در مراسم و تشریفات غیرمعمولی که روز شنبه ۱۵دی ۹۷ در مجمع تشخیص مصلحت برگزار شد، آخوند گلپایگانی حکم خامنهای در مورد انتصاب آخوند آملی لاریجانی بهعنوان رئیس مجمع قرائت کرد.
چرا چنین مراسمی برای معارفه آخوند آملی لاریجانی برگزار شد؟
چه دلیلی دارد که خامنهای این قدر برای او که یکی از گماشتههایش هست، مایه گذاشت؟
تصویب یکی از لوایح مربوط به FATF در اولین جلسه مجمع تشخیص به ریاست آخوند لاریجانی چه معنایی دارد؟
تصویب لایحهٔ دیگر یعنی CFT که بیشترین دعوا بر سر آن است چه چشماندازی پیدا میکند؟
آیا این بهمعنی آن است که خامنهای توانسته بحران FATF را از پیش پای نظام بردارد؟
یک معارفه غیرمعمول!
روز شنبه ۱۵دی شاهد یک معارفه غیرمعمول از گماشتن آخوند آملی بهعنوان رئیس مجمع بودیم. و خامنهای از وی بهعنوان جناب آیتالله و با احترام یاد کرده بود، علت این همه مایهگذاری برای او چیست؟
برای شاهرودی چنین تشریفاتی نبود. بهنظر میآید این تشریفات پیش از اینکه برای بالا بردن آخوند آملی باشد برای بالا کشیدن جایگاه مجمع تشخیص نظام بود.
زیرا از آنجا که مجلس ارتجاع که اکنون تحت کنترل خامنهای نیست و ترکیب مجلس تابع تعادلقوای میان باندهاست، برای خامنهای قابل اتکا نیست و خامنهای در هر صورت نتوانسته با شورای نگهبان و مجلس کارش را آنطور که میخواسته پیش ببرد. در مورد مجمع هم تا وقتی رئیس مجمع، رفسنجانی بود، خامنهای چندان نفوذی بر آن نداشت و خط خامنهای به حاشیه راندن مجمع و رئیس آن بود اما با مرگ رفسنجانی و پس از مرگ شاهرودی این مجمع میتواند یکی از اهرمهای کارآی ولیفقیه باشد. چون شاهرودی هم برای خودش قطبی بود و خطوط مورد نظر خامنهای را آنچنان که مطلوب خامنهای بود پیش نمیبرد.
اولین مصوبه مجمع و تناقضهای ناشی از آن
برخی از رسانههای خارجی هنگام معرفی آملی نوشتند خامنهای یک عنصر تندرو را به ریاست مجمع گماشته و گویا انتظار داشتند که آملی لاریجانی مجری سیاستهای سختسرانه باشد، در حالی که اولین اقدام مجمع در تصویب لایجه پولشویی خلاف این را نشان داد.
تفاوت مفهوم میانهرو و سختسر در فرهنگ آخوندها و فرهنگ شرکای خارجی آنها!
تعابیر «تندرو و کندرو» فرهنگ خارجیهاست که خواسته و ناخواسته به وجود «سختسر» و «میانهرو» در درون رژیم قائل هستند. در حالی که بهطور واقعی هیچ تفاوت ماهوی بین باندهای مختلف رژیم وجود ندارد. کما اینکه همین روحانی را که برخی از تحلیلگران خارجی میانهرو مینامیدند اکنون همه میبینند که چه از کار درآمده است! در همهٔ زمینههای سرکوب و اعدام در داخل و حمایت از تروریسم و صدور ارتجاع رکورد آنهایی که به سختسر معروف بودند را شکسته است! یا فرضا تأکیدات اخیرش در مورد ساخت موشک و حمایت از نیروهای نیابتی رژیم در سوریه و عراق و یمن!
در مورد خود خامنهای هم بهرغم همهٔ ادعاها بنا بر اعتراف خودش، وی اولین نفری بود که با آمریکا از طریق عمان ارتباط داشت، برجام هم از اول تا آخر زیر نظر خودش پیشرفت و باز بنا به اقرار خودش خط قرمزهایی که خودش تعیین کرده بود در جریان مذاکره با اجازه خودش یک هیک زیر پا گذاشته شد.
بنابراین «تندرو، کندرو» برای این رژیم معنی ندارد.
وقتی منافع و مصلحت آخوندها ایجاب کند هم روحانی سرسختترین است، هم خامنهای!
و در موقع لزوم همین خامنهای سردمدار نرمش قهرمانانه یا همان تسلیم ذلیلانه میشود.
کما اینکه جای هیچ ابهامی برای هیچکس در داخل نظام نیست که خود خامنهای پشت تصویب این لایحه بوده و خیلی هم برای آن شتاب داشته است چرا که کمتر از ۴۰روز برای FATF مهلت دارد.
لذا روشن است که این تصویب، تصمیم حاکمیت بوده و ربطی به مجمع و مجلس و دولت هم ندارد. حاکمیت هم اسم مستعار خامنهای است. کما اینکه کارشناسان اقتصادی خود رژیم در مورد لاعلاجی نظام برای پذیرش این لوایح نکات مهمی گفتهاند.
چند مثال ساده
روزنامه ایران بهنقل از یکی از اینها نوشته است: «تحریمهای آمریکا در حال حاضر به اندازه کافی ریسکهای ایران را افزایش و اقتصاد را تحت تأثیر قرار داده است. با تصویب نکردن لایحه CFT دچار تحریمها و فشارهایی با منشأ داخلی و همراستا با تحریمهای آمریکا میشویم».
همین رسانه حکومتی بهنقل از یک کارشناس دیگر هم افزوده است: «تصویب نشدن CFT سیستم بانکی ما را فلج میکند و ارتباط بانکی و تجاری ما با دنیا به یک ارتباط سیاسی تقلیل مییابد در این صورت ما نه میتوانیم کالایی در دنیا بفروشیم و نه اینکه کالایی از جهان بخریم». امری که خامنهای خود بهتر از دیگران عواقب و پیامدهایش را میفهمد.
آیا تصویب بخشی از FATF نشانه عبور از بحران است؟
حتی در فرض اینکه خامنهای درصدد به تصویب رساندن CFT و پالرمو از طریق مجمع باشد، این بهمعنای حل بحران و خروج از بنبست نیست بلکه افزودن بر مجموعهای از بحرانهاست که در موقعیت خطرناکتری فوران خواهند کرد. چرا که از همین تاریخ باندهای رقیب در برابر خطی که خامنهای میخواهد با مجمع پیش ببرد، یعنی قانونگذاری، صف بستهاند.
روز یکشنبه ۱۶دی ۹۷ یک حقوقدان باند روحانی در روزنامهٔ ایران نوشت: «قانونگذار به مجمع تشخیص مصلحت این اجازه را نداده که تغییراتی را در متن دهد. اگر مجمع تغییراتی را در متن داده و طبق گفته مصباحیمقدم با اصلاحاتی تصویب شده، این خلاف قانون اساسی است. با وجود اینکه تصویب یکی از لوایح FATF خبر خوشی است». علی مطهری، نایبرئیس مجلس ارتجاع هم از قبل در مقابل دادن چنین اختیاری به مجمع تشخیص مصلحت موضع گرفته و خلاصه نمیخواهند اجازه دهند خامنهای بتواند با ایجاد اختیارات ویژه برای مجمع، خط خودش را پیش ببرد. از طرف دیگر باند دلواپسان و پاسدارها هم که در حال حاضر موقتاً برای تصویب این لوایح ساکت هستند، بهزودی اختلاف منافعشان باعث میگردد آنها هم به صحنه آمده و رودرروی تصویب این لوایح و بهطور مشخص CFT موضع بگیرند و چوب لای چرخ خامنهای بگذارند که حاصل این قضیه تضعیف بیشازپیش موقعیت خامنهای و تشدید بیشتر بحران درونی نظام خواهد بود.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar