onsdag 9 januari 2019

گفتگو با مهدی براعی به‌مناسبت اولین سالگرد قیام دی ۹۶ ارتش آزادیبخش ملی و کانون‌های شورشی تضمین استمرار قیام‌ها تا تحقق سرنگونی

روز ۸دی ۱۳۹۷ سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران گفتگویی با برادر مجاهد مهدی براعی درباره قیام خروشان مردم داشت. محتوای این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید.

سؤال: در اولین سالگرد قیام ۹۶ هستیم. این قیام تاثیرات بسیار گسترده در زمینه‌های داخلی، بین‌المللی و وضعیت رژیم داشت. سؤال این است که ویژگی‌های این قیام چه بود و چه مشخصاتی داشت؟ آیا این قیام متوقف شد یا ادامه دارد؟
مهدی براعی: درود می‌فرستم به تمام مردم قهرمانی که در این قیام شرکت کردند. درود بر آنها که شعله‌های این قیام را برافروختند و تا امروز هم ادامه دارد.
قیام دی ۹۶ سراسر ایران را دربرگرفت و در بیش از ۱۴۲شهر و ۳۱استان گسترش یافت. قیام ۹۶ شورش علیه تمامیت رژیم آخوندی و حاکمیت ولایت فقیه بود. ویژگی اصلی آن قیام برای سرنگونی بود. این خواسته سرنگونی در شعارها و در خواسته‌های مردم از روز اول قیام وجود داشت. موضوع از یک مسألهٔ صنفی و گرانی در مشهد شروع شد، ولی به سرعت در روز دوم به قیام سرنگونی با شعارهای مرگ بر خامنه‌ای و مرگ بر اصل ولایت فقیه تبدیل شد که شعار و خواست اصلی مردم ایران است. که همه جا فریاد می‌زنند این رژیم منحوس و فاشیزیم ولایت فقیه باید برود باید سرنگون شود، مردم با سردادن شعار مرگ بر خامنه‌ای، مرگ بر روحانی و «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا!»، تمام جناح‌های رژیم را طرد کردند.
به این دلیل است که اصلی‌ترین ویژه‌گی این قیام، قیام برای سرنگونی بود؛ قیام برای زدودن این رژیم از پهنهٔ ایران. البته این قیام برای سرنگونی، قیامی است که خوشبختانه گذشته و پشت دارد و در دی سال ۹۶ ما را وارد یک دوران نوین کرد؛ همان دوران سرنگونی. این ادامهٔ همان قیامی است که از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ برای سرنگونی شروع شد؛ بعد قیام سال ۷۸ و سال ۸۸ که به قیام عاشورا ختم شد. در قیام سال ۹۶ هم به نقطه‌ای رسید که سرنگونی رژیم را هویدا کرد. در واقع دکل کشتی سرنگونی در قیام ۹۶ هویدا شد. این همان خواست مردم ایران است. این قیام تا به امروز هم خوشبختانه ادامه دارد و متوقف نشده است. رژیم هم نمی‌تواند با وجود سرکوب شدیدی که در این مدت اعمال کرد، این قیام را متوقف کند.

دستاوردهای قیام ۹۶ 

سؤال: شما گفتید مسیری که طی می‌کند به سمت سرنگونی است. اگر بعد از یک سال بخواهیم انگشت بگذاریم روی موضوعات مشخص یا دستاوردهای مشخص در مسیر سرنگونی، شما روی چه عناصری انگشت می‌گذارید؟
مهدی براعی: اولین دستاوردش استمرار قیام است. قیام ۹۶ برخلاف دوران گذشته، متوقف نشد و تا به امروز هم ادامه دارد. به همین دلیل هم امروز در سالگرد قیام ۹۶ به بحث و بررسی و جمعبندی‌ آن نشسته‌ایم. این در حالی است که سرکوب هنوز هم ادامه دارد. رژیم از هیچ جنایت، از هیچ کشتار و شکنجه و زندانی کردن فروگذار نکرد. با این حال این قیام ادامه پیدا کرد و در نقطه فعلی پس از یک سال خیلی‌خیلی جلوتر هستیم.
یک ویژه‌گی برجسته دیگرش این‌که این قیام خواسته‌های مردم را عمیق‌تر و شعارها و خواسته‌ها را راد‌یکال‌تر کرد. به همین دلیل می‌توانیم بگوییم در مسیر سرنگونی پیش رفته است.
از ویژه‌گی‌های برجسته دیگر این قیام این است که تمام اقشار جامعه را دربرگرفته است. در یک سال گذشته کارگران، معلمان، دانش‌آموزان، دانشجویان، کامیون‌داران، بازاریان، کشاورزان و... در چند دوره اعتصابات و اعتراضات گسترده‌ای داشتند که رژیم را فلج کردند. اعتصاب کامیون‌داران پنجمین دوره‌اش است.
شورشهایی که در شهرهای مختلف مثل کازرون، کرج، تهران، اصفهان، اهواز و همین‌طور توسط کشاورزان، بازاریان و معلمین و استادان صورت گرفت، در واقع تمام اقشار جامعه را شامل شد. هیچ قشری نیست که وارد این قیام نشده باشد. تمام این‌ها از ویژه‌گی‌ها و دستاوردهای قیام سال ۹۶ است.
یک عنصر قابل‌ توجه در این قیام نفی تمامی جناحهای رژیم است شعار اصول‌گرا، اصلاح‌طلب، دیگه تمومه ماجرا را در واقع مردم دارند می‌گویند که ما وارد این بازیها نمی‌شویم و گول و فریب این بازیهای رژیم را نخواهیم خورد.
موضوع دیگر که دستآورد بسیار مهمی است رشد کانونهای شورشی است. در یک سال گذشته شاهد هستیم که کانونهای شورشی گسترش زیادی پیدا کرده‌اند. کانونهای شورشی تقریباً در تمام نقاط ایران حضور دارند؛ در شهرهای مختلف، در کارخانجات، در ادارات و در میان تمام اقشار. کانونهای شورشی نقش بسیار برجسته‌ای در پشتیبانی و سازماندهی قیام‌ها دارند. در واقع قیام را جرقه می‌زنند و سمت و سو می‌دهند. این کانون‌ها ادامهٔ قیام را تضمین می‌کنند و این دستاورد بسیار بالایی است. این پشتیبانی قوی امید زیادی به مردم ایران داده است. هر روز و هر شب شاهد هستیم که چه اقداماتی انجام می‌دهند؛ مثل آتش زدن عکس‌های منحوس خمینی و خامنه‌ای و تمام سرکردگان رژیم. شاهدیم که چگونه جو رعب و وحشت را می‌شکنند.
یکی دیگر از دستاوردهایی که قابل‌ توجه است و باید بر آن تأکید کرد، پیوند بین مقاومت سازمان‌یافته و اعتراضات و اعتصابات و تظاهرات و قیامی است که در نقاط مختلف ایران وجود دارد. این پیوند یا پشتیبانی و سازماندهی را در شرایط و نقاط مختلف شاهد بودیم. پیام‌های مختلفی از طرف فرمانده کل ارتش آزادیبخش برادر مسعود رهبر انقلاب داده شد که بتواند اعتراضات و قیام مردم و کانونهای شورشی را سمت و سو بدهد و هدایت بکند. در واقع داریم می‌رویم به سمت این‌که این قیام‌ها هر چه سازمان‌یافته‌تر و از پشتیبانی بیشتری برخوردار شوند تا به هدف نهایی‌ که سرنگونی است، برسند.

رژیم آخوندی در یک سال گذشته کیفاً ضعیف‌تر شده است 

سؤال: شما سمت قیام و ویژه‌گی‌هایی را که داشت، تصویر کردید. اجازه بدهید نگاهی هم به وضعیت رژیم در یک سال بعد از قیام بیاندازیم. اگر بخواهید نقطه فعلی رژیم را با قبل از قیام ۹۶ مقایسه کنید، چه تفاوتهایی به‌وجود آمده است؟
مهدی براعی: اگر بخواهیم وضعیت رژیم را نسبت به سال گذشته بررسی کنیم، از هر لحاظ وخیم‌تر و بحرانی‌تر شده است. یعنی به‌ لحاظ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و بین‌المللی وضعیت نزولی پیدا کرده است. به همین دلیل تعبیر درست‌ترش این است که به‌غایت ضعیف‌تر شده است.
واقعیت این است که رژیم نتوانسته شعله قیام را خاموش کند. اگر می‌توانست و قدرت آن را داشت، حتماً متوقف می‌کرد. اگر یک مقایسه با قیام سال ۸۸ بکنیم، می‌بینیم که بعد از سرکوب قیام ۸۸، آن قیام برای مدت طولانی دچار رکود و توقف شد. ولی در این قیام می‌بینیم که چنین وضعیتی نیست. آن قیام از خرداد تا دی ادامه داشت و در قیام عاشورا به اوجش رسید و ختم شد؛ ولی در این قیام می‌بینیم که اعتراضات هنوز ادامه دارد و اتفاقاً نسبت به قبل هر چه بیشتر گسترش پیدا می‌کند و عمق بیشتری یافته است. به‌ همین دلیل هم می‌توانیم بگوییم که در نقطهٔ فعلی رژیم کیفاً ضعیف‌تر شده و این ضعفش هم برای رژیم درمان‌ناپذیر است.
سؤال: چرا می‌گویید کیفاً ضعیف‌تر شده و نمی‌تواند درمان کند؟
مهدی براعی: اگر می‌توانست، طی یک سال حتماً درمان می‌کرد. اگر می‌توانست، قیام را متوقف می‌کرد. اتفاقاً یکی از شاخصهایی که رژیم کیفاً ضعیف شده و نمی‌تواند ضعفش را درمان کند، همین استمرار قیام و از دستاوردهای بسیار مهم قیام است.
رژیم چه در صحنه بین‌المللی و چه در داخل ایران دچار بحرانهایی شده است که نیاز دارد حمایت شود. به‌شدت نیاز دارد که حمایت بین‌المللی به‌دست آورد. می‌خواهد با حمایت بین‌المللی راهی را برای خروج از بحرانهای خود باز کند. می‌خواهد برای سرکوب قیام‌ها، راهش را باز کند. برای متوقف کردن قیام چاره‌ای بکند. اما در وضعیت فعلی همین قیام‌ها رژیم را در صحنه بین‌المللی به نقطه‌ای رسانده که نتوانسته حمایت و پشتیبانی به‌دست بیاورد به‌صورتی‌که هیچ کشوری حاضر به حمایت جدی از این رژیم نیست.
اوضاع طوری شده است که آخوند شیاد روحانی در مصاحبه‌ای که داشت، گفت رئیس‌جمهور آمریکا با دیدن قیام ۹۶ تصمیم به خروج از برجام گرفت این نشان می‌دهد که وضعیت بین‌المللی مطلقاً در سمت رژیم نیست. این برخلاف گذشته است که سیاست مماشات و حمایت از رژیم وجود داشت. یکی از علائمی که من با قیام سال ۸۸ قیاس کردم هم همین است. آنجا شاهد بودیم که اوباما در حالی که مردم شعار مرگ بر خامنه‌ای می‌دادند و خواستار سرنگونی بودند، سکوت نمود و از ولی‌فقیه حمایت کرد. مذاکرات مخفیانه و نامه‌ها بینشان رد و بدل می‌شد! آن موقع سیاست بین‌المللی، حمایت کردن از رژیم بود و دست خامنه‌ای را برای هر چه بیشتر سرکوب کردن باز گذاشتند. تفاوت دیگر الآن با ۸۸ این بود که آن موقع ارتش آزادیبخش و مجاهدین در قرارگاه اشرف و تحت محاصره بودند. آن موقع مالکی که تحت‌امر رژیم ولایت فقیه بود، کشتار ۶ و ۷مرداد ۸۸ را کرد. در حالی که قیام داخل جریان داشت، تلاش کرد‌ند مقاومت و ارتش آزایبخش را حبس کنند و دست و پایش را ببندند. آمدند اشرف و کشتار کردند و ۱۳نفر از برادرانمان شهید و بیش از ۱۰۰۰نفر مجروح و مصدوم شدند.
تفاوت دیگر اینست که آن موقع به‌طور ناعادلانه‌ای مجاهدین در لیست تروریستی بودند و دست و پایشان بسته بود. یعنی همه‌چیز علیه این مقاومت و به نفع رژیم بود. الآن صحنه تماماً چرخیده و دیگر آن وضعیت نیست. این همان وضعیتی است که می‌توانیم بگویم رژیم کیفاً ضعیف‌تر شده است.

تأثیر قیام ۹۶ بر وضعیت بین‌المللی رژیم

سؤال: آیا این نتیجه‌گیری درست است که همین استمرار قیام که روی آن انگشت گذاشتید، بر روی شرایط داخلی و بین‌المللی علیه رژیم تأثیر داشته است؟
مهدی براعی: بله دقیقاً تأثیر داشته است. در ویژه‌گی برجستهٔ قیام گفتیم که رژیم از پس آن برنیامده است. تنها راهی که جستجو کرده این است که بتواند آلترناتیوش یعنی مجاهدین را مورد حمله تروریستی قرار بدهد. قبل از این هم می‌کرد؛ ولی ابعادش را گسترش داده است. کشف توطئه تروریستی رژیم در ژوئن همین امسال ـ سال ۲۰۱۸ ـ می‌خواست در گردهمایی سالانهٔ مقاومت بمب‌گذاری کند و اسدالله اسدی دیپلمات تروریست رژیم دستگیر شد. رژیم دست به ریسک بزرگی زد و الآن هم زندان است که برای رژیم یک فاجعه بود.
الآن هم شاهد هستیم که سفیر رژیم محمدنیا و مصطفی رودکی را ـ که مسئول ایستگاه اطلاعاتی و به‌جای اسدالله اسدی در اتریش بود ـ از آلبانی اخراج کردند. یک نقل‌قول بود که این روزها داخل باندهای رژیم و جناح‌های مختلفش بحث است که وضعیت رژیم چه سمت و سویی گرفته است. من خبری خواندم که در صحبت میان خودشان گفته‌اند که رژیم به‌لحاظ محتوایی پوسیده و فروپاشیده است و فقط آن چیزی که ازش مانده یک فرم است. گفته‌اند به‌لحاظ فیزیکی سرپاست یعنی هر جا انگشت بگذاریم، وضعیت رژیم بحرانی است. شما نمی‌توانید هیچ نقطه‌ای را پیدا کنید که رژیم بحران نداشته باشد. رژیم به‌لحاظ اجتماعی بحرانهای عظیمی دارد که نمی‌تواند از پسش بربیاید. مثل یک بدنی است که سرطان تمام وجودش را دربرگرفته است. هیچ نقطه‌ای پیدا نمی‌کنید که سلول سالم داشته باشد. واقعاً به‌لحاظ محتوایی سرنگون است. به این دلیل می‌گوییم کیفاً ضعیف شده و درمان‌ناپذیر است. تنها مسیرش سرنگونی است و هیچ راه برون‌رفتی برایش متصور نیست.

چشم‌اندازها 

سؤال: با این توصیفی که شما کردید، بالاخره به کجا منجر خواهد شد؟ آیا با وجود تشبیهی که به سرطان کردید، نمی‌تواند از این وضعیت و این بحرانها بیرون بیاید؟
مهدی براعی: با واقعیتهایی که می‌بینیم، به‌نظر می‌رسد راه علاجی ندارد. فرض کنید بیاییم سناریوهای مختلف را بچینیم تا ببینیم چه راه‌هایی متصور است که رژیم از این بحرانها بیرون بیاید. یک راه سرکوب قیام‌ها است که تا به‌حال نتوانسته پیش ببرد. یک راه برون‌رفت این است که مثلاً بیاید یک کمی فضای آزاد بدهد. طبعاً با این کار به بنیادهای خود ولایت فقیه زده می‌شود.
سؤال: هر برون رفتی؟ این را بیشتر توضیح بدهید.
مهدی براعی: به‌قول معروف بر سر شاخ نشستن و بن بریدن است. رژیم می‌خواهد قیام را متوقف کند. یک راه این است که یک فضای نسبی باز سیاسی ایجاد کند تا کمی بتواند اعتراضات را به این وسیله کاهش بدهد. این می‌تواند یک سناریو برای رژیم باشد؛ ولی به‌محض این‌که چنین فضایی ایجاد کند، شورش گسترش پیدا می‌کند. قیام هم به‌لحاظ کمی و هم به‌لحاظ کیفی گسترش پیدا می‌کند و سراسری خواهد شد و تار و پود رژیم را به سرعت در هم خواهد پیچید. این را خود رژیم ولایت فقیه می‌داند. همیشه هم گفته که ما زمان شاه را تجربه داریم و نمی‌گذاریم آن تجربه تکرار شود. این یک گزینه است که خودش را از بین خواهد برد.
فرض کنید یک گزینه و راه‌حل دیگر این باشد که بخواهد دست به کشتار وسیع بزند تا قیام را متوقف کند. این هم علیه‌اش تمام خواهد شد و اتفاقاً قیام به سرعت گسترش پیدا می‌کند، تبدیل به شورش خواهد شد و قیام سراسر ایران را دربرمی‌گیرد و رادیکال‌تر خواهد شد.
رژیم می‌داند که سرکوب برایش یک حدی دارد. اگر بخواهد بیشتر دست به سرکوب بزند، علیه خودش تمام خواهد شد و با وضعیت موجود جواب ندارد. بنابراین چه راه به سرکوب بیشتر ببرد و کشتار وسیع کند و چه یک فضای نسبی باز سیاسی ایجاد بکند که یک مقدار به این تظاهرات میدان بدهد و در نهایت هر راه‌حلی را برود، علیه خودش تمام خواهد شد. در هر راه‌حلی بنیان‌ رژیم یعنی ولی‌فقیه جارو خواهد شد.
رژیم همچنین از نظر بین‌المللی در بن‌بست است. اگر بخواهد خواسته‌های جامعه بین‌المللی را جواب بدهد، اول باید از تروریسم دست بردارد. باید جنگ‌افروزی‌اش را متوقف کند. باید از سوریه عقب‌نشینی کند. باید از لبنان و فلسطین و عراق و افغانستان و یمن و بحرین بیرون و عقب بکشد. باید از پروژه‌های موشکی‌اش کوتاه بیاید. باید سرکوب را متوقف بکند.
اگر این کارها را انجام بدهد، دیگر ولی‌فقیه کارآیی‌اش را از دست می‌دهد. در حالی که این‌ها ابزار ولی‌فقیه هستند. بدون این‌ها، سرنگونی خودش است. به همین دلیل در بن‌بست کامل است.
سؤال: راه‌حل کج‌دار و مریز چه؟ مثل همین وقت خریدن که رژیم به آن مشغول است!
مهدی براعی: چون قیام استمرار دارد، چون جامعه بین‌المللی دیگر پشتیبان رژیم نیست و فشارها افزایش پیدا کرده‌اند، وقت‌خریدن کارآیی و فایده ندارد. به‌دلیل فشارهای اقتصادی و تحریمات زمان علیه رژیم است و به ضررش تمام می‌شود. وضع فعلی رژیم مثل همان بدنی است که سرطان تمام وجودش را گرفته است بنابراین نمی‌تواند وقت ذخیره کند. دیگر زمان علیه رژیم است. اگر اوضاع راکد بود و جبهه‌ها پاسیو بودند که همه‌چیز متوقف بود، زمان به نفع رژیم می‌بود. الآن هیچ جبهه‌ای نیست که پاسیو و غیرفعال باشد. همه‌جا فعال است. عنصر اجتماعی فعال است. تضادهای داخلی رژیم فعال است. صحنه بین‌المللی علیه رژیم بیشتر از همیشه فعال است. در همهٔ صحنه‌ها فشارها علیه رژیم بیشتر شده است.
الآن رژیم خیلی دنبال راه‌حل است که بتواند به‌صورتی وقت بخرد و رابطه خود را با کشورهای اروپایی تثبیت و گسترش دهد. در عین‌حال می‌بینیم که تروریسم رژیم اروپا را دربرگرفته است. در آلبانی سفیرش اخراج می‌شود. فرانسه دیپلماتهایش را اخراج کرد، هلند دیپلماتش را اخراج کرد. دولت آلمان دیپلمات رژیم دستگیر کرد و به بلژیک استرداد نمود.
این سؤال پیش می‌آید که رژیم چه‌جوری در وضعیت بسیار بحرانی، دست به تروریسم می‌زند؟ این نشان می‌دهد که تروریسم آن‌قدر برایش بود و نبود است که می‌خواهد هر طور شده به این مقاومت و این آلترناتیو ضربه بزند. می‌خواهد این آلترناتیو را کمرشکن یا زمین‌گیر کند اجازه ندهد این قیام سمت و سو و گسترش پیدا کند.
خوشبختانه یک آلترناتیو وجود دارد. این آلترناتیو که مقاومت ایران و مجاهدین هستند، هم امید مردم ایران‌اند و هم پشتیبان و حامی قیام‌آفرینان و هم در صحنه بین‌المللی توانسته قیام را هر چه بیشتر بشناساند و عنصر سرنگونی را در تمام جبهه‌های بین‌المللی گسترش بدهد. در نتیجه دورانی که بخواهند با رژیم بسازند، گذشته و متوجه شدند رژیم آینده‌ای ندارد. اگر ‌چه رژیم دنبال این است و تلاش می‌کند بگوید من آلترناتیو ندارم و باید با من بسازید و من را قبول کنید!

نقش کانونهای شورشی در استمرار قیام 

سؤال: شما وضعیت رژیم را به‌خوبی تصویر کردید. قبلش هم دربارهٔ قیام گفتید که مسیرش مسیر سرنگونی است. حالا اگر بخواهیم متمرکز بشویم روی همین امر سرنگونی، حتماً برای مجاهدین مشخص است که مسیر سرنگونی به چه ترتیب است. سؤال این است که برای سرنگونی این رژیم چه باید کرد؟
مهدی براعی: اول این‌که سرنگونی یک پایه دارد که همانا خواست مردم ایران است. مردم رژیم را نمی‌خواهند. در قیام ۹۶ و استمرار قیام‌ها و قبل از آن هم همانند قیام ۸۸ هم همین خواسته بود. این قیام‌ها از سال ۱۳۶۰ با پیوند و پشتوانه همدیگر به نقطهٔ کنونی رسیده‌اند. این زمینهٔ قیام‌ها و خواست مردم است. خواست و اراده مردم برای سرنگونی وجود دارد. آن چیزی که مانع می‌شود، خفقان و سرکوب است. رژیم تمام تلاشش را می‌کند که این قیام‌ها را کند کند. اما نمی‌تواند متوقف کند. به همین دلیل در این قیام و اعتراض، اراده‌ای وجود دارد که همان اراده مردم است. آن طرف دیگرش هم هزار اشرف و کانونهای شورشی هستند. چیزی که می‌گوییم مقاومت سازمان‌یافته و نقش کانونهای شورشی در رابطه با قیام است. خوشبختانه در طی یک سال گذشته شاهد بودیم که کانونهای شورشی گسترش پیدا کردند.
کانونهای شورشی نقش پشتیبان دارند. نقش سازماندهی دارند. در واقع هر تظاهرات و قیامی را جرقه‌ می‌زنند. مثل قطب‌نما است که جهت و سمت را مشخص می‌کند. در ادامه گسترش قیام کانونهای شورشی بعد از تثبیت خود با هم جمع می‌شوند و می‌توانند با هم تلفیق شوند و همان یگانهای ارتش آزادیبخش را شکل می‌دهند. این یگانهای ارتش آزادیبخش هر جا و در هر شهری می‌توانند شورش را برپا کنند. در همین راستا ارتش قیام شکل خواهد گرفت و سرنگونی را محقق می‌کنند. این مسیری ا‌ست که می‌شود تصویر کرد. در یک سال گذشته نقش کانونهای شورشی را به‌خوبی دیدیم. در توضیحاتم اشاره کردم هر جا اعتراض هست، هر جا اعتصاب هست، کانون شورشی هم حضور دارد و نقش خودش را ایفا می‌کند. یکی از ویژه‌گی‌های کانونهای شورشی این است که علنی نیستند ولی تلاش می‌کنند که همه‌جا نقش خودشان را ایفا ‌کنند. این چشم‌اندازی است که می‌توانیم برای سرنگونی تصویر کنیم.
سؤال: شما از کانونهای شورشی و شوراهای مردمی گفتید که در پیام‌ها و در گفتارها هم وجود دارد. مشخصاً چه تاثیراتی روی قیام مردم ایران می‌گذارند؟ شما گفتید که یکی از دستاوردها رشد کانونهای شورشی است. این را به چه ترتیبی محقق می‌کنند؟
مهدی براعی: کانونهای شورشی ترکیب‌هایی با تعدادی محدود هستند. منظورم تعداد اعضای هر کانون است. ولی یک بستر و یا یک لایه نیروی اجتماعی در اطرافشان وجود دارد. در واقع این همان تکثیر اشرف و هزار اشرفی است که الآن در داخل ایران تبلورش کانونهای شورشی است. در زمانی که اشرف حضور داشت و مقاومت و پایداری وجود داشت، دیدیم در ۱۴سال ـ چه در اشرف و چه در لیبرتی ـ ارتش آزادیبخش و رزمندگان آزادی توانستند به همه نشان دهند و ارائه دهند که می‌توان مقاومت کرد، می‌توان حتی بدون سلاح و در زندان و در محاصره هم در مقابل این رژیم ایستاد.
این آن پیامی بود که به داخل ایران و به جامعه ایران رفت؛ در نتیجه اشرف در تمام جاها گسترش پیدا کرد. اشرف خودش را به‌صورت کانونهای شورشی نمایان کرد. وقتی که مقاومت ما یک مقاومت سازمان‌یافته و سرنگونی این رژیم هم سرنگونی سازمان‌یافته است، به‌صورت خودبه‌خودی که نمی‌تواند انجام شود. خودبه‌خودی که پاسخ ندارد. حتماً سازمان‌یافته است. خوشبختانه مقاومت سازمان‌یافته‌ای وجود دارد و این مقاومت رهبری دارد که تمام داستان را هدایت کند و پیش ببرد. ارتش آزادیبخشی وجود دارد. فرمانده‌اش مشخص است. همه‌چیز خوشبختانه برخلاف زمان شاه وجود دارد. آن موقع مجاهدین در زندان بودند و ضربه خیانت‌بار اپورتونیستی، سازمان مجاهدین را متلاشی کرده بود و خمینی آمد انقلاب را ربود و سرقت کرد و شاه سرنگون شد؛ ولی مردم به خواسته‌شان نرسیدند.
الآن راه هر گونه سرقت و هر گونه آلترناتیونمایی و یا به‌قول معروف موج‌سوارانی که فکر می‌کنند آلترناتیو ارائه می‌دهند و می‌خواهند انقلاب را به‌صورتی به بیراهه ببرند، بسته است. خوشبختانه این آلترناتیو و این مقاومت با آن سابقه و پروسه و شهدا و خون و قیمتی که داده، وجود دارد و اجازه نمی‌دهد آن تجربه تلخ سرقت انقلاب در سال ۵۷ تکرار شود.
بنابراین کانونهای شورشی همان نطفه‌های ارتش آزادیبخش در داخل ایران هستند. این‌ها دارند گسترش پیدا می‌کنند و در این یک ساله نقش خودشان را ایفا کرده‌اند.
الآن با استمرار قیام‌ کانونهای شورشی نقش تعیین‌کننده دارند. خوشبختانه به‌دلیل آمادگی اجتماعی و گستردگی قیام، زمینه و بستر رشدش خیلی وسیع‌تر شده است. به همین دلیل هم کانونهای شورشی تضمین ادامه قیام خواهند بود.
سؤال: آینده را چطور می‌بینید؟
مهدی براعی: آینده را امیدوارکننده و بسیار روشن و تابناک می‌بینم. ارتش آزادیبخش و این مقاومت سازمان‌یافته، دستاورد و گنجینهٔ ملی بزرگی برای مردم است. این تضمین آینده آزادی مردم ایران است. ان‌شاءالله این رژیم منحوس ولایت فقیه سرنگون و حاکمیت مردم در ایران آینده برقرار خواهد شد.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar