onsdag 20 januari 2016

مجتبی قطبی:‌ کلید حل مشکلات ایران و بحران منطقه در دست کیست؟

مجتبی قطبی
اگر چه وی توانست در بازارهای خارجی مشتریانی را کسب کند، اما در بازار داخلی نه تنها هیچپکس برای تبلیغات تو خالی او تَره هم خرد نکرد و نتوانست نظر خودی ها، همجنسان، "دلواپسان"و "دلخوشان" را به خود جلب کند، بلکه مردم نیز وی را مورد تمسخر قرار دادند و با دست‌انداختن او و محصولش آبروی نداشته اش را بیش از پیش ریختند.
این مهم را اکنون، پس از تحمیل قرداد "برجام" از سوی دول خارجه، هم ولی فقیه نظام و هم رئیس جمهورش، علیرغم در بوق و کرنا کردن "جذابیت موفقیت‌هایی" که هنوز بدست نیامده‌اند و برپا کردن جشن و سرور ساختگی در وصف فواید آن، بهتر از هرکس دیگر دریافته اند و به مضّرات و "بهای "سنگینی" را که بابت آن شکلک بازیها پرداخته وخواهند پرداخت، اعتراف میکنند.
از طرفی خامنه‌ای به روحانی گوشزد می‌کند  که این آخر کار نیست و مواظب "دشمن" باشد تا آنها را مجبور به نوشیدن جام زهرهای دیگر نکنند، و روحانی نیز با سخنان شیادگونه خویش با استفاده از مضمون ضرب‌المثل" خود گوئی و خود خندی... " علاوه بر تمجید و تحسین از خویش، آب سرد ناامیدی را هم بر روی امید خوشخیالها به تغییر اوضاع اقتصادی میریزد و خیالشان را راحت میکند که: از برداشتن تحریم ها تا توسعه اقتصادی، راهی طولانی است، و اعتراف میکند که خانه از پای‌بست ویران است... .
در خارجه اما، داستان کمی فرق میکرد. معامله گران بازار سود و سرمایه برای دست یابی به "معدن طلا" که چند صباحی به دلیل تحریمهای بین‌المللی قفل و بند بران زده شده بود و دستشان از استخراج طلا کوتاه، برآن شدند تا با خرید کلید وی قفلها را بگشایند و به غارت اموال مردم ایران ادامه دهند.
به همین دلیل سیاست‌گذاران بازار غارت و چپاول، بدون در نظر گرفتن منافع صاحبان واقعی این معدن طلا، و با استفاده از کسادی بازار داخلی و ذلیلی غاصبان آن، رطب و یابس را به هم بافتند تا این تازه "روحانی" شده را نماینده مردم ایران جا زده و با تبلیغات کذائی، تولید وی را کلید حل مشکلات مردم ایران و بحران منطقه معرفی کنند.
سالهاست که که همین کشورهای قدرتمند، اگر چه با عوامفریبی، بدنبال کلید حل بحران منطقه دق الباب رژیم کردند و به دزدان سرگردنه از جیب ملت ایران باج دادند، اما تنها پاسخی که ار انها دریافتند همانا افزایش تروریسم و ایجاد تزلزل و بی ثباتی در منطقه بود.
این سیاست‌گذاران دول قدرتمند اگر چه توانستند از شرایط تزلزل رژیمی که در معرض تهدیدهای داخلی و حرکتهای مردمی قرار گرفته است استفاده کنند و جام زهر اتمی را به حلقومش بریزند اما در این مسیر راهگشائی و دست یازی به منافع کوتاه مدت و محدود خویش و با در سرپروراندن سودای تحمیل قراددادهائی "دارسی" مآبانه نه تنها حقوق مردم ایران را نادیده گرفتند و میگیرند، بلکه آنچه را در توان داشتند انجام دادند تا تشکل مقاومت انها را نیز با انواع و اقسام توطئه ها به خیال خود نابود و یا حداقل از کار انداخته و بی تاثیر کنند، اما غافل از آن بودند که این سیاست و اینگونه تبلیغات گمراه کننده تهدیدهائی را که همین رژیم علیه منافع انها بویژه در منطقه آفریده است و خواهد آفرید، به مراتب تقویت خواهد کرد.
در همین رابطه در مماشات با فاشیسم مذهبی حاکم و چشم پوشی بر حمایت این حکومت دجالها از دیکتاتورهای عراق و سوریه و پشتیبانی از گروهای تروریستی در اقصی نقاط کشورهای اسلامی نه تنها ثبات خاورمیانه را در معرض خطری جدی قرار داده‌اند بلکه آوارگی میلیونها نفر را از خانه و کاشانه خویش موجب شدند.
حال پس از توافق " برجام" همین قدرتها در ادامه سیاست مرواده و مماشات به دنبال کلید روحانی برای گشایش قفل بحران منطقه و حل معضله تروریسم بنیادگرائی که سایه خود را به غرب نیز افکنده است میگردند.
در آخرین اظهارنظرها در این مورد فرانک والتر اشتاین‌مایر وزیر خارجه آلمان میگوید که: ایران کلید ثبات در منطقه خاورمیانه است.
انچه مسلم است، رژیمی که اصول پایه‌ای و عناصر کلیدی الگوی حکومتش را بر ایجاد بحران در منطقه، تروریسم خارجی و سرکوب داخلی بنا کرده است، نمیتواند کلیدی را تولید کند که حلاّل مشکلات عدیده و حافظ منافع مردم از یک طرف و ضامن صلح منطقه ای و جهانی باشد.
کلید اصلی حل مشکلات داخلی و بحران خاورمیانه نه بدست تروریست‌های حاکم بر ایران، که خود عامل اصلی بروز آنها هستند، میباشد بلکه بدست حکومتی است که به قوانین شناخته شده بین‌المللی و حقوق کامل انسانها احترام بگذارد و در مسیر همزیستی مسالمت امیز با کشورهای همسایه تلاش کند، به عقاید و تفکر متفاوت انها احترام بگذارد و از صدور تروریسم دست بردارد.
مراوده با فاشیسم دینی حاکم بر ایران و رییس جمهور آن از یک سو مانع تغییر در ایران و علیه دموکراسی و حقوق بشر است و از سوی دیگر به ضرر صلح و آرامش در منطقه است و به افراطی گری سوخت می رساند. سرمایه گذاری اقتصادی بر روی این رژیم رو به سقوط هم سرابی بیش نیست. مریم رجوی

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar