اعلام لغو سفر حسن روحانی به اتریش در همان روز سهشنبه 10فروردین که قرار بود سفر صورت بگیرد، با حیرت و شگفتی همگان مواجه شد. ابتدا دولت حسن روحانی در پی رفع و رجوع قضیه برآمد؛ «پایگاه اطلاعرسانی دولت» لغو سفر روحانی را «با توافق طرفین و بهمنظور هماهنگیهای بیشتر» عنوان کرد؛ (تلویزیون رژیم-10 فروردین 95) اما روز بعد، رسانههای رژیم از قول همان «پایگاه اطلاعرسانی دولت»، «دلایل امنیتی» را هم به آغاز زنجیره رفع و رجوع و سرپوشگذاری افزودند.
در همین حال هاینس فیشر رئیسجمهور اتریش با بیان اینکه «درباره امنیت و شرایط ایمنی هر کشور، مقامات همان کشور تصمیمگیری میکنند»، دروغگویی دولت روحانی را برملا کرد.
در میان این ضد و نقیضگوییها، روزنامه اتریشی «دی پرسه ـ11فروردین» به ابهامات پایان داد «دی پرسه» بهنقل از منابع دیپلوماتیک اتریش نوشت: «دولت ایران از اتریش خواسته بود تا از برگزاری یک تظاهرات، همزمان با سفر آقای روحانی به وین ممانعت کند، اما دولت اتریش... با این درخواست مخالفت کرده است. هاینس فیشر، رئیسجمهور اتریش نیز در این باره گفت: «ما همه اقدامات امنیتی لازم را انجام دادیم، اما اتریش نمیتواند تجمع و تظاهرات را ممنوع کند. حق تجمع در قانون اساسی اتریش ریشه دارد... در دموکراسی ما، تجمع ممنوع نمیشود».
متعاقباً علی لاریجانی از «دولت اتریش» گلایه کرد که چرا «بهدرخواست» رژیم آخوندی «برای لغو مجوز تظاهرات سازمان مجاهدین خلق... بیتوجهی کرده است!» رسانههای رژیم، از قول لاریجانی خبر از «اهمیت ویژه» «مسأله لغو این سفر» برای رژیم خبر دادند (سایت حکومتی انتخاب ـ14فروردین).
انعکاس گسترده این رویداد در رسانههای بینالمللی، حاکی از «اهمیت ویژه» این رویداد بود.
اکنون سؤال این است که در حالی که حسن روحانی به این سفر، به هر لحاظ بسیار نیاز داشت، بهویژه در شرایطی که بحران اقتصادی بهشدت گلوی رژیم را میفشارد، در حالیکه با گذشت بیش از دو ماه از امضای برجام، مهرههای رژیم ناله سر میدهند: «برجام دارد تبدیل میشود بهخسارت محض!» (فؤاد ایزدی ـ تلویزیون رژیم ـ10فروردین) در حالیکه «بیش از 4میلیارد دلار از پولهای ایران، در بانکهای اتریش، بلوکه شده است»، (تلویزیون رژیم ـ13فروردین) چرا روحانی این سفر را لغو کرد؟ چرا برای مواجه نشدن با تظاهراتی که بهقول رئیسجمهور اتریش با فاصله زیاد از محل حضور روحانی صورت میگیرد، این همه هزینه را پذیرفت؟
به نظر میرسد که جواب در تجربه سفر فضاحتبار روحانی به پاریس و تظاهرات بزرگ مقاومت ایران است که این سفر را برای رژیم و روحانی به یک رسوایی بزرگ تبدیل کرد. هراس از تکرار این رسوایی و بهخصوص تأثیر عمیق آن در جامعه ایران، بهویژه بر جوانان انقلابی و بهجان آمده از یک سو و سر باز زدن دولت اتریش از رسوایی همدستی با دیکتاتوری آخوندی در جلوگیری از تظاهرات هواداران مجاهدین و مقاومت ایران از سوی دیگر، موجب شد که روحانی و رژیم آخوندی عطای این سفر را به لقایش ببخشند و مجبور شوند به هزینه سنگین اذعان به مشروعیت و اعتبار بینالمللی مجاهدین و مقاومت ایران تن بدهند. آنهم با این هدف نسیه که «همه کشورها بدانند عزت نظام (بخوانید وحشت نظام از مجاهدین) از چه درجه اهمیتی برخوردار است» (قاضیزاده وزیر بهداشت رژیم-14فروردین). این اهمیت را یک بار دیگر علی لاریجانی، رئیس مجلس ارتجاع، با این بیان که «تظاهرات مجاهدین» علت اصلی لغو سفر بوده، مورد تأکید قرار داد. سایت انتخاب، وابسته به باند روحانی هم همین مفهوم را اینچنین مورد اشاره قرار داد: «لغو این سفر، این پیام را داشت که ایران در مواجهه با مجاهدین به هیچوجه حاضر به کوتاه آمدن نیست!».
به این ترتیب رژیم آخوندی با پرداخت چنین هزینه سنگینی میخواهد این پیام را به طرف حسابهای خارجی بدهد که بایستی بین مجاهدین و مقاومت ایران و رابطه با رژیم آخوندی یکی را انتخاب کنند.
البته آنچه در عمل از این اقدام رژیم حاصل میشود، پیامی نیست که رژیم میخواهد بدهد، بلکه پیامی است که همه ناظران و مخاطبان بینالمللی رژیم از این رفتار رژیم میگیرند. آن پیام چیست؟ جواب این سؤال را کیهان خامنهای در یادداشت روز (16فروردین) خود داده است: «مفهوم و پیام این اتفاق چیست؟ چرا غرب از آمریکا و فرانسه تا اتریش حاضرند پای (مجاهدین) بایستند و سفر روحانی را که علیالظاهر باید پیام جدیدی به افکار عمومی ایران (گشایش دیپلوماتیک) داشته باشد، قربانی کنند؟ آقای روحانی بهتر از هر کس میداند که همین اروپاییها 12سال پیش در ازای تعلیق هستهیی تعهد کردند (مجاهدین) را در فهرست تروریستها نگهدارند و اجازه فعالیت ندهند؛ اما بعد از یک دهه در حالی که دولت با سخاوت تمام به فناوری هستهیی چوب حراج زده… بهاندازه حل مسأله یک گروهک… ارزش و اعتبار نیافته است».
این اعتراف آشکاری است (البته به زبان معکوس) به جایگاه و اعتبار سیاسی و بینالمللی مجاهدین و مقاومت ایران در برابر یک رژیم درهمشکسته، رسوا و رو بهسقوط.
در همین حال هاینس فیشر رئیسجمهور اتریش با بیان اینکه «درباره امنیت و شرایط ایمنی هر کشور، مقامات همان کشور تصمیمگیری میکنند»، دروغگویی دولت روحانی را برملا کرد.
در میان این ضد و نقیضگوییها، روزنامه اتریشی «دی پرسه ـ11فروردین» به ابهامات پایان داد «دی پرسه» بهنقل از منابع دیپلوماتیک اتریش نوشت: «دولت ایران از اتریش خواسته بود تا از برگزاری یک تظاهرات، همزمان با سفر آقای روحانی به وین ممانعت کند، اما دولت اتریش... با این درخواست مخالفت کرده است. هاینس فیشر، رئیسجمهور اتریش نیز در این باره گفت: «ما همه اقدامات امنیتی لازم را انجام دادیم، اما اتریش نمیتواند تجمع و تظاهرات را ممنوع کند. حق تجمع در قانون اساسی اتریش ریشه دارد... در دموکراسی ما، تجمع ممنوع نمیشود».
متعاقباً علی لاریجانی از «دولت اتریش» گلایه کرد که چرا «بهدرخواست» رژیم آخوندی «برای لغو مجوز تظاهرات سازمان مجاهدین خلق... بیتوجهی کرده است!» رسانههای رژیم، از قول لاریجانی خبر از «اهمیت ویژه» «مسأله لغو این سفر» برای رژیم خبر دادند (سایت حکومتی انتخاب ـ14فروردین).
انعکاس گسترده این رویداد در رسانههای بینالمللی، حاکی از «اهمیت ویژه» این رویداد بود.
اکنون سؤال این است که در حالی که حسن روحانی به این سفر، به هر لحاظ بسیار نیاز داشت، بهویژه در شرایطی که بحران اقتصادی بهشدت گلوی رژیم را میفشارد، در حالیکه با گذشت بیش از دو ماه از امضای برجام، مهرههای رژیم ناله سر میدهند: «برجام دارد تبدیل میشود بهخسارت محض!» (فؤاد ایزدی ـ تلویزیون رژیم ـ10فروردین) در حالیکه «بیش از 4میلیارد دلار از پولهای ایران، در بانکهای اتریش، بلوکه شده است»، (تلویزیون رژیم ـ13فروردین) چرا روحانی این سفر را لغو کرد؟ چرا برای مواجه نشدن با تظاهراتی که بهقول رئیسجمهور اتریش با فاصله زیاد از محل حضور روحانی صورت میگیرد، این همه هزینه را پذیرفت؟
به نظر میرسد که جواب در تجربه سفر فضاحتبار روحانی به پاریس و تظاهرات بزرگ مقاومت ایران است که این سفر را برای رژیم و روحانی به یک رسوایی بزرگ تبدیل کرد. هراس از تکرار این رسوایی و بهخصوص تأثیر عمیق آن در جامعه ایران، بهویژه بر جوانان انقلابی و بهجان آمده از یک سو و سر باز زدن دولت اتریش از رسوایی همدستی با دیکتاتوری آخوندی در جلوگیری از تظاهرات هواداران مجاهدین و مقاومت ایران از سوی دیگر، موجب شد که روحانی و رژیم آخوندی عطای این سفر را به لقایش ببخشند و مجبور شوند به هزینه سنگین اذعان به مشروعیت و اعتبار بینالمللی مجاهدین و مقاومت ایران تن بدهند. آنهم با این هدف نسیه که «همه کشورها بدانند عزت نظام (بخوانید وحشت نظام از مجاهدین) از چه درجه اهمیتی برخوردار است» (قاضیزاده وزیر بهداشت رژیم-14فروردین). این اهمیت را یک بار دیگر علی لاریجانی، رئیس مجلس ارتجاع، با این بیان که «تظاهرات مجاهدین» علت اصلی لغو سفر بوده، مورد تأکید قرار داد. سایت انتخاب، وابسته به باند روحانی هم همین مفهوم را اینچنین مورد اشاره قرار داد: «لغو این سفر، این پیام را داشت که ایران در مواجهه با مجاهدین به هیچوجه حاضر به کوتاه آمدن نیست!».
به این ترتیب رژیم آخوندی با پرداخت چنین هزینه سنگینی میخواهد این پیام را به طرف حسابهای خارجی بدهد که بایستی بین مجاهدین و مقاومت ایران و رابطه با رژیم آخوندی یکی را انتخاب کنند.
البته آنچه در عمل از این اقدام رژیم حاصل میشود، پیامی نیست که رژیم میخواهد بدهد، بلکه پیامی است که همه ناظران و مخاطبان بینالمللی رژیم از این رفتار رژیم میگیرند. آن پیام چیست؟ جواب این سؤال را کیهان خامنهای در یادداشت روز (16فروردین) خود داده است: «مفهوم و پیام این اتفاق چیست؟ چرا غرب از آمریکا و فرانسه تا اتریش حاضرند پای (مجاهدین) بایستند و سفر روحانی را که علیالظاهر باید پیام جدیدی به افکار عمومی ایران (گشایش دیپلوماتیک) داشته باشد، قربانی کنند؟ آقای روحانی بهتر از هر کس میداند که همین اروپاییها 12سال پیش در ازای تعلیق هستهیی تعهد کردند (مجاهدین) را در فهرست تروریستها نگهدارند و اجازه فعالیت ندهند؛ اما بعد از یک دهه در حالی که دولت با سخاوت تمام به فناوری هستهیی چوب حراج زده… بهاندازه حل مسأله یک گروهک… ارزش و اعتبار نیافته است».
این اعتراف آشکاری است (البته به زبان معکوس) به جایگاه و اعتبار سیاسی و بینالمللی مجاهدین و مقاومت ایران در برابر یک رژیم درهمشکسته، رسوا و رو بهسقوط.
خبرهاى ما را مى توانيد در كانال تلگرام نيز دنبال كنيد
https://telegram.me/mojahedin_org
https://telegram.me/mojahedin_org
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar