onsdag 4 november 2015

گرامیداشت قهرمانان شهید مجاهد خلق در حمله موشکی به لیبرتی اورسور اواز - ۱۰آبان ۱۳۹۴

گرامیداشت قهرمانان شهید مجاهد خلق در حمله موشکی به لیبرتی اورسور اواز - ۱۰آبان ۱۳۹۴

سید احمد غزالی نخست‌وزیر پیشین الجزایر در مراسم گرامیداشت شهیدان قهرمان مجاهد خلق، سید احمد غزالی نخست‌وزیر پیشین الجزایر در سخنرانی خود، خطاب به رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت گفت: من در درد و رنج شما شریکم و در درد و رنج همه رزمندگان آزادی که در اطراف شما گرد آمده‌اند و می‌خواهم از طریق شما با خواهران و برادران اشرفیم در لیبرتی صحبت کنم و در برابر استقامت و ایستادگی آنها سر تعظیم فرود آورم.

این رزمندگان آزادی هستند که تمدن بشری را می‌سازند، زیرا آن چه را اکنون دیدیم، از یک‌سو دنیای توحش و بربریت است، و از سوی دیگر، دنیای تمدن و انسانیت.

مجاهدین خلق از پنجاه سال پیش به نبرد برای آزادی برخاسته‌اند، و این نبردی است نه فقط برای آزادی خلقشان بلکه برای آزادی تمامی خلق‌ها و پیش از همه خلقهای عرب و مسلمان.

و به رزمندگان آزادی، به خواهران و برادرانم درلیبرتی، می‌گویم:

شما بهتر از من می‌دانید که هیچ‌چیز مفت و مجانی به‌دست نمی‌آید و برای این‌که خلقی، آزادی را ببیند، باید از بهترین‌ها و ارزشمندترینهای خودش (قیمت) بدهد. شما بهتر از من می‌دانید که آنها که در لیبرتی هستند، چه کسانی هستند و به خوبی می‌دانید که نبرد برای آزادی چه هزینه‌یی دارد. اگر سی هزار زندانی سیاسی فقط به این دلیل که حاضر نشدند بگویند مجاهد نیستند، در عرض چند ماه اعدام می‌شوند، آنها به‌خوبی می‌دانستند که این «نه» گفتن، چه هزینه‌یی برایشان دارد. آری امروز قلبم شکسته و دردمند است ولی به درستی نمی‌دانم که آیا این از درد و رنجی است که با شما در آن شریکم و ز خشمی ناشی می‌شود که از فضیحت دولتمردانی دارم که دم از حقوق‌بشر می‌زنند و دم از آزادی می‌زنند و یک‌سال است با قاتلان حقوق‌بشر بر سر یک میز می‌نشینند و ما سالهاست همراه با هزاران نفر از شخصیتها و پارلمانترها این مماشات را افشا می‌کنیم. در این قضیه بحث اعتبار این دولتها و بحث مسئولیتهای آنها در میان است و من مستقیماً دولت آمریکا را خطاب قرار می‌دهم، چرا که به تک‌تک ساکنان اشرف در ازای گردآوری سلاحهایشان قول داد که حفاظتشان را تضمین کند. مگر آمریکا نبود که این قول را داد؟ و مگر آمریکا نبود که سه سال قبل قول داد با رفتن آنها از اشرف به لیبرتی حفاظت آنان تضمین خواهد شد؟

و این در تاریخ نمونه بسیار نادری است که تمام سلاحها را به‌قید شرایط و با قول و قرار گذاشتن برای تأمین حفاظت بگیرند و بعد ساکنان اشرف را در تیررس موشکهایی قرار بدهند که با پول مردم ایران ساخته می‌شود و برای کشتار مردم ایران به‌کار می‌رود!

بله زمان آن فرا رسیده که هر کس مسئولیت خودش را به‌عهده بگیرد. من به همان میزان که دستاوردهای خلقها و مردم کشورهای غربی را ارج می‌نهم، به همان میزان اعتبار دولتهای غربی را زیر علامت سؤال قرار می‌دهم؛ (آنها) هر روز دم از حقوق‌بشر و حقوق فردی و جمعی می‌زنند ولی به‌طور همزمان با قاتلان حقوق‌بشر و آزادی بر سر یک میز می‌نشینند.

انیسه بومدین، استاد دانشگاه، بانوی اول الجزایر در دروان پرزیدنت بومدین، در سخنرانی خود در مراسم تجلیل از شهیدان اشرفی، گفت: «ترجیح می‌دادم نوبت سخنرانی‌ام عقب‌تر بیافتد، چون هنوز تحت تأثیر فیلمی (از لیبرتی) هستم که از دیدن آن منقلب شده‌ام. ولی این نشان‌دهنده شجاعت ستایش‌انگیز رزمندگان انقلاب برای استقرار آزادی در جهان بود. یک آزادی واقعی و نه یک آزادی مصنوعی آن‌گونه که اکنون در دنیا شاهدش هستیم. خانم رجوی، ابتدا می‌خواستم به شما تبریک بگویم؛ به‌خاطر استقامتتان، به‌خاطر شجاعتتان و به‌خاطر عزمی که دارید. امیدوارم روزی پاسخ آن‌را بگیرید، حتی اگر زمان ببرد. چرا که شما هیچ‌گاه ضعفی به‌خود راه نمی‌دهید.

اما در طرف مقابل و با مشاهده صحنه‌های این جنایات که به‌خاطر وسایل جدید ارتباط جمعی می‌توانیم به‌صورت مستقیم شاهدش باشیم، چیزی جز جنایاتی نفرت‌انگیز و دست زدن به کشتار افراد بی‌دفاع و بی‌پناه وجود ندارد. و آن چه یک انزجار دیگر بر انزجار ما اضافه می‌کند این است که می‌شنویم دیپلوماتهای سفارت آمریکا می‌ترسند و مایل نیستند که با بازدیدهای خود از لیبرتی ریسک‌های مربوط به شغل خودشان را متحمل شوند. یونامی هم همین‌طور است. هر کس به‌فکر جان حقیر خودش است و از نظر حقوقی به این می‌گویند: عدم امدادرسانی به شخصی که در خطر است. بعد هم شاهد دعاوی بی‌معنای آنها در مورد «حقوق‌بشر» هستیم و و شاهد استقبال و حمایت از دولتمردان فاسد و سرکوبگر.

خانم بومدین در ادامه سخنان خود با برشمردن برخی از نمونه‌های تاریخی و با تجلیل نقش مبارزاتی زنان ایرانی، گفت: پس خانم رجوی، ما روی شما حساب می‌کنیم. ما روی شجاعت نمونه شما حساب می‌کنیم. شما با شایستگی سلسله زنان را نمایندگی می‌کنید و به قول آن شاعر فرانسوی: زن، آینده بشریت است. و من هم امیدوارم که همین‌طور باشد.

اینگرید بتانکور کاندیدای پیشین ریاست‌جمهوری کلمبیا در مراسم گرامیداشت شهیدان، گفت: «من بسیار متأثرم و در میان شما و شریک درد و رنج شما هستم و سرشار از عصیان و اندوه.

وقتی به چهره‌های این مردان و این زن نگاه می‌کنم، چهره شکنجه ‌شده، درهم کوبیده شده، شلاق خورد و سنگسار شده خلق ایران را می‌بینم. ولی همچنین خلقی را در ایران می‌بینم که مبارزه می‌کند. خلقی که جرأت دارد در مقابل اژدها و دیو استبداد مذهبی بایستد. یک استبداد مخوف که اکنون به یک تاریکی و یک شب وحشتناک در خاورمیانه تبدیل شده است. شبی نه فقط برای ایران بلکه برای همه خاورمیانه و همه ما. چون می‌دانیم که بازوهای اختاپوس شر و پلیدی از رژیم ایران به سراسر جهان دست انداخته است. حتی به این‌جا در فرانسه و به همه جا دست‌اندازی می‌کند. و با نگاه به این شهدا، من کسانی را می‌بینیم که از ارزشهای ما دفاع می‌کنند و برای ادای احترام به آنها است که ما امروز در این‌جا هستیم.

می خواهم با شما احساس متفاوتی را که در من رشد می‌کند در میان بگذارم. چرا که با نشستن در این‌جا و با شریک شدن در احساسات شما که بستگان و یاران این شجاعان شهید هستید، باید اذعان کنم که در مقابل درد و غمی که وجود دارد، یک واقعیت دیگر هم وجود دارد و آن شکست سهمگین و خوار کننده‌یی است که آخوندها خورده‌اند. آنها با یک طراحی گسترده و با دقت از سالها و ماهها پیش درصدد بودند که کمپ لیبرتی و تمامی ساکنانش را از بین ببرند. 80 موشک به یک محیط کوچک پرتاب کردند. هدف آنها کشتن 23نفر نبود و این را همه می‌دانند. هدف آنها کشتن همه ساکنان بوده است. این یک معجزه است که آنها زنده ماندند. به همین خاطر به بازماندگان در لیبرتی می‌گویم که ما بسیار شما را تحسین می‌کنیم؛ نه فقط به‌خاطر سرعت عکس‌العمل و شجاعتی که داشتید، بلکه می‌خواهم بگویم که ما بسیار ممنون و قدردان شما هستیم به‌خاطر استقامتی که دارید و به‌خاطر پایداریتان بر سر ارزشهایی که ارزشهای ما نیز هست. یعنی ارزشهای آزادی، عدالت، همبستگی و برابری. امروز مبارزه در کمپ لیبرتی است که به‌پیش برده می‌شود. آنجاست که مبارزه حقیقی برای ارزشهای ما صورت می‌گیرد. این امر که آنها هنوز زنده هستند، و این‌که آنها از میان این تجاوز نفرت‌انگیز دوام آوردند، نشان می‌دهد که آنها نوری هستند که در دل تاریکی می‌درخشد و آنها سپیده در پس این شب تیره هستند.

باید این راهم بگویم که من با احساساتی عمیق، کسی را که رهبر شما و خواهر من است، می‌ستایم. کسی که به نوعی مادر همه شماست. می‌دانم که با او، در روزی که دور نیست در تهران خواهیم بود، تا به این شب سیاه -که پایانش را در پس آن روز- از هم‌اکنون می‌بینیم، پایان بدهیم.

دکتر آلخو ویدال کوادراس در سخنرانی خود، شهادت 23 مجاهد اشرفی را در حمله موشکی به لیبرتی، به رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت و اعضای مجاهدین تسلیت گفت، و افزود: «اجازه بدهید که به‌طور خاص کلامی شخصی و دوستانه در چنین لحظاتی خدمت دوست خوبم مهدی ابریشمچی و همین‌طور جمیله (ابریشمچی) تقدیم کنم که برادر خود حسین را از دست داده‌اند؛ و همین‌طور به دوستان خوبم آذر، مهین و علی که دایی خود را از دست داده‌اند و به مژگان (همایونفر) که برادر خود، سهراب را از دست داده است و البته به تمامی خانواده‌های 23 شهید. از صمیم قلب آرزو می‌کنم مجروحان هرچه زودتر شفاء پیدا کنند.

تازه‌ترین حمله (به لیبرتی) یک پیام سیاسی با خود به‌همراه داشت. رژیم ایران دارد به‌طور واقعی و واضح به ما نشان می‌دهد که دشمن اصلی‌اش کیست و کجاست. می‌خواهم همه رهبران دولتی، وزرای خارجه، بنیادهای فکری و تحلیلگران سیاسی بشنوند که نیازی ندارند برای یافتن اپوزیسیون واقعی ایران زیاد جستجو کنند. اپوزیسیون دموکراتیک، سازمان مجاهدین خلق ایران و به‌طور خاص ساکنان کمپ لیبرتی هستند. رژیم ایران بسیار از آنها هراس دارد و به‌همین واسطه است که به چنین جنایاتی علیه آنها دست می‌زند.

لذا اگر ‌چه ما امروز غمگین هستیم، اما در عین‌حال می‌توانیم با قاطعیت بگوییم که در مسیر صحیح و درست قرار داریم و دشمن با این حمله دارد آن‌را تأیید می‌کند.

هنگامی که ساکنان اشرف توسط مارتین کوبلر، یک مقام سازمان ملل- که امیدوارم روزی برای کارکردهای خشونت‌آمیز و شرم‌آور خود در مقابل دادگاه بین‌المللی قرار گیرد، مجبور به ترک خانه خود و انتقال به کمپ لیبرتی شدند، لیبرتی یک محل متروکه بود که اصلاً برای زیستن مناسب نبود. اما ساکنان تحت سخت‌ترین شرایط، تغییرات عظیمی در لیبرتی ایجاد کردند. آنها اشرف را از هیچ ساختند و با همان عزم و اراده، چهره کمپ لیبرتی را تغییر دادند.

به‌عنوان رئیس کمیته بین‌المللی در جستجوی عدالت، اجازه بدهید بگویم، جامعه جهانی در رابطه با این حملات مسئولیت زیادی دارد. آمریکا و سازمان ملل مکرراً در پایبندی و اجرای تعهدات خود برای حفاظت از ساکنان شکست خوردند و لذا ما آنها را پاسخگو می‌دانیم. آنها باید حفاظت از کمپ لیبرتی را تضمین کنند. این حمله برای ترساندن ساکنان نبود. این حمله برای هشدار دادن به اپوزیسیون نبود.خیر.این حمله برای قتل‌عام طراحی شده بود، برای کشتن همه آنها. تعداد موشکها، نحوه توزیع و پراکندگی ضربات و شلیک‌ها، و این‌که از ماه‌ها قبل توسط عناصر وزارت اطلاعات با دقت طراحی شده بود، همین را نشان می‌دهد.

در ماه‌های سپتامبر و اکتبر به‌عنوان رئیس کمیته در جستجوی عدالت، در چندین نوبت برای مقامات آمریکا، سازمان ملل و همچنین مقامات اتحادیه اروپا نامه نوشتم و هشدار دادم که رژیم ایران و عوامل (آن)، در حال آماده‌سازی برای حمله به لیبرتی هستند. بسیاری دیگر از جمله بنیاد اروپایی آزادی عراق به‌ریاست استرون استیونسون و بسیاری از همکارانم در پارلمانهای کشورها از جمله پارلمانهای انگلستان و فرانسه نیز دهها نامه و پیام و هشدار فرستادند.

دکتر آلخو ویدال کوادراس تأکید کرد: دولت آمریکا، ملل‌متحد و دولت عراق باید پاسخگو باشند. باید بلادرنگ فالح فیاض مشاور امنیت ملی نخست‌وزیر از پست خود به‌عنوان ناظر بر کمپ لیبرتی و همچنین تیم سرکوبگری که تحت فرماندهی او قرار دارد، برکنار شود.

فالح فیاض دستورات خود را از رژیم ایران دریافت می‌کند. و ما خواستار تعویض او هستیم، چرا که او منبع اصلی فشارهای غیرانسانی و اقدامات تروریستی اعمال‌شده پیش از این علیه اشرف و در حال حاضر علیه کمپ لیبرتی است. و در نهایت کمپ لیبرتی می‌بایست به‌عنوان یک کمپ پناهندگی تحت نظارت کمیساریای پناهندگان سازمان ملل اعلام شود و قرار بگیرد.

در پایان می‌خواهم بگویم، این‌را برای خود افتخار می‌دانم که بخشی از این خانواده بزرگ مقاومت باشم.

همان‌گونه که بارها قبلاً گفته‌ام و می‌خواهم باز هم بگویم که خود را یک عضو افتخاری سازمان مجاهدین خلق ایران می‌دانم.

شاید دست سرنوشت مرا به این‌جا آورده است اما اگر این‌گونه است، خوشحالم، چرا که معنی جدیدی به زندگی من بخشیده است که بتوانم برای چنین هدف متعالی بجنگم.

هنگامی که در اکتبر 2008 به‌عنوان معاون پارلمان اروپا از اشرف بازدید کردم، صدها تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران را دیدم. برخی از آنها در بین شهدا هستند. با درد و اندوه باید بگویم که از میان این انبوه نفرات، این افتخار را داشتم که آنها را ملاقات کنم و با آنها صحبت کنم، بسیاری از آنها شهید شده‌اند و دیگر در بین ما نیستند.

اما این به همه ما تعهد می‌دهد که برای یک ایران آزاد و دموکراتیک بجنگیم.

این وظیفه مبرم و جدی ما است که بر این هشدار تأکید ورزیم که منبع و منشأء واقعی تروریسم و بینادگرایی اسلامی در کجا است و به‌طور مصمم از حمایت خود از تنها راه‌حل در مقابل این مشکل، یعنی ایده یک ایران دموکراتیک و مبتنی بر جدایی دین از دولت و صلح‌ و همبستگی و گشایش ادامه دهیم، (همان) پروژه سیاسی، اجتماعی و اخلاقی شورای ملی مقاومت ایران، که این‌چنین مدبرانه و شجاعانه توسط مریم رجوی هدایت می‌شود تا پیروزی نهایی.

هیثم مالح، از رهبران پیش کسوت انقلاب سوریه و رئیس کمیته قانونی در ائتلاف ملی سوریه در مراسم گرامیداشت شهیدان مجاهد خلق گفت: من افزون بر سایر اسمهایی که رویم گذاشته شده، خودم را ”هیثم لیبرتی ”نام نهاده‌ام و ”هیثم اشرفی ”. آرمان ما در منطقه، آرمان واحدی است. انقلابهای عربی، بهار عرب و آنچه در ایران رخ می‌دهد بسیار به هم مرتبط هستند. رژیم آخوندی، رژیم ولایت‌فقیه در ایران، سر مار در منطقه است، این رژیم در پشت تمامی مشکلاتیست که منطقه عربی با آن روبه‌روست. و جای تأسف است که غرب با چنین رژیمی به مذاکره می‌پردازد. یعنی با رژیمی که تروریسم را به‌وجود آورده و شکل داده است.

اگر واقعاً جامعه بین‌المللی وجود دارد و می‌خواهد در کنار تمدن و بشریت و دموکراسی بایستد، نباید با رژیم ایران مذاکره کند باید با آزادگان ایران مذاکره کند، همان آزادگانی که این شهیدان را تقدیم می‌کنند. الآن در آنجا ویرانی است. ویرانی بنگالها و آسیب دیدن به خودروها و آنها به این خودروها نیاز دارند آنها به بنگالها نیاز دارند آنها به بازسازی برخی مناطق نیاز دارند. این نیازست که جبران شود و جامعه جهانی و سازمان ملل‌متحد به‌طور مستقیم مسئولیت مستقیم در این جریان برعهده دارد. دولت عراق مسئولیتی الزام ‌آورد برعهده دارد، زیر آنچه در کمپ لیبرتی رویداده است یک جنایت علیه بشریت است. نباید گذاشت مسؤلان این جنایت از حسابرسی بگریزیند.

میشل کیلو - شخصیت سیاسی ونویسنده سرشناس سوریه در سخنرانی خود گفت: به‌عنوان یک سوری، خواستم به این‌جا بیایم تا شهادت این مشعلهای آزادی را تسلیت بگویم مشعلهایی که هیچ‌گاه نمی‌تواند کسی آنها را خاموش سازد. به این‌جا آمده‌ام تا به شما بگویم که شهادت این برادران و این بانوی رزمنده بزرگ، همزمان بود با به‌شهادت رسیدن 200تن از سوریها در زیر بمباران روسیه و بر اثر بمباران رژیم سوریه و اینکه بخش بزرگی از شهیدان ما در دوما و در حلب، که آنها را ”تروریستها ”می‌نامند، سنشان زیر ده سال بود یا شهروندانی بودند که در خانه‌هایشان بمباران شدند. من آمده‌ام تا به شما بگویم این شهدای شما، شهدای انقلاب سوریه هستند همان‌گونه که شهدای ما، شهدای انقلاب ایران هستند در دمشق و در حلب. همچنین من به این‌جا آمده‌ام تا به شما بگویم که پس از یک‌ماه و سه روز از بمبارانها وحملات سیستماتیک جنون آمیز، با استفاده از گلوله‌ها و بمبهایی که گفتم تا کنون کسی آنها را تجربه نکرده، ارتش آزاد سوریه به‌اندازه یک میلیمتر هم از مواضعش تکان نخورده است. من به نزد شما آمده‌ام تا بگویم احساس اندوهم در قبال این آزادگان و نیز آزادگان سوری، با احساس شادمانی‌ای همراه است و آن اراده خلق بزرگ سوریه واراده خلق بزرگ ایران است برای این‌که آزادیشان را از چنگال دیکتاتورها بیرون بکشند و این‌که این نبرد را آن‌قدر ادامه بدهند تا آزادی دمشق، گشاینده آزادی تهران باشد و آزاد شدن تهران، مقدمه‌ای برای آزاد شدن دمشق.

شما می‌دانید آنانکه به جنگ با شما پرداخته‌اند همان طرفی است که به جنگ با ما برخاسته است همان طرفی است که فرزندان و کودکان ما را می‌کشد. همان طرفی است که کشورمان را نابوده ساخته و سه چهارم خلق ما را به آوارگی و بیخانمانی کشانده است به بهانه حمایت از رژیم قانونی کشور و به بهانه حمایت از یک رژیم جنایتکار که در جنایت پیشگی‌اش هیچ رژیم به گرد پای او نمی‌رسد مگر رژیم آخوندی در تهران که میکوشد روح مردم ایران را خاموش کند. اما او در اینکار موفق نخواهد شد. و اعتقاد ما بر این است که آنکس که در راه آرمانی عادلانه به‌شهادت می‌رسد، زنده است و از سوی خداوند روزی داده می‌شود. آنان نمرده‌اند چرا که شما نبرد آزادی را ادامه می‌دهید خلق سوریه نبرد آزادی را ادامه می‌دهد و بی‌آن‌که بخواهم از روی خوش‌بینی بگویم، به شما بشارت می‌دهم که بخدا سوگند، روز پیروزی دور نخواهد بود.

دکتر منوچهر هزارخانی
سلام پرشور به اشرفیهای دلاور و همه هواداران مقاومت در سراسر جهان

روز 7آبان، خانم مریم رجوی، پس از محکوم کردن حمله موشکی به لیبرتی، گفت: «... به‌طور رسمی و حقوقی، دولت عراق و سازمان ملل، که با امضای یک یادداشت تفاهم از پایان سال 2011 تا کنون چیزی تحت عنوان ”تی.تی.ال“ ساخته‌اند باید پاسخگو باشند. اما به‌نظر ما، مانند 6 حمام خون قبلی در اشرف و لیبرتی، عوامل رژیم ایران در حکومت عراق مسئولیت حمله را برعهده ‌دارند و ایالات متحده و سازمان ملل هم به خوبی بر این واقعیت آگاهی و اشراف دارند». این اظهارنظر مریم رجوی چیزی جز بیان صریح و بی‌پرده واقعیت درباره موشک‌باران نیست. در برابر صفحه تلویزیون، که صحنه‌های دلخراش موشک‌باران را نشان می‌داد، تمام ماجرای «تی.تی.ال» سازی امامزاده بی‌غیرتی که «سازمان ملل» ش می‌خوانند و مارتین کوبلر نماینده ویژه و پاچه‌ورمالیده دبیرکلش مأمور اجرای آن بود، در ذهنم جان گرفت: شما، به پشتوانه همت، پشتکار و اراده پولادین خود می‌خواستید هزار اشرف بسازید ولی ارباب بی‌مروت دنیا اشرف یکبار مصرفی می‌خواستند و تی.تی.ال‌سازی تقلبیشان برای استتار این خواست بود، شما از هر طرف فشار می‌آورید تا تیوالهایی را که سربازان آمریکایی به جا گذاشته و باند مافیایی مالکی آنها را ربوده بودند، برای حفاظت خود دوباره به دست آورید، اما زندانبانهای دزد و فاسد شما قصد داشتند آنها را دانه دانه تحویلتان بدهند تا فرصت برای تدارک کشتار بعدی را تا آنجا که ممکن است، طولانی‌تر کنند. من شاهد تصاویر فروریزی و سوختن آن تی‌والها بر اثر اصابت موشکها بودم، انگار که در آن تصاویر، فروپاشی و شکست فضاحت‌بار استراتژی خاورمیانه‌یی سرکلانتر «دهکده جهانی» را می‌بیینم. همه دنیا، حتی در خود آمریکا، می‌دانند که مزدوران رژیم آخوندی در حکومت عراق اجرای این حمله موشکی را به‌عهده داشتند، ولی «صدای ارباب» به‌نقل از خبرگزاری تاس، آدرس «جیش المختار» را برای سرگردان‌ کردن «شنوندگان عزیز» ش! به آنها می‌دهد.

«تی.تی.ال» ی که کوبلر برای خدمت به «اسلام عزیز» خامنه‌ای ـ مالکی ساخته بود و آقای طاهر بومدرا، تشت رسوائیش را خیلی زود از بام همان امامزاده بی‌غیرت پایین انداخت، در واقع چیزی نبود جز یک تقلید احمقانه از آنچه آمریکاییها، سالها پیش‌تر، به نام «تیف» برای متلاشی ‌کردن سازمان مجاهدین خلق، از درون ساخته بودند و در نهایت سرنوشتی هم جز سرنوشت «تیف» ندارد. و اگر دید دقیق‌تری داشته باشیم، خود «تیف» را هم چیز دیگری نمی‌بینیم جز یک استراتژی کاملاً غلط، و بنابر‌این محکوم به شکست، یا یک پروژه بدیل ب برای اجرایی کردن «قانون پارول» به نحو «مسالمت‌آمیز» یا به جبر و زور.

پس، دوستان اشرفی!، اگر می‌خواهید به جامعه خودمان و به کل منطقه ثبات ببخشید، باید هم‌چنان که اراده کرده‌اید، اول ولایت ارتجاعی فقیه را از خاک مهر و روشنی، بیرون کنید، بعدش را کسی خبر ندارد، چون تجربه‌یی در این زمینه وجود ندارد. شما، جان برکف، پیشگام تجربه‌ کردن این راه شده‌اید. موفقیتان را از ته دل آرزو می‌کنم.

دکتر صالح رجوی
خواهران و برادران ارجمند دوستان گرامی

رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت و مهر تابان آزادی همه صحبتهای دل ما را به بهترین وجه و با تمام و کمال بیان کردند من آمدم تا حزن و و اندوه و غم خودم را همراه است با تحسین و احساس افتخار و غرور نسبت به مبارزان و پیشتازان آزادی ملت ایران ابراز کنم بیست و پنج سال قبل وقتی که انستیوی قانونی سوئیس مرا دعوت کرده بود که برای دوختن و ترمیم صورت و سر دکتر کاظم که در اثر ضربات گلوله منفجر شده بود شرکت کنم صحنه بسیار دلخراشی بود ولی در عین‌حال همانجا من به‌طور اعجاب آمیزی احساس غرور و افتخار می‌کردم به کاظم می‌گفتم برادر بزرگوارم تو به عهد و پیمان خودت برای نوشتن صفحات حقوق‌بشر با خونت وفادار ماندی و عمل کردی تو دین خودت ر و به ملت به میهنت و به دنیا به بهترین وجه اداء کردی و به قله رستگاری رسیدی خوشا به سعادتت (دست زدن جمعیت)

امروز هم در مقابل این فاجعه جنایت‌بار این رژیم جهنمی و جنایتکار آخوندی همین احساس رو دارم البته فکر می‌کنم صحبت کردن از مردان و زنانی که مظهر واقعی و انکار ناپذیر راستی، درستی، پاکی و پاکیزگی و پاکبازی هستند کار ساده‌ای نیست صحبت از مردان و زنانی که مظهر واقعی آزادیخواهی و استقلال و انسان دوستی هستند بسیار مشکل است ولی من به صحبت درباره یکی از این بیست و سه برادر رزمنده و خواهر رزمنده‌ام اکتفا می‌کنم اولین باری که در 25سال قبل حسین رو در اشرف دیدم از او علاوه بر ذکاوت و درایت و قاطعیت انقلابی و مبارزاتی از او یک نوع خوشحالی و سعادت ساطع می‌شد. به‌طوری‌که من بلافاصله با خودم گفتم واقعاً حسین باید با وجدان خودش در صلح و صفا باشه چرا که راهی رو انتخاب کرده با همه مخاطراتی که این راه دارد تا کشته شدن و شهادت راهی رو را انتخاب کرده که با هدف زندگی‌اش تطابق دارد وقتی که آدم به حسین نگاه می‌کرد این شهر به یادش می‌آمد که: چنان زدوده ز دل زنگ غم که پنداری خدای بخت و سعادت به رویش خندیده

دو روز قبل برادرش شریف خبر شهادت حسین را به من داد من خیلی به ریخته بودم ولی عجبا این شریف بود که من را تسلی می‌داد و می‌گفت ببین برای من اسباب افتخاره من مایل بودم بودم به جای حسین باشم روز بعد با خواهر حسین جمیله خانم سلام و علیکی کردیم و با مهندس به ایشون تسلیت گفتیم خواهر جمیله هم بلافاصله برگشت و گفت من دلم می‌خواست جای حسین باشم و افتخار می‌کنم در مقابل جمیله خانم که در شهادت برادرش اینطوری صحبت می‌کرد بدون شک برای آدم یک زن تاریخی بزرگ مذهبی ما تداعی میشه، زینب کبری البته من با خودم گفتم واقعاً من هزاران هزار بار شکر می‌کنم که تو مرا با انسانهای برازنده و مقاوم و معتقدی مثل خانواده بزرگ و شریف ابریشمچی محشور کردی و همین‌طور با بقیه این سرداران و بزرگواران،

خوب در این زمینه باید گفت بزرگترین موفقیت انسان عبارت است از غلبه بر ترس آن هم ترس بر مرگ، تمامی کسانی را که من در اشرف و لیبرتی می‌شناسم، و همین‌طور همه افراد این مقاومت براشون ترس از مرگ مسأله‌ای است که وجود خارجی نداره بنابراین پیروزی محتوم این مقاومت در صفحات تاریخ نوشته شده است... ..

چیزی که برای رژیم آخوندی غیرقابل تحمله البته این خانواده‌ها همه خانواده‌ها و اعضای آن کسانی هستند که برای مبارزه تا پای جان آماده هستند اینهایی که شهید شدند واقعاً به نظر من به بالاترین قله رستاخیزی دست پیدا کردند و از آنجا به خیل ستارگان بی‌شمار در آسمان مقاومت ایران پیوستند و این شعر مسعود را به‌خاطر می‌آورم که می‌گفت:

هردم ستاره‌ای به زمین می‌کشند و باز این آسمان غم زده غرق ستاره هاست

در این‌جا اگر اجازه بدید می‌خواهم به این شهدای والا تبار بگویم مطمئن باشید فداکاری و زحمات شما و مشقاتی که تحمل کردید به هدر نخواهد رفت

ما به شما قول می‌دهیم که شما به‌عنوان کانون انگیزه دادن و ترغیب و تشویق برای مبارزه بی‌امان بر ضد رژیم دجال آخوندی ما از هیچ کوششی دریغ نخواهیم کرد دوستان شما در مقاومت ایران تا پای جان آماده و حاضر برای حداکثر فداکاری در راستای برگرداندن آزادی و دموکراسی برای به مملکتمون هستند آری حاضر حاضر حاضر (حاضر جمعیت)

سیلوی فاسیه، شهردار لوپان گفت: به‌نمایندگی از سوی شهروندان و همچنین به‌عنوان شهردار به این‌جا آمده‌ام. از تمامی تلاشهایی که شما برای آزادی میهنتان کرده‌اید و هم‌چنان ادامه می‌دهید قدردانی می‌کنم و از همه سخنانی که قبل از من در این‌جا زده شد سرشار از احساساتم و فقط می‌توانم بگویم که با تمامی آنچه که گفته شد موافقم. دموکراسی پدیده‌یی حساس و شکننده است.

من فکر می‌کنم این وظیفه ما شهرداران و منتخبان مردم است که از دموکراسی و آزادی که بسیار برای ما ارزشمند هستند، مراقبت کنیم. باید بدون واهمه، بیش از پیش، در کنار شما باشیم. شما به ما نشان می‌دهید که تا چه اندازه شجاع هستید. ما باید فارغ روز مرگی، خودمان را وقف حمایت از مبارزه بزرگ شما بکنیم که نبرد برای آزادی‌ست.

ما ارزشهای بسیاری داریم که بین ما و شما مشترک است. برخی مواقع ارزشهای واقعی جمهوری و مبارزات اصیل فراموش می‌شوند. بنابراین امیدوارم که بتوانم برای مردم روشن سازم که ما باید به شما کمک کنیم تا بتوانید دموکراسی را بنا کنید و از آن دفاع کنید.

بنابراین مایلم به همه سیاستمداران کشورم، صرفنظر از این‌که از جناح راست باشند یا چپ، بگویم که این نه یک مبارزه سیاست بازانه، بلکه یک مبارزه انسانگرایانه است و در این راه ما باید دست به دست هم بدهیم.

و به خانم رجوی می‌گویم که من می‌بینم که زنانی که این‌جا هستند، شجاع هستند و در صحنه‌های مختلف فعالند و از جنگندگی بیشتری در مبارزه برخوردار هستند.

من واقعاً امیدوارم که فرانسه، آمریکا و سازمان ملل به قوانین و کنوانسیونها احترام بگذارند. منافع انسانی را بر منافع شخصی مرجح بشمارند و از مبارزه شما حمایت کنند، چرا این مبارزه به ما نیز مربوط می‌شود. تلاشهای ما به‌مثابه قطرات کوچکی است که تبدیل به اقیانوس می‌شوند. به امید این‌که در آینده نزدیک، در کنار شما در کشورتان باشیم.

ژان پیر مولر شهردار مانی آن وکسن و رئیس مشترک کمیته شهرداران فرانسوی برای دفاع از اشرفیها،در سخنرانی خود گفت: در تقویم ما، امروز، اول نوامبر، روز گرامیداشت تمام قدیسین است و در این روز اول نوامبر، ما همگی این‌جا در برابر تصاویر شهدا گردهم آمده‌ایم. باید مسائل را همان‌گونه که هست بازگو کنیم. آنها به طرزی ناجوانمردانه در اثر حمله خشونت‌بار در کمپ لیبرتی توسط موشکها به قتل رسیده‌اند. اگر امروز ما در این‌جا حضور داریم، به‌دلیل یک وظیفه اجباری نیست، بلکه برای همبستگی و همدردی است و به‌خاطر شهادت دادن درباره این حقیقت که اگر ما به شما علاقمندیم، به این دلیل است که شما معرف یک ارزش هستید. ما ارزشهای یکسانی داریم که در کلمه مبارزان آزادی خود را نشان می‌دهد. بله، ما می‌خواهیم کاری کنیم که در سراسر جهان دموکراسی رابطه بین افراد و دولتها را تنظیم کند.

به این دلیل است که ما همگی امروز در این‌جا هستم و طبیعتاً چگونه می‌توان این عمل شنیع و این جنایت علیه بشریت را محکوم نکرد. فکر می‌کنم که این کلمات به درستی انتخاب شده‌اند و به همین دلیل است که بسیاری همبستگی و همدردی خود را با محکوم کردن این حمله کثیف و غیرقابل توصیف به ساکنان لیبرتی ابراز می‌کنند. طبیعی است که مسائل گفته شوند و شهادت داده شوند. ولی محکوم کردن کافی نیست. می‌بایست مجرمین حساب پس بدهند. آنها باید در محکمه بین‌المللی حساب پس بدهند، زیرا این یک جنایت علیه بشریت است. یک جنایت نباید بدون مجازات باقی بماند. و در ورای محکوم کردن‌ها، تحقیقات و بررسیها باید صورت بگیرند. می‌بایست سازمان ملل و ایالات متحده غرامت خسارات را بپردازند. نه برای این‌که چند ساختمان را برپا کنند، بلکه باید یک حفاظت واقعی را تأمین کنند که بتواند پاسخگوی حملات باشد. در آخرین کنفرانس در پاریس علیه حکم اعدام، فکر می‌کنم فرانسوا کولکمبه بود که می‌گفت لیبرتی زیر حمله بالقوه است. و این اتفاق افتاد. در نتیجه غرامت آن باید پرداخته شود. می‌بایست یک حفاظت هوایی برقرار شده توسط ایالات متحده تأمین شود.

بسیاری در این‌جا از محبتی که من نسبت به پرزیدنت اولاند و نخست وزیرش، مانوئل والس و لوران فابیوس، وزیر امور خارجه دارم، خبر دارند. من شک ندارم و فکر می‌کنم که به‌مناسبت اجلاس یونسکو در 16نوامبر که حضور شوم روحانی در پایتخت کشور ما خواهد بود، قاطعانه می‌گویند که آنچه در ایران می‌گذرد، دیگر قابل‌تحمل نیست.

نمی‌دانم چه باید گفت ولی دیگر قابل‌تحمل نیست دیدن افرادی که مردان، زنان و نوجوانان را به جراثقالها می‌آویزند، و به‌نحوی زنان را بدار می‌کشند که بیشتر از مردان زجر بکشند. این مسئولیت ماست، ما مرتب می‌گوییم فرانسه کشور حقوق‌بشر است، دیروز در شهرداری می‌گفتم، برابری، برادری و آزادی، و جدایی دین از دولت، ارزشهای ما هستند. اینها دیگر نمی‌توانند بشکل کلمات باقی بمانند، بلکه باید تبدیل به پدیده‌هایی قابل لمس کردن بشوند. و کشور ما این مسئولیت و این وظیفه را بر عهده دارد.

شهردار ژان پیرمولر در ادامه سخنانش گفت: در ایران قدرت ایجاد این تغییر هست. نمی‌دانم نقش زنان چیست، ولی امروزه ارتجاع و واپسگرایی تهدید است. من بسیار تحت‌تاثیر قرار گرفتم، چون شما بر این نکته تأکید کردید. شما خانم مریم رجوی، خانم بومدین و خانم بتانکور بر نقش زنان تأکید کردید. من فکر می‌کنم شما مشعلهای آزادی هستید که لانه آخوندها را به آتش می‌کشید، چون روزهای آنها، به‌رغم مشکلات فعلی، رو به پایان است. آنها کسانی هستند که هیچ احترامی برای زنان و برای انسانیت قائل نیستند. آنها به چیزی جز تاریک اندیشی خودشان اتکا ندارند و آینده متعلق به آنها نیست. آینده متعلق به کسانی است که این‌جا سرود می‌خواندند، کسانی که بر فراز خرابه‌های لیبرتی که هنوز دود از آن بلند می‌شود آواز می‌خوانند و من فکر می‌کنم که به یمن مبارزه شما، به یمن ایمان شما به پیروزی و برابری، ما سرود آزادی را با هم در تهران خواهیم خواند، زودتر از آنچه فکرش را می‌کنیم.

و برای حسن ختام به دوستم مهدی ابریشمچی می‌گویم که ما سالهاست همدیگر را می‌شناسیم و من همیشه با لفظ ”شما ”شما را مخاطب قرار می‌دادم، الآن که برادرتان را از دست داده‌اید، و خواهرتان هم فکر می‌کنم در این‌جاست، اگر اجازه بدهید، از امروز به بعد می‌خواهم شما را با لفظ ”تو ”خطاب کنم، ”تو ”ی برادرانه‌یی که نشانه برادری و خواهری است که همه ما را بهم پیوند می‌دهد. ما همه برادر و خواهر هستیم و اسامی جز برای این نیستند که پیوند ما را در اوج آزادی بیان کنند.

فیلیپ ماسه، شهردار ویلیه آدام، در سخنرانی خود گفت: این‌که (اشرفی‌ها) این‌قدر (برای رژیم ایران) مشکل‌ساز هستند، نشان می‌دهد که آنها قطعاً حامل توانمندی واقعی و بسیار قدرتمندند، دارند آنها در مسیر رسیدن به هدفهایشان پیوسته با سختی‌های بزرگی روبه‌رو می‌شوند. پیام این شهدا پیامی از امید است. پیام امید به دموکراسی، برابری زن و مرد و جدایی دین از دولت. که پایه‌هایی ضروری برای حیات یک کشور است. و من با همه توانم از این پیام خوب دفاع خواهم کرد



زینت میرهاشمیضمن احترام عمیق به شهدا پرافتخار و گران قدر حمله موشکی اخیر در پنج‌شنبه صمیمانه و از ته قلب به سازمان مجاهدین خلق و به خانوادهای این شهدا به همرزمان این شهدا در لیبرتی و به همه شما یاران این مقاومت تسلیت میگم. می‌خوام بگم که این غمی نیست که فقط درش شریک باشیم من فقط خودم را شریک نمی‌دونم این قم مال ما است مال مردم ایرانه من خودم رو همراه نیروهای آزادیخواه صاحب این قم میدونم و من مث بیشمار نیروهای آزادیخواه فریاد می‌زنم و محکوم می‌کنم این رژیمو و میگم این کار رژیمه این حمله حمله وحشیانه به افراد ساکن لیبرتی که بی‌دفاع هستند یک حمله بزدلانه هستش و کار مزدوران خامنه‌ای و سپاه قدس هستش و مهمتر از همه کسانی که جاده رو باز می‌کنند اونها مسؤل هستند از نیروهای آمریکا بگیر نمی‌دونم نیروهای ائتلاف، سازمان ملل همه اینها که این ساکنان رو بی‌دفاع نگه‌داشتن در برابر یک رژیم اهریمنی مسؤل هستند و باید به مردم ایران پاسخگو باشن. من دیشب یک تصویری دیدم، دیشب بود، پریشب بود یادم نیست فکر می‌کن یک تصویر روی شبکه دیدم روی شبکه اجتماعی از سه جوان که بر فراز کمپ خراب شده، بخشهای که خراب شده بود ایستاده بودند و این سه جوان عکسشون رو به علامت پیروزی بالا نگه داشته بودند و می‌گفتند که، زیر این عکس نوشته شده بود دوباره میسازیمت یکی از این جوان ناصر خادمی است ناصر خادمی فرزند فرشته ازهدی. فرشته ازهدی، من هنوز خندهاش توگوشمه که ما توی زندان زمان شاه همبند بودیم و هیچ لحظه خنده‌های و شادی فرشته رو از یاد نبردم بیش از سه دهه میگذره. و وقتی که فرشته در زمان شاه آزاد شد و زمان دیکتاتوری خامنه‌ای و خمینی اعدام شد شهید شد این ماجرا من رو یاد این شعر انداخت شعری زیبا که میگه: گیرم که بالو پره پرنده را شکستی رویش ناگزیر جوانان چه می‌کنی و این یک تداوم مبارزه هستش من این خاطره رو به این خاطر یاد آوردم و درود می‌فرستم به این جونهایی که امروز این‌جا دیدیم که کلیپ زیبایی ساختند و عکسش ونو من دیشب دیدم با علات پیروزی تلاش می‌کنند که دوباره بسازند. از همین جا هم من یه، با توجه به شرایط کنونی که فکر می‌کنم که مبارزه حق هر انسان هستش مبارزه علیه ظلم علیه استبداد حق ما هست و حق همه افراد مبارزانی که در لیبرتی هستند کسی برای مبارزه اجازه نمی‌گیره از کسی و اگر این عمل رو کسی می‌خواد محکوم کنه طرف داره بی‌عمل نمی‌شه توی این عملیات بود و مبارزه بهاشو داره و مبارزه علیه استبداد اهریمنی لوکس نیستش مبارزه‌ای که لوکس نداره از جان باید گذشت و از همین جاست که یاد جمله برشت میافتم و این دو سه روزه وقتی می‌خوندم کنش و واکنشها رو یاد این جمله افتادم که برشت میگه آن کس که حقیقت را نمی‌داند نادان است ولی آنکس که حقیقت را می‌داند و می‌بیند و دروغ می‌گوید تبهکار است پس اگر می‌خواهید کسی مسئولیت این رژیم رو مسئولیت همه کسانی که در این کشتار نقش دارن بندازن به گردن کسانی که ایستادن سرفرازانه، سرو ایستاده ایستادند و جونشون رو دادن این وری بندازن یک تبهکار هستند به نظرم من مبارزه حقه و مشروعه، به همین دلیل من بار دیگه درود می‌فرستم به همه کسانی که از زندان لیبرتی تا زندان جمهوری اسلامی سیاه چالهای رژیم در هر کجا هر کسی که در برابر استبداد سر خم نکرد درود می‌فرستم یادشان گرام راهشان پر رهرو.

خانم سافو خواننده و نویسنده فرانسوی ضمن ابراز تسلیتهایش به رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت، درباره شهیدان حمله موشکی به لیبرتی، گفت: «در جنگ جهانی دوم، تعداد (نیروهای) مقاومت محدود بود و در شروع هم خیلی سازمان‌یافته نبودند... اما همانها توانستند فاشیسم و نازیسم را شکست بدهند. حال ما با یک فاشیسم مذهبی مواجهیم... مبارزه شما بسیار مهم است و به همه جهان ربط دارد. اگر ایران این کشور بزرگ، فردا به‌یمن شما به یک کشور دموکراتیک تبدیل شود، جهان تغییر خواهد کرد... و این برای کل دنیا بسیار مهم خواهد بود. از این‌رو خانم (رئیس‌جمهور) من همه امیدم را وقف شما و همرزمانتان می‌کنم. سرود پارتیزانها می‌گوید: دوست من، اگر تو به‌خاک بیفتی، دوست دیگری جای تو را پر خواهد کرد».

پیتر متیوز نماینده پارلمان ایرلند که در مراسم گرامیداشت شهیدان لیبرتی در اورسور اواز شرکت داشت، در سخنرانی خود گفت: خانم رئیس‌جمهور گرامی و حضار محترم، من نیز عواطف و همدردی خودم، خانواده‌ام، و همین‌طور مردم ایرلند را در مواجه با این واقعه دردناک به همراه آورده‌ام. ارواح پاک این انسانها اکنون به ملکوت رفته و آنها در جایی که دیگر زندانی و جود ندارد، در آسمانهای ابدی اوج گرفته‌اند.

هم چون طنین موسیقی آن نوازندگان جوانی که قادر بودند در خرابه‌های محل بمباران شده آن موسیقی فوق‌العاده را بنوازند که بمانند نوای پرندگان اوج می‌گیرد و در قلبها و در اذهان ما طنین‌افکن می‌شود.

این حمله وحشیانه، شرم‌آور است، ولی شرم عمیق‌تر هم وجود دارد و آن هنگامی است که کسانی به این افراد قول می‌دهند که از آنها حفاظت خواهند کرد، ولی این کار را نمی‌کنند و این همان چیزیست که رخ داده است.

من به‌عنوان یک پارلمانتر از ایرلند متعهد می‌شوم که هر آنچه در توان دارم در رابطه با نخست وزیرمان و همین‌طور وزیر خارجه مان و دولت آنها به‌کار بگیرم که نه تنها باید این حمله شقاوت‌بار و ضدانسانی را محکوم کنند بلکه اصرار ورزند تا کسانی که نسبت به ساکنان تعهداتی برعهده گرفته‌اند، تعهدهای خود را انجام دهند و در این رابطه اقدام عملی کنند.

سازمان ملل باید به آنجا برود و درباره این حمله تحقیقات انجام دهد، نه این‌که فقط پرونده و کاغذ بازی در کار باشد، بلکه باید با شدت و جدیت درباره این حمله وحشیانه تحقیقات کند و عاملان آن را تحت پیگرد قرار دهد.

امیدوارم که مردم ایران بتوانند روزی در آزادی و همبستگی زندگی کنند، بدون این‌که توسط دیکتاتوری بنیادگرا و ستمگر، سرکوب شوند.

امروز قلبها، افکار و دعاهای ما با شماست

شیخ داهو مسکین رئیس کمیته مسلمانان فرانسه برای دفاع از اشرفیها، در محکومیت حمله وحشیانه موشکی به لیبرتی گفت: غیرقابل‌قبول است که در قرن بیست و یکم، پناهندگان سیاسی با چنین (حمله‌یی) مواجه شوند، بدون آن‌که ارگانهای بین‌المللی مسئولیتی در قبال آن برعهده بگیرند.

در آیات قرآن می‌خوانیم که وقتی کسی، انسانی را به‌قتل می‌رساند، انگار تمام بشریت را قتل رسانده است؛ و وقتی جان کسی را احیا می‌کند، انگار به تمام بشریت حیات بخشیده است... بگذارید به ساکنان عزیز لیبرتی بگوییم: خدا شما را حفظ کند. و خدا شهیدان شما را رحمت کند؛ ما باید روز و شب آنها را به یاد داشته باشیم و هم‌چنان که از سالها پیش گفته بودیم، اگر از منافع، آزادی و (حق) حیات اشرفی‌ها دفاع نکنیم، (ظلم) گسترش خواهد یافت؛ و همین‌طور هم شد و (ظلم) در بسیاری از کشورها گسترش یافته است... ساکنان لیبرتی! فقط ایمان شما به خداست که باعث خواهد شد از وضعیت کنونی عبور کنید.

ای اشرفی‌ها، شما به ما شرف و افتخار بخشیدید، شما خانواده ما هستید، شما عزت و افتخار ما هستید. شما از تمام بشریت دفاع می‌کنید، موفقیت شما موفقیت تمام بشریت است.

بار دیگر از خداوند متعال می‌خواهم که دعا های شما را اجابت کند، جانهای شما را حفظ کند و شما را قادر سازد تا آنچه که از خیر و نیکی می‌خواهید محقق کنید.

شما می‌توانید روی ما حساب کنید؛ روی مردمان آزاده این دنیا. هرگز شما را فراموش نخواهیم کرد. چه مذهبی باشیم و چه غیرمذهبی، مهم این است که در کنار شما قرار داشته باشیم...

شرایط بین‌المللی هر چه که باشد... و فارغ از تمامی منافع و قراردادها... ارزشهای انسانی و حقوق انسانها باید محترم شمرده شوند

... به ارگانهای حقوق‌بشری می‌گوییم، اگر شما از چنین آرمانی، یعنی از آرمان آزادی و (آرمان) اشرف دفاع نکنید، وجود شما دیگر موضوعیتی ندارد...

ما خواهان آن هستیم که جامعه مدنی فرانسه و اروپا تلاش کند، هیأتهایی را در کادر ملل‌متحد به لیبرتی اعزام کنند؛ هر روز و هر شب و هر بار از یک کشور. باید تلاش کنیم که هرگز آنها را تنها نگذاریم...

(به اشرفی‌ها می‌گوییم) که ما فقط وقتی که خود را وقف آرمان شما می‌کنیم، می‌توانیم بگوییم که وجود داریم. ما برای اعتبار وجودمان، به شما نیاز داریم واز خدا می‌خواهیم که شما را بعد از تمامی این آزمایش‌ها، قرین لطف و برکات خودش قرار بدهد و آزادی بزرگ را نصیبتان کند.
 
مهدی ابریشمچی
تا آنجا که به این 23 قهرمان شهید برمی‌گردد اینها زیباترین سرنوشت و پایان را برای خودشان، در جنگشان رقم زدند. در ماه محرم در سرزمین سیدالشهدا، 5روز بعد از عاشورای حسینی آن‌قدر زیبا که من فقط می‌توانم بگویم (آیه) ای کاش با شما بودم و چون شما رستگار می‌شدم، رستگاری بسیار بزرگ و شکوهمند. و البته زیبا و غبطه خوردنی، ولی دوستان عزیز، قبل از این‌که به بحث بپردازم، راستی با همه آنچه که این‌جا، در این پرده امشب دیدیم، چه کسی برنده شد، چه کسی شکست خورد، صدای موشکهای آخوند خامنه‌ای و مزدوران عراقی‌اش بلندتر بود، یا فریاد رسای پیروزی خواهران و برداران ما که با سازهای خودشان و با حنجره خودشان فریاد زدند و مرگ ظالمان را و پیروزی خودشان را اعلام کردند، کدام بدون شک اینها برنده شدند و در همین جا رژیم شکست خورد و صدای اینها، صدای حیات بود و هیچ مرگی در لیبرتی شکل نگرفت، بنابراین آنچه را که خامنه‌ای و دارو دسته مفلوکش از این حمله زبونانه می‌خواستند، بلافاصله بهش نرسیدند و شکست خوردند. خامنه‌ای در بن‌بست مطلق در تمامی خطوط استراتژیکش در داخل کشور، در منطقه و در سراسر جهان، طبق معمول می‌خواهد که به مقاومت که نتوانسته آن را رام بکنه، ضربه بزند، در شرایطی که در سوریه، در عراق، در یمن، در همه جا در منطقه در حال شکست خوردن است، در شرایطی که این نسل و مقاومت زهر اتمی را به این رژیم خورانده، در شرایطی که از تمام ایران بوی قیام از خیابانها تا کارخانه‌ها تا زندان به مشام می‌رسد، و مردم در خیابانها هستند، در چنین شرایطی خامنه‌ای می‌خواهد چه کار کند. هیچ تردیدی نیست، اون فکر می‌کرد که در سال 92 با حذف فیزیکی مقاومت بن‌بستهای خودش را که لاعلاج هست، برایش علاج پیدا کند، ولی نتوانست، نتونست و شکست خورد، بنابراین این حمله زبونامه که رژیم به لیبرتی انجام داده، هیچ چیز نیست، فقط مهر کردن شکست خودش در این مرحله

بنابراین ما نسل مجاهد خلق به‌دنبال کاروان شهدا مثل سیدالشهدا و خطاب به خامنه‌ای می‌گوئیم اگر بهای آزادی برای مردم ایران و اگر بهای سرنگونی رژیم تو گرفتن چنین هدیه‌ها و چنین فداهایی از این نسل هست، فیاسیوف خذینی، پس ای موشکها ببارید بر این نسل که از درون آن بدون شک جز پیروزی برای خودشان و جز شکست برای تو رقم نخواهند زد. در مراسم بزرگداشت عاشورای حسینی، خواهرم گوهر در سخنانی که در افتتاح این مراسم داشت، گفت که سرور آزادگان حسین ابن علی، روز عاشورا گفته بود که هیچ یاری و هیچ فرمانده‌ای و برادری وفادارتر از یاران خودم نیافتم، و او دعا کرد برای نسل مجاهد خلق، که خدایا کاری کن که ما هم برای راهبری خودمان، مجاهدین، فرماندهان، سرداران و سربازانی وفادار و توانمند باشیم تا انتهای این راه و ما همه گفتیم الهی آمین، و این دسته و این گروه اولین کسی بودند که دعایشان مستجاب شد و توانستند به زیباترین شکل، زندگی خودشان را در نقطه پایان رقم بزنند، یکی از آنها برادر من حسین، بود، حسین 40سال با دو دیکتاتور جنگید، او شاگرد بسیار مبارزی در مدرسه مجاهدین بود که شعار اولش فداست، و به همین دلیل در یک کلمه تعریف می‌شود در این زمینه، حسین پیوسته در میدان نبرد در زمان شاه و در زمان شیخ در صف اول ایستاده بود، و آماده فدا کردن جانش به‌خاطر آرمانش بود، در شهر، در عملیات فروغ، در نبردهای بعدی، و تمامی نبردهایی که در اشرف و لیبرتی، بدون سلاح در مقابل تیر و تفنگ رژیم می‌ایستاد و می‌ایستادند و فدا می‌شدند، حسین در صف اول بود. ولی به نظر من اون در مدرسه مجاهدین درس مهمتری آموخته بود. درس صداقت، بدون شک حسین با چنگ زدن به این عروه الوثقی، توانست، زندگی پرافتخار خودش رو رقم بزند و از تمامی فراز و نشیبهای این مسیر پر پیچ و پر خطر عبور بکنه و به چنین نقطه‌ای از سرافرازی برسد. و ما امروز و قبل از همه من خودم، به سنت مجاهدین فقط با تمامی این شهیدان و تمامی شهیدانی که در این راه جان خودشان را فدا کردند، تجدیدعهد می‌کنم، تجدیدعهد می‌کنیم، برای این‌که نه تنها پایان زیبایی مثل اونها برای خودمان رقم بزنیم، بلکه در زندگی با شعار قرار دادن صداقت، مجاهدینی باشیم بی‌نام و نشان، بدون چشمداشت، و مثل اون و مثل اونها برای همیشه بدهکار خلق، بدهکار سازمان، بدهکار رهبریمون تا روزی که بتونیم خورشید آزادی را در ایران عزیزمون طالع و شکوفا بکنیم.

اصغر ادیبی
بنام ایران و به‌نام آزادی، آزادی میهنمان که تا کنون 120هزار بهترین فرزندانش را در این راه فدا کرده که آخرین آنها 23 شهید سرفرازی هستند که در حمله جنایتکارانه رژیم خمینی با دستیاری مزدوران عراقی‌اش، این جنایت را انجام دادند. اما آنچه که مرا بر آن داشت و به من شجاعت داد که در حضور شما چند کلمه‌ای بگویم، همنشینی کوتاه مدتی بود که من در سال 60 با حسین ابریشمچی و 5تن از دوستانش که یکی از آنها فرمانده محمود ملک مرزبان بود، مدت چهارماه، پنج ماه داشتم،

به‌رغم شرایط بسیار خطرناکی که وجود داشت و محل ما هم محل بسیار امنی از نظر استراتژیک نبود، روحیه این افراد، مخصوصاً حسین که خنده‌اش هیچ موقع قطع نمی‌شد، برای من شگفت‌آور بود. من تا آن موقع مجاهدین را خیلی خوب نمی‌شناختم و برای من تعجب‌آور بود که در لحظاتی که هر لحظه امکان حمله به محل ما وجود دارد و حمله‌ها هم معنای‌اش نابودی است، این همه امیدواری، این همه نشاط و این همه سرزندگی از چی سرچشمه می‌گیرد،

حسین در حقیقت همان‌طور که خودش می‌خواست سعادتمند شد برای این‌که تا به آخر با عهد و با پیمانی که با آرمانش با رهبریش با ایده‌ای که برای نجات ایران که امروز مسلم شده که نه فقط نجات ایران بلکه نجات منطقه است بسته بود پایدار موند امیدوارم که ما هم و مخصوصاً خود من چنین لیاقتی را داشته باشم که تا به آخر این راه رو بپیمایم. من فکر نمی‌کنم هیچ چیزی افتخار آمیز‌تر از این باشه. من صادقانه خدمت شما میگم تمام دوران ورزشی که من برای ایران و برای باشگاه محبوبم ورزش می‌کردم یه کنار، مدت کوتاهی که با چنین دلاورانی افتخار این را داشتم که در کنار اون باشم به یکنار وقتی که امروز می‌بینم که اینها تبدلیل به اسطوره‌هایی شدند که در تاریخ ایران جاودان خواهند شد این افتخار بزرگی است که من فکر می‌کنم نصیب کمتر کسی خواهد شد با تمامی این سختی که امروز دیدم واقعاً آرزو می‌کردم در کنار اینا باشم و در این پیام پیروزی در این پیامی که در بدترین شرایط میهن ما، از این نقطه زیر حملات وحشیانه به طرف ایران سرازیر میشه شریک بودم و این پیام رو به مردم می‌رسوندم که نباید ناامید شد نباید اسیر تبلیغات مایوس کننده رژیم شد این رژیم رفتنی است شکی در این ندارم پیروزی از آن مردم ایرانه و ما حتماً پیروز خواهیم شد. در این کمترین شکی ندارم اجازه می‌خوام چند کلمه هم، استاد ما آقای هزارخانی به خوبی از ارباب جهانی گفت ولی من می‌خوام بگم که به واقع شرم بر اینها. آخرین حرفمم به اون کسانی که سعی می‌کنند که در لباس دلسوزی از دلاوران اشرفی یک مشت آدم درمانده بسازند بگم واقعاً که جای شما فقط می‌تواند در ذباله‌دانی باشه. برای اینکه، به جای این‌که شما ارزش کاری که این قهرمانان در اونجا انجام مبدن اون رو درک بکنید امروز مزدوران رژیم آخوندی شدید که به تبلیغ اون میپردازید

مجتبی ربیعی
به نام خدا، به نام آزادی و به نام شهدای آزادی درود به روان پاک 23 شهید قهرمان مجاهد خلق از جمله خواهر عزیز و مجاهدم نیره ربیعی که 3روز پیش در حمله موشکی جنایتکارانه مزدوران رژیم آخوندی به کمپ لیبرتی به‌شهادت رسیدند. درود و هزاران درود به همه آن مجاهدان و استواران و رزم‌آوران اشرفی که از روز خلع سلاح‌شان با دست خالی در یک جنگ نابرابر در مقابل مزدوران تا دندان مسلح ولایت سفیانی خامنه‌ای پایداری و استواری کردند و هم‌چنان می‌جنگند و همواره برای همه ما هواداران، چه در خارج و چه در داخل ایران اسیر، طلایه‌دار راه سرخ حسینی و پرچم‌دار هیهات حسینی بودند. آنها که عهد کردند تا سرنگونی این رژیم پلید و خونخوار، از پای ننشینند. حال می‌بینیم که چگونه هر روز با خون خود این تابلوی باشکوه مقاومت برای آزادی را با فدیه جانهای پاک‌شان رنگ‌آمیزی می‌کنند. خواهر مجاهد و دلبندم نیره که بیش از 30سال بود که در کسوت یک زن مجاهد خلق در ارتش آزادیبخش ملی ایران به وظیفه انقلابی خود عمل می‌کرد همیشه برای من و برای خانواده ما شاخص، شاخص شرف و افتخار و در این سالیان که در اشرف و لیبرتی بود معیار تمام‌عیار یک زن مجاهد خلق انقلابی و جنگنده بود. که برای فدای خودش در راه آزادی مردم ایران سر از پا نمی‌شناخت. نیره از زمانی که یک میلیشیای مجاهد خلق بود همواره در تمام فعالیتهای اجتماعی مجاهدین پرشور و فعال و خستگی‌ناپذیر شرکت می‌کرد، تا این‌که در سال 66 برای پیوستن به مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی به عراق رفت. همیشه در ارتباطات تلفنی که با نیره داشتم. از جنگ و رزم بی‌امانی که در اشرف و یا لیبرتی داشت برایم سخنها می‌گفت، و همیشه از وضعیت مردم تحت ظلم و ستم رژیم که در زیر استبداد، بر آنها، آن همه ظلم می‌شود و خود او شاهد همه اینها در تمام طول عمرش که در قبل از پیوستن به ارتش بود، همیشه سؤال می‌کرد تک‌تک مردم را می‌پرسید و جویای احوال‌شان بود. چرا که خود ظلم و ستمی را که بر آنها می‌رود با گوشت و پوست خود لمس کرده بود. ولی نیره برای من نه تنها یک خواهر، بلکه یک آموزگار جنگ و پایداری و مقاومت در برابر ددمنش‌ترین و شقی‌ترین دیکتاتور قرن حاضر بود. به وجود او افتخار می‌کنم. افتخار می‌کنم که چنین رزم‌آور و دلیری از خطه فراهان با فدیه خون خود در راه آزادی مردم ایران، ما و خانواده ما را سرفراز کرد. می‌خواهم در این لحظه به خامنه‌ای، خلیفه ارتجاع و زهرخورده بگویم همان‌طور که مجاهدین زهر اتمی را به حلقومت ریختند، طناب نقض حقوق‌بشر و اعدامها را نیز بر گردنت خواهند انداخت. و باش دودمان‌ات را همین مجاهدین اشرفی و اشرف‌نشانها در هر کجای ایران و جهان بر باد بدهند و به روحانی جنایتکار رکورددار اعدام، 2000 اعدام، و به رفسنجانی پلید هم می‌گویم که دور نیست روز پاسخ‌گویی شما به مردم ایران، فکر می‌کنید که ما با این جنایتهای شنیع شما از پای می‌نشینیم و دمی از رزم و جنگ با شما پلیدان کوتاه می‌آییم، هیهات. هیهات من الذله و مجاهدان اشرفی در لیبرتی در جوار کربلا در خاک امام حسین به همه ما خانواده مجاهدین و هواداران مجاهدین همراه با تمام ملت ایران در همه جای دنیا به کمین شما نشسته‌ایم تا سرنگونتان کنیم و کاخهای ولایت سفیانی شما را واژگون کنیم. مردم ایران از شر شما قاتلان و جانیان رها خواهند شد ولی یک حرف هم با سازمان ملل و دولت عراق و آمریکا دارم. شما، بله شما مسئول این خونها هستید. تردیدی نیست که هیچ حمله‌یی به لیبرتی بدون دخالت و هماهنگی دولت عراق امکان‌پذیر نبوده و نیست، پس دولت آمریکا مسئول این جنایت وحشیانه است و باید پاسخگو باشد که چرا حفاظت مجاهدین اشرفی در لیبرتی را تأمین نمی‌کند چرا سلاحهایشان را به آنها برنمی‌گرداند. دولت آمریکا باید امنیت لیبرتی را تضمین کند و همچنین سازمان ملل به‌ویژه در شرایط کنونی عراق، حفاظت مجاهدان مستقر در لیبرتی را به‌طور کامل تأمین کند. و همچنین باید کلیه مجروحان سخت برای رسیدگی‌های ویژه و مداوا هر چه سریعتر به کشورهای اروپایی منتقل شده و تحت درمان قرار گیرند. ولی به گفته خواهر مریم، رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت، که در سال گذشته در کهکشان گفتند: اگر برای رسیدن به آزادی باید از هفت خوان وهفت ابتلا و آزمایش گذشت، آری آری ما در این نبرد برای آزادی، برای صدها خوان، برای صدها خوان دیگر حاضر و آماده‌ایم. حاضر حاضر حاضر

حسین ربیعی
فضل‌الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما، به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران و به نام خورشید تابان که همواره در حال جنگ با سیاهی و تباهی است. 3روز گذشته، درست 5روز پس از عاشورای حسینی، و تجدیدعهد پیمانهای آتشین مجاهدان اشرفی در لیبرتی با سرور شهیدان امام حسین (ع)، 23 قهرمان مجاهد خلق همراه با خواهر دلاورم نیره به عهد خود با آقا حسین وفا کردند و به کاروان شهیدان کربلا پیوستند، آنان که خط سرخ حسینی را امتداد دادند و سر بر آستان پاک او نهادند. درود بر روحهای پاک‌شان. درود درود درود. نیره عزیزم، خواهر مجاهدم، سفر به خیر. در این لحظات که از تو سخن می‌گویم احساس متناقضی دارم، یک احساس که مرا به غم و اندوه در فقدان تو دعوت می‌کند که عزیزی را از دست داده‌ام. از این‌که دیگر نمی‌توانم آن چهره ساده و صمیمی تو را دوباره ببینیم، قلبم فشرده می‌شود و احساس می‌کنم درون سینه‌ام بی‌تاب است و جای نمی‌گیرد. ولی احساس دیگری به من می‌گوید که تو هستی، تو در کنار ما هستی، تو زنده‌ای و من همه جا تو را می‌بینم. در هر ندای آزادی، در هر سرود زندگی و در چهره همه زنان ستم ‌زدن ایران می‌بینمت. در همه صحنه‌های نبرد برای آزادی، چه حال و چه آینده، خواهرم تو را می‌بینمت. ولی نیره عزیزم راحت به سفرت برو و از جانب ما هم خیالت راحت باشد که ما تا سرنگونی این رژیم پلید و جنایتکار سفیانی راهت را ادامه می‌دهیم و لحظه‌ای از پای نخواهیم نشست. ولی سخنم به مزدوران و سپاهیان شب که خون پاک شما را از روی ضعف و ذلت بر زمین ریختند، این است: به‌زودی پاسخ همه این جنایتها و رذالتها را در پیشگاه خدا و خلق و در مقابل دادگاه عدالت با قلبهای سیاهتان پس خواهید داد. این حکم خدا و تاریخ است و در آن شک نکنید. روزگار شما آن‌چنان که با این جنایتها می‌خواهید عمرتان را طولانی کنید، و به روزهای حکومت ننگین‌تان بی‌افزایید، کوتاه خواهد بود و دور نیست که به دست مجاهدین و ارتش آزادیبخش و ما اشرف‌نشانها در گوشه گوشه این جهان و خلق قهرمان ایران سرنگون شوید و چنین خواهد شد. و اما یک حرف با آمریکا و سازمان ملل دارم، می‌گویم که عوامل رژیم ایران با صحنه‌سازی از چند ماه قبل با آوردن عده‌یی مزدور به‌عنوان خانواده به درب لیبرتی زمینه‌ساز این عمل کثیف و نکبت‌بار شدند. این در حالی است که دولت عراق به خانواده‌های واقعی مجاهدین اجازه دیدار با اشرفیان قهرمان را نمی‌دهد و شما، آمریکا و سازمان ملل و غیره هم به آن اشراف دارید و باید پاسخگوی بی‌عملی‌تان در مقابل حفاظت و تأمین و امنیت مجاهدان اشرفی در لیبرتی باشید و این ننگ مماشات با این رژیم پلید اهریمنی را از دامن جامعه بین‌المللی و بشریت پاک‌ کنید. مجاهد عزیزم، قسم به خون پاکت، راهت ادامه دارد. هیهات من الذله، هیهات من الذله، هیهات من الذله

مژگان همایونفر- از شورای مرکزی مجاهدین
خواهر مریم عزیزم سلام تسلیت اول برای شما است برای جگر گوشه‌های شما است خیلی خوشحالم خدا رو شکر می‌کنم که در جمع منتخبی از خانواده بزرگ مقاومت ایران هستم که میدونم تک‌تک شما داغ عزیزی رو بر دل دارین مادری داغ پسرشو، پدری داغ دخترشو، خانوادهای رضایی‌ها 40سال پیش اولین شهید احمد رضایی و بقیشون تک شماها خیلی‌هاتون رو می‌شناسم و احساس می‌کنم که با دیدنتون در این جمع دلگرمی و قوت می‌گیرم راستش جای بقیه خانوادهای شهدا که امکان این رو ندارند توی چنین جمعی حضور پیدا کنند و صدای شهداشون رو سر بدن خالی و انشاء الله که ما بتونیم در حد توان خودمون صدای اونها هم باشیم اومد این‌جا سلام بکنم به این شهدا. سلام نیره عزیزم زلالو مهربون، صمیمی مث همیشه پیکرت رو دیدم دلم می‌خواست که بالای سرت بودم و او پیشونی قشنگتو می‌بوسیدم. سلام برادر کاظم حسین ابر، همیشه توی همه نشستها اثبات کننده ارزشهای والای مجاهدین بودی سلام به تک‌تک برادرانم که خیلی‌هاتون رو از نزدیک می‌شناسم فرشید ربیعی، اکبر علی دوست و خیلی‌های دیگتون و سلام به داداش عزیز و دوستاشتنی زیبا سهراب نازنینم. راستش رو بخواهین مجاهدین خانواده‌هایی که همشون مجاهد هستن توی این سالها هر بار که همدیگر ‌رو می‌بینند فکر می‌کنند که آخرین دفعه است سهراب از وقتی که 16سالش بود به مجاهدین پیوست و وقتی که به خون خودش غلطید 53سالش بود.. نمی‌تونم بگم که چه دینها که برگردن من داره ولی اوجش از وقتی شروع شد که سال 64 اومد و به ارتش آزادیبخش بیوست از اون موقع بعد هر بار که می‌دیدمش جدا از این‌که برادر خودم بود یه نگاه دیگه‌ای بهش نگاه می‌کردم هر بار می‌گفتم اینا نسلی هستند از مردان مجاهدی که هر بار با انقلاب مریم یک طور دیگه‌ای دارن صیقل یافته‌تر می‌شن ارادهاشون آهنین‌تر میشه ارزشهای جدیدی کسب می‌کنند هر روز مث یک جنگلی سرسبزتر و رویان‌تر می‌شن و افتخار می‌کردم بهش کما این‌که به همه این برادران مجاهد و تمام مجاهدینی که چه الآن زنده‌اند و چه اونهایی که شهید شدن هم‌چنان افتخار می‌کنم. اما بذارین یک داستانی برایتون تعریف کنم از بچگیامون. خواهر مریم شما خودتون می‌دونید که من با معصومه همبند بودم معصومه رو از پیش من بردن اعدام کردن برادر مسعود هر کجا که هستید حتماً می‌دونید من پیش منیره بودم خیلی از این شهدا هر وقت که خبری می‌شد من و سهراب با هم میشستیم، اسامی شهدا رو همینجوری با هم می‌گفتیم انیجوری به هم دلداری می‌دادیم می‌گفتم ببین من 500 تا رو شمردم که همه اسامی‌شون یادمه اون گفت من اینقدر و شمردم ولی داستان منظورم اینه که الآن اگه دارم داستان یک عاطفه یک خواهر‌رو نستب به یک برادر میگم منظورم داستان خودم نیستش. حتماً شماها هم اینو دارین. آخرین باری هم که دیدمش بهش گفتم که سهراب میدونی از بچگیم بهت حسودیم می‌شد و الآن هم بهت حسودیم میشه چرا تو همیشه تو اشرف بودی تو همه جنگا بودی تو همه صحنه‌ها بودی 6و7مرداد که می‌شد همین عکس سهراب رو گذاشتند گفتند که مجروح شده سرش چیز شده بود از این قمه‌ها زده بودند اون چوبایی که میخ داشت که تا این آخرا این سردردهای شدیدی داشت و هم‌چنان تو لیست ام آر آی قرار داشت که می‌گفت 200نفر تو نوبتن و هنوز نوبت من نرسیده و سردردهای شدیدی داشت. تو 19فروردین دوباره می‌دیدم از اون ته غباره، یه دسته دارن میان یه شهید ‌و میارن سهراب دوباره باره پیداش میشه. خلاصه همیشه این برادر من می‌رفت‌ و دوباره برمی‌گشت تا این‌که اون شب اول اسم نیره ‌رو بردن بعد اسم حسین ابر رو که بردن من دیگه اشکام جاری شد همون موقع دیدم که تلفن زنگ زد یکی می‌گفت که با من کار داشتند تا اون موقع نمی‌تونستم جلوی اشکامو بگیرم ولی وقتی که بهم خبر دادند که سهرابم پر کشید‌ و رفت احساس کردم قلبم خیلی بزرگ شد خیلی بهش افتخار کردم چقدر زیبا رفت. وقتی رفتم عکس‌ و از نزدیک با دقت نگاه کردم دیدم که آرامش بسیار زیبایی تو چهره اون و چهره تمام شهدا است آفرین بر شما که به عهدتون وفا کردید من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلو تبدیلا. خیلی متشکرم از همتون

آذر آکبرزادگان - ازشورای مرکزی مجاهدین
خواهر مریم عزیز، خواهران و برادران، دوستان عزیز مقاومت.
خواهر مریم، اجازه بدهید که قبل از هر چیز به شما تسلیت بگویم. می‌دانم فراق این شهدا برای شما بیش از همه سنگین و دردناک است ولی اجازه بدهید هم‌زمان به شما و برادر مسعود تبریک بگویم، به‌خاطر تربیت چنین نسلی، به‌خاطر تربیت چنین قهرمانانی که در اوج آگاهی با پذیرش سخت‌ترین شرایط، شعله مقاومت برای آزادی را در رزمگاه لیبرتی فروزان نگه می‌دارند. این پایداری و استواری، این پایداری و استواری شکوهمند و این میزان از فدا، جز با ایمان و اعتقاد عمیق به ارزشهای انسانی و به‌ویژه آزادی قابل تبیین نیست. این رمز پایداری ما مجاهدین است فدا و صداقت در اوج آگاهی. این مسیری است که شما خواهر مریم پیش‌قراول آن هستید. در بین این قهرمانان شهید، دایی عزیزم، حسین ابریشمچی با 40سال سابقه مبارزه برای آزادی علیه 2 دیکتاتوری بود. از او در مسیر مبارزه بسیار آموختم. او سمبل متانت، بی‌رنگی و در عین‌حال پایداری و استواری بر سر اصول بود. او یک آزادیخواه به‌معنای دقیق کلمه بود. دایی حسین هم با زندگی و هم با شهادت مظلومانه‌اش، برای من و برای همه جوانان میهنمان ارزشهایی را آفرید که در دنیای امروز بسیار کمیاب و گرانبها است. ارزشهای انسانیت، فداکاری برای دیگران، حتی تا پای جان. دست‌شستن از همه چیز و زندگی فقط و فقط برای آرمان آزادی، من امروز با تک‌تک شهدا تجدید پیمان می‌کنم و به آنها می‌گویم ما اجازه نمی‌دهیم پرچم شما بر زمین بماند. پرچم شما اکنون در دست من و هزاران مجاهد و اشرف‌نشان در ایران و سراسر جهان است. راه و رسم شما برای همیشه جاودانه شده است و خطاب به رژیم آخوندی و ملاها می‌گویم: هر چقدر جنایت کنید، بکشید، موشک‌باران کنید ولی ما هرگز تسلیم نخواهیم نشد. هرگز، هرگز، هرگز. ما شما را سرنگون می‌کنیم و آزادی را در ایران برقرار خواهیم ساخت. این تعهد من و نسل ماست. یاد همه شهدا به‌طور خاص دایی حسین گرامی باد. با تشکر از شما.



خبرهاى ما را مى توانيد در كانال تلگرام نيز دنبال كنيد
https://telegram.me/mojahedin_org

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar