عصر بهخیر خانمها و آقایون، بهطور واقعی این افتخاری بزرگ و ویژه برای مناسبتی که اینجا به همراه این گروه از بزرگان آمریکایی که پشت من هستند همراه باشم. برایم مایه افتخار است که تمام آنها را دوستان خودم خطاب کنم. به آنهایی که امروز دارند در کمپ لیبرتی گوش میکنند و به همه شما حضار میگویم: «سلام علیکم».
نامه را ادامه میدهم:
ما 4 ابتکارعمل زیر را به دولتمان و به کاندیداهای فعلی و محتمل ریاستجمهوری در هر دو حزب توصیه میکنیم که هدف آن کاهش نزاع در سراسر خاورمیانه است. از جمله، از طریق بهرسمیتشناختن این واقعیتها، ایستادن بر سر اصول آمریکا و نرمهای بنیادین بینالمللی و مخالفت با نقش مخرب رژیم ایران در منطقه:
اول- در مورد موضوع اتمی، ما از یک راهحل مسالمتآمیز در صورتیکه از طریق دیپلوماسی قابل حصول باشد، حمایت میکنیم. ولی درعینحال، قویاً معتقدیم که چنین راهحلی، نه از طریق امتیاز دادن به (رژیم) ایران، بلکه با روشنساختن این امر حاصل میشود که (رژیم) ایران از هر گونه فرصت محتمل برای کسب بمب اتمی، محروم خواهد شد.
رژیم آخوندها در ایران، بهطور مستمر نشان داده که قابل اعتماد نیست. راستیآزمایی و نه اعتماد کورکورانه به حکومت ایران جهت برآوردهکردن شرایط توافق، باید یک واقعیت بیقید و شرط باشد.
علاوه بر آن، مذاکرهکنندگان غربی باید هدف فعالیتهای مربوط به ابعاد نظامی احتمالی (رژیم) ایران را روشن سازند، قبل از آنکه یک توافق جامع بتواند امضا شود.
دوم- نقش مخرب (رژیم) ایران در سراسر منطقه باید مهار و جلوی آن گرفته شود.
(رژیم) ایران نه تنها بخشی از راهحل نیست، بلکه بخش عمده مشکل است.
نباید هیچگونه همکاری مستقیم یا غیرمستقیم با (رژیم) ایران تحت بهانه جنگ با داعش، صورت گیرد.
(رژیم) ایران یک موتور محرک عمده در گسترش افراطگرایی و بنیادگرایی اسلامی بوده است.
این امر بهطور جهانی بهرسمیت شناخته شده که (این رژیم) نخستین حکومت حامی تروریسم است. موفقیت یک استراتژی ایجاد ثبات درازمدت در منطقه، منوط به خاتمهدادن به دخالتهای شوم و مخرب رژیم ایران در سوریه، عراق، یمن، لبنان و دیگر کشورهاست.
سوم- ما باید در مورد نقض جدی حقوقبشر توسط رژیم که در داخل ایران ادامه دارد، هوشیارتر باشیم و بیشتر موضعگیری کنیم.
سیاست ما در قبال تجاوزات داخلی و خارجی (رژیم) ایران علیه نرمهای بنیادین بینالمللی، دیگر نمیتواند گروگان مسأله اتمی باشد؛ در واقع، شکست ما در ایستادگی بر سر اصول و حقوق بنیادین، فقط رژیم را تشویق میکند تا آنها را با مصونیت، بیشتر نقض کند.
مذاکرات اتمی که بسیاری آنرا بهعنوان نشانهیی از میانهروی در درون رژیم مذهبی (حاکم بر) ایران تلقی کردهاند، نباید بهطور خودبخودی مشروعیتی را که (این رژیم) شایستهاش نیست به آن بدهد و آنرا در سرکوب مردم ایران کمک کند.
در دوران ریاستجمهوری روحانی، وضعیت پایهیی حقوقبشر در ایران بهنحو قابل توجهی وخیمتر شده در حالیکه قاچاق غیرقانونی تسلیحات و حمایت از عوامل تروریسم غیردولتی بدون وقفه ادامه داشته است.
یک سیاست موفقیتآمیز در قبال ایران و خاورمیانه، نمیتواند بر نفی این واقعیتها مبتنی باشد.
متشکرم.
نامه را ادامه میدهم:
ما 4 ابتکارعمل زیر را به دولتمان و به کاندیداهای فعلی و محتمل ریاستجمهوری در هر دو حزب توصیه میکنیم که هدف آن کاهش نزاع در سراسر خاورمیانه است. از جمله، از طریق بهرسمیتشناختن این واقعیتها، ایستادن بر سر اصول آمریکا و نرمهای بنیادین بینالمللی و مخالفت با نقش مخرب رژیم ایران در منطقه:
اول- در مورد موضوع اتمی، ما از یک راهحل مسالمتآمیز در صورتیکه از طریق دیپلوماسی قابل حصول باشد، حمایت میکنیم. ولی درعینحال، قویاً معتقدیم که چنین راهحلی، نه از طریق امتیاز دادن به (رژیم) ایران، بلکه با روشنساختن این امر حاصل میشود که (رژیم) ایران از هر گونه فرصت محتمل برای کسب بمب اتمی، محروم خواهد شد.
رژیم آخوندها در ایران، بهطور مستمر نشان داده که قابل اعتماد نیست. راستیآزمایی و نه اعتماد کورکورانه به حکومت ایران جهت برآوردهکردن شرایط توافق، باید یک واقعیت بیقید و شرط باشد.
علاوه بر آن، مذاکرهکنندگان غربی باید هدف فعالیتهای مربوط به ابعاد نظامی احتمالی (رژیم) ایران را روشن سازند، قبل از آنکه یک توافق جامع بتواند امضا شود.
دوم- نقش مخرب (رژیم) ایران در سراسر منطقه باید مهار و جلوی آن گرفته شود.
(رژیم) ایران نه تنها بخشی از راهحل نیست، بلکه بخش عمده مشکل است.
نباید هیچگونه همکاری مستقیم یا غیرمستقیم با (رژیم) ایران تحت بهانه جنگ با داعش، صورت گیرد.
(رژیم) ایران یک موتور محرک عمده در گسترش افراطگرایی و بنیادگرایی اسلامی بوده است.
این امر بهطور جهانی بهرسمیت شناخته شده که (این رژیم) نخستین حکومت حامی تروریسم است. موفقیت یک استراتژی ایجاد ثبات درازمدت در منطقه، منوط به خاتمهدادن به دخالتهای شوم و مخرب رژیم ایران در سوریه، عراق، یمن، لبنان و دیگر کشورهاست.
سوم- ما باید در مورد نقض جدی حقوقبشر توسط رژیم که در داخل ایران ادامه دارد، هوشیارتر باشیم و بیشتر موضعگیری کنیم.
سیاست ما در قبال تجاوزات داخلی و خارجی (رژیم) ایران علیه نرمهای بنیادین بینالمللی، دیگر نمیتواند گروگان مسأله اتمی باشد؛ در واقع، شکست ما در ایستادگی بر سر اصول و حقوق بنیادین، فقط رژیم را تشویق میکند تا آنها را با مصونیت، بیشتر نقض کند.
مذاکرات اتمی که بسیاری آنرا بهعنوان نشانهیی از میانهروی در درون رژیم مذهبی (حاکم بر) ایران تلقی کردهاند، نباید بهطور خودبخودی مشروعیتی را که (این رژیم) شایستهاش نیست به آن بدهد و آنرا در سرکوب مردم ایران کمک کند.
در دوران ریاستجمهوری روحانی، وضعیت پایهیی حقوقبشر در ایران بهنحو قابل توجهی وخیمتر شده در حالیکه قاچاق غیرقانونی تسلیحات و حمایت از عوامل تروریسم غیردولتی بدون وقفه ادامه داشته است.
یک سیاست موفقیتآمیز در قبال ایران و خاورمیانه، نمیتواند بر نفی این واقعیتها مبتنی باشد.
متشکرم.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar