در ششم فروردین سال جاری، آغاز عملیات «توفان قاطع» توسط ائتلاف عربی، صرفنظر از اهمیت سیاسی آن و اثراتاش بر آرایش اساسی قوا در خاورمیانه، یک لحظه فوقالعاده از نظر روشنی بخشیدن بر بغرنجیهایی است که معمولاً ذهن پژوهشگران مسائل استراتژیک را به خود مشغول میکند.
برخی این پرسش را پیش کشیدند که چرا رژیم حاکم ایران با بهکارگیری نیروی از پیشآماده خود ـ و مشخصاً سیستم موشکی عریض و طویل خود ـ به یک واکنش بلافاصله مبادرت نکرد تا در همان روز شروع «توفان قاطع» اوضاع را به سود جبهه منطقهیی خود از بنیاد تغییر دهد؟ حال آن که این لحظه، در واقع پاسخ بغرنجیهای یاد شده بود؛ یعنی بر مهمترین جنبه معادله ایران که در یک عملیات روانی و سیاسی چند لایه تاریک نگهداشته شده، نور افکند: این جنبه ناتوانی و دستبستگی رژیم ایران در مواجهه مستقیم نظامی است.
برای بازکردن مسأله فوق، تحلیل حاضر بهطور خاص، بر برنامه موشکی ایران تمرکز دارد که مهمترین اهرم رژیم حاکم بر این کشور در یک رویارویی نظامی مفروض است. بنابراین مقدمتاً باید احتمال بروز جنگ و چگونگی درگیری ایران با آن را بررسی کنیم. بررسی زیر فرضیههای تا کنون عنوان شده را در برمیگیرد.
1 ـ فرضیههای مختلف
الف ـ فرضیه اول: پیشقدم شدن ایران در یک حمله
آیا ممکن است بدون اینکه ایران مورد حمله خارجی (آمریکا/ اسرائیل) قرار گیرد، رژیم حاکم با ابتکار خودش به کشورهای همسایهاش تهاجم کند؟
ب ـ فرضیه دوم، نامتصور بودن حمله خارجی
این فرضیه وسیعاً توسط حکومت ایران تبلیغ میشود. با این هدف که آثار روانی و اجتماعی محتمل بودن یک حمله خارجی را از بین ببرد.
مهمترین دلیل ایران در این مورد، معمولاً این است که آمریکا پس از شکست در دو جنگ افغانستان و عراق، ظرفیت یک حمله دیگر را ندارد.
ج ـ فرضیه سوم، شکست حمله نظامی به ایران
حکومت ایران در مواضع رسمی خود تأکید دارد که یک حمله نظامی خارجی (آمریکا / اسرائیل) بنا به چند دلیل با شکست مواجه میشود:
ـ این حمله مردم ایران را گرداگرد حکومت بسیج و متحد میکند. آنها در مقابل حمله از حکومت دفاع میکنند.
ـ رژیم حاکم قدرت بیثبات سازی در منطقه را دارد.
ـ رژیم به کشتیها و نفتکشهای سایر کشورها در خلیج حمله میکند/ تنگه هرمز را میبندد/کشورهای این منطقه را مورد حمله قرار میدهد و منطقه به جنگ کشیده میشود.
ـ چنانچه حملهیی واقع شود، رژیم ایران به منافع آمریکا در افغانستان و عراق حمله میکند/ همچنین بهوسیله گروه تحتالحمایه سپاه قدس در لبنان (حزبالله)، و موشکهای میانبرد خود اسرائیل را موشکباران میکند.
2 ـ پاسخ به فرضیهها
الف ـ فرضیه حمله بالابتکار رژیم ایران نمیتواند واقعگرایانه باشد زیرا:
ـ آخوندها تجربه حمله اوت 1991 عراق به کویت را که مشروعیت بینالمللی سرنگونی حکومت صدام حسین را فراهم کرد، در نظر دارند.
ـ درگیری نظامی برای ایران، مرز سرخی است که نباید محقق شود. مطابق تصمیم اتخاذ شده (غیرعلنی) در بالاترین سطح حکومت ایران، در مذاکرات اتمی آنها در چارچوب چند مرز سرخ حرکت میکردند. از جمله حفظ غنیسازی اورانیوم، استمرار مذاکره، و... . اما یک مرز سرخ حساس، بهطور خاص، جلوگیری از یک حمله نظامی به ایران است. در سایر کنش و واکنشهای رژیم نیز خامنهای اکیداً از این مرز سرخ مراقبت میکند. بنابراین به کلی بعید است که رژیم ایران پیشقدم یک درگیری نظامی شود.
ب ـ فرضیه نامتصور بودن حمله خارجی به ایران، فرض صحیحی است، اما از آنجا که موضوع تحلیل کنونی نیست، از بحث آن صرفنظر میکنیم.
ج ـ فرضیه شکست حمله خارجی
یکم ـ ادعای حمایت مردم ایران از رژیم کنونی در برابر یک حمله خارجی، با واقعیت ایران تطابق ندارد. قیامهای مردم ایران در سالهای 88 و 89 این فرضیه را بیاعتبار کرده است. واقعیت جامعه ایران عبارت است از خواستهای پاسخ نگرفته سه دهه گذشته جامعه، کینههای ناشی از اعدامهای بیشمار و عوارض تبعیضهای ظالمانه دینی و ملی. شدت و انباشتگی این مسائل به نارضایتی جامعه خصلت انفجاری بخشیده است.
از طرف دیگر، پایگاه واقعی حکومت ایران در جامعه کمتر از 3 درصد است. منظور از پایگاه واقعی، میزان آرایی است که در یک شرایط بدون اختناق و رعب، بهصورت آزادانه در حمایت از رژیم داده میشود. یک نظرسنجی محرمانه که توسط دوائر دولتی انجام شده بود، نشان داد که 95 درصد مردم ایران مخالف حکومت هستند. در نظرسنجی محرمانه دیگری که در دی ماه 1390 انجام شده، میزان کسانی که بهطور واقعی در انتخابات اسفند آن سال شرکت میکردند، 7درصد برآورد شد.
دوم ـ درباره تهدید رژیم ایران به بیثبات سازی منطقه باید توجه داشت که معنای عملی اصطلاح «بیثباتسازی» تحریک مردم کشورهای منطقه یا حمله موشکی به این کشورهاست. از آنجا که برانگیختن قیام حتی اگر امکانپذیر باشد (که احتمال آن وجود ندارد) به زمان قابل توجهی نیاز دارد، نمیتواند یک واکنش سریعالحصول در برابر حمله نظامی باشد. اما دست زدن ایران به یک حمله موشکی علیه کشورهای منطقه، در تئوری امکانپذیر است. حال باید دید که این حمله چه عواقبی دارد؟
سوم ـ حمله به کشتیها و نفتکشها، حمله به کشورهای خلیج فارس، بستن تنگه هرمز، حمله به منافع آمریکا در منطقه و حمله به اسرائیل همه، چارچوب زیر را تشکیل میدهد:
ـ این حملهها به اغلب احتمال جز از طریق پرتاب موشک نیست
ـ این حملهها، ایران را به یک جنگ میکشاند. که مرز سرخ اساسی رژیم ولایتفقیه است.
3 ـ نگاه رژیم ولایتفقیه به جنگ؟
الف ـ این واقعیت دارد که رژیم ولایتفقیه چه در درون حکومت، چه در سطح اجتماعی و چه در منطقه، با بحرانهای وخیمی مواجه است. بنا به ماهیت ولایتفقیه، برونرفت کلاسیک آن، دست زدن به جنگ و درگیری است. مهمترین خاصیت جنگ ایران و عراق، مقابله با نیروهای آزاد شده از انقلاب ضدسلطنتی و بحران سیاسی سالهای اول عمر این رژیم بود. در ابعاد خیلی کوچکتری، دست زدن به قتلهای زنجیرهیی نیز نمونه دیگری از بکارگیری همین راهحل برای مهار بحرانی بود که با شقه شدن رژیم پس از روی کارآمدن خاتمی اتخاذ شد.
ب ـ بهرغم نیاز ولایتفقیه به جنگ، آخوندهای حاکم به خوبی میدانند که یک حمله خارجی، نه ضربه نظامیاش، بلکه پیامدهای اجتماعیاش در داخل ایران است که برای موجودیت حکومت مهلک است.
چنین حملهیی اثر ضداختناق دارد و قیامهای بزرگ را در ایران برمیانگیزد. مثل گلولهیی که به انبار بنزین هواپیما شلیک شود. این تأثیر ناشی از این است که تهدید اصلی حکومت کنونی ایران، مردم ایراناند. در نتیجه آخوندهای حاکم از هر عاملی که این تهدید را فعال کند، خود را دور نگه میدارند.
ج ـ درباره واقعیت این تهدید، سران رژیم هیچ تردیدی باقی نگذاشتهاند:
در شهریور 86 خامنهای، محمدعلی جعفری را به فرماندهی سپاه پاسداران منصوب کرد. دو عامل سبب این انتصاب بود. نخست سابقه جعفری که به مدت یک دهه فرمانده قرارگاه ثارالله (مهمترین نیروی سرکوب شهری سپاه پاسداران) بود، و دیگری تحقیقات دو ساله او در مرکز راهبردی سپاه که بر اساس آن تغییراتی در استراتژی و سازماندهی سپاه ایجاد شد.
جعفری در اولین اظهارات علنی پس از انتصاب به این پست توضیح داد که: «بنا به تشخیص رهبر جمهوری اسلامی استراتژی سپاه با گذشته فرق کرده است. بدین ترتیب که مأموریت اصلی سپاه در حال حاضر مقابله با تهدیدهای داخلی است». وی توضیح داد: «امنیت داخلی و تأمین آن در اختیار نیروی انتظامی و سایر نهادهای امنیتی است اما 'در صورتی که مشکلات از مرحلهای بگذرد، سپاه با اجازه شورای عالی امنیت ملی و رهبر، میدان امور را در دست میگیرد».. (28مهر 86)
بر اساس استراتژی جدید، سپاه پاسداران به سپاههای 31 گانه تقسیم شد. 29 سپاه برای 29 استان و دو سپاه برای تهران با مأموریت مقابله با قیامهای شهری.
این سپاهها مهمترین نیروی رویارویی با قیامهای سال 88 بودند. زیرا نیروی انتظامی در برابر قیامها بهشدت ناتوان بود.
ج ـ نتیجهگیری و کلام اصلی:
ـ در هر درگیری نظامی خارجی، تنها نیروی مقابله کننده در رژیم، حملات موشکی است.
ـ حاکمان ایران تمام تلاش خود را بهعمل میآورند که رویاروییشان با غرب به مرحله درگیری نظامی نکشد. زیرا در این درگیری، بلافاصله نیروی اجتماعی در ایران سربلند میکند.
ـ اگر حاکمان ایران احساس کنند که بر سر برنامه اتمی (یا هر چالش دیگری) با تهدید یک حمله نظامی مواجهند، راه عقبنشینی را در پیش میگیرند و وارد درگیری نظامی نمیشوند. تا به نیروی عظیم جامعه فرصت ندهند که از بند رها شود و کار حکومت را یکسره سازد:
در سال 82 هنگامی که خامنهای مشاهده کرد که آمریکا با اشغال افغانستان و عراق از دو طرف ایران را تحت محاصره دارد، احساس تهدید کرد و برنامه اتمی را بهحالت تعلیق درآورد. وی هنگامی که متوجه شد آمریکا بهدلیل مشکلاتش در عراق نیت حمله به ایران را ندارد، به تعلیق برنامه اتمی خاتمه داد.
ـ در اسفند 93 هنگامی که سران رژیم احتمال دادند که عربستان سعودی به مقابله با دستاندازیهای ایران در یمن خواهد پرداخت، یک مانور نظامی از 6 تا 13اسفند برگزار کردند و در گزارشهای مربوط به آن ادعا کردند که سلاحهای بسیار مهمی را در خلال این مانور آزمایش کردهاند که نام آن را نمیتوانند ذکر کنند. این مانور در واقع برای بازداشتن عربستان از یک ابتکار نظامی بود که از ششم فروردین 94 تحقق یافت. اما واکنش ملاها به همان مانور که اهمیت تاکتیکی قابل توجهی هم نداشت، محدود ماند.
ـ رژیم ایران بهمحض ورود به یک مذاکره جدی با گروه کشورهای 5+1 (که به توافق اتمی تیر 94 انجامید) مانورهای موشکی را خود را، چه از نظر کمی و از نظر کیفی، در مقیاس چشمگیری تقلیل داد. بهنحوی که مانورهای موشکهای زمین به زمین میانبرد را متوقف کرد. و مانورهای موشکی خود را به مانورهای دریایی و شلیک موشکهای ساحل به دریا و غرق کردن ناوهای آمریکایی تغییر جهت داد.
. آخرین مانور موشکی مهم این رژیم در تیرماه 91 انجام شد.
. در بهمن 91 رژیم به برگزاری مانور محدودی به نام «پیامبر اعظم 8» اکتفا کرد که در آن تست موشکها به کلی حذف شده بود.
. در اسفند 93 مانور پیامبر اعظم 9 که مانور نیروی دریایی سپاه بود و عمدتاً خصلت سیاسی و نمایشی داشت، به اجرا درآمد. در این مانور ماکت ناو هواپیمابر نیمیتس مورد اصابت موشکهای دریایی سپاه قرار گرفت.
. چند روز مانده به سال 94 نیز یک مانور بیاهمیت اجرا شد که در سطور قبلی نقطه عزیمت سیاسی آن توضیح داده شد.
در واقع برگزاری مانورهای نیروی هوافضای سپاه و شلیک موشکهای میانبرد با برد بیش از 1500 کیلومتر تا مهر 94بهحالت تعویق درآمده بود. این سیاست که آشکارا ضعفآلود است، از سوی اعضای مجلس ارتجاع مورد اعتراض قرار گرفت. در 19مرداد 94 سی عضو مجلس در نامهیی به فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح خواستار از سرگیری رزمایشهای موشکی شدند. دو روز بعد فیروزآبادی به آنها جواب داد این تصمیم طبق مصوبات ولیفقیه انجام میشود.
جدول شماره3، (مانورهای نظامی انجام شده) روند تضعیف کلیت رژیم را از مانورهای موشکی آن که بهخصوص در یک دهه گذشته یکی از مؤلفههای قدرتنمایی این رژیم بوده، بهروشنی نشان میدهد. بهنحوی که در سالهای 92، 93، 94 آخوندها شمشیر موشکی را به کلی غلاف کردهاند.
برخی این پرسش را پیش کشیدند که چرا رژیم حاکم ایران با بهکارگیری نیروی از پیشآماده خود ـ و مشخصاً سیستم موشکی عریض و طویل خود ـ به یک واکنش بلافاصله مبادرت نکرد تا در همان روز شروع «توفان قاطع» اوضاع را به سود جبهه منطقهیی خود از بنیاد تغییر دهد؟ حال آن که این لحظه، در واقع پاسخ بغرنجیهای یاد شده بود؛ یعنی بر مهمترین جنبه معادله ایران که در یک عملیات روانی و سیاسی چند لایه تاریک نگهداشته شده، نور افکند: این جنبه ناتوانی و دستبستگی رژیم ایران در مواجهه مستقیم نظامی است.
برای بازکردن مسأله فوق، تحلیل حاضر بهطور خاص، بر برنامه موشکی ایران تمرکز دارد که مهمترین اهرم رژیم حاکم بر این کشور در یک رویارویی نظامی مفروض است. بنابراین مقدمتاً باید احتمال بروز جنگ و چگونگی درگیری ایران با آن را بررسی کنیم. بررسی زیر فرضیههای تا کنون عنوان شده را در برمیگیرد.
1 ـ فرضیههای مختلف
الف ـ فرضیه اول: پیشقدم شدن ایران در یک حمله
آیا ممکن است بدون اینکه ایران مورد حمله خارجی (آمریکا/ اسرائیل) قرار گیرد، رژیم حاکم با ابتکار خودش به کشورهای همسایهاش تهاجم کند؟
ب ـ فرضیه دوم، نامتصور بودن حمله خارجی
این فرضیه وسیعاً توسط حکومت ایران تبلیغ میشود. با این هدف که آثار روانی و اجتماعی محتمل بودن یک حمله خارجی را از بین ببرد.
مهمترین دلیل ایران در این مورد، معمولاً این است که آمریکا پس از شکست در دو جنگ افغانستان و عراق، ظرفیت یک حمله دیگر را ندارد.
ج ـ فرضیه سوم، شکست حمله نظامی به ایران
حکومت ایران در مواضع رسمی خود تأکید دارد که یک حمله نظامی خارجی (آمریکا / اسرائیل) بنا به چند دلیل با شکست مواجه میشود:
ـ این حمله مردم ایران را گرداگرد حکومت بسیج و متحد میکند. آنها در مقابل حمله از حکومت دفاع میکنند.
ـ رژیم حاکم قدرت بیثبات سازی در منطقه را دارد.
ـ رژیم به کشتیها و نفتکشهای سایر کشورها در خلیج حمله میکند/ تنگه هرمز را میبندد/کشورهای این منطقه را مورد حمله قرار میدهد و منطقه به جنگ کشیده میشود.
ـ چنانچه حملهیی واقع شود، رژیم ایران به منافع آمریکا در افغانستان و عراق حمله میکند/ همچنین بهوسیله گروه تحتالحمایه سپاه قدس در لبنان (حزبالله)، و موشکهای میانبرد خود اسرائیل را موشکباران میکند.
2 ـ پاسخ به فرضیهها
الف ـ فرضیه حمله بالابتکار رژیم ایران نمیتواند واقعگرایانه باشد زیرا:
ـ آخوندها تجربه حمله اوت 1991 عراق به کویت را که مشروعیت بینالمللی سرنگونی حکومت صدام حسین را فراهم کرد، در نظر دارند.
ـ درگیری نظامی برای ایران، مرز سرخی است که نباید محقق شود. مطابق تصمیم اتخاذ شده (غیرعلنی) در بالاترین سطح حکومت ایران، در مذاکرات اتمی آنها در چارچوب چند مرز سرخ حرکت میکردند. از جمله حفظ غنیسازی اورانیوم، استمرار مذاکره، و... . اما یک مرز سرخ حساس، بهطور خاص، جلوگیری از یک حمله نظامی به ایران است. در سایر کنش و واکنشهای رژیم نیز خامنهای اکیداً از این مرز سرخ مراقبت میکند. بنابراین به کلی بعید است که رژیم ایران پیشقدم یک درگیری نظامی شود.
ب ـ فرضیه نامتصور بودن حمله خارجی به ایران، فرض صحیحی است، اما از آنجا که موضوع تحلیل کنونی نیست، از بحث آن صرفنظر میکنیم.
ج ـ فرضیه شکست حمله خارجی
یکم ـ ادعای حمایت مردم ایران از رژیم کنونی در برابر یک حمله خارجی، با واقعیت ایران تطابق ندارد. قیامهای مردم ایران در سالهای 88 و 89 این فرضیه را بیاعتبار کرده است. واقعیت جامعه ایران عبارت است از خواستهای پاسخ نگرفته سه دهه گذشته جامعه، کینههای ناشی از اعدامهای بیشمار و عوارض تبعیضهای ظالمانه دینی و ملی. شدت و انباشتگی این مسائل به نارضایتی جامعه خصلت انفجاری بخشیده است.
از طرف دیگر، پایگاه واقعی حکومت ایران در جامعه کمتر از 3 درصد است. منظور از پایگاه واقعی، میزان آرایی است که در یک شرایط بدون اختناق و رعب، بهصورت آزادانه در حمایت از رژیم داده میشود. یک نظرسنجی محرمانه که توسط دوائر دولتی انجام شده بود، نشان داد که 95 درصد مردم ایران مخالف حکومت هستند. در نظرسنجی محرمانه دیگری که در دی ماه 1390 انجام شده، میزان کسانی که بهطور واقعی در انتخابات اسفند آن سال شرکت میکردند، 7درصد برآورد شد.
دوم ـ درباره تهدید رژیم ایران به بیثبات سازی منطقه باید توجه داشت که معنای عملی اصطلاح «بیثباتسازی» تحریک مردم کشورهای منطقه یا حمله موشکی به این کشورهاست. از آنجا که برانگیختن قیام حتی اگر امکانپذیر باشد (که احتمال آن وجود ندارد) به زمان قابل توجهی نیاز دارد، نمیتواند یک واکنش سریعالحصول در برابر حمله نظامی باشد. اما دست زدن ایران به یک حمله موشکی علیه کشورهای منطقه، در تئوری امکانپذیر است. حال باید دید که این حمله چه عواقبی دارد؟
سوم ـ حمله به کشتیها و نفتکشها، حمله به کشورهای خلیج فارس، بستن تنگه هرمز، حمله به منافع آمریکا در منطقه و حمله به اسرائیل همه، چارچوب زیر را تشکیل میدهد:
ـ این حملهها به اغلب احتمال جز از طریق پرتاب موشک نیست
ـ این حملهها، ایران را به یک جنگ میکشاند. که مرز سرخ اساسی رژیم ولایتفقیه است.
3 ـ نگاه رژیم ولایتفقیه به جنگ؟
الف ـ این واقعیت دارد که رژیم ولایتفقیه چه در درون حکومت، چه در سطح اجتماعی و چه در منطقه، با بحرانهای وخیمی مواجه است. بنا به ماهیت ولایتفقیه، برونرفت کلاسیک آن، دست زدن به جنگ و درگیری است. مهمترین خاصیت جنگ ایران و عراق، مقابله با نیروهای آزاد شده از انقلاب ضدسلطنتی و بحران سیاسی سالهای اول عمر این رژیم بود. در ابعاد خیلی کوچکتری، دست زدن به قتلهای زنجیرهیی نیز نمونه دیگری از بکارگیری همین راهحل برای مهار بحرانی بود که با شقه شدن رژیم پس از روی کارآمدن خاتمی اتخاذ شد.
ب ـ بهرغم نیاز ولایتفقیه به جنگ، آخوندهای حاکم به خوبی میدانند که یک حمله خارجی، نه ضربه نظامیاش، بلکه پیامدهای اجتماعیاش در داخل ایران است که برای موجودیت حکومت مهلک است.
چنین حملهیی اثر ضداختناق دارد و قیامهای بزرگ را در ایران برمیانگیزد. مثل گلولهیی که به انبار بنزین هواپیما شلیک شود. این تأثیر ناشی از این است که تهدید اصلی حکومت کنونی ایران، مردم ایراناند. در نتیجه آخوندهای حاکم از هر عاملی که این تهدید را فعال کند، خود را دور نگه میدارند.
ج ـ درباره واقعیت این تهدید، سران رژیم هیچ تردیدی باقی نگذاشتهاند:
در شهریور 86 خامنهای، محمدعلی جعفری را به فرماندهی سپاه پاسداران منصوب کرد. دو عامل سبب این انتصاب بود. نخست سابقه جعفری که به مدت یک دهه فرمانده قرارگاه ثارالله (مهمترین نیروی سرکوب شهری سپاه پاسداران) بود، و دیگری تحقیقات دو ساله او در مرکز راهبردی سپاه که بر اساس آن تغییراتی در استراتژی و سازماندهی سپاه ایجاد شد.
جعفری در اولین اظهارات علنی پس از انتصاب به این پست توضیح داد که: «بنا به تشخیص رهبر جمهوری اسلامی استراتژی سپاه با گذشته فرق کرده است. بدین ترتیب که مأموریت اصلی سپاه در حال حاضر مقابله با تهدیدهای داخلی است». وی توضیح داد: «امنیت داخلی و تأمین آن در اختیار نیروی انتظامی و سایر نهادهای امنیتی است اما 'در صورتی که مشکلات از مرحلهای بگذرد، سپاه با اجازه شورای عالی امنیت ملی و رهبر، میدان امور را در دست میگیرد».. (28مهر 86)
بر اساس استراتژی جدید، سپاه پاسداران به سپاههای 31 گانه تقسیم شد. 29 سپاه برای 29 استان و دو سپاه برای تهران با مأموریت مقابله با قیامهای شهری.
این سپاهها مهمترین نیروی رویارویی با قیامهای سال 88 بودند. زیرا نیروی انتظامی در برابر قیامها بهشدت ناتوان بود.
ج ـ نتیجهگیری و کلام اصلی:
ـ در هر درگیری نظامی خارجی، تنها نیروی مقابله کننده در رژیم، حملات موشکی است.
ـ حاکمان ایران تمام تلاش خود را بهعمل میآورند که رویاروییشان با غرب به مرحله درگیری نظامی نکشد. زیرا در این درگیری، بلافاصله نیروی اجتماعی در ایران سربلند میکند.
ـ اگر حاکمان ایران احساس کنند که بر سر برنامه اتمی (یا هر چالش دیگری) با تهدید یک حمله نظامی مواجهند، راه عقبنشینی را در پیش میگیرند و وارد درگیری نظامی نمیشوند. تا به نیروی عظیم جامعه فرصت ندهند که از بند رها شود و کار حکومت را یکسره سازد:
در سال 82 هنگامی که خامنهای مشاهده کرد که آمریکا با اشغال افغانستان و عراق از دو طرف ایران را تحت محاصره دارد، احساس تهدید کرد و برنامه اتمی را بهحالت تعلیق درآورد. وی هنگامی که متوجه شد آمریکا بهدلیل مشکلاتش در عراق نیت حمله به ایران را ندارد، به تعلیق برنامه اتمی خاتمه داد.
ـ در اسفند 93 هنگامی که سران رژیم احتمال دادند که عربستان سعودی به مقابله با دستاندازیهای ایران در یمن خواهد پرداخت، یک مانور نظامی از 6 تا 13اسفند برگزار کردند و در گزارشهای مربوط به آن ادعا کردند که سلاحهای بسیار مهمی را در خلال این مانور آزمایش کردهاند که نام آن را نمیتوانند ذکر کنند. این مانور در واقع برای بازداشتن عربستان از یک ابتکار نظامی بود که از ششم فروردین 94 تحقق یافت. اما واکنش ملاها به همان مانور که اهمیت تاکتیکی قابل توجهی هم نداشت، محدود ماند.
ـ رژیم ایران بهمحض ورود به یک مذاکره جدی با گروه کشورهای 5+1 (که به توافق اتمی تیر 94 انجامید) مانورهای موشکی را خود را، چه از نظر کمی و از نظر کیفی، در مقیاس چشمگیری تقلیل داد. بهنحوی که مانورهای موشکهای زمین به زمین میانبرد را متوقف کرد. و مانورهای موشکی خود را به مانورهای دریایی و شلیک موشکهای ساحل به دریا و غرق کردن ناوهای آمریکایی تغییر جهت داد.
. آخرین مانور موشکی مهم این رژیم در تیرماه 91 انجام شد.
. در بهمن 91 رژیم به برگزاری مانور محدودی به نام «پیامبر اعظم 8» اکتفا کرد که در آن تست موشکها به کلی حذف شده بود.
. در اسفند 93 مانور پیامبر اعظم 9 که مانور نیروی دریایی سپاه بود و عمدتاً خصلت سیاسی و نمایشی داشت، به اجرا درآمد. در این مانور ماکت ناو هواپیمابر نیمیتس مورد اصابت موشکهای دریایی سپاه قرار گرفت.
. چند روز مانده به سال 94 نیز یک مانور بیاهمیت اجرا شد که در سطور قبلی نقطه عزیمت سیاسی آن توضیح داده شد.
در واقع برگزاری مانورهای نیروی هوافضای سپاه و شلیک موشکهای میانبرد با برد بیش از 1500 کیلومتر تا مهر 94بهحالت تعویق درآمده بود. این سیاست که آشکارا ضعفآلود است، از سوی اعضای مجلس ارتجاع مورد اعتراض قرار گرفت. در 19مرداد 94 سی عضو مجلس در نامهیی به فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح خواستار از سرگیری رزمایشهای موشکی شدند. دو روز بعد فیروزآبادی به آنها جواب داد این تصمیم طبق مصوبات ولیفقیه انجام میشود.
جدول شماره3، (مانورهای نظامی انجام شده) روند تضعیف کلیت رژیم را از مانورهای موشکی آن که بهخصوص در یک دهه گذشته یکی از مؤلفههای قدرتنمایی این رژیم بوده، بهروشنی نشان میدهد. بهنحوی که در سالهای 92، 93، 94 آخوندها شمشیر موشکی را به کلی غلاف کردهاند.
بخش دوم
دلائل رو آوردن ایران به برنامه موشکیبرنامه موشکی و برنامه ساختن بمب هستهیی دو پروژه اساسی رژیم ایران است. محافل رسمی در ایران برنامه موشکی را قبلاً بخشی از «دکترین جنگ نامتقارن» توصیف میکردند. رحیم صفوی فرمانده سابق سپاه در 5اردیبهشت 83 گفته بود: «استراتژی دفاعی ما دکترین جنگ نامتقارن میباشد“.
اما در سالهای اخیر این اصطلاح کمتر در بیانهای رسمی رهبران رژیم ایران شنیده میشود. محمدعلی جعفری فرمانده کنونی سپاه پاسداران هنگامی که به این سمت گمارده شد، گفت: «فرمانده کل سپاه همچنین بر دو ویژگی ضروری استراتژی سپاه تأکید کرد: «اشراف اطلاعاتی به تحرکات دشمن و بالا بردن توان موشکی». [روزنامه دولتی «ایران» ـ 13شهریور 86]
این استراتژی را البته حکومت ایران پس از خاتمه جنگ ایران و عراق در سال 1367 در پیش گرفت. اکنون باید دید عواملی که ایران را به ساختن یک زرادخانه بزرگ موشکی متمایل کرده کدام است:
1 ـ از نظر سیاسیمطابق آنچه در فصل قبلی گذشت، وقوع یک درگیری نظامی با طرف خارجی، برای حاکمان ایران مرز سرخی است که نباید به آن نزدیک شوند. آنها همه قوای خود را بهکار میبرند که چنین درگیرییی پیش نیاید. ساختن زرادخانه موشکی نه برای یک حمله مبتکرانه علیه سایر کشورها، بلکه برای این است که اسرائیل و آمریکا را از حمله به ایران بازدارد. به این صورت که آنها را نگران واکنش متقابل ایران یعنی موشک باران اسرائیل و منافع آمریکا در منطقه یا کشورهای دوست آمریکا در این منطقه کند.
در سال 1390 خامنهای رهبر حکومت ایران در سخنرانی علنی صریحاً این موشکها را وسیله تهدید قرار داد. وی گفت: «موشکهای ایران یا گروههای مقاومت نیست تا در برابر آن سپر موشکی در اینجا و آنجا بهپا کنند؛ تهدید حقیقی و بدون علاج، عزم راسخ مردان و زنان و جوانانی در کشورهای اسلامی است. البته آن موشکها هم هرگاه تهدیدی از سوی دشمن بروز کند وظیفهی خود را انجام خواهند داد». [1]
2 ـ از نظر تکنیکیـ در حال حاضر کمیت عمده نیروی سپاه پاسداران را سربازان وظیفه تأمین میکنند که اکثریت آنان ضد رژیم ولایتفقیهاند. در نتیجه سپاه پاسداران (ارتش ایدئولوژیک حکومت ایران) از داشتن نیروی جنگندهیی که مدافع این رژیم باشد و آمادگی داشته باشد که بهخاطر آن جان خود را فدا کند، . به میزان زیادی محروم است.
به همین دلیل سپاه پاسداران در سال 88 نیروی بسیج را در نیروی زمینی ادغام کرد تا از آن بتواند در مقابل قیامهای شهری استفاده کند. اما شبهنظامیان بسیجی که خصلت مزدوری دارند و بهخاطر تأمین مالی و شغلی اعضای خانوادههایشان به خدمت رژیم درآمدهاند، نه آماده جانبازی برای این رژیماند، نه انگیزه آموزشهای سنگین نظامی دارند. بنابراین کمبود اساسی «نیرو» یک معضل لاینحل در سپاه پاسداران است و آن را به سمت تکنولوژی موشکی برای «حفظ بقا» سوق داده است.
ـ ضعف شدید نیروی هوایی که از هنگام سقوط شاه در سال 1357 تا کنون، ایران قادر به بازسازی آن نشده است. یک دلیل عمده آن خودداری آمریکا از تأمین قطعات جنگندههای ایران است.
بسیاری از جنگندهها و هلیکوپترهای تهاجمی ایران عملیاتی نیستند و نمیتوانند بیش از یک دوره زمانی کوتاه و محدود کارایی داشته باشند. علاوه بر آن بدنه اصلی هواپیماهای رژیم شامل هواپیماهای اف4 فانتوم، اف 5 تایگرکت و اف 7 چینی (میگ 19) است که متعلق به 4 دهه پیش است و اساساً کارایی چندانی در جنگهای مدرن کنونی ندارند.
بخش سوم ـ برنامه موشکی
1 ـ انواع موشکها
الف ـ جدول شماره1، اطلاعات جمعآوری شده نشان میدهد که یگانهای نظامی در ایران از انواع موشکها برخوردارند. در جدول زیر لیست کامل این موشکها در دستهبندی جداگانه دیده میشود. توضیح اینکه در دستهبندیها، موشکهای دارای برد حداکثر 2500 کیلومتر را میانبرد و موشکهایی را که بردشان بین 2500 الی 5000 کیلومتر است، دوربرد محسوب میکنند. همچنین باید توجه داشت که کلیه موشکهای میانبرد رژیم بر پایه موشک شهاب 3 استوار است. سایر موشکهایی که با نامهای مختلف عنوان شده، بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد و همان موشک شهاب است که برخی تغییرات جزیی در ساختار آن داده شده است
ب ـ توضیح درباره جدول انواع موشکهادر مورد موشکهای ذکر شده در جدول بالا باید توجه داشت که:
ـ اسامی این موشکها و نیز اطلاعات کلی مربوط به آنها که در این گزارش ذکر شده، بر اساس گزارشهای اعلام شده از سوی حکومت ایران است. از آنجا که گزارشهای رسمی ایران مطابق تجربههای مکرر با مبالغههای بسیار همراه است، نمیتوان به صحت یا دقت این گزارشها اطمینان نمود.
ـ تمام این موشکها، در حال حاضر سلاحهای آماده به جنگ نیست. حتی برخی نظیر شهاب4 پروژههای شکست خوردهیی محسوب میشوند.
ـ سجیل که در جدول بالا در دو ستون متفاوت نام برده شده، در گزارشهای رسمی ایران هم نام یک موشک بالستیک دوربرد و هم نام یک موشک هوا به هواست. همچنین «فجر 3» که در جدول بالا دوبار ذکر شده هم نام یک موشک بالستیک میانبرد است و هم نام یک نوع موشکانداز کاتیوشا
ـ بهطور کلی مهمترین و فعالترین پروژه در برنامه موشکی ایران، در رسته زمین به زمین موشک شهاب، در رسته زمین به هوا موشک مرصاد (بازسازی موشکهای هاک آمریکایی) و در رسته ضد کشتی، موشک نور است.
در ضمیمه شماره 1 این گزارش، شرح جداگانهیی درباره این موشکها میآید.
اما در این جا بهطور خاص موشکهای زمین به زمین را بررسی میکنیم. به دلائل مشخص سیاسی، نظامی و تکنولوژیکی، توجه حاکمان ایران عمدتاً معطوف به موشکهای سطح به سطح است.
2 ـ انواع موشکهای زمین به زمین SSM (surface to surface missile)
فعالیتهای حکومت ایران برای دستیابی به موشکهای سطح به سطح از سالهای میانی جنگ ایران و عراق با خرید موشک از لیبی و کره شمالی سابقه دارد. در سال 1987 که نیروی هوایی سپاه پاسداران آغاز بهکار کرد، فعالیتهای موشکی در این نیرو متمرکز شد.
پس از خاتمه جنگ (1988) امور مربوط به تحقیق و تولید موشکها برعهده وزارت دفاع قرار گرفت و تمرکز آن بر موشکهای زمین به زمین بود.
این وزارتخانه برای گسترش فعالیتهای موشکی و بالابردن سطح تکنولوژیکی آن در سال 1996 «سازمان فضا هوا» را بهوجود آورد.
حکومت ایران از آن سال بهدستآوردن موشکهایی با برد 3هزار کیلومتر را در دستور کار خود قرار داده است.
اطلاعات جمعآوری شده و نیز گفتگوهای انجام شده با کارشناسان نظامی در ایران نشان میدهد که انواع موشکهای سطح به سطح در نیروهای مسلح ایران وجود دارد. اما جهت اصلی صنایع موشکی ایران در حال حاضر خط تولید موشکهای 'شهاب' در امور کلی پژوهشی سازههای موشکی و کارهای سازه ای-تجربی است.
تاثیر و کارایی کنونی این موشکها در صورت لزوم در انهدام اهدافی در منطقه خلیج فارس و همچنین برای انهدام کشتیها در آبهای خلیج فارس پیش از هر چیز در منطقه تنگه هرمز مورد استفاده مقامات ایرانی قرار گیرد.
انواع موشکهای زمین به زمین ایران که تا بهحال اطلاعات آنها مشخص شده، به شرح زیر است:
الف ـ موشکهای خانواده اسکاد
شهاب-1
موشکهای شهاب یک همان موشکهای اسکاد ب بود که ایران ابتدا در بین سالهای 1364 و 1366 از سوریه و لیبی خریداری کرد و در جنگ ایران و عراق از آن استفاده کرد. این موشکها از کره شمالی خریداری شده است.
طول: ۱۱.۱۶۴ متر
قطر: ۰.۸۸ متر
برد: 320 کیلومتر
شهاب-2موشکهای اسکادC، با ارتقاء در سیستم هدایت شوندگی آن از کره شمالی خریداری شده است. در سالهای گذشته، صدها فروند از این مدل موشک خریداری و انبار شده است.
طول: ۱۰.۹۴۴ متر
قطر: ۰.۸۸ متر
برد: 500 کیلومتر
کلاهک: 750 کیلوگرم
قیام1موشک قیام از نوع بالستیک است که از اسکاد C کپیبرداری شده و تغییراتی در آن داده شده است.
طول: 16 متر
قطر: ۰.۸۸ متر
بدون بال
برد800 کیلومتر
دارای سوخت مایع
کلاهک 750 کیلوگرم
ب ـ موشکهای خانواده نودانگ
شهاب-3
این موشک کپیبرداری شده از نودانگ-1 (با برد 1000 تا 1300 کیلومتر) است. اما در مراحل بعدی حکومت ایران برد این موشک را تا 2000 کیلومتر افزایش داده است. شهاب3 از توانایی حمل کلاهک 750-1000 کیلویی را داشته و بهمین دلیل قادر به حمل کلاهک هستهیی میباشد.
موشک نودانگ توسط کره شمالی با کمک مالی رژیم توسعه یافت. قرار بود ایران اولین پارتی از این موشکها را در اواخر سال 1372 دریافت کند. اما ارسال آن بهخاطر فشار آمریکا به کره شمالی متوقف شد. در سال 1376 حداقل یک دوجین از این موشکها از کره شمالی برای رژیم ارسال شد. در اواسط این سال این پروژه توسعه یافت و از سال 1378 تکمیل و عملیاتی شد. در سال 1381 مدلهای کاملتر آن آزمایش شده و به تولید صنعتی رسید.
طول: 16 متر
قطر:۱.۲۵ متر
برد: 2000 کیلومتر
دارای سیستم سوخت مایع
سرعت: 4300 کیلومتر
ارتفاع پرواز: 82هزار فوت
قدر 1طول:17 متر
قطر:۱.۲۵ متر
برد 1600 کیلومتر
ـ کلاهک: 750 کیلوگرم
[در گزارش رسانههای ایران، گاه از قدر110، با مشخصات متفاوتی نسبت به موشک قدر1، اسم برده شده. اما در گزارشهای بینالمللی و در اظهارنظر منابع ایرانی بر قدر 1 تأکید میشود]
شهاب4 (متوقف شده)
شهاب-4 کپیبرداری شده از موشک نودانگ-2 کره شمالی با برد بالای 1500 کیلومتر است. ایران درصدد آن بود که برد این موشک را به بیش از 2000 کیلومتر افزایش دهد، اما این پروژه به دلائل فنی متوقف شد.
در دسامبر 2004 مقاومت ایران فاش کرد که این موشک با برد بین 1900 تا 3هزار کیلومتر در مرداد 83 تست شده است. حکومت ایران نتیجه این آزمایش را پنهان نگه داشت. در 15اسفند 84 شورای ملی مقاومت ایران در کنفرانسی در لندن، فاش کرد که این پروژه شکست خورده است.
منابع غربی بعضاً از شهاب5 و نیز شهاب 6 صحبت میکنند. اما تحقیقات ما این پروژهها را تأیید نمیکند.
عاشورااین موشک ظاهراً یک موشک بالستیک میانبرد است.
در نوامبر ۲۰۰۷، وزیر دفاع وقت ایران، مصطفی محمد نجار، اعلام کرد ایران یک موشک جدید با نام عاشورا با برد ۲هزار کیلومتر را ساخته است. اما اشارهیی نکرد که این موشک با موشک شهاب ۳ چه تفاوتی دارد.
در همان سال 2007، 'یوری بالویفسکی' رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه طی گفتگویی با خبرنگاران درباره نتایج دیدار خود از آمریکا نسبت به پرتاب شدن چنین موشکی اظهار تردید نمود. وی گفت: «'من نمیتوانم بگویم که چنین پرتابی صورت گرفته و این موشک حقیقتاً میتواند 2هزار کیلومتر را بپیماید. ... من غیرممکن نمیدانم که در این مورد، همانطور که چندین بار نیز دیده شده بود، صحبت درباره بلوف سیاسی از سوی ایران باشد».
به این واقعیت نیز باید توجه داشت که در هیچیک از مانورهای نظامی ایران از آبان 86تا کنون به آزمایش موشک عاشورا اشارهیی نشده است.
در برخی گزارشها عاشورا نام دیگری از شهاب4 دانستهاند. اما قطعیت آن روشن نیست.
با این حال، مطابق آنچه مقامها و رسانههای حکومت ایران اعلام کردهاند، مشخصات این موشک به قرار زیر است:
ـ برد بین 2000 تا 2500 کیلومتر
ـ دارای سوخت جامد
ـ قابلیت حمل چند نوع کلاهک
ـ دارای موتور دو مرحلهیی
ج ـ سایر موشکها
نازعات Nazeatاین موشک بعد از پایان جنگ ایران و عراق تولید شد. به نظر میرسد، از قطعات موجود در بازار تجارت، با سوخت جامد و یک سیستم هدایتی ساده راکتی مونتاژ شده است. مشخصات این موشک به قرار زیر است.
ـ برد: 90 تا 120 کیلومتر
ـ قطر 355 میلیمتر
ـ ارتفاع: 87/3 متر
ـ وزن: 580 کیلوگرم
ـ دارای قابلیت تجهیز به سه کلاهک (یک کلاهک 180 کیلوگرمی با قدرت انفجاری بالا، یک کلاهک استفاده کننده از مهمات فرعی با قدرت انفجاری بالا و یک کلاهک مجهز به سلاحهای شیمیایی)
زلزال Zelzal
ـ این موشک در اصل موشک Saccade مدل CSSN-8 است.
ـ برد: از 180 تا 300 کیلومتر
ـ دارای یک کلاهک 500 کیلوگرمی
ـ موشک زلزال2 با استفاده از سیستم امواج رادیویی به سمت هدف بهطور دقیق هدایت میشود. خطای این موشک 70 متر است.
فاتح 110
برد مؤثر: 210 کیلومتر
دارای سوخت جامد
حکومت ایران، فاتح را یک «موشک تاکتیکی عملیاتی» معرفی میکند. اما برخی منابع بینالمللی تأکید میکنند که 'نمیتوان موشک فاتح-110 را در زمره موشکهای هدایت شونده طبقهبندی نمود' بلکه این موشک بیشتر شبیه یک راکت توپخانه هدایتشونده است.
سجیل2ـ برد: بیش از 2هزار کیلومتر
ـ دارای سوخت جامد مرکب
ـ دو مرحلهیی
این موشک در 30اردیبهشت 1388 در حضور احمدینژاد رئیسجمهور رژیم در سمنان آزمایش شد.
در اجلاس ناتو در بروکسل (خرداد 91) ادامه طرح احداث سپر دفاع موشکی بار دیگر مورد بحث قرار گرفت. دولتهای عضو ناتو هدف این سپر را، دفاع اروپا در برابر موشکهای حکومت ایران عنوان میکنند. اما دولت روسیه این توضیح را رد میکند و سپر موشکی را تدبیر نظامی غرب در برابر روسیه تلقی میکند.
روزنامه فرانسوی فیگارو (22 می 2012) به این مناسبت نقشه کشورهای در تیررس موشک سجیل2 را به چاپ رسانده است. طبق این تصویر، اکثر کشورهای اروپای شرقی و اروپای مرکزی، کل خاک یونان و کل خاک ایتالیا و حتی بخشهایی از خاک آلمان در تیررس موشکهای دوربرد ایرانی قرار دارند. (ضمیمه روزنامه فیگارو)
آنچه مسلم است این است که اگر چه حاکمان ایران نگرانی دولتهای غرب از این موشکها را به سود خود میبینند، اما برنامه موشکی ایران به هیچوجه برای هدف قرار دادن اروپا طراحی نشده است.
بخش چهارم
بنبستتکنولوژیکمقامهای سپاه پاسداران همه ساله خبرهای تازهیی درباره ساختن موشکهای جدید یا ارتقا آن منتشر میکنند و این تولیدها را بهعنوان دستاوردها و پیشرفتهای بسیار مهم به خامنهای تبریک میگویند.
اما متخصصان و نظامیان ایرانی معتقدند که با وجود بودجه هنگفتی که در دو دهه گذشته صرف برنامه موشکی ایران شده، این برنامه هنوز تا رسیدن به تکنولوژیهای مدرن فاصله زیادی دارد. آنها از یک طرف بر مکفی نبودن سطح دانش و تکنولوژی متخصصان و طراحان برنامه موشکی ایران تأکید میکنند از طرف دیگر اثرات تحریمهای بینالمللی را یادآوری میکنند که مانع دسترسی ایران به مواد و تکنولوژی مورد نیاز این برنامه است.
نظرات آنها در چند نکته زیر خلاصه میشود:
1 ـ عملیاتی نبودن موشکهاعملیاتی شدن موشکها نیازمند پروسه اجتنابناپذیری شامل سلسلهیی از آزمایشهاست که گاه تا 15سال به درازا میکشد.
بهعنوان مثال موشک شهاب 3 و قدر برای اینکه به توانمندی کامل عملکردی خود برسند نیازمند سه الی پنج سال آزمایش و آمادهسازی هستند. رژیم ایران البته تولید موشک را از صفر شروع نکرده و آنچه ساخته، مونتاژ موشکهای نودانگ کره شمالی است. از سال 1375 تا 1380 گروهی از مهندسان کره شمالی در ایران بهسر میبردند تا مراحل مونتاژ موشکها طی شده به تولید برسد. بنابراین فرآیند طراحی و تولید اولیه در کره شمالی پشت سر گذاشته شده است. با این حال محدودیتها و ناتوانیهای فنی و سیستماتیک رژیم در کیفیت عملیاتی شدن موشکها اثر منفی گذاشته است.
جدول زیر بر اساس گزارشهای رسمی ایران درباره مانورهای نظامیاش در هفت سال اخیر تهیه شده است. این جدول بیان کننده محدودیت آزمایشهاست. هر چند که حتی در آزمایشهای انجام شده زیر، کیفیت فنی و علمی آن نامشخص است. زیرا این مانورها اغلب به اقتضای شرایط سیاسی و برای واکنش نشاندادن در برابر فشارهای بینالمللی انجام شده است.
الف ـ جدول شماره3، مانورهای نظامی انجام شده
این واقعیت را هم در نظر داریم که حکومت ایران برخی آزمایشها را اعلام نکرده است. بهعنوان مثال، بر اساس یک افشاگری مقاومت ایران در دی ماه 1376، رژیم ایران موشک شهاب را آزمایش کرده است. در همان سال هفتهنامه آمریکایی تایم فاش ساخت که در روز 7مرداد 77 یک موشک شهاب3 با برد 800 مایل آزمایش شده که توسط ماهوارههای جاسوسی آمریکا ثبت شده است.
آزمایشهای موشکی اعلام نشده در سالهای بعد به حداقل رسید. اما حتی با در نظر گرفتن موارد اعلام نشده نیز شمار آزمایشها کم و غیرپاسخگو است. این واقعیت را هم باید در نظر گرفت که نمیتوان استفاده از موشک در یک مانور را آزمایش موشک محسوب کرد.
2 ـ فقدان حداقل دقت لازم
فقدان آزمایشهای لازم در مورد موشکها باعث آن شده که اطمینان اندکی بهدقت آنها برای اصابت به هدف وجود داشته باشد. دقت پایین و غیرقابل تکیه موشکهای ساخت ایران یک ضعف بنیادی در برنامه موشکی ایران است.
یک تجربه مهم در این زمینه، حمله موشکی گسترده حکومت ایران به قرارگاههای مجاهدین در عراق در 29فروردین1380 بود. فرمانده وقت سپاه پاسداران، رحیم صفوی چند سال بعد ابعاد این حمله را تشریح کرد. وی گفت یکهزار موشک زمین به زمین به پایگاههای مجاهدین در خاک عراق از ساعت 4 تا 8 صبح شلیک شد. [خبرگزاری فارس – 20فروردین 91]
هنگامی که تصمیم این حمله در شورای عالی امنیت ملاها گرفته شد، رئیسجمهور وقت (محمد خاتمی) با این شرط موافقت کرد که تلفات سنگینی به مجاهدین وارد شود. برآورد شورای عالی امنیت در آن زمان این بود که هزار نفر تلفات به مجاهدین وارد خواهد شد. اما تلفات و خسارتهای ناشی از این حمله بسیار ناچیز بود و تنها یک شهید برجا گذاشت. مهمترین دلیل این بود که از هزار موشک شلیک شده به ندرت موشکی به پایگاههای مجاهدین اصابت کرد.
بهبود دقت موشکها به تکنولوژی پیشرفتهیی برای کسب توانمندی هدایت موشکی نیاز دارد که در حال حاضر ایران بهخاطر تحریمهای بینالمللی نمیتواند به دست آورد.
ایران برای ساخت و ارتقا موشکهایی با موتورهای سوخت (جامد) بهشدت نیازمند چین و روسیه است. اما این دو کشور بهدلیل قراردادهای خود با غرب بهویژه آمریکا در واگذاری چنین کمکهایی محدودیت دارند.
3 ـ محدودیت قدرت انهدامیبهدلیل پایین بودن استانداردهای فنی در موشکهای ساخت ایران و نیز نداشتن پروسه آزمایشهای مکفی توان وارد کردن تلفات آنها هنوز در حد پایین است.
با توجه به پایین بودن میزان دقت کلاهکها، نابودی مطمئن هدفهای مورد حمله نیازمند به کارگیری درصد مهمی از موجودی موشکی برای انجام مأموریت خاص است. چنین کاری عواقب ساقط کنندهیی برای خود حکومت دارد.
شکی نیست که حکومت ایران با استفاده از موشکهای سطح به سطح میتواند هدفهای مورد نظر خود را در منطقه مورد حمله قرار دهد. اما توانایی این حملات در حدی نیست که بتواند حمله نظامی متقابل را دفع کند یا یک خطر نظامی را برطرف سازد.
رژیم ایران قادر نشده شمار زیادی موشکهای دارای سکوهای متحرک فراهم کند. این محدودیت به این معنی است که عملیات آمادهسازی برای شلیک مجدد موشکها طولانی خواهد بود.
در مورد موشکهای دوربرد، سطح دانش و تکنولوژی نیروهای مسلح ایران در حدی نیست که بتوانند موشکهایی طراحی کنند که در برابر فشار آتمسفر مقاومت کنند و به زمین بازگردند.
4 ـ ضریب اطمینان موشکهای موجودبر اساس تجارب نظامی روسیه و چین تا پذیرش موشکها در ارتش، آنها باید راه طولانی آزمایشات مختلف فنی را در شرایط گوناگون طی کنند.
بر اساس آنچه پیش از این ذکر کردیم مدلهای مختلف موشکهای ایرانی در معرض چنین آزمایشاتی قرار نگرفتند. این نشان میدهد که ضریب اطمینان موشکهای رژیم ایران نمیتواند پاسخگوی امنیت استفاده از آنها باشد و بدون تردید احتمال وقوع پیامدهای فاجعهآمیز در صورت استفاده از آنها در جریان عملیات نظامی بسیار زیاد است.
در تاریخ 22آبان 86 یک سلسله انفجار در مجتمع نظامی پارچین (یکی از مجتمعهای تولید موشک بهویژه تولید موشک کروز) در جنوب تهران روی داد. در نتیجه چند تن از پرسنل نظامی مستقر در این مجتمع مجروح شدند. حاکمان ایران بهشدت مانع درز این خبر شدند. اما شورای ملی مقاومت در 23آبان این واقعه را افشا کرد.
در تاریخ 22آبان 90 یک انفجار در کنار روستای بیدگنه در نزدیکی شهریار در غرب تهران صورت گرفت.
شدت انفجار به حدی بود که بخشهایی از شهر تهران به لرزه درآمد. بخش اعظم پادگان در اثر این انفجار تخریب شد و تلفات انسانی زیادی به بار آورد. این انفجار در پادگان مدرس که متعلق به یکان موشکی سپاه پاسداران بهوقوع پیوست.
کمی بعد سپاه شمار کشته شدگان را 17نفر که یکی از آنها سرلشگر حسن مقدم است اعلام نمود. مقدم از سال 1364 فرمانده یگان موشکی سپاه پاسداران بود و بعداً از او بهعنوان پدر موشکی رژیم یاد میکردند.
درباره علت هر یک از این انفجارها بهخصوص انفجار آبان 91 گمانههای مختلفی وجود دارد: آیا یک خرابکاری عمدی در کار بوده است؟ آیا ویروسهای کامپیوتری که در سال2010 کامپیوترهای بخشی از مراکز صنعتی ایران را آلوده کرده بود، باعث مختل کردن سیستمهای ایمنی موشکها شده؟ یا...
کارشناسان معتقدند مهمترین علت پایین بودن ضریب اطمینان موشکهای ساخته شده در ایران و فقدان پروسه مکفی آزمایش آنهاست.
5ـ برد واقعی اعلام شده موشکهانمونههای مختلف شهاب بر اساس اطلاعات ایران دارای برد بیش از 1500 کیلومتر هستند. اما این مشخصات فنی چگونه آزمایش شدهاند؟
یادآوری میکنیم که حد فاصل میان دورترین نقطه در شمال غرب و جنوب شرق ایران کمی بیش از 2000 کیلومتر است. با فرض این مسأله که میدانهای تیر موشکی در کنار مرزها واقع نشدهاند میتوان درک کرد که ایران امکان آن را ندارد که بهطور کامل پرتابهای موشکی را در چنین فاصلهای بدون تهدید نقض حریم مرزی کشورهای همسایه انجام دهد.
از سوی دیگر حداکثر برد را میتوان از راه محاسبات ریاضی در جریان پرتابهای آموزشی با سوخت 'ناسوخته' انجام داد که در نتیجه انحراف سوخت رسانی به موتور در زمان معینی از مسیر پروازی صورت میگیرد. اما به هر حال این فقط میتواند اطلاعات حدودی باشند. بدون آزمایشات در مقیاس گسترده و پرتابهای متعدد نمیتوان از آمادگی برای انجام پرتابهای موفق صحبت نمود. [2]
6 ـ النصر بالرعب«برنامه موشکی ایران بر خودکفایی کامل داخلی متکی است»... .
«ایران توان شلیک انبوه موشکهای بالستیک را به دست آورده است که سامانه دفاع موشکی آمریکا در مقابل آن کارایی نخواهد داشت»... .
«انگشت موشکی ایران روی هزاران ماشه قرار دارد.»...…
«ایران یکی از هشت قدرت بزرگ موشکی جهان است»... .
«خاورمیانه صحنه نمایش اقتدار (موشکی) ایران تبدیل شده است»...
این جملاتی است که مقامها و فرماندهان ارشد نظامی ایران درباره برنامه موشکی خود گفتهاند. رادیو تلویزیون دولتی و وبسایتهای رسمی در مقیاسی وسیع عکسها و فیلمها و خبرهای آزمایشهای موشکی را منتشر میکنند. بخشی از رژه نظامی که همه ساله در گرامیداشت سالگرد جنگ هشت ساله ایران و عراق برگزار میشود، نیز نمایش همین موشکها بر روی کامیونهای بزرگ در خیابانهاست.
از این نظر، ایران تنها کشوری در جهان است که تواناییها و مشخصات فنی موشکهای خود را پیش از آن که عملیاتی شوند، به اطلاع عموم میرساند.
یک موضوع ثابت این گزارشها، رسیدن به «تولید انبوه» موشکهاست. موضوع ثابت دیگر، «بومی شدن» تکنولوژی و ساخت موشکها و مستقل شدن تکنولوژی و قطعات خارجی است. و موضوع دیگر عجز آمریکا و کشورهای غرب در مقابل پیشرفتهای ایران و حتمیت انهدام پایگاههای آنها بر اثر شلیک موشکهای ایران است.
از روشهای رایج حکومت ایران این است که تلاش خود برای توسعه صنایع نظامی را پیشرفت عملیاتی معرفی میکند. در حالی که چنین توسعهیی هرقدر هم واقعی باشد، هنوز تا رسیدن به سطح عملیاتی و تا رسیدن به سطحی که بتواند مایه رقابت تکنولوژیکی ایران با سایر کشورهای باشد سالها فاصله دارد.
روش دیگر بزرگنمایی است. بهعنوان مثال، برد موشکهای «قادر» در حدود 200 کیلومتر است. یعنی یک موشک برد کوتاه محسوب میشود. اما ایران در گزارشهای رسمی درباره مانور ولایت 90 (دی ماه 90) آن را یک «موشک برد بلند» اعلام کرد.
هنگامی که در مانور نظامی پیامبر اعظم5 در اردیبهشت 1389 موشک فجر برای نخستین بار آزمایش شد، سلامی فرمانده وقت نیروی هوایی سپاه پاسداران گفت: موشک فجر از نسل جدید موشکهاست که نمونه مشابه آن در هیچ کشور دیگری وجود ندارد. حال آن که این موشک، همان موشک اسکاندر (Iskander-E) ساخت روسیه است که همچنین با نام SS-26 شناخته میشود و بردی حدود 300 کیلومتر (معادل 186 مایل) دارد.
این روشها، اجزاء یک استراتژی سیاسی است که رهبری رژیم ایران آن را با «النصر بالرعب» بیان کرده است. در وهله اول، به نظر میرسد که هدف این ارعاب، کشورهای منطقه یا حتی جامعه جهانی است. شکی نیست که این هدف را نیز حاکمان ایران مد نظر دارند، اما هدف اصلی آنها جامعه ایران است که باید با مشاهده پیدرپی قدرت مانورهای نظامی رژیم حاکم، نیروی خود برای قیام و اعتراض را از یاد ببرد.
7 ـ تهدید بستن تنگه هرمز و به هم زدن اوضاع در خلیج فارساین واقعیت دارد که رژیم ایران در زمینه ساختن موشکهای مختلف فعالیتهای گستردهیی انجام داده است.
اما نیروی موشکی این رژیم، ابتدا برای مقابله با عراق طراحی شده بود. در حالیکه حکومت گذشته آن از میان رفته است. این نیرو، برخلاف آنچه گاه از جانب محافل غربی عنوان میشود، برای حمله به کشورهای اروپا یا آمریکا هم نیست. در شرایط کنونی، قدرت تخریب توان موشکی ایران بیش از هر نقطه دیگر جهان متوجه کشورهای جنوبی خلیج فارس است که عموماً مسلمان نشیناند و بهرغم روشهای سیاسی متفاوت، هیچیک خود را در خط دشمنی با ایران قرار ندادهاند.
خلیج فارس منطقه نسبتاً کوچکی است که اکثر مناطق حاشیهیی و تأسیسات حساس آن نزدیک ساحل قرار دارد. هواپیما یا کشتیها میتوانند موشکهای کروز را از خارج محیط دفاعی معمولی کشورهای خلیج شلیک کنند. ایران همچنین میتواند موشکهای ضد کشتی خود برای حمله به کشتیهای نفتکش بهکار بگیرد. کشتیهای نفتکش بسیار بزرگند و چنانچه هدف موشکهای معمولی ضد کشتی قرار گیرند، حادثه مرگباری پیش خواهد آمد.
رژیم ایران همچنین قادر است از سواحل شمالی خلیج فارس موشکهایی با برد 200 الی 300 کیلومتر شلیک کند.
در تئوری چنین حملاتی امکانپذیر است. اما چنانکه در مقدمه این گزارش تشریح شد، چنین حملهیی ایران را وارد یک رویارویی نظامی میکند که به یک قمار که احتمال برد یا باخت در آن وجود دارد شبیه نیست، بلکه به منزله خودکشی حکومت کنونی ایران است. زیرا:
اولاً، تهدید رژیم به بستن تنگه هرمز و برهم زدن اوضاع در خلیج فارس از نظر اقتصادی نیز عیناً مانند فشردن گلوی استراتژیک خود رژیم است. زیرا مسدود کردن این منطقه حساس یک تحول ایستا نیست. بلکه یک شرایط جنگی ایجاد میکند که راه را بر عبور و مرور کالاهای ایران نیز خواهد بست. این در حالی است که
ـ تمام نفت صادراتی ایران از تنگه هرمز ارسال میشود. تا قبل از شروع تحریمهای نفتی اتحادیه اروپا (11تیر 91) این صادرات بالغ بر ۲.۴ میلیون بشکه در روز بوده است. درآمد حاصل از فروش این میزان نفت، 80 درصد کل درآمد ارزی ایران را تشکیل میدهد.
ـ 30 میلیون لیتر از 73 میلیون لیتر بنزین مصرفی روزانه ایران از خلیج وارد ایران میشود.
ـ از واردات گسترده کالاها به ایران که حتی در دوران تحریم سالانه بیش از 50میلیارد دلار بوده است، دستکم 90 درصد از خلیج فارس وارد میشود.
ثانیاً، تهاجم رژیم ایران به کشورهای منطقه خلیج فارس که در آن پایگاهها و ناوهای آمریکا قرار دارد، بهصورت بلافصل پای ایالات متحده را به جنگ با ایران میکشاند. در حالی که توانمندی نظامی ایران برای یک رویارویی خارجی در سطح پایینی است و توازن قوای موجود در منطقه خلیج به سرعت به شکست این رژیم منجر میشود:
ـ تمام موجودی رژیم در چنین جنگی در آبهای خلیج فارس عبارت است از 3 زیردریایی از کلاس 877 و تعداد معدودی زیردریاییهای کوچک (قدر-اساس-3) ؛ 5 ناو مینگذار و اژدرها و موشکهای ضدکشتی که درباره قابلیت محدود آن قبلاً توضیح داده شد.
همچنین 8 فروند هواپیمای مدل اوریون امپیای و جنگندههای مجهز به موشک ضدکشتی که حداکثر کارکرد آنها ایجاد اختلال در حمل و نقل دریایی در خلیج فارس است.
ـ نیروی دریایی کنونی ایران، قدیمی و در برابر حملات خارجی شکننده است. در سال 1367، ناوهای آمریکا در عرض یک روز نیمی از نیروی دریایی ایران را از بین بردند. [3]
ـ نیروی هوایی رژیم، در نقطه سال 1357 (سقوط رژیم شاه) متوقف مانده، جنگندههایش قدیمی است و به علت تحریمهای بینالمللی قادر به تهیه جنگندههای پیشرفته نشده است. دستکم نیمی از 312 جنگنده ایران توانایی عملیاتی ندارند یا توانایی محدودی دارند. یا به علت فرسودگی و ضعف مفرط لجستیکی قادر به انجام تعداد بالایی سورتی پرواز بلندمدت نیستند. [4]
ـ در مورد نیروی زمینی نیز باید توجه داشت که ایران از کمبود مفرط نیرو رنج میبرد و سربازان وظیفهیی که کمیت عمده نیروی زمینی ارتش و سپاه پاسداران را تشکیل میدهند، عمدتاً در ضدیت با حاکمان ایراناند و قابل تکیه نیستند. بهعلاوه تجهیزات زرهی و توپخانهیی ایران قدیمی است. بهطور کلی نیروی زمینی ایران در اساس برای سرکوب مقاومت و اعتراض جامعه ایران سازمانیافته است. نیروی زمینی چه در ارتش چه در سپاه پاسداران برای یک رویارویی عمده در خارج ایران سازماندهی نشده و آموزش نگرفتهاند.
ـ توان ایجاد شده موشکی در ایران نیز، نه دارای قدرت دفاعی برای پوشش دادن به شهرهای ایران در مقابل هجوم خارجی و نه دارای ظرفیت تخریبی کافی برای تکیه بر آن بهعنوان یک نیروی باز دارنده است.
بهترین نتیجهگیری در مورد موقعیت موشکی رژیم ولایتفقیه و ثمره همه فعالیتها و هزینههای کلانی که در این راه صرف کرده این است که این رشد غلطانداز ببری است با دندانهای کاغذی. [5]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانویسها
1 ـ اول اکتبر2011، اجلاس بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین، http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1858771&Lang=P
2 ـ در گزارشهای رسمی و اخبار منتشر شده در رسانههای ایران، محل شلیک موشکها (میدان تیر موشکی) اعلام نمیشود. اما اطلاعات جمعآوری شده از سایر منابع از جمله اظهارات نظامیان سابق آدرسهای زیر را بهعنوان بخشی از میدانهای تیر موشکی در ایران ذکر میکند:
یکم ـ محلی در 230 کیلومتری جنوب غربی تهران (در مرکز کشور)
دوم ـ محلی در نزدیکی اصفهان
سوم ـ یک پایگاه نظامی در 70 کیلومتری سمنان (به سمت کویر). از این نقطه موشک «سفیر امید» حامل ماهواره آزمایشی ایران پرتاب شده است. همچنین این پایگاه محل آزمایشهای موشک شهاب و نیز «سجیل2» بوده است.
چهارم ـ پادگان امام علی وابسته به تیپ الحدید (نیروی موشکی سپاه پاسداران)، 35 کیلومتری خرمآباد در جاده خرمآباد ـ کوهدشت در جنوب سفید کوه در یک تنگه بهنام تنگه هرور. ساختمانهای این سایت در زیر زمین یا در دل کوه ساخته شده است. موشکها زیر کوهها جاسازی شده است و در هنگام پرتاب به بیرون هدایت و مجدداً به مخفیگاه برگردانده میشوند.
پنجم ـ قم، منطقه عمومی حوض سلطان به سمت کویر مرکزی
ششم ـ منطقهیی در جنوب شرقی کویر لوت که در مانور «پیامبر اعظم7» (جولای 2012) اشاره شد.
نکته قابلتوجه آنست که کلیه نیروهای موشکی سیار هستند. مجموعههای موشکی که در کشیک نظامی قرار دارند دائماً میان مناطق در حال حرکت هستند و محل استقرار خود را تغییر میدهند.
3 ـ چهاردهم آوریل ۱۹۸۸ (25فروردین 67) عملیات آخوندک (Praying mantis) که بزرگترین نبرد دریایی از جنگ جهانی دوم تا آن زمان توصیف شده است. در این روز ایالات متحده به انگیزه تلافی اصابت یک مین به یکی از کشتیهایش، به نیروی دریایی ایران حمله کرد. در این حمله سکوی نفتی ساسان، نابود شد همچنین کشتیهای ایرانی «سهند» و «جوشن» و چند ناوچه و قایق تندرو بهکلی نابود شد. یک کشتی دیگر ایران، به نام «سیلان»، چندان آسیب دید که تعمیر آن سالها بدرازا کشید.
آمریکا در عملیات «آخوندک» نه تنها پیروز شد که با حضور ناو هواپیمابر «وینسنس» بر سراسر خلیج فارس تسلط و استیلا یافت.
4 ـ عمده هواپیماهای نیروی هوایی ایران 40سال پیش (در حکومت شاه) خریداری شده است. این هواپیماها شامل 40 جنگنده F14 و بیش از 140 جنگنده فانتومهای F4 و F5 و نیز 60 فروند سوخو، 35 میگ، 10 میراژ فرانسوی و 24 اف 7 ساخت چین است. تنوع این جنگندهها، که هر کدام متعلق به سیستمهای ناهمگونی هستند، معضلات بسیاری در مدرنیزه کردن و سرویس و نگهداری آنها ایجاد کرده است.
برای فهم توازن قوای نظامی در منطقه کافی است اشاره کنیم که عربستان سعود به تنهایی از 280 جنگنده پیشرفته برخوردار است.
برآورد میشود که سپاه پاسداران که نیروی جنگنده رژیم محسوب میشود، در وضعیت زیر باشد:
ـ نیروی زمینی سپاه پاسداران (با احتساب نیروهای وظیفه) 179هزار نفر
ـ نیروی هوایی سپاه 5هزار نفر
ـ نیروی دریایی سپاه 8هزار نفر
5 ـ این واقعیت را بهروشنی در استراتژی نظامی رژیم هم میتوان دید که آن را «دکترین جنگ نامتقارن» نامیده است. این استراتژی همان چیزی است که در ارتشهای کلاسیک از آن بهعنوان دکترین ”جنگ در شرایط ویژه“ یاد میشود. در این شرایط کنترل غیر تمرکزی بر نیروها وجود دارد و هر نیرو در هر مقطعی میتواند خود تصمیم بگیرد و دستوراتی را که از قبل تدوین شده اجرا نماید و منتظر نمیماند که سر فرماندهی برایش تصمیمگیری کند.
بنابراین دکترین جنگ نامتقارن سپاه پاسداران، تنها در زمانی کارایی دارد که سپاه از یک نیروی غالب به یک نیروی مغلوب تبدیل شده است و از این طریق میخواهد به دشمن خود ضربه وارد کند. پس باید چنین نتیجه گرفت که آخوندهای حاکم خود را برای شرایطی دارند آماده میکنند که از دشمن خارجی شکست خورده و یا کشور را در تصرف نیروی شورشی داخلی مفروض گرفتهاند. در هر حال اتخاذ استراتژی جنگ نامتقارن برای نیروی اصلی رزمنده رژیم بهمعنی پذیرش چشمانداز شکست است.
ـــــــــــــــــــــــ
ضمیمه: موشکهای ضد کشتی، زمین به هوا، هوا به زمین و هوا
به هوا
موشک زمین به هوا SAM (Surace to Air Missile) و سیستمهای پدافندی
موشک هوا به زمین ASM (Air to Surface Missile)
موشکهای هوا به هوا AAM (Air to Air Missile)
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar