سالهاست که در جهان علمى و پزشکى و تا حدودا دنیاى سیاست و هنر روز اول دسامبر از اهمیت ویژه اى برخوردار است. روز جهانى مبارزه با بیمارى ایدز، یک یادآورى جهانى در مورد این پاندمى است که هنوز یکى از چالشهاى بزرگ بهداشتى در جهان محسوب میشود. در آفریقاى سیاه و آسیاى جنوب شرقى در کانون گسترش این بیمارى هستند. اکنون اما رژیم هاى داروئى بسیارى هست که به تخفیف شدت این بیمارى و در موارد خاصى مثل انتقال ویروس از مادر به جنین به خلاصى کامل از این بیمارى منجر میشود. مثل بسیارى از بیماریهاى واگیر، این بیمارى بر بستر فقر و ناآگاهى اجتماعى رشد دهشتبار خود را داشته است، گسترش این پاندمى از قواعد طبیعى گسترش بیماریهاى واگیر تبعیت کرده و در عالم مقایسه ویروس بسیار قابل پیشگیرترى تا انفلوانزا هست اما "چه افتاد مشکل ها ..."
فقر اقتصادى و فرهنگى، هنجار هاى جدید اجتماعى، استثمار جنسى و عدم برخوردارى از امنیت بهزیستى، مهمترین عوامل گسترش این بیمارى هستند. نگارنده در دوازده سال قبل در مقاله ى که در سایت همبستگى ملى درج شد به مختصات این پاندمى در ایران تحت اشغال آخوندها و عوارض دهشتبار ناشى از این سیاست غیر مسئولانه و ضد بشرى هشدار داده و نوشتم ایران ما در راه تبدیل شدن به کانون جدیدى در گسترش این بیمارى، است.
نگاهى به مطبوعات منتشر شده در داخل کشور که به این مورد پرداخته اند، جالب است. این همزمانى روز جهانى مبارزه با ایدز و گزارشات مختصر مطبوعاتى بیشتر به خاطر جلب نظر بنیاد جهانى مبارزه ایدز هست که هزینه ى داروهاى اولیه علیه این بیمارى در ایران را بر عهده دارد، رژیم در این مورد اصلا یک تومان هم خرج دارو نکرده و نمیکند!
در مصاحبه با روزنامه ى آرمان، خانم دکتر مینو محرز، از اساتید دانشگاه، میگویند که: "آمار زنان مبتلا به ایدز ده برابر شده است" .
نگاهى به مطبوعات منتشر شده در داخل کشور که به این مورد پرداخته اند، جالب است. این همزمانى روز جهانى مبارزه با ایدز و گزارشات مختصر مطبوعاتى بیشتر به خاطر جلب نظر بنیاد جهانى مبارزه ایدز هست که هزینه ى داروهاى اولیه علیه این بیمارى در ایران را بر عهده دارد، رژیم در این مورد اصلا یک تومان هم خرج دارو نکرده و نمیکند!
در مصاحبه با روزنامه ى آرمان، خانم دکتر مینو محرز، از اساتید دانشگاه، میگویند که: "آمار زنان مبتلا به ایدز ده برابر شده است" .
وضعیت مدیریت این پاندمى به خاطر "تعداد زیاد متولى و سلایق" در بحران است.
در مورد شدت بحران و آسیب پذیرى قشر زیر ستم "کودکان کار" که نام رسمى کودکانى است که روزمره در معرض استثمار جنسى قرار دارند، ایشان به روزنامه میگوید که در یک تحقیق میدانى از هزار کودک کار، بیش از ٢٥ درصد این کودکان به ویروس آلود بوده اند و "این آمار وحشتناک است".
در مورد شدت بحران و آسیب پذیرى قشر زیر ستم "کودکان کار" که نام رسمى کودکانى است که روزمره در معرض استثمار جنسى قرار دارند، ایشان به روزنامه میگوید که در یک تحقیق میدانى از هزار کودک کار، بیش از ٢٥ درصد این کودکان به ویروس آلود بوده اند و "این آمار وحشتناک است".
در مورد تعداد افرادى که به ویروس HIV مبتلا هستند، ایشان با احتیاط از رقم ٩٠ هزار نفر و از کسانى که بیمارى ایدز را دارند از سى هزار نفر نام میبرند.
نقطه ى نگران کننده افزایش تعداد زنان مبتلا به این ویروس هست که چه در جمعیت عام و چه در بین زنان "کارتن خواب" است که بنا بر منطق علمى گسترش این بیمارى نقطه ى سد شکنى این بیمارى در اجتماع است، یعنى در مرزى هستیم که کنترل بیمارى دیگر از توان بخش بهزیستى و درمانى خارج شده و نیاز به برنامه ریزى ملى است.
قضاوت اینکه کجاى مفهوم "برنامه ریزى ملى" با حکومت ولایت فقیه جور است را به خوانندگان محترم مى سپارم.
در یکى دیگر از روزنامه هاى رژیم به نام "روزن"، دوشنبه ٩ آذر، ٣٠ نوامبر، صفحه ٧،
گزارشى از سازمان توسعه ى جهانى در مورد وضعیت اشتغال زنان در ایران آمده است که چهارچوب جدیت بحث ما را روشن تر میکند. این روزنامه مینویسد:
یعنى ایران تحت حاکمیت آخوندى در قعر جدول برابرى بین زنان و مردان قرار دارد.
یعنى ایران تحت حاکمیت آخوندى در قعر جدول برابرى بین زنان و مردان قرار دارد.
براى ما هواداران مقاومت که سالهاست در زیر چتر آگاهیبخش و مسئولانه این رهبرى هستیم، صورت مسئله ى بود و نبود ایران در بود و نبود رژیم فرموله شده است، اما وقتى شواهد آنچه که بر کشور ما میرود، البته بدون پرداختن به ریشه ى اصلى بدبختى، بعد از این همه سال از در و دیوار مطبوعات همین حکومت میبارد، دیگر باید تلاش را به معرفى پادزهر معطوف کرد . حل این معضل اجتماعى و بهداشتى، مثل هر چالش بزرگ و کوچک دیگر با هر جدیتى، اول از همه در گرو سرنگونى این حکومت مى باشد. تنها در یک ایران دموکراتیک و آزاد میتوان در راه حل مسائل کلان اجتماع قدم برداشت، اعوان و أنصار ایده ى ازمایش شده و مردود، اصلاح طلبى رژیم و تغییر از طریق شرکت در انتخابات مجلس و ریاست جمهورى و خبرگان رژیم، در وراى پذیرش خفت سیاسى، در ادامه و بقاى رنج و شکنج کودکان و زنان وجوازات این کشور، مسئولیت مستقیم دارند.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar