیون و ۵۰۰هزار تومان بود (که به‌گفته خود مقامات رژیم ۵ تا ۶بار زیر خط فقر است) اگر این کارگر می‌توانست با این میزان پول یک هفته زندگی خانواده‌اش را اداره کند، اکنون با پایین رفتن بیشتر ارزش پول ملی، با همان میزان می‌تواند ۴روز زندگی‌اش را بچرخاند و هر چه نقدینگی بالاتر برود، ارزش پول ملی پایین‌تر می‌آید و قدرت پولی که در دست مردم است کمتر می‌شود.
آن میزانی که از ارزش پول کاسته شده، باید جایی رفته باشد. آن «جا» همان جیب حکومت است!
جهان صنعت در جنگ باندی به همین غارت سیستماتیک اعتراف کرده و می‌نویسد: «چاپ پول و وضع مالیات تورمی برای جبران کسری بودجه در واقع دست بردن در جیب مردم است»!
به همین علت گفته می‌شود این افزایش سرسام‌آور نقدینگی، حاکی از سیستماتیک بودن فساد در رژیم است.
به‌خصوص اکنون که به‌علت تحریم‌ها رژیم پولی در خزانه‌ا‌ش باقی نمانده که هزینه‌های دستگاه سرکوب و پاسداران و بسیجی‌ها و مزدوران منطقه‌ایش را تأمین کند، در نتیجه با همین مکانیزم‌ها دست در جیب مردم می‌کند تا مقداری از کمبود بودجه‌ا‌ش را با این غارتگری سیستماتیک جبران کند.

نقدینگی و پیشرفت

در بسیاری کشورها نقدینگی می‌تواند عامل پیشرفت باشد. حتی یکبار شخص خامنه‌ای هم گفت اگر این نقدینگی را با فناوری همراه کنیم پیشرفت حاصل می‌شود.
اما باید حرف او را تکمیل کرد که نقدینگی تنها هنگامی که در ایجاد و گسترش تولید هزینه گردد باعث پیشرفت می‌گردد!
برای نمونه آلمان یکی از نقدینگی‌های بالا را در جهان داراست،‌ اما این نقدینگی (یعنی تولید پول) بر اساس اقتصاد قوی و پایه‌ای این کشور است. مثلا صنایع خودروسازی قوی و دیگر تولیدات صنعتی که دارد. برای همین اتفاقاً این میزان نقدینگی چون پشتوانه‌ٔ ‌ قوی اقتصادی دارد،‌ خودش به گردش چرخ اقتصاد کشور کمک می‌کند.
اما در ایران کدام تولید پایه‌ای وجود دارد؟ خودروسازی؟ کشاورزی؟ نه تنها هیچ صنعتی وجود ندارد، بلکه هر چه هم بوده رژیم آنها را در جنایت خصوصی‌سازی‌اش نابود و ویران کرده است. یکی دو سال پیش بود که خود کارشناسان رژیم از تعطیلی بیش از ۶۰درصد کارخانه‌ها خبر دادند.
برای همین این نقدینگی حاصل یک تولید قوی نیست. بلکه حاصل چاپ اسکناس بی‌پشتوانه است. روندی که به‌شدت اقتصاد را هر چه بیشتر ضعیف و ناتوان می‌کند.
نکته مهمتر هم این‌که در کنار این نقدینگی، فساد سیستماتیک هم بر روند نابودی اقتصاد ایران شتابی بسیار بیشتر داده است.

مشکلات، نقدینگی یا تحریم‌ها؟

اما در همان روز پنجشنبه صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی رژیم، گفت مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم‌هاست!
البته این یک شیادی موازی با غارتگری است.
اول این که: مسبب تحریم‌ها جز خود رژیم که سیاستش صدور تروریسم و آدمکشی است، هیچ‌کس دیگری نیست. طبعاً اگر واقعاً مشکل اقتصادی کشور به‌علت تحریم‌هاست، رژیم به‌راحتی می‌تواند دست از این سیاست‌های توسعه‌طلبانه، تجاوز‌گرانه و تروریستی‌اش‌ بردارد و ماجرا را تمام کند!‌ سیاست‌هایی که هیچ ربطی به مردم ایران نداشته و مردم ایران نیز مستمراً اعلام می‌کنند که سوریه را رها کن!
التبه همین‌جا باید تأکید کرد که: منظور این نیست که تحریم‌ها روری وضعیت اقتصادی رژیم تاثیر ندارد. اما اول این‌که مسبب تحریمها هم خود رژیم و سیاست‌های تجاوزکارانه‌اش است.
دوم هم این‌که: علت اصلی فروپاشی اقتصاد، فساد نهادینه شده در رژیم است.
کما این‌که کارگزاران حکومتی هم به این واقعیت اعتراف می‌کنند.
برای نمونه رئیس کمیسیون اقتصاد مجلس ارتجاع در اسفند گذشته گفت: «مشکلات اقتصادی پیش آمده در کشور هیچ ربطی به تحریم و دخالت آمریکا ندارد، بلکه ناشی از سوءمدیریتها است». سوءمدیریت هم یعنی همان دزدی و غارتگری!
یا سخنگوی کمیسیون برنامه و بودجه رژیم چند روز پیش گفت: «تصمیمات اشتباهی در دولت گرفته می‌شود که هیچ ربطی به تحریم ندارد»!
حتی شخص خامنه‌ای سال گذشته گفت تحریم هست، مشکل هم هست، اما اشکال اصلی در مدیریت درونی است!
البته نگفت که سر تمام این فساد نهادینه خودش است که به‌گفته رویترز در آبان ۹۲ سرمایه‌اش بیش از ۹۵میلیارد دلار است و به‌گفته سفارت آمریکا در بغداد همین امسال،‌ این میزان به بیش از ۲۰۰میلیارد دلار افزایش یافته است.
اکنون از آنجا که این وضعیت خیلی بالا گرفته،و همهٔ‌ مردم هم می‌دانند مشکل در تحریم نیست، بلکه مشکل در غارتگریهای نهادینه شده نظام است، صالحی آمده با شیادی مقداری سرپوش روی آن بگذارد. اما جواب وی را خود مردم در اعتراضاتشان می‌دهند که می‌گویند: «دشمن ما همین‌جاست، دروغ میگن آمریکاست»!

تفاوت فساد در دیکتاتوری آخوندی با فساد در دیگر نقاط جهان

طبعا فساد در همه جای جهان وجود دارد اما تفاوت آنچه که در ایران می‌گذرد با آنچه که در جهان در جریان است این است که فساد در رژیم نهادینه شده است.
برای همین هنگامی که در هر کشوری، یک مقامی اختلاسی می‌کند (نه در ابعاد نجومی آخوندها) به‌سرعت خودش یا حتی دولتش استیضاح می‌شوند، دادگاهی می‌شوند و کارش پیامدهای جدی دارد.
اما در رژیم نه تنها از اینها خبری نیست، بلکه هنگامی که در جنگ باندی گوشه‌هایی از غارتگریهای همدیگر را رو می‌کنند، باز همه در مقامات خودشان تثبیت می‌شوند!‌
به‌عنوان نمونه ۲هفته پیش آخوند یزدی و آخوند آملی لاریجانی فساده‌ای نجومی یکدیگر را رو کردند، آیا هیچ‌یک از این سرباند‌های مخوف از مقامی که دارند تنزل رتبه یافتند؟ آیا لاریجانی از ریاست مجمع تشخیص کنار گذاشته شد؟ آیا اصلاً به آن ۶۳حساب بانکی‌اش خدشه‌ای وارد شد؟ جز این‌که یکی دو مقام درجه‌ءچندم و خرده‌پای نظامش را قربانی کند کار دیگری هم کرده است؟ ضمن این‌که همین قربانی کردنها هم اساساً ناشی از وحشت از خشم مردم و تبلیغات اپوزیسیون است.
علت هم روشن است: تمامی ساخت و بافت این رژیم بر پایه فساد است. یعنی اولویت برایشان غارتگری است. قدرت را هم برای همین می‌خواهند.

نتیجه‌گیری

دستگاهی که اساسش بر چپاولگری است، مهره‌ها و نفراتش انگیزه‌شان را از غارت می‌گیرند.
برای همین رژیم نمی‌تواند انگیزه اصلی مهره‌هایش را از آنان بگیرد. چرا که در چنان صورتی به‌سرعت رژیم را رها کرده و کنار می‌کشند، اتفاقی که می‌تواند به فروپاشی کل دستگاه منجر گردد.
نمونه بارز این گزاره برملا شدن افتضاح حقوق‌های نجومی نظام در اردیبهشت ۹۵ است. ماجرایی که خیلی صدا کرد. همگان دریافتند که بسیاری از مدیران حکومتی حقوق‌هایی تا ۵۰میلیون تومان و بالاتر می‌گیرند، تازه بدون انبوه مزایای دیگری که دریافت می‌کنند. برخی هم تا ۱۸۰میلیون تومان و... (این البته مربوط به دورانی بود که دلار، ۳هزار تومان بود نه اکنون که بالای ۱۰هزار تومان است)!
همان هنگام کواکبیان، عضو مجلس ارتجاع، در جنگ باندی گفت: «آماری وجود دارد که حدود ۳هزار فیش بین ۲۰ تا ۵۰میلیون تومان(برای مدیران) وجود دارد که قانونی نیست، البته ۳۰۰فیش هم بالای ۵۰میلیون تومان داریم که پوشش قانونی ندارد»!
این موضوع باعث افزایش خشم عمومی در جامعه شد. چرا که بسیاری از مردم حتی نان شب هم نداشته و ندارند و در عین‌حال شاهد چنین فسادی هم شدند. برای همین مجلس ارتجاع وحشت کرد و تلاش نمود مصوبه‌ای تصویب کند و سقف حقوق را ۱۲میلیون تومان تصویب کند. اما شورای نگهبان بلافاصله رد کرد. بعد هم توضیح داد: اگر این کار را بکنیم،‌ مدیران می‌گذارند و می‌روند!
به این علت است که رژیم نه تنها نمی‌تواند این فساد نهادینه شده را کنار بزند، بلکه خودش هر چه بیشتر فساد را گسترش می‌دهد، کاری که اگر نکند نظامش فرومی‌ریزد.
برای همین هم مقاومت ایران می‌گوید تنها راه رشد و شکوفایی ایران،‌ سرنگونی این رژیم است. چون این رژیم نمی‌خواهد و نمی‌تواند ساختار فساد نهادینه‌اش را تغییر بدهد. پس باید کنارش زد، سرنگونش کرد و از اساس بن و ریشهٔ ‌ فاسدش را از ایران برکند.

فراخوان انگلستان به مشارکت وسیع کشورها در ناوگان دریایی تنگه هرمز


دومینیک راب، وزیر خارجه انگلستان کشورهای دیگر را به مشارکت در مأموریت بین‌المللی تضمین امنیت کشتیرانی در تنگه هرمز فراخواند. وی با اشاره به دیدارش با مقامهای فرانسه و المان گفت:‌ از همتایان آلمانی و فرانسوی خود خواهد خواست تا در مأموریت بین‌المللی تضمین امنیت کشتیرانی در تنگه هرمز که تحت فرماندهی آمریکا آغاز شده است، مشارکت کنند.
وی همچنین از کشورهای دیگر نیز درخواست کرده است که با شرکت وسیع خود در این ناوگان دریایی بین‌المللی امنیت کشتیرانی در آب‌های خلیج‌فارس و تنگه هرمز را تضمین کنند.

خزانه‌داری آمریکا بانک تأمین کننده سرویسهای مالی حزب‌الله را به‌عنوان تروریست جهانی ویژه نامگذاری کرد


اداره داراییهای خارجی خزانه‌داری آمریکا روز پنجشنبه ۷شهریور ۹۸ «بانک جمال تراست» در لبنان را که فعالیت‌های بانکی حزب‌الله را تسهیل می‌کرده است، مورد تحریم قرار داد و به‌عنوان تروریست جهانی ویژه نامگذاری کرد.
دفتر کنترل داراییهای خارجی به‌طور مشخص صندوق اعتماد جمال را مطابق فرمان اجرایی ۱۳۲۲۴ به‌دلیل یاری رساندن به، حمایت از یا فراهم کردن پشتیبانی مالی، مادی یا تکنولوژیک برای یا خدمات مالی یا سایر خدمات برای یا در حمایت از حزب‌الله در فهرست تروریستهای جهانی به‌طور ویژه نامگذاری شده درج می‌کند. صندوق اعتماد جمال رابطه طولانی مدتی با یک نهاد مالی کلیدی حزب‌الله دارد و خدمات مالی به شورای اجرایی حزب‌الله و بنیاد موسوم به شهید مستقر در ایران ارائه می‌دهد.

سایت خزانه‌داری آمریکا روز ۷شهریور/ ۲۹اوت ۲۰۱۹ در این باره طی بیانیه‌یی نوشت:
دفتر کنترل داراییهای خارجی به‌عنوان بخشی از اقدام امروز شرکت‌های تابعه مستقر در لبنان صندوق اعتماد جمال شامل شرکت بیمه تراست Trust Insurance و شرکت خدمات بیمه تراست و شرکت بیمه عمر تراست را نیز به‌دلیل این‌که تحت مالکیت یا کنترل صندوق اعتماد جمال هستند، لیست‌گذاری می‌کند.
سیگال مندلکر، معاون وزیر خزانه‌داری برای امور تروریسم و اطلاعات مالی، گفت ”وزارت خزانه‌داری بانک تراست جمال و شرکت‌های تابعه آن را به‌خاطر ممکن کردن گستاخانه فعالیت‌های مالی حزب‌الله هدف قرار می‌دهد. مؤسسات مالی فاسد مانند جمال تراست یک تهدید مستقیم برای صحت نظام مالی لبنان هستند. جمال تراست به شورای اجرایی حزب‌الله و بنیاد موسوم به شهید حمایت و خدمات ارائه می‌دهد. بنیاد شهید نیز برای خانواده‌های بمبگذاران انتحاری پول سرازیر می‌کند. آمریکا به کار با بانک مرکزی لبنان ادامه می‌دهد تا حزب‌الله را از دسترسی به نظام مالی جهانی محروم کند. این اقدام هشداری به همه آنهایی است که به این گروه تروریستی خدمات ارائه می‌دهند.“
اقدام امروز این واقعیت را برجسته می‌کند که چگونه حزب‌الله کماکان به منافع خودش و منافع حامی اصلی‌اش یعنی رژیم ایران در برابر رفاه شهروندان لبنان و اقتصاد لبنان اولویت می‌دهد. ما ابراز تأسف می‌کنیم که حزب‌الله برای جامعه شیعیان به‌طور ویژه‌یی سختی به ارمغان آورده است و به دولت لبنان فراخوان می‌دهیم که هر تلاشی را برای کاستن از تأثیرات منفی بر صاحبان بی‌گناه حساب بانکی که متوجه نبودند که حزب‌الله پس اندازهایشانرا به خطر انداخته بود، به‌عمل بیاورند....
بانک تراست جمال
تراست جمال به حزب‌الله یاری می‌رساند، از آن حمایت می‌کند یا پشتیبانی مالی، مادی یا تکنولوژیک برای یا خدمات مالی یا سایر خدمات برای یا در حمایت از حزب‌الله فراهم می‌کند....
همچنین عضو پارلمان از حزب‌الله امین شری فعالیت مالی حزب‌الله در تراست جمال را با مدیریت بانک هماهنگ می‌کند.
دفتر کنترل داراییهای خارجی امین شری را در ژوئیه ۲۰۱۹ بر اساس فرمان اجرایی ۱۳۲۲۴ به‌دلیل اقدام برای یا به‌نمایندگی از حزب‌الله لیست‌گذاری کرد.
وزارت خزانه‌داری بنیاد موسوم به شهید از جمله شعبه آن در آمریکا و قرض الحسنه را در ژوئیه ۲۰۰۷ بر اساس فرمان اجرایی ۱۳۲۲۴ لیست‌گذاری کرد. بنیاد موسوم به شهید یک سازمان خصولتی ایرانی است که پشتیبانی مالی از رژیم ایران به چند سازمان تروریستی در مشرق زمین سرازیر می‌کند، از جمله گروه‌های حزب‌الله و جهاد اسلامی.... شعبه‌های بنیاد موسوم به شهید در لبنان هم حمایت مالی برای خانواده‌های اعضای کشته شده حزب‌الله فراهم می‌کند.

پیامدهای تحریم‌ها
وزارت خزانه‌داری به اولویت دادن قطع طیف کاملی از فعالیت‌های مالی غیرقانونی حزب‌الله ادامه می‌دهد و با این اقدام بیش از ۵۰فرد و نهاد وابسته به حزب‌الله را از سال ۲۰۱۷لیست‌گذاری کرده است.
در نتیجه اقدام امروز، همه اموال و سودهای ناشی از اموال این اشخاص هدف قرار گرفته شده که در ایالات متحده یا تحت مالکیت یا کنترل اشخاص آمریکایی باشند باید مسدود شوند و به دفتر کنترل داراییهای خارجی گزارش شوند. مقررات دفتر کنترل داراییهای خارجی به‌طور کلی هر گونه داد و ستد توسط اشخاص [حقیقی و حقوقی] آمریکایی یا در خاک ایالات متحده (از جمله تراکنشها به‌صورت ترانزیت از آمریکا) که با هر گونه اموال یا منافع در اموال اشخاص مسدود یا تحریم شده مرتبط باشد را ممنوع کرده است.
علاوه بر این، اشخاصی که درگیر تراکنشهای مشخص با افراد و نهادهایی که امروز لیست‌گذاری شدند، شوند ممکن است خودشان مشمول تحریم‌ها شوند....
دفتر کنترل داراییهای خارجی این اختیار را دارد که باز کردن یا حفظ حسابهای بانکی طرف معامله یا حسابهای قابل پرداخت هر نهاد مالی خارجی که آگاهانه یک تراکنش قابل‌ توجه برای حزب‌الله یا فردی که به‌نمایندگی از حزب‌الله یا به دستور حزب‌الله عمل کند یا تحت مالکیت یا کنترل حزب‌الله باشد، تسهیل کند، را در آمریکا ممنوع کرده یا شروط سختی برای این کار برقرار کند.



واشنگتن فری بیکن: ظریف فراموش کرده است رژیمش استفاده از یوتیوب و اینستاگرام را ممنوع کرده است


واشنگتن فری بیکن درباره سرکوب اینترنتی در ایران نوشت:‌ ظریف، در حساب اینستاگرامش مردم ایران را به دیدن مصاحبه‌اش با برنامه تد تالک (TED talk) -که روی یوتیوب گذاشته است - دعوت کرد‌. او فراموش کرده است این دو رسانه اجتماعی در ایران ممنوع هستند. با اظهار تأسف برای ظریف، مردم ایران نمی‌توانند این گفتگو را مشاهده کنند؛ زیرا هم اینستاگرام و هم یوتیوب در بین بسیاری‌ از وبسایتهایی هستند که بر اساس انتخاب رژیم سرکوبگر ایران ممنوع شده‌اند.
رژیم ایران مشغول ساختن یک اینترنت بسته یا اینین(ININ) برای داخل کشور است که شبکه اطلاع‌رسانی ملی ایران خوانده می‌شود. 
دهها هزار وبسایت در ایران توسط رژیم مسدود شده‌اند که توئیتر و فیس‌بوک و حدود نیمی از محبوبترین سایتهای اینترنت را شامل می‌شوند.

آمریکا دلال رژیم ایران در قاچاق موتورهای کشتی و تجهیزات دریایی را به زندان محکوم کرد


آمریکا یک دلال رژیم ایران تبعه ترکیه را به ۲۸ماه زندان محکوم کرد. وی که رشید تاوان Resit Tavan نام دارد، موتورهای کشتی و دیگر تجهیزات دریایی ساخت آمریکا را به رژیم ایران قاچاق می‌کرد.
وی در ژوئن ۲۰۱۷بر اساس یک حکم تعقیب بین‌المللی که توسط دادگاه ویسکانسن صادر شده بود در کشور رومانی دستگیر شد و در اواخر سال ۲۰۱۷به ویسکانسن آمریکا منتقل گردید و به‌مدت ۲۰ماه در زندانی سپری کرده است...
دلال رژیم ایران در ماه آوریل به توطئه تقلب علیه آمریکا برای صادر کردن قطعات و تجهیزات به ایران در نقض تحریم‌های آمریکا اعتراف کرد...

اعدام جنایتکارانه ۹زندانی در روز ۶شهریور


روز ۶شهریورماه، رژیم ضدبشری آخوندی ۸زندانی را به‌طور جمعی در زندان گوهردشت در کرج به چوبه اعدام سپرد.
در همان روز، جلادان رژیم آخوندی حمیدرضا درخشنده، ۴۷ساله، را به‌خاطر قتل امام جمعه جنایتکار کازرون درملأعام بدار آویختند. دژخیمان در وحشت از تحریم شرکت سازنده دستگاه جراثقال، آنرا با پارچه پوشانده بودند.
رژیم آخوندی، در محاصره بحرانهای لاعلاج اقتصادی و سیاسی و انزوای منطقه‌یی و بین‌المللی و به‌منظور ممانعت از اوج‌گیری قیام مردمی به این اعدامهای وحشیانه روی آورده است.

مقاومت ایران دبیرکل ملل متحد، کمیسر عالی حقوق‌بشر، شورای حقوق‌بشر و تمامی سازمانهای بین‌المللی مدافع حقوق‌بشر را به محکومیت موج جدید اعدامها در ایران فراخوانده و بر ضرورت ارجاع پرونده وحشتناک نقض حقوق‌بشر توسط فاشیسم دینی حاکم بر ایران به شورای امنیت برای اتخاذ تصمیمات و مجازاتهای لازم‌الاجرا تأکید می‌کند.

دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
(۸شهریور۱۳۹۸- ۳۰اوت ۲۰۱۹)

مریم رجوی: مصونیت دادن به قتل‌عام‌کنندگان نباید ادامه پیدا کند پیام به کنفرانس ایران: حقوق بشر قتل عام شده -سی و یکمین سالگرد قتل عام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال۱۳۶۷ در شهرداری منطقه یک پاریس


آقای لوگاره شهردار محترم منطقه یک پاریس،
دوستان عزیز مقاومت ایران،
به‌ شما درود می‌فرستم. و از شما به‌خاطر‌ حمایت‌تان از مقاومت مردم ایران برای آزادی و دموکراسی قدردانی می‌کنم.


در سال ۱۳۶۷، خمینی بنیان‌گذار دیکتاتوری مذهبی با قلم خود فتوای قتل‌عام زندانیان سیاسی را صادر کرد. او فرمان داد که هر زندانی که هم‌چنان به مجاهدین وفادار است، باید اعدام شود. اکثر این زندانیان، در حال گذراندن دوران محکومیت خود بودند و برخی دوران محکومیت‌شان تمام شده بود. پس از این فتوای مرگ، موج کشتار، زندانهای سراسر ایران را در بر‌گرفت. تمام بندها تقریباً خالی شدند. اما خمینی به‌ این هم اکتفا نکرد. او دستور داد شمار زیادی از هواداران مجاهدین را که از زندان آزاد شده بودند، مجدداً دستگیر کنند و آنها را هم به سرعت اعدام کرد.


اکنون ۳۱سال از آن فاجعه گذشته است، اما عاملان آن و کسانی که به‌ قتل‌عام دست زدند، هنوز در زمره بالاترین مقامهای رژیم‌اند. در ماه‌های اخیر خامنه‌ای، یکی از جلادان اصلی قتل‌عام را به ‌ریاست قضاییه خود منصوب کرد و یکی دیگر از جلادان، وزیر دادگستری روحانی است.

خودداری رژیم از دادن هرگونه اطلاعات در مورد قتل‌عام‌شدگان ادامه دارد و خانواده‌های شهیدان تحت سرکوب قرار دارند و بعد از گذشت ۳۱سال، آنها هم‌چنان از محل دفن عزیزانشان بی‌اطلاع هستند.
همین ماه گذشته مصطفی‌پور محمدی از مهم‌ترین اعضای هیأت مرگ در قتل‌عام گفت:
«مجاهدین در تمام دنیا چهره (نظام) را تخریب کردند... امروز وقت جنگ با مجاهدین است... مجاهدین خائن‌ترین دشمنان‌ این (نظام) ‌اند و باید به حساب تک‌تک آنها رسیدگی شود...»


کابوس خمینی از نیروی سرنگون‌کننده رژیم،‌ برای جانشینانش به ‌ارث رسیده است. به همین دلیل است که آنها فعالانه همان سیاست کشتار و قتل‌عام را پی می‌گیرند.
به‌عنوان مثال، سال گذشته آخوندها قصد داشتند به‌یک عملیات بمب‌گذاری در گردهم‌آیی سالانه مقاومت ایران در ویلپنت دست بزنند. خوشبختانه این طرح شکست خورد و یک دیپلمات رژیم که بمب را به ‌آدمکشان تحویل داده بود در بلژیک زندانی است. اما باز هم اثبات شد که آنها روح شیطانی خمینی و سیاست قتل‌عام او را هم‌چنان دنبال می‌کنند.


امتداد این سیاست در سطح بین‌المللی، دخالت و جنگ‌افروزی در منطقه، قتل‌عام مردم سوریه حمله به‌ نفتکش‌ها و ناامن کردن آب‌های بین‌المللی و تروریسم و گروگان‌گیری است.
اما راه‌حل چیست و در مقابل این رژیم چه باید کرد؟
راه‌حل ایران در دست مردم و مقاومتی است که خواستار سرنگونی این دیکتاتوری هستند. جامعه جهانی هم اگر می‌خواهد از شر کانون بنیادگرایی و تروریسم در جهان خلاص شود باید خواست مردم و مقاومت برای سرنگونی آخوندها را به‌رسمیت بشناسد.


نباید به‌ آخوندها امتیاز داد.
نباید با دست‌اندر کاران قتل‌عام سال ۶۷دست داد.
این روابط فقط از نظر اخلاقی شرم‌آور نیست؛ بلکه از نظر سیاسی نیز خطاست.
زیرا ملاها را در شانتاژ و گروگان‌گیری و تروریسم بیشتر ترغیب می‌کند.
سپس آنها در ازاء امتیازهای کلان دولتهای غرب، فقط یک گام و نه بیشتر عقب‌نشینی می‌کنند.
به این ترتیب، دولتهای اروپا نه فقط به‌خود بلکه به‌صلح و امنیت جهان ضربه می‌زنند.
مگر برنامه اتمی یا برنامه موشکی یا جنگ‌افروزی و تروریسم ملاها که جهان را تهدید می‌کند، از کجا پیدا شد؟
همه این‌ها نتایج انباشته‌ شده سیاست مماشات با آخوندهاست. این سیاست دیگر نباید ادامه یابد.
هم‌چنان که مصونیت دادن به‌ قتل‌عام‌کنندگان که بخشی از سیاست مماشات است، دیگر نباید ادامه پیدا کند.


دوستان عزیز،
عفو بین‌الملل در گزارش دسامبر گذشته (آذر۹۷) خود درباره قتل‌عام ۶۷گفته است: «ایران با یک بحران مصونیت مواجه است» و «استمرار جنایتها در ایران مستقیماً به مصونیتی ربط دارد که مقامات رژیم ایران از آن بهره برده‌اند».
زمان آن است که جامعه جهانی به‌سه دهه مصونیت سران رژیم آخوندی از پاسخگویی به‌ جنایت‌هایش خاتمه بدهد.
پرونده نقض حقوق‌بشر در ایران به‌خصوص قتل‌عام ۶۷باید به‌شورای امنیت ملل ‌متحد ارجاع شود.
خامنه‌ای و دیگر سردمداران رژیم به‌خاطر ارتکاب جنایت علیه بشریت در برابر عدالت قرار گیرند.
سازمان ملل باید یک کمیسیون تحقیق بین‌المللی درباره قتل‌عام۶۷ تشکیل دهد و جهان حق مردم ایران را برای مقاومت و نبرد برای سرنگونی فاشیسم دینی به‌رسمیت بشناسد.


دوستان عزیز،
شما با حضور شجاعانه در کنار مردم ایران در نبرد برای حقوق‌بشر و آزادی و دموکراسی، مظاهر دوستی حقیقی ملت‌های فرانسه و ایران شده‌اید.



از همه شما متشکرم

torsdag 29 augusti 2019

«دنده‌معکوس روحانی» (و داستان «عده‌ای که از هول هلیم غرب در دیگ غفلت افتادند!»)


طی روزهای گذشته و در پی ۲رشته سخنرانی سراپا متناقض روحانی درباره مذاکره کردن یا نکردن، شاهد موج جدیدی از بحران درونی رژیم هستیم.
این وضعیت نشانهٔ‌ چیست؟
چرا روحانی یک سیاست و خط مشخص اجرا نمی‌کند؟
استدلال باندهای نظام که هر دو به روحانی حملات شدید می‌کنند چیست؟
موج بحران درونی که در رژیم آغاز شده از طرف دو باند رژیم است. اما نکته قابل‌ توجه این است که هر دو باند روحانی را می‌کوبند. یعنی حتی باند خودش!

نیش‌های خودی‌ها به روحانی

برای نمونه، زید‌آبادی (از باند خود روحانی) در طعنه به روحانی گفت: «به گمان من، ترامپ با همه رفتارهای بعضاً مسخره‌اش، چندان هم خود را مشتاق عکس گرفتن با روحانی نشان نمی‌دهد! اصولاًً تقلیل نزاع بین ایران و آمریکا به نیاز داخلی ترامپ برای گرفتن «عکس یادگاری» نوعی لوث کردن روابط بین‌الملل است!»
یک کارشناس حکومتی به نام زندی به وضعیت بحرانی رژیم اشاره کرده و گفت: «بوی بهبودی هم شنیده نمیشه...کشور به علت...سوءمدیریت دست‌اندر کاران امر در بیشتر عرصه‌ها، روزگاران پرتلاطم و پرالتهابی را تجربه می‌کند و با توجه به چشم‌انداز‌های موجود، بوی بهبودی از اوضاع شنیده نمی‌شود».

نیش‌های باند رقیب

در باند رقیب نیز. ۸۰عضو مجلس ارتجاع به روحانی نامه نوشته و گفتند هنگامی که خامنه‌ای می‌گوید مذاکره سم مهلک است، روحانی به چه حقی حرف از مذاکره می‌زند؟
یا یک کارشناس دیگر می‌گوید: «دیپلماسی مار و پله»!
دیگری با اشاره به چرخش کامل روحانی طی ۲۴ساعت می‌گوید: «دنده معکوس روحانی»!
و آن دیگری با اشاره به کسانی‌ که دنبال مذاکره هستند می‌گوید: «عده‌ای که از هول هلیم غرب در دیگ غفلت افتادند!»
بهرحال برایند همه اینها نشان از روزگار سیاه آخوند فریبکاری به اسم روحانی است.

روزگار نامناسب نظام

وضعیت آشفته رئیس‌جمهور نظام به‌ویژه هنگامی که سیبل هر دو جناح رژیم می‌شود، مفهوم مشخصی دارد.
کما این‌که روزنامهٔ حکومتی سیاست روز در شماره ۶شهریور، نسبت به همین دو سخنرانی متناقض روحانی نوشت: «این رفتار دوگانه حکایت از آن دارد که...(نظام) هیچ گزینه‌ای ندارد و دستش خالی است».
در یک‌کلام همه‌ باندها شدت ضعف مفرط رژیم را فهمیده‌اند و به همین علت موجی از ولوله و آشوب درون رژیم را فراگرفته است.

استدلال هر باند برای کوبیدن روحانی

برای نمونه کیهان علت چرخش ناگهانی یا ‌«دنده معکوس» روحانی را توضیح داده و در مطلبی با این مضمون نوشت: «میگن وقتی ظریف یکباره رفت به بیاریتز، گویا فرانسه بهش وعده داده که ترامپ معافیت میده که رژیم روزانه ۷۰۰هزار بشکه نفت بفروشه. همین باعث میشه روحانی و ظریف از هول هلیم توی دیگ بیفتن و فردا صبحش روحانی بگه من حاضرم با هر کس ملاقات کنم»!
همان هنگام هم رسانه‌ها و مهره‌های رژیم به روحانی یادآور شدند که در جهان به جز سران آمریکا و اسراییل منعی برای دیدار با هیچ‌کس دیگری نداشته‌ای!
پس روشن است که منظورت از جملات فوق،‌ دیدار با ترامپ است! کیهان سپس توضیح داده است: «اما آمریکا گفت از این خبرها نیست».
کیهان سپس حرف ترامپ را بازگو کرده و می‌نویسد: «ایران دچار محدودیت در منابع مالی خود شده است و یادتان باشد من چیزی به آنها پرداخت نخواهم کرد... آنها به ما نیاز دارند نه ما و اگر قرار ایجاد یک کا‌نال برای فروش محدود نفت تأیید شود، این کانال در مدت زمان محدود تعریف خواهد شد و خیلی زود منقضی خواهد شد تا ایران بتواند کمی نفت بفروشد... اما من چیزی به آنها پرداخت نخواهم کرد»!
این یعنی آب پاکی روی دست رژیم ریختن و به آخوندها تأکید کردن این نکته که:
اگر اجازه فروش نفت می‌خواهی؟ ۱۲شرط وزارت‌خارجه را قبول کن!
این البته دستگاه استدلالی باند دلواپسان بود.
اما استدلال باند روحانی و دوستانش چیست؟
دوستان روحانی به او می‌گویند: اگر هم می‌خواهی مذاکره کنی، چرا ذوق زده و دستپاچه می‌شوی که طرف مقابل بفهمد ما هستیم که به آنها نیاز داریم؟
یکی از سفرای پیشین رژیم در تلویزیون رژیم این‌گونه توضیح داد: «تا قبل از جی۷شکافی بین اروپا و آمریکا بر سر برخورد با نظام بود. اما آنطور که ظریف دستپاچه شد و وقتی احضارش کردند سر از پا ناشناخته به محل ملاقات در «بیاریتز» رفت و پس از ۲ملاقات به سرعت برگشت، تمام جهان فهمیدند که اوضاع نظام چقدر خراب است!‌ و همین حرکت به سختی ما را (رژیم را) در تعادل‌قوا در مختصاتی پایین‌تر از پیش قرار داد. بنابراین اروپایی‌ها هم به آمریکا بیشتر نزدیک شدند.
سفیر پیشین رژیم اضافه می‌کند: «به این شکل خود روحانی و ظریف شکاف در جی۷بر سر نظام را پر کردند»!
بنابراین،‌ هنگامی که گفته می‌شود ماجرای ملاقات‌های فرانسه باعث خواری کل نظام شده، عطف به همین واقعیت‌ است.
در مجموع آنچه که اکنون به چشم می‌خورد این است که این موج بحران درونی، بسا فراتر از جنگ باندی، بحث تمامیت نظام است که در یک بن‌بست و بحران بی‌راه‌حلی گرفتار شده. بحرانی که حتی نمی‌تواند یک خط و استراتژی مشخص تدوین و اجرایی کند.

چشم‌انداز وضعیت موجود

درست‌ترین نتیجه‌گیری از وضعیت موجود را باندهای درون رژیم گرفته‌اند که چیزی نیست جز همان «بن‌بست»ی که پیش از این هم بود و اکنون تشدید شده است.
یک کارشناس حکومتی در این مورد گفت: «بوی بهبودی شنیده نمی‌شه!»
دیگری می‌گوید: «دستان نظام کاملاً خالیه!»
سفیر پیشین رژیم می‌گوید: «با دست خودمون شکاف طرف مقابل در رابطه با نظام رو بستیم و عامل افزایش فشار شدیم».
و به تمامی برآوردهای اینان می‌توان در یک‌کلام افزود: «بحران بی‌راه‌حلی»
نکته مهمتر هم این‌که تمامی باندهای رژیم از تاثیر این بحران بر قیامی که رژیم انتظارش را می‌کشد وحشت کرده‌اند. علی بیگدلی یک کارشناس حکومتی ‌گفت: «اوضاع مردم اصلاً خوب نیست. نگرانی از گسترش اعتراضات اجتماعی (یعنی قیام) باعث شد که روحانی بگوید حاضر به مذاکره هستم».
یا روزنامه همدلی با اشاره به افشاگریهای مقاومت ایران که رژیم نه به فکر مردم، بلکه به فکر وقت خریدن وقت بیشتر برای نظام است گفت:« از همه اسفناک‌تر اینه که مجاهدین میگه اصل مذاکره نه برای بهبود وضع مردم، بلکه برای طول عمر خریدن برای نظامه. تا جایی هم پیش رفتن که ظریف رو ماله کش اعظم جا انداخته و با وزیر خارجه هیتلر مقایسه می‌کنند!»
بنابراین، نتیجه‌یی که می‌توان گرفت در یک‌کلام این است که: این بن‌بست و این بی‌راه‌حلی (که اکنون خود را در بلاتکلیفی نظام و موج جدید بحران درونی نشان می‌دهد)‌؛
اولا ناشی از ماهیت ناهمخوان رژیم با جهان معاصر است
ثانیا به‌علت حضور مقاومت سازمان‌یافته‌یی است که طی ۴دهه تمامی توطئه‌های رژیم را اعم از قتل‌عام و اعدام و بمباران و بردن در لیست و موشک‌باران و شیطان‌سازی را خنثی کرده
و این وضعیت، رژیم را با شتاب و شدت هر چه بیشتر فرسوده و ناتوان کرده، و زمینه را برای ضربه ‌ نهایی مردم و مقاومت ایران و کانون‌های شورشی آماده می‌کند.