مریم رجوی: سلام بر شهیدان و مجروحان لیبرتی، فدیههای مردم ایران در دوران سرنگونی ولایتفقیه
با سلام به همه شما،
از این جا به لیبرتی غرقه به خون و ویران شده و به شهیدان سرفرازش هزاران سلام و هزاران درود.
آنچه عصر پنجشنبه در لیبرتی رخ داد، هر چند که خوشبختانه نتوانست هدف شوم خامنهای را برآورده کند، اما یکی از مهیبترین هجومهایی است که تا کنون علیه مجاهدین صورت گرفته است. این حمله، قتلعام تمامی مجاهدان آزادی در لیبرتی را هدف قرار داده بود.
یک آتشباری سنگین با هشتاد موشک که ده دقیقه بیامان ادامه داشت. بارش دهها موشک همه چیز را به آتش میکشید و همه جا را ویران میکرد. و امواج سنگینش هر چیزی حتی دیوارهای حفاظت بتونی را درهم میکوبید و به این سو و آن سو پرتاب میکرد. سونامی انهدام و نابودی و حریق بود و گویی جنایت و تبهکاری خمینی و خامنهای در تمام مدت حکومتشان را در ده دقیقه فشرده کرده بود. با این همه، لطف خدا و هوشیاری و عکسالعمل به موقع و روحیه جنگنده مجاهدین، آنها را از کشتار بزرگ در امان نگهداشت تا باز هم چشم و دل مردم ایران به آنها و به رزم و پایداریشان روشن باشد و روشن بماند.
نمیدانم مبارزه مرگ و زندگی زنان و مردانی را که در میان خون و آتش بهپاخاستند چطور توصیف کنم؟ فقط به آنها میگویم آنچه هم که شما در آن شرایط نفسگیر انجام دادید، فشرده ایمان و شور و نیروی ملتتان برای آزادی بود.
در دل تاریکی و سرما، با وسائل ابتدایی آتش را خاموش میکردید. اجساد همرزمانتان را از زیر آوارها بیرون میکشیدید. با بدنهای مجروح و خونچکان این طرف و آن طرف میدویدید و همه حقیقتاً تن واحد و یگانهیی شده بودید و نشان دادید که اراده و انگیزه انسانی که نبرد برای آزادی را انتخاب کرده حد و مرزی ندارد.
آن شب، در تمام لحظهها، به فکر شما و با شما بودم. در کنار سنگرها، بالای سر شهیدان، یا موقع مرهم گذاشتن بر زخم مجروحان، با صورتهای خونین، مشتهای گره کرده و دستهایی را که به نشانه پیروزی بالا میبردید، دیدم و البته هرکس که دید غرق غرور و افتخار شد.
راستی که از این بهتر چطور میتوانستید باز هم پیام شکست دشمن را به همه برسانید. آنشب در میان آتش و دود و موج و انفجار توانستید عظمت کارزار سرنگونی را در ارادههای سترگتان و در یقینتان به مقاومت و نبرد و پیروزی نشان دهید و طاقت و توان مجاهدین را اثبات کنید. سلام بر شما و بر رزم و ایستادگیتان و سلام بر شهیدانتان.
شعلههای سرکش وجدان بیدار بشریتالسّلام علیک یا ثارالله وابن ثاره
سلام بر شما که خون جاری دورانید، ای شعلههای سرکش وجدان بیدار جهان بشری، ای جانهای شیفتهیی که تسلیم و یأس در اندیشه و هستیتان جایی نداشت و ای عشقهای پرشور یک ملت اسیر به آزادی و رهایی. به شما باد سلام، به شما باد درود.
سلام به برادران عزیزم منوچهر براتی، حمید دهقان، اکبر علیدوست، حسن توفیق جو، حمیدرضا ایمن کاشان، ابوطالب هاشمی، کیومرث یوسفی، حسین گندمی، فرشید ربیعی، حسن ابراهیمی، محمدعلی میرزایی، سهراب همایونفر، بهزاد میرشاهی، حسین اداوی، رجب قربانی، رضا وادیان، شریف ویسی، حسین سروآزاد، احمد مسچیان، جاسم قصیر و جواد سالاری
سلام به خواهر عزیزم نیره ربیعی از مسئولان مجاهدین که در همه صحنههای رزم حاضر و پیشتاز بود و سلام به فرمانده کاظم سردار دلیر نبردهای ارتش آزادیبخش.
با سلام به همه شما،
از این جا به لیبرتی غرقه به خون و ویران شده و به شهیدان سرفرازش هزاران سلام و هزاران درود.
آنچه عصر پنجشنبه در لیبرتی رخ داد، هر چند که خوشبختانه نتوانست هدف شوم خامنهای را برآورده کند، اما یکی از مهیبترین هجومهایی است که تا کنون علیه مجاهدین صورت گرفته است. این حمله، قتلعام تمامی مجاهدان آزادی در لیبرتی را هدف قرار داده بود.
یک آتشباری سنگین با هشتاد موشک که ده دقیقه بیامان ادامه داشت. بارش دهها موشک همه چیز را به آتش میکشید و همه جا را ویران میکرد. و امواج سنگینش هر چیزی حتی دیوارهای حفاظت بتونی را درهم میکوبید و به این سو و آن سو پرتاب میکرد. سونامی انهدام و نابودی و حریق بود و گویی جنایت و تبهکاری خمینی و خامنهای در تمام مدت حکومتشان را در ده دقیقه فشرده کرده بود. با این همه، لطف خدا و هوشیاری و عکسالعمل به موقع و روحیه جنگنده مجاهدین، آنها را از کشتار بزرگ در امان نگهداشت تا باز هم چشم و دل مردم ایران به آنها و به رزم و پایداریشان روشن باشد و روشن بماند.
نمیدانم مبارزه مرگ و زندگی زنان و مردانی را که در میان خون و آتش بهپاخاستند چطور توصیف کنم؟ فقط به آنها میگویم آنچه هم که شما در آن شرایط نفسگیر انجام دادید، فشرده ایمان و شور و نیروی ملتتان برای آزادی بود.
در دل تاریکی و سرما، با وسائل ابتدایی آتش را خاموش میکردید. اجساد همرزمانتان را از زیر آوارها بیرون میکشیدید. با بدنهای مجروح و خونچکان این طرف و آن طرف میدویدید و همه حقیقتاً تن واحد و یگانهیی شده بودید و نشان دادید که اراده و انگیزه انسانی که نبرد برای آزادی را انتخاب کرده حد و مرزی ندارد.
آن شب، در تمام لحظهها، به فکر شما و با شما بودم. در کنار سنگرها، بالای سر شهیدان، یا موقع مرهم گذاشتن بر زخم مجروحان، با صورتهای خونین، مشتهای گره کرده و دستهایی را که به نشانه پیروزی بالا میبردید، دیدم و البته هرکس که دید غرق غرور و افتخار شد.
راستی که از این بهتر چطور میتوانستید باز هم پیام شکست دشمن را به همه برسانید. آنشب در میان آتش و دود و موج و انفجار توانستید عظمت کارزار سرنگونی را در ارادههای سترگتان و در یقینتان به مقاومت و نبرد و پیروزی نشان دهید و طاقت و توان مجاهدین را اثبات کنید. سلام بر شما و بر رزم و ایستادگیتان و سلام بر شهیدانتان.
شعلههای سرکش وجدان بیدار بشریتالسّلام علیک یا ثارالله وابن ثاره
سلام بر شما که خون جاری دورانید، ای شعلههای سرکش وجدان بیدار جهان بشری، ای جانهای شیفتهیی که تسلیم و یأس در اندیشه و هستیتان جایی نداشت و ای عشقهای پرشور یک ملت اسیر به آزادی و رهایی. به شما باد سلام، به شما باد درود.
سلام به برادران عزیزم منوچهر براتی، حمید دهقان، اکبر علیدوست، حسن توفیق جو، حمیدرضا ایمن کاشان، ابوطالب هاشمی، کیومرث یوسفی، حسین گندمی، فرشید ربیعی، حسن ابراهیمی، محمدعلی میرزایی، سهراب همایونفر، بهزاد میرشاهی، حسین اداوی، رجب قربانی، رضا وادیان، شریف ویسی، حسین سروآزاد، احمد مسچیان، جاسم قصیر و جواد سالاری
سلام به خواهر عزیزم نیره ربیعی از مسئولان مجاهدین که در همه صحنههای رزم حاضر و پیشتاز بود و سلام به فرمانده کاظم سردار دلیر نبردهای ارتش آزادیبخش.
برادرم حسین ابریشمچی که با بیش از 40سال سابقه مبارزاتی علیه دو نظام دیکتاتوری مسئولی همهجانبه و همه جا جلودار صحنههای سخت نبرد بود. همواره پرتلاش و همواره تازه و نو و سرشار و پر از ایمان به راه و آرمان آزادی که سر در راه آزادی نهاد و سرور آزادی شد.
درست پنج روز قبل از شهادتتان در روز عاشورا، در آن مراسم پرشکوه همه خطاب به حسین (ع) میگفتید که:
در دل دشت بلاخیز
به شب توطئهانگیز
شکنم هرچه حصار است
قفس و چوبه دار است
حقا که یکایک شما در پیروی از پیشوای آرمانیتان حسین (ع) از همه چیز خود گذشتید. راستی کدام آتش، حریف شاخسار شماست؟
و من هم با شما تکرار میکنم:
خوشا در راه آزادی به خون عهدی دگر بستن
خوشا اینگونه در زندان به مرگ شب کمر بستن
از این پس شما شور و نیروی هر جوان دلیری هستید که به نبرد با رژیم ولایتفقیه برمیخیزد و الهامبخش هرکس که در برابر ستم و استبداد قیام میکند.
حمله به لیبرتی، درماندگی رژیم آخوندی در برابر بیتابی ملت ایران برای آزادیپس به شما مادرانی که عکس فرزندان شهید یا اسیرتان را به دست میگیرید و در خیابانها و چهارراههای شهرهای ایران، آخوندها و پاسداران را افشا میکنید،
به شما زنان دلیر و مردان غیرتمندی که در مراسم گرامیداشت ریحانه و ستار هموطنانتان را به مبارزه با این رژیم فراخواندید،
به شما زندانیان سیاسی شجاعی که از سیاهچالهای خامنهای به همبستگی با مجاهدان لیبرتی برخاستید و به شما هموطنانی که از شنیدن خبر جنایت بزرگ رژیم در لیبرتی سراسر وجودتان را خشم و درد فرا گرفت.
بله به همه شما میگویم که ایستادگی شما و عزم و مبارزه شما برای به زیر کشیدن این رژیم کاخ ستم آخوندها را به لرزه درآورده است.
حمله به لیبرتی، نتیجه درماندگی این رژیم در برابر بیتابی ملت ایران برای آزادی است. بنابراین به شما و بهخصوص به همه جوانان و اشرفنشانها در تمام ایران میگویم شعلههای رزم و مقاومت برای سرنگونی رژیم را گسترش دهید و شهیدان لیبرتی را در خود زنده کنید.
خون و رنج شهیدان از جوش و خروش نمیافتد تا روزی که آزادی در ایران اسیر برقرار شود.
رژیم ولایتفقیه، مفلوک، آشفته، ضربهخورده و بیراهحل
درست پنج روز قبل از شهادتتان در روز عاشورا، در آن مراسم پرشکوه همه خطاب به حسین (ع) میگفتید که:
در دل دشت بلاخیز
به شب توطئهانگیز
شکنم هرچه حصار است
قفس و چوبه دار است
حقا که یکایک شما در پیروی از پیشوای آرمانیتان حسین (ع) از همه چیز خود گذشتید. راستی کدام آتش، حریف شاخسار شماست؟
و من هم با شما تکرار میکنم:
خوشا در راه آزادی به خون عهدی دگر بستن
خوشا اینگونه در زندان به مرگ شب کمر بستن
از این پس شما شور و نیروی هر جوان دلیری هستید که به نبرد با رژیم ولایتفقیه برمیخیزد و الهامبخش هرکس که در برابر ستم و استبداد قیام میکند.
حمله به لیبرتی، درماندگی رژیم آخوندی در برابر بیتابی ملت ایران برای آزادیپس به شما مادرانی که عکس فرزندان شهید یا اسیرتان را به دست میگیرید و در خیابانها و چهارراههای شهرهای ایران، آخوندها و پاسداران را افشا میکنید،
به شما زنان دلیر و مردان غیرتمندی که در مراسم گرامیداشت ریحانه و ستار هموطنانتان را به مبارزه با این رژیم فراخواندید،
به شما زندانیان سیاسی شجاعی که از سیاهچالهای خامنهای به همبستگی با مجاهدان لیبرتی برخاستید و به شما هموطنانی که از شنیدن خبر جنایت بزرگ رژیم در لیبرتی سراسر وجودتان را خشم و درد فرا گرفت.
بله به همه شما میگویم که ایستادگی شما و عزم و مبارزه شما برای به زیر کشیدن این رژیم کاخ ستم آخوندها را به لرزه درآورده است.
حمله به لیبرتی، نتیجه درماندگی این رژیم در برابر بیتابی ملت ایران برای آزادی است. بنابراین به شما و بهخصوص به همه جوانان و اشرفنشانها در تمام ایران میگویم شعلههای رزم و مقاومت برای سرنگونی رژیم را گسترش دهید و شهیدان لیبرتی را در خود زنده کنید.
خون و رنج شهیدان از جوش و خروش نمیافتد تا روزی که آزادی در ایران اسیر برقرار شود.
رژیم ولایتفقیه، مفلوک، آشفته، ضربهخورده و بیراهحل
تا بهحال سابقه نداشته که رژیم ولایتفقیه تا این حد مفلوک و آشفته و ضربهخورده و بیراهحل باشد.
چه خطراتی این رژیم را احاطه کرده که خامنهای ناچار است سایتهای اتمی را با دست خود، گل بگیرد. در سوریه آخوندها پیدرپی دچار شکست و تلفات میشوند، در عراق با تظاهرات بیوقفه مردم در مخالفت با عوامل رژیم مواجهند و در داخل ایران راه پس و پیش ندارند.
یعنی سرمایهگذاری چندین و چند ساله رژیم هم روی برنامه اتمی و هم روی سوریه و عراق و یمن، برباد رفته و روزی که سرمایهگذاری آخوندها روی کل سپاه پاسداران هم برباد برود دور نیست و دور نیست روزی که جوانان ایران، این سپاه جنایت و خونریزی و غارت و فساد را منهدم کنند.
در این چند ماهه، محافلی که از ادامه حکومت آخوندها نفع میبرند به دست و پا افتاده بودند و سعی میکردند این خیال واهی را ایجاد کنند که پس از توافقنامه، رژیم ولایتفقیه به سمت میانهروی و گشایش میرود. ادعا میکردند که وعدههای اعتدال آخوند روحانی از این به بعد خود را نشان خواهد داد. ولی وعده بهبود اوضاع و اعتدال رژیم تا اینجا بیشترین اعدام را در سال جاری نسبت به ربع قرن گذشته به بار آورده. آیا اسید پاشیدن بهصورت خواهرانمان در اصفهان و کشتار سنیها و زجرکش کردن زندانیان سیاسی میانهروی است؟ آیا جنایت علیه بشریت در لیبرتی که آخوند روحانی بهعنوان رئیس شورای عالی امنیت در آن مسئولیت دارد، اعتدال است؟
پس چرا دولتهای اروپا برای چنین کسانی فرش قرمز پهن میکنند؟ و چرا دست کسانی را میفشارید که مردم ایران خواهان محاکمه آنها هستند؟
واقعیت این است که دوران پس از توافق، دوران سر باز کردن خواستهای اساسی جامعه و در رأس همه، آن گوهر ناپدید شده، آن گوهر سنگسار شده و آن گوهر پایمال شده یعنی آزادی و آزادی و آزادی است.
به همین دلیل است که خامنهای، مجاهدین را با پرتاب موشک قتلعام میکند. چون ملت ایران آزادی میخواهد. چون ملت ایران سر به فریاد برداشته که این رژیم را نمیخواهد و باید سرنگون شود.
به آخوندها و اشقیای حاکم میگوییم همه طرحهایی که سالهای سال است برای سرکوب آزادیهای ملت ایران بهکار میگرفتید، شکست خورده است.
حالا زمان حساب کشیدن از آخوندهای حاکم است. حالا زمان به زیر کشیدن رژیمی است که جز با خونریزی نمیتواند ادامه پیدا کند. بهخصوص که انواع مانورها و فریبهای این رژیم و جناحهای درونیاش نیز شکست خورده است.
نه سازندگی رفسنجانی و اصلاحات قلابی خاتمی توانست کاری از پیش ببرد، نه وعدههای رئیسجمهور کنونی رژیم در مورد معجزات توافق اتمی.
یک راه و فقط یک راه برای برقراری آزادی و دموکراسی در ایران و نجات کشور از فقر و فلاکت و عقبماندگی وجود دارد و آن سرنگونی رژیم ولایتفقیه در تمامیت آن است. درست به همین دلیل خامنهای زنان و مردان قهرمانی را موشکباران میکند که پرچم سرنگونی این رژیم و پرچم آزادی ملت ایران را هرچه محکمتر در دست میفشارند.
و راستی که به قول مسعود، بدون مجاهدین «مردم ایران به چه مینازیدند و خلق در زنجیر و جوانان اشرفنشان، به کجا چشم امید میدوختند؟ از کجا ایده و آرمان میگرفتند و به کجا پشتگرم و دلگرم بودند؟».
چه خطراتی این رژیم را احاطه کرده که خامنهای ناچار است سایتهای اتمی را با دست خود، گل بگیرد. در سوریه آخوندها پیدرپی دچار شکست و تلفات میشوند، در عراق با تظاهرات بیوقفه مردم در مخالفت با عوامل رژیم مواجهند و در داخل ایران راه پس و پیش ندارند.
یعنی سرمایهگذاری چندین و چند ساله رژیم هم روی برنامه اتمی و هم روی سوریه و عراق و یمن، برباد رفته و روزی که سرمایهگذاری آخوندها روی کل سپاه پاسداران هم برباد برود دور نیست و دور نیست روزی که جوانان ایران، این سپاه جنایت و خونریزی و غارت و فساد را منهدم کنند.
در این چند ماهه، محافلی که از ادامه حکومت آخوندها نفع میبرند به دست و پا افتاده بودند و سعی میکردند این خیال واهی را ایجاد کنند که پس از توافقنامه، رژیم ولایتفقیه به سمت میانهروی و گشایش میرود. ادعا میکردند که وعدههای اعتدال آخوند روحانی از این به بعد خود را نشان خواهد داد. ولی وعده بهبود اوضاع و اعتدال رژیم تا اینجا بیشترین اعدام را در سال جاری نسبت به ربع قرن گذشته به بار آورده. آیا اسید پاشیدن بهصورت خواهرانمان در اصفهان و کشتار سنیها و زجرکش کردن زندانیان سیاسی میانهروی است؟ آیا جنایت علیه بشریت در لیبرتی که آخوند روحانی بهعنوان رئیس شورای عالی امنیت در آن مسئولیت دارد، اعتدال است؟
پس چرا دولتهای اروپا برای چنین کسانی فرش قرمز پهن میکنند؟ و چرا دست کسانی را میفشارید که مردم ایران خواهان محاکمه آنها هستند؟
واقعیت این است که دوران پس از توافق، دوران سر باز کردن خواستهای اساسی جامعه و در رأس همه، آن گوهر ناپدید شده، آن گوهر سنگسار شده و آن گوهر پایمال شده یعنی آزادی و آزادی و آزادی است.
به همین دلیل است که خامنهای، مجاهدین را با پرتاب موشک قتلعام میکند. چون ملت ایران آزادی میخواهد. چون ملت ایران سر به فریاد برداشته که این رژیم را نمیخواهد و باید سرنگون شود.
به آخوندها و اشقیای حاکم میگوییم همه طرحهایی که سالهای سال است برای سرکوب آزادیهای ملت ایران بهکار میگرفتید، شکست خورده است.
حالا زمان حساب کشیدن از آخوندهای حاکم است. حالا زمان به زیر کشیدن رژیمی است که جز با خونریزی نمیتواند ادامه پیدا کند. بهخصوص که انواع مانورها و فریبهای این رژیم و جناحهای درونیاش نیز شکست خورده است.
نه سازندگی رفسنجانی و اصلاحات قلابی خاتمی توانست کاری از پیش ببرد، نه وعدههای رئیسجمهور کنونی رژیم در مورد معجزات توافق اتمی.
یک راه و فقط یک راه برای برقراری آزادی و دموکراسی در ایران و نجات کشور از فقر و فلاکت و عقبماندگی وجود دارد و آن سرنگونی رژیم ولایتفقیه در تمامیت آن است. درست به همین دلیل خامنهای زنان و مردان قهرمانی را موشکباران میکند که پرچم سرنگونی این رژیم و پرچم آزادی ملت ایران را هرچه محکمتر در دست میفشارند.
و راستی که به قول مسعود، بدون مجاهدین «مردم ایران به چه مینازیدند و خلق در زنجیر و جوانان اشرفنشان، به کجا چشم امید میدوختند؟ از کجا ایده و آرمان میگرفتند و به کجا پشتگرم و دلگرم بودند؟».
زمینهسازی برای حمله موشکی به لیبرتی
در ماههای اخیر دیدید که چطور زمینهسازی برای این حمله را شروع کردند. ابتدا اکیپهای وزرات اطلاعات را تحت عنوان خانواده به ورودی لیبرتی فرستادند. همزمان مزدورانی را به سراسر اروپا اعزام کردند تا اغتشاش کنند و فضا را غبار آلود کنند.
در عینحال جبهه ولایتفقیه با سایتها و تلویزیونهای تحت تکفل وزارت اطلاعات، ناسزاگویی علیه مقاومت را گسترش دادند تا آتش تهیه برای کشتار را فراهم کنند.
اما در مقابل، در روزهای اخیر با موجی از عواطف بیدریغ ایرانیان در داخل و خارج کشور، و همچنین، زندانهای سیاسی نسبت به مجاهدان لیبرتی مواجه بودیم. از صمیم قلب از همه آنها سپاسگزاری میکنم. بیانیهها و موضعگیریها و پیامهای آنها، صدای رسای مردم ایران، رودرروی قاتلان مجاهدین است.
این درست رودرروی ریزهخواران ولایتفقیه است که با تقلید از اطلاعات بدنام آخوندها، از دل سوزاندن برای شهیدان هم استفاده میکنند تا خود مجاهدین و رهبر این مقاومت را مقصر کشتار معرفی کنند.
آشکارا یک تقسیم کار شناعتبار در کار است. رژیم ولایتفقیه بخش نظامی حمله را برعهده دارد و موشکها را شلیک میکند و سرانگشتانش در خارج ایران، بخش سیاسی حمله را برعهده دارند و هموزن همان حمله موشکی، افترا و هتاکی را به بالاترین حد میرسانند.
زمانی بر اساس رهنمود وزارت بدنام اطلاعات، قاعده 20 ـ 80 شیوه کار مزدوران بود. 80 درصد به خود رژیم میزدند تا حمله 20 درصدیشان به مجاهدین عادی جلوه کند. اما حالا پردهها را کنار زده همان 80 درصد را نثار خود مجاهدین میکنند. اما اینها هیچکدام چیز جدیدی نیست. بلکه همیشه بخش مکمل سرکوب و شکنجه و اعدام مجاهدین و همه رزمندگان آزادی در طول تاریخ بوده و خواهد بود.
راستی مگر چنین نسلی و چنین مقاومتی بدون یک راهبری ذیصلاح امکانپذیر بود؟ هرگز
و راستی اگر این نبردها و این فدیهها نبود و اگر پایداری در مقابل رژیم ضدبشری به چنین قلههای رفیعی نرسیده بود، در فردای آزادی، چه بهای سنگینی برای تشخیص دوستان و دشمنان مردم ایران به ملت ما تحمیل میشد.
سلام بر شهیدان و سلام بر قهرمانان آزادی.
دولت آمریکا و مللمتحد باید به رویکرد غیرمسئولانه در مورد حفاظت لیبرتی خاتمه دهند.
اجازه بدهید در این فرصت همچنین به طرفهای بینالمللی و مسئولیتها و تعهدات اخصی که در مورد حفاظت لیبرتی دارند، اشاره کنم.
چنان که در همان ساعت اول پس از حمله گفتم، بهطور رسمی و حقوقی، دولت عراق و سازمان ملل باید پاسخگو باشند زیرا آنها با امضای یک یاداشت تفاهم از دی ماه 1390 لیبرتی را تحت عنوان «محل موقت برای انتقال» اعلام کردهاند. اما به نظر ما، مانند 6حمام خون قبلی در اشرف و لیبرتی، عوامل رژیم ایران در حکومت عراق مسئولیت حمله را برعهده دارند و ایالات متحده و سازمان ملل هم از این واقعیت کاملاً مطلعند.
دولت آمریکا و مللمتحد که تا کنون به قولهای رسمی خود نسبت به حفاظت مجاهدین از جمله تعهدات مکرر خود هنگام انتقال اشرفیها به این کمپ عمل نکردهاند، باید به این رویکرد غیرمسئولانه و فاجعهبار خاتمه دهند. بهخصوص که بهرغم هشدارهای بیشمار، کمپ لیبرتی کماکان تحت کنترل قاتلان اشرفیها و عوامل وابسته به رژیم است و در عینحال جریان انتقال آنها به کشورهای خارج که وعده خیانت شده مللمتحد و آمریکا بود با مخالفت و کارشکنی روبهروست.
نیازهای مبرم لیبرتی
بنابراین، در شرایط اضطراری کنونی در لیبرتی، بر این اقدامها تأکید میکنم:
اول، رسیدگی فوری به وضعیت مجروحان و مستقر شدن یک تیم تخصصی پزشکی در لیبرتی
دوم، تأمین ابزارها و وسائل و مصالح مورد نیاز برای ترمیم مناطق ویران شده
سوم، تأمین الزامهای امنیتی و حفاظتی از جمله برگرداندن تیوالها، کلاهها و جلیقههای حفاظتی و تجهیزات پزشکی و تأمین وسایل مورد نیاز افراد که آسیب دیده است.
چهارم، انجام تحقیقات توسط مللمتحد درباره این حمله وحشیانه و محاکمه عاملان آن
مجاهد خلق یعنی ایستادگی مردم ایران در مقابل ستمهر چند که تا بهحال، مجاهدین در لیبرتی، رنجهای بسیار کشیده و قیمتهای کلان پرداختهاند، اما تا وقتی که ستم و استبداد هست و مردم ایران در عطش آزادی میسوزند، مجاهدین هستند و میرزمند.
راستی مگر مجاهد خلق به چه معناست؟
مجاهد خلق یعنی اشتیاق مردم به آزادی
یعنی ایستادگی مردم ایران در مقابل ستم.
یعنی شعلههای امید را فروزان نگهداشتن.
یعنی دوستی و همبستگی را در بین مردم ایران زنده کردن.
بله این کیمیای آزادی است؛ نه خمینی توانست با قتلعام سی هزار زندانی سیاسی، این جنبش را خاموش کند نه خامنهای میتواند با موشکباران و ریختن آتش بر سر و روی مجاهدین آنها را از میان بردارد.
از کهکشان فرمانده کاظم در هفت آبان، تا کهکشان زهره و شهیدان 6و 7مرداد و 19فروردین تا شهیدان فروغ جاویدان و 120هزار شهید قهرمان، که همه سمبل اراده خلق ایران و مجاهدین خلق ایران و این مقاومت و مردم ایرانند که میگویند رژیم ولایتفقیه باید سرنگون شود و ما میگوییم:
به خون شهیدان و پاکان قسم
به رزمآوران و دلیران قسم
که تا صبح آزادی تودهها
بجنگیم با خون و ایمان قسم
سلام بر شهیدان
و سلام بر آزادی .
در ماههای اخیر دیدید که چطور زمینهسازی برای این حمله را شروع کردند. ابتدا اکیپهای وزرات اطلاعات را تحت عنوان خانواده به ورودی لیبرتی فرستادند. همزمان مزدورانی را به سراسر اروپا اعزام کردند تا اغتشاش کنند و فضا را غبار آلود کنند.
در عینحال جبهه ولایتفقیه با سایتها و تلویزیونهای تحت تکفل وزارت اطلاعات، ناسزاگویی علیه مقاومت را گسترش دادند تا آتش تهیه برای کشتار را فراهم کنند.
اما در مقابل، در روزهای اخیر با موجی از عواطف بیدریغ ایرانیان در داخل و خارج کشور، و همچنین، زندانهای سیاسی نسبت به مجاهدان لیبرتی مواجه بودیم. از صمیم قلب از همه آنها سپاسگزاری میکنم. بیانیهها و موضعگیریها و پیامهای آنها، صدای رسای مردم ایران، رودرروی قاتلان مجاهدین است.
این درست رودرروی ریزهخواران ولایتفقیه است که با تقلید از اطلاعات بدنام آخوندها، از دل سوزاندن برای شهیدان هم استفاده میکنند تا خود مجاهدین و رهبر این مقاومت را مقصر کشتار معرفی کنند.
آشکارا یک تقسیم کار شناعتبار در کار است. رژیم ولایتفقیه بخش نظامی حمله را برعهده دارد و موشکها را شلیک میکند و سرانگشتانش در خارج ایران، بخش سیاسی حمله را برعهده دارند و هموزن همان حمله موشکی، افترا و هتاکی را به بالاترین حد میرسانند.
زمانی بر اساس رهنمود وزارت بدنام اطلاعات، قاعده 20 ـ 80 شیوه کار مزدوران بود. 80 درصد به خود رژیم میزدند تا حمله 20 درصدیشان به مجاهدین عادی جلوه کند. اما حالا پردهها را کنار زده همان 80 درصد را نثار خود مجاهدین میکنند. اما اینها هیچکدام چیز جدیدی نیست. بلکه همیشه بخش مکمل سرکوب و شکنجه و اعدام مجاهدین و همه رزمندگان آزادی در طول تاریخ بوده و خواهد بود.
راستی مگر چنین نسلی و چنین مقاومتی بدون یک راهبری ذیصلاح امکانپذیر بود؟ هرگز
و راستی اگر این نبردها و این فدیهها نبود و اگر پایداری در مقابل رژیم ضدبشری به چنین قلههای رفیعی نرسیده بود، در فردای آزادی، چه بهای سنگینی برای تشخیص دوستان و دشمنان مردم ایران به ملت ما تحمیل میشد.
سلام بر شهیدان و سلام بر قهرمانان آزادی.
دولت آمریکا و مللمتحد باید به رویکرد غیرمسئولانه در مورد حفاظت لیبرتی خاتمه دهند.
اجازه بدهید در این فرصت همچنین به طرفهای بینالمللی و مسئولیتها و تعهدات اخصی که در مورد حفاظت لیبرتی دارند، اشاره کنم.
چنان که در همان ساعت اول پس از حمله گفتم، بهطور رسمی و حقوقی، دولت عراق و سازمان ملل باید پاسخگو باشند زیرا آنها با امضای یک یاداشت تفاهم از دی ماه 1390 لیبرتی را تحت عنوان «محل موقت برای انتقال» اعلام کردهاند. اما به نظر ما، مانند 6حمام خون قبلی در اشرف و لیبرتی، عوامل رژیم ایران در حکومت عراق مسئولیت حمله را برعهده دارند و ایالات متحده و سازمان ملل هم از این واقعیت کاملاً مطلعند.
دولت آمریکا و مللمتحد که تا کنون به قولهای رسمی خود نسبت به حفاظت مجاهدین از جمله تعهدات مکرر خود هنگام انتقال اشرفیها به این کمپ عمل نکردهاند، باید به این رویکرد غیرمسئولانه و فاجعهبار خاتمه دهند. بهخصوص که بهرغم هشدارهای بیشمار، کمپ لیبرتی کماکان تحت کنترل قاتلان اشرفیها و عوامل وابسته به رژیم است و در عینحال جریان انتقال آنها به کشورهای خارج که وعده خیانت شده مللمتحد و آمریکا بود با مخالفت و کارشکنی روبهروست.
نیازهای مبرم لیبرتی
بنابراین، در شرایط اضطراری کنونی در لیبرتی، بر این اقدامها تأکید میکنم:
اول، رسیدگی فوری به وضعیت مجروحان و مستقر شدن یک تیم تخصصی پزشکی در لیبرتی
دوم، تأمین ابزارها و وسائل و مصالح مورد نیاز برای ترمیم مناطق ویران شده
سوم، تأمین الزامهای امنیتی و حفاظتی از جمله برگرداندن تیوالها، کلاهها و جلیقههای حفاظتی و تجهیزات پزشکی و تأمین وسایل مورد نیاز افراد که آسیب دیده است.
چهارم، انجام تحقیقات توسط مللمتحد درباره این حمله وحشیانه و محاکمه عاملان آن
مجاهد خلق یعنی ایستادگی مردم ایران در مقابل ستمهر چند که تا بهحال، مجاهدین در لیبرتی، رنجهای بسیار کشیده و قیمتهای کلان پرداختهاند، اما تا وقتی که ستم و استبداد هست و مردم ایران در عطش آزادی میسوزند، مجاهدین هستند و میرزمند.
راستی مگر مجاهد خلق به چه معناست؟
مجاهد خلق یعنی اشتیاق مردم به آزادی
یعنی ایستادگی مردم ایران در مقابل ستم.
یعنی شعلههای امید را فروزان نگهداشتن.
یعنی دوستی و همبستگی را در بین مردم ایران زنده کردن.
بله این کیمیای آزادی است؛ نه خمینی توانست با قتلعام سی هزار زندانی سیاسی، این جنبش را خاموش کند نه خامنهای میتواند با موشکباران و ریختن آتش بر سر و روی مجاهدین آنها را از میان بردارد.
از کهکشان فرمانده کاظم در هفت آبان، تا کهکشان زهره و شهیدان 6و 7مرداد و 19فروردین تا شهیدان فروغ جاویدان و 120هزار شهید قهرمان، که همه سمبل اراده خلق ایران و مجاهدین خلق ایران و این مقاومت و مردم ایرانند که میگویند رژیم ولایتفقیه باید سرنگون شود و ما میگوییم:
به خون شهیدان و پاکان قسم
به رزمآوران و دلیران قسم
که تا صبح آزادی تودهها
بجنگیم با خون و ایمان قسم
سلام بر شهیدان
و سلام بر آزادی .
خبرهاى ما را مى توانيد در كانال تلگرام نيز دنبال كنيد
https://telegram.me/mojahedin_org
https://telegram.me/mojahedin_org
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar