ماه رمضان از راه میرسد و ما به استقبال آن میرویم. این تنها ماهی است که مقوله ”به استقبال رفتن“ در مورد آن بهکار برده میشود. راستی چرا؟ مگر این ماه چه چیزی برای ما به همراه میآورد که سزاوار است به استقبالش برویم و از آمدنش شادمان باشیم؟ میخواهیم این بار از این زاویه به ماه رمضان نگاه کنیم و با تنظیمی نوین پا به درون آن بگذاریم تا از هدیهها و دست آوردهایش بیشتر بهرهمند بشویم. پس گام به گام باهم به پیش میرویم.
روزهداری یکی از مناسک عبادی ادیان توحیدی است. یعنی فقط مختص دین اسلام نبوده و در سایر ادیان آسمانی نیز این عبادت رایج و جاری بوده است. البته در هر کدام از ادیان شکل و زمانبندیهای خاص خود را داشته است، اما هیچیک از ادیان توحیدی خالی از این عبادت نبوده است. در قرآن در آیه 183 سوره بقره این نکته به صراحت بیان شده است. در این آیه میخوانیم که: یا أیّها الّذین آمنوا کتب علیکم الصّیام کما کتب علی الّذین من قبلکم لعلّکم تتّقون یعنیای کسانی که ایمان آوردهاید، روزه بر شما مقرر شده است کما اینکه بر گذشتگان شما مقرر شده است تا شاید پروا پیشه شوید. پس تا همینجا میتوان نتیجه گرفت که با توجه به فلسفه عبادات، چنین مناسکی، بر آمده از یک نیاز ضروری انسان، در مسیر تکامل به سوی عدالت اجتماعی و نهایتاً عروج الهی و ملاقات باخدا میباشد و در هیچ دورهای از تاریخ، این وظیفه و این روش کار از دوش معتقدین به یکتا پرستی برداشته نشده است.
گفتیم که روزه یک ”نیاز ضروری انسان“ است. آیا این حرف درست است و اگر درست باشد، این نیاز چیست. آیا ما چنین نیازی را حس میکنیم؟ تا چه اندازه حس میکنیم؟ و چه پاسخی به آن میدهیم؟ آیا نیازمندانه سراغ ماه رمضان و روزه گرفتن میرویم. یا آن را یک تکلیف و تحمیل مییابیم. تکلیفی که اگر انجام ندهیم، از فرمان خدا سرپیچی کرده و در نتیجه مجازات خواهیم شد! پاسخ این سؤالات چیست؟
همانطور که در تمام موضوعاتی که تحت نام اسلام وجود دارد، از دو نوع اسلام صحبت میکنیم، این جا نیز از دو نوع اسلام بایستی نام برد که به دو گونه صددرصد متفاوت با روزه گرفتن برخورد میکند. یکی اسلام آخوندهای دجال دین فروشی که شاخص آنها معاویه و خمینی ضدبشر است و دیگری اسلام ناب محمدی است که بایستی تلاش کنیم عمق حقیقت آن را از کارکردهای انسانهای والایی چونحضرت علی و حضرت فاطمه زهرا فهم کنیم. دو نوع اسلام سراپا متضاد که در دو سر طیف اعتقاد به خدا قرار دارند.
در دکان دین فروشی آخوندهای ضدبشر حاکم بر میهنمان ایران، روزهداری عبارت است از: یک نخوردن و نیاشامیدن ظاهری و ریاکارانه که شاخص دینداری است. اگر رعایت نکنید متهم به روزهخواری شده و در این دنیا حد شرعی بر شما لازمالاجرا است و در آن دنیا نیز عذاب جهنم در انتظارتان میباشد پس برای خلاصی از عذاب خدا بایستی حرف او را گوش کرد. خدای این آخوندها چیزی شبیه یک آخوند گندهتر از خودشان است که در اوج شقاوت و بیرحمی آن بالا نشسته و دستورات زورگویانهای را پیش پای بشر قرار میدهد تا معلوم شود که چه کسی حرف او را گوش میکند و چه کسی گوش نمیکند.. آنگاه کسی را که اطاعت میکند پاداش میدهد و آنکس را که اطاعت نمیکند، مجازات میکند. این همان خدایی است که خمینی خودش را نماینده تامالاختیار او در روی زمین میدانست (همان ولایت مطلقه فقیه). مثل خود خمینی یک خدای شقی و شکنجهگری که فلسفه وجودیش فقط همین است که دست ببرد، گردن بزند و حد جاری کند. و به این ترتیب به قول خمینی در نقش یک چوپان انسانها را به مدار بز و گوسفند حرف شنو تنزل دهد. دقیقاً با همین اندیشه ارتجاعی است که آخوندها در ماه رمضان علاوه بر همه بهانههای سرکوب بهانه دیگری بهنام روزهخواری را هم افزودهاند و از روزه بهمثابه ابزار سرکوب و ایجاد رعب و اختناق بیشتر استفاده میکنند.
البته امروز ماهیت خمینی و جانشینان او دیگر بر کسی پوشیده نیست و همه میدانند که آنچه نظام و خلیفه ارتجاع تحت عنوان اسلام عنوان میکنند، درست رودرروی حقیقت اسلام است (هر چند کسی بخواهد بهخاطر حفظ منافعش مجیز ولایت را بگوید و واقعیت اسلام همان که خمینی گفته است بداند) واقعیت این است که آنچه فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران تحت نام اسلام معرفی میکنند، تماماً دارای یک ماهیت ضد یکتا پرستی، ضد خدا، ضد محمد، ضدعلی و در یک کلام ضداسلام و انسان است و چیزی جز سوءاستفاده از نام اسلام نیست و هیچ ربطی به اسلام ندارد. تأکید میکنم که هیچ ربطی به اسلام ناب محمدی ندارد و پیدا کردن حتی یک کلام از حقیقت یکتاپرستی در آن مانند پیدا کردن مو در کف دست میباشد. این همان واقعیتی است که آخوندها بهشدت از افشای آن هراس دارند و با تمام قوای ریاکارانهشان تلاش میکنند که صورت ظاهر را حفظ کنند. از ریش و تسبیح و سجاده تا سایر ظاهر سازیهای ریاکارانهای که در آنها به درجه استادی شیطان رسیدهاند.
در آن سر طیف، اما اسلام حقیقی درباره روزه چه میگوید و به آن چگونه مینگرد؟ موضوع بسیار ساده و واضح، اما بسیار عمیق و جدی است. آرمان یکتا پرستی، انسان را عنصری مسؤل میداند. از انسان میخواهد که بار مسئولیت خود را در قبال پیشبرد امر تکامل اجتماعی به دوش بکشد. این نگرشی است که در این مکتب نسبت به انسان وجود دارد. طبعاً بایستی الزامات و اسباب لازم برای اینکه انسان بتواند پاسخگوی مسؤلیتش باشد، برای او فراهم شود. اگر خدای ما بر خلاف خدای آخوندها، رئوف و رحمان و رحیم است، وقتی مسؤلیتی را بر دوش کسی میگذارد، بایستی که الزامات و اسباب حمل این مسئولیت و توان لازم برای تحقق آن را نیز پیش پای او بگذارد. در غیر اینصورت نمیتوان و نبایستی تکلیف و وظیفهای را از کسی خواست که در محدوده توانایی و وسع او نیست. این از عدالت و حکمت به دور است. زیرا هدف که آزار رساندن به انسانها و درخود فروبردن آنها نیست. هدف بالا کشیدن و به اوج بردن انسانها و آزاد کردن انرژیها و تواناییهای نهفته آنها است. خدای ما یکتا پرستان دقیقاً بر خلاف خدای آخوندهای خمینی صفت، هرگز شقی و ستم پیشه نیست و هرگز هدفش به بند کشیدن انسانها و تحقیر آنها نیست. دقیقاً برعکس بهدنبال آن است که با روشهای مختلف جوهره تکاملی که ناشی از همان دمیدن روح خدایی در انسان است را در او بارور کند و به اوج برساند. به همین خاطر است که ما در آیه الحمدلله رب العالمین، خدایی را ستایش میکنیم که رب العالمین است. یعنی جهانیان را گام به گام تربیت کرده و به پیش میبرد. او مربی ما است و هر بکن و یا نکنی را که جلوی پای ما میگذارد فقط از این زاویه بایستی نگریست که او میخواهد ما را یک گام تکاملی دیگر به جلو پرتاب کند. و در این بحث؛ روزه یکی از همان ”بکن و نکن “ها است که خدا پیش پای ما گذاشته است و خیلی هم روی آن تأکید دارد.
واقعیت این است که بشر در مسیر قیام به انجام وظایف و مسؤلیتهای فردی و اجتماعیش، با موانع متعددی مواجه میشود که بایستی این موانع را از سر راه کنار بزند.
این موانع اساساً از جنس کارکردهای خودبخودی انسان میباشد. مقصود از کارکردهای خودبخودی انسان، تسلیم انسان به هژمونی و حاکمیت غرائز، حفظ خود و حفظ نسل میباشد که تسلیم شدن به آنها، عنصر آگاهی و مسئولیت را پس میزند. مانع از آزاد شدن انرژیهای انسانی شده و نمیگذارد که برای تحقق مسؤلیتهای فردی و اجتماعی، تمامعیار گام به پیش بگذاریم. به بیان دیگر، عمل به مسئولیتها و وظایف اجتماعی و فردی نیاز به مایهگذاری و پرداخت بها دارد در حالیکه حفظ خود و حفظ نسل در روند خود به خودیش، مانع از این مایهگذاری و پرداخت بها میشود.
مایه گذاری و پرداخت از ساده به پیچیده شروع میشود. در قدم اول هرکس مقدمتاً احساسها و عواطف خود را به جای اینکه فقط پیرامون فرد خودش و یا خانوادهاش بتند، به بیرون از آنها برده و به مردم و یا به کسانی که در راه مردم فداکاری کردهاند وصل میکند. مثلاً برای او شهدای راه آزادی پدیدههای با ارزشی میشوند که سزاوار دوست داشتن و عشق ورزیدن هستند. اما موضوع به همینجا متوقف نمیشود. در گام بعد همین فرد اندکی از وقت یا بخشی از مال و یا دسترنج خودش را در راه اعتلای همان ارزشهایی که حالا آنها را دوست دارد اختصاص میدهد. این مسیر ادامه پیدا میکند تا جایی که در مراحل بعدی، همان فرد در مسیر فدای تمامی مال و جانش گام میگذارد و خودش تبدیل به یکی از همان ارزشهای دوست داشتنی و عشق ورزیدنی میشود. این مسیری است که انسانهای مختلف هر کدام متناسب با توانمندیهایشان بخشی و یا تمامی آن را طی میکنند. مکتب ما، مکتب اسلام، مکتب یکتاپرستی و آرمانخواهی، به تمامی این مراحل، از کمترین تا بیشترینش ارج میگذارد و آن را بزرگ میشمارد و صاحبانش را سزاوار ”بشارت“ بهشمار میآورد. از یک تمایل و حمایت قلبی تا یک دعای خیر، تا پرداخت کمترین کمک مالی در این مکتب گم نمیشود، چه رسد به مایه گذاریهای کلان و گام گذاشتن در میدان ”پاکبازی“ تمامعیار و بیچشمداشت. در این آیه عمیق شویم و از داشتن چنین خدایی به خود ببالیم: وبشّر الّذین آمنوا أنّ لهم قدم صدقٍ عند ربّهم (یونس-2) و به آنان که ایمان آوردهاند بهخاطر حتی یک گام صادقانه مژده بده.
حالا خدا برای اینکه در عامترین صورت کمککار نسل انسانهای مؤمن به خودش باشد، برای آنها راه کارها و وظایفی را تعیین کرده است که با تمسک و اجرای آنها میتوانند گام به گام توانمندیهای نهفته خودشان را بارز کرده و به این ترتیب خودشان را هر روز بیشتر در معرض تربیت خدا یعنی همان رب العالمین قرار بدهند. طبعاً با درک همین تحولات سپاسگذار او نیز خواهند بود. یعنی به اعتبار تجربه و عمل روزمره خودشان و از ته قلب خواهند گفت که: الحمد لله رب العالمین.
روزه گرفتن که در عامترین وجه خود شامل نخوردن و نیاشامیدن و خودداری از آمیزش جنسی است، از جمله عباداتی است که مستقیماً انسان را رودرروی همان غرایز مشترک با حیوان قرار میدهد و به این ترتیب به انسان یادآوری میکند که جوهره و ماهیت اصلی تو چیز دیگری است. ماهیت تو عبارت است از همان ارادهیی که میتوانی بهرغم داشتن امکان خوردن و نوشیدن و بهرغم احساس گرسنگی و تشنگی، نخوری و نیاشامی. این اراده و اعمال کردن آن است که به تو هویت میبخشد. بنابراین وقتی میتوانی اینکار را انجام بدهی، میتوانی با بهرهگیری بیشتر از همان عنصر اراده، کارهای ظاهراً نشدنی باز هم بیشتری را محقق کنی. باور به این توانمندی در خود و در دیگران بسیار راهگشا است. راهگشا برای طی کردن سختترین و پرمشقتترین مسیرهایی که نیاز است هر کس برای قیام به انجام مسئولیت و وظیفه فردی و اجتماعیش آن را طی کند.
حالا آنکس که یک ماه را به این ترتیب از سر میگذراند و روال معمول زندگی خود را تغییر میدهد و به تقویت ارادهها و اعتلای انتخابهایش میپردازد، نگرشش نسبت به خودش و توانمندیهایش و همچنین نسبت به دیگر انسانها عوض میشود و بعد از ماه رمضان با توان و بینش نوینی میتواند به ادامه راه بپردازد.
در این نگرش است که روزه گرفتن از یک تحمیل یا فشار برای تحمل گرسنگی وتشنگی و بهم خوردن روال معمول روزانه و ایجاد سایر محدودیتها و مشکلات تبدیل به نیاز برای کسب آمادگیهای بیشتر بهمنظور برداشتن بار بیشتر در مسیر تحقق تکامل و عدالت اجتماعی و اعتلای انسانی میشود.
در این نگرش است که ما نیازمند روزه میشویم و از اینکه هر سال در ماه رمضان شرایطی فراهم میشود که میتوانیم در آن خود را پرتوان تر و رهاتر بسازیم، استقبال میکنیم. در این نگرش است که بایستی به استقبال ماه رمضان رفت و مشکلات احتمالی آن را با روی گشاده پذیرا شد، زیرا بهره و دست آورد آن بسا بسا کلان است.
در این نگرش است که معنای نزول قرآن در ماه رمضان و وجود شبهای قدر در آن رمزگشایی میشود و میتوان فهم کرد که چرا خدا اینقدر برای این ماه ارزش قائل است و میگوید که
«کلّ عمل ابن آدم له إلا الصّیام، فإنّه لی، وأنا أجزی به.
پیامبر رحمت و رهایی (از قول خدا) گفت: تمام کارهای بنی آدم برای خودش است غیر از روزه، که روزه برای من (خدا) است و پاداش آن را من میدهم.
بنابراین هرکس که به خدا ایمان دارد و میخواهد که به هر درجه که در توانش هست در مسیر خدا گام بردارد، نیاز دارد که روزه بگیرد و ماه رمضان را گرامی بدارد، زیرا در این عمل عبادی توانمندیش افزون میشود، ایمان و باورش به خودش و به سایر مؤمنان افزایش پیدا میکند و نتیجتا در تحقق مسؤلیتهایش موفقتر خواهد شد. واضح است که هرکس بخواهد گامهای بزرگتری بردارد، به روزه نیازمندتر است، هرکس که بخواهد بار بیشتری بردارد، نیازمندتر است، هرکس که بخواهد پرداختهای بیشتری بکند، نیازمندتر است. پس به روزه گرفتن و ماه رمضان نیازمندیم و از حلول آن استقبال میکنیم و به آن خوشآمد میگوییم. زیرا میخواهیم که در مسیر تعالی روح و جایگاه انسانی خود،هر روز بر تعهدمان برای سرنگونی ضدبشریترین حکومت تاریخ ایران بیشتر پا بفشاریم، بیشتر مایه بگذاریم، بیشتر بجنگیم، شکاف باقی نگذاریم و تا آخرین خشت آن را از زمین برکنیم. پس خدایی که چنین مناسکی را برای ما ارائه کرده است میستائیم و شکرگزارش هستیم. تلاش میکنیم که هرچه بیشتر از ماه رمضان و روزه گرفتن توشه بیندوزیم و با دست پر خود را به عید فطر برسانیم.
راستی همه میدانیم که در عید فطر روزه گرفتن حرام است، آخر گفتیم که هدف گرسنگی کشیدن و یا تشنگی تحمل کردن نبود. بلکه هدف دستیابی به آن جوهره انسانی بود که غرائز (فصل مشترک انسان با حیوان) مانع از بروز و تأثیرگذاری کامل آنها بودند. بنابراین وقتی که یک ماه پراتیک جنگ با چنین تمایلاتی را از سر میگذارنیم، پا به مدار عید، یعنی بازگشت به حقیقت وجودی خودمان (بهعنوانی یک انسان) گذاشتهایم. با در دست داشتن چنین بهره و دست آورد عظیمی، نماز عید میخوانیم و یک بار دیگر در یک مراسم عبادی جمعی بینظیر، خود را در جمع بزرگ انسانهای یکتاپرست یافته و خدا را به یکتایی ستایش و سجده میکنیم و میرویم تا از دست آوردهایمان در مسیر وفای به عهد و ایفای مسئولیت بهره بگیریم و دشمنان خدا را –خدای رحمت و عطوفت و مهربانی- را از صحنه زمین محو و نابود کنیم.
کلام آخر تکرار همان کلام اول است. ما به روزه و ماه رمضان نیازمندیم. نیازمندیم زیرا میخواهیم هر روز با توان بیشتر به جنگ مهیبترین و ضدبشریترین نیروی ضدتکاملی تاریخ میهنمان ایران برویم. میخواهیم همه موانعی که نمیگذارد تمامیت انرژی و توان ما آزاد شود را کنار بزنیم. با این نیت و با این هدف به استقبال ماه رمضان میرویم. پس رمضان هرسال هرگز برای ما تکرار نبوده و نیست. هرسال مداری نوین از گشایش و سرشاری را برایمان بهمراه داشته، دارد و باز هم خواهد داشت. اینها تماماً درسهایی است که انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین، دریچههای ادراک و ایمان و وفاداری به آنها را برایمان گشوده و فراهم کرده است.
رمضان 1436 برابر با خرداد 1394
روزهداری یکی از مناسک عبادی ادیان توحیدی است. یعنی فقط مختص دین اسلام نبوده و در سایر ادیان آسمانی نیز این عبادت رایج و جاری بوده است. البته در هر کدام از ادیان شکل و زمانبندیهای خاص خود را داشته است، اما هیچیک از ادیان توحیدی خالی از این عبادت نبوده است. در قرآن در آیه 183 سوره بقره این نکته به صراحت بیان شده است. در این آیه میخوانیم که: یا أیّها الّذین آمنوا کتب علیکم الصّیام کما کتب علی الّذین من قبلکم لعلّکم تتّقون یعنیای کسانی که ایمان آوردهاید، روزه بر شما مقرر شده است کما اینکه بر گذشتگان شما مقرر شده است تا شاید پروا پیشه شوید. پس تا همینجا میتوان نتیجه گرفت که با توجه به فلسفه عبادات، چنین مناسکی، بر آمده از یک نیاز ضروری انسان، در مسیر تکامل به سوی عدالت اجتماعی و نهایتاً عروج الهی و ملاقات باخدا میباشد و در هیچ دورهای از تاریخ، این وظیفه و این روش کار از دوش معتقدین به یکتا پرستی برداشته نشده است.
گفتیم که روزه یک ”نیاز ضروری انسان“ است. آیا این حرف درست است و اگر درست باشد، این نیاز چیست. آیا ما چنین نیازی را حس میکنیم؟ تا چه اندازه حس میکنیم؟ و چه پاسخی به آن میدهیم؟ آیا نیازمندانه سراغ ماه رمضان و روزه گرفتن میرویم. یا آن را یک تکلیف و تحمیل مییابیم. تکلیفی که اگر انجام ندهیم، از فرمان خدا سرپیچی کرده و در نتیجه مجازات خواهیم شد! پاسخ این سؤالات چیست؟
همانطور که در تمام موضوعاتی که تحت نام اسلام وجود دارد، از دو نوع اسلام صحبت میکنیم، این جا نیز از دو نوع اسلام بایستی نام برد که به دو گونه صددرصد متفاوت با روزه گرفتن برخورد میکند. یکی اسلام آخوندهای دجال دین فروشی که شاخص آنها معاویه و خمینی ضدبشر است و دیگری اسلام ناب محمدی است که بایستی تلاش کنیم عمق حقیقت آن را از کارکردهای انسانهای والایی چونحضرت علی و حضرت فاطمه زهرا فهم کنیم. دو نوع اسلام سراپا متضاد که در دو سر طیف اعتقاد به خدا قرار دارند.
در دکان دین فروشی آخوندهای ضدبشر حاکم بر میهنمان ایران، روزهداری عبارت است از: یک نخوردن و نیاشامیدن ظاهری و ریاکارانه که شاخص دینداری است. اگر رعایت نکنید متهم به روزهخواری شده و در این دنیا حد شرعی بر شما لازمالاجرا است و در آن دنیا نیز عذاب جهنم در انتظارتان میباشد پس برای خلاصی از عذاب خدا بایستی حرف او را گوش کرد. خدای این آخوندها چیزی شبیه یک آخوند گندهتر از خودشان است که در اوج شقاوت و بیرحمی آن بالا نشسته و دستورات زورگویانهای را پیش پای بشر قرار میدهد تا معلوم شود که چه کسی حرف او را گوش میکند و چه کسی گوش نمیکند.. آنگاه کسی را که اطاعت میکند پاداش میدهد و آنکس را که اطاعت نمیکند، مجازات میکند. این همان خدایی است که خمینی خودش را نماینده تامالاختیار او در روی زمین میدانست (همان ولایت مطلقه فقیه). مثل خود خمینی یک خدای شقی و شکنجهگری که فلسفه وجودیش فقط همین است که دست ببرد، گردن بزند و حد جاری کند. و به این ترتیب به قول خمینی در نقش یک چوپان انسانها را به مدار بز و گوسفند حرف شنو تنزل دهد. دقیقاً با همین اندیشه ارتجاعی است که آخوندها در ماه رمضان علاوه بر همه بهانههای سرکوب بهانه دیگری بهنام روزهخواری را هم افزودهاند و از روزه بهمثابه ابزار سرکوب و ایجاد رعب و اختناق بیشتر استفاده میکنند.
البته امروز ماهیت خمینی و جانشینان او دیگر بر کسی پوشیده نیست و همه میدانند که آنچه نظام و خلیفه ارتجاع تحت عنوان اسلام عنوان میکنند، درست رودرروی حقیقت اسلام است (هر چند کسی بخواهد بهخاطر حفظ منافعش مجیز ولایت را بگوید و واقعیت اسلام همان که خمینی گفته است بداند) واقعیت این است که آنچه فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران تحت نام اسلام معرفی میکنند، تماماً دارای یک ماهیت ضد یکتا پرستی، ضد خدا، ضد محمد، ضدعلی و در یک کلام ضداسلام و انسان است و چیزی جز سوءاستفاده از نام اسلام نیست و هیچ ربطی به اسلام ندارد. تأکید میکنم که هیچ ربطی به اسلام ناب محمدی ندارد و پیدا کردن حتی یک کلام از حقیقت یکتاپرستی در آن مانند پیدا کردن مو در کف دست میباشد. این همان واقعیتی است که آخوندها بهشدت از افشای آن هراس دارند و با تمام قوای ریاکارانهشان تلاش میکنند که صورت ظاهر را حفظ کنند. از ریش و تسبیح و سجاده تا سایر ظاهر سازیهای ریاکارانهای که در آنها به درجه استادی شیطان رسیدهاند.
در آن سر طیف، اما اسلام حقیقی درباره روزه چه میگوید و به آن چگونه مینگرد؟ موضوع بسیار ساده و واضح، اما بسیار عمیق و جدی است. آرمان یکتا پرستی، انسان را عنصری مسؤل میداند. از انسان میخواهد که بار مسئولیت خود را در قبال پیشبرد امر تکامل اجتماعی به دوش بکشد. این نگرشی است که در این مکتب نسبت به انسان وجود دارد. طبعاً بایستی الزامات و اسباب لازم برای اینکه انسان بتواند پاسخگوی مسؤلیتش باشد، برای او فراهم شود. اگر خدای ما بر خلاف خدای آخوندها، رئوف و رحمان و رحیم است، وقتی مسؤلیتی را بر دوش کسی میگذارد، بایستی که الزامات و اسباب حمل این مسئولیت و توان لازم برای تحقق آن را نیز پیش پای او بگذارد. در غیر اینصورت نمیتوان و نبایستی تکلیف و وظیفهای را از کسی خواست که در محدوده توانایی و وسع او نیست. این از عدالت و حکمت به دور است. زیرا هدف که آزار رساندن به انسانها و درخود فروبردن آنها نیست. هدف بالا کشیدن و به اوج بردن انسانها و آزاد کردن انرژیها و تواناییهای نهفته آنها است. خدای ما یکتا پرستان دقیقاً بر خلاف خدای آخوندهای خمینی صفت، هرگز شقی و ستم پیشه نیست و هرگز هدفش به بند کشیدن انسانها و تحقیر آنها نیست. دقیقاً برعکس بهدنبال آن است که با روشهای مختلف جوهره تکاملی که ناشی از همان دمیدن روح خدایی در انسان است را در او بارور کند و به اوج برساند. به همین خاطر است که ما در آیه الحمدلله رب العالمین، خدایی را ستایش میکنیم که رب العالمین است. یعنی جهانیان را گام به گام تربیت کرده و به پیش میبرد. او مربی ما است و هر بکن و یا نکنی را که جلوی پای ما میگذارد فقط از این زاویه بایستی نگریست که او میخواهد ما را یک گام تکاملی دیگر به جلو پرتاب کند. و در این بحث؛ روزه یکی از همان ”بکن و نکن “ها است که خدا پیش پای ما گذاشته است و خیلی هم روی آن تأکید دارد.
واقعیت این است که بشر در مسیر قیام به انجام وظایف و مسؤلیتهای فردی و اجتماعیش، با موانع متعددی مواجه میشود که بایستی این موانع را از سر راه کنار بزند.
این موانع اساساً از جنس کارکردهای خودبخودی انسان میباشد. مقصود از کارکردهای خودبخودی انسان، تسلیم انسان به هژمونی و حاکمیت غرائز، حفظ خود و حفظ نسل میباشد که تسلیم شدن به آنها، عنصر آگاهی و مسئولیت را پس میزند. مانع از آزاد شدن انرژیهای انسانی شده و نمیگذارد که برای تحقق مسؤلیتهای فردی و اجتماعی، تمامعیار گام به پیش بگذاریم. به بیان دیگر، عمل به مسئولیتها و وظایف اجتماعی و فردی نیاز به مایهگذاری و پرداخت بها دارد در حالیکه حفظ خود و حفظ نسل در روند خود به خودیش، مانع از این مایهگذاری و پرداخت بها میشود.
مایه گذاری و پرداخت از ساده به پیچیده شروع میشود. در قدم اول هرکس مقدمتاً احساسها و عواطف خود را به جای اینکه فقط پیرامون فرد خودش و یا خانوادهاش بتند، به بیرون از آنها برده و به مردم و یا به کسانی که در راه مردم فداکاری کردهاند وصل میکند. مثلاً برای او شهدای راه آزادی پدیدههای با ارزشی میشوند که سزاوار دوست داشتن و عشق ورزیدن هستند. اما موضوع به همینجا متوقف نمیشود. در گام بعد همین فرد اندکی از وقت یا بخشی از مال و یا دسترنج خودش را در راه اعتلای همان ارزشهایی که حالا آنها را دوست دارد اختصاص میدهد. این مسیر ادامه پیدا میکند تا جایی که در مراحل بعدی، همان فرد در مسیر فدای تمامی مال و جانش گام میگذارد و خودش تبدیل به یکی از همان ارزشهای دوست داشتنی و عشق ورزیدنی میشود. این مسیری است که انسانهای مختلف هر کدام متناسب با توانمندیهایشان بخشی و یا تمامی آن را طی میکنند. مکتب ما، مکتب اسلام، مکتب یکتاپرستی و آرمانخواهی، به تمامی این مراحل، از کمترین تا بیشترینش ارج میگذارد و آن را بزرگ میشمارد و صاحبانش را سزاوار ”بشارت“ بهشمار میآورد. از یک تمایل و حمایت قلبی تا یک دعای خیر، تا پرداخت کمترین کمک مالی در این مکتب گم نمیشود، چه رسد به مایه گذاریهای کلان و گام گذاشتن در میدان ”پاکبازی“ تمامعیار و بیچشمداشت. در این آیه عمیق شویم و از داشتن چنین خدایی به خود ببالیم: وبشّر الّذین آمنوا أنّ لهم قدم صدقٍ عند ربّهم (یونس-2) و به آنان که ایمان آوردهاند بهخاطر حتی یک گام صادقانه مژده بده.
حالا خدا برای اینکه در عامترین صورت کمککار نسل انسانهای مؤمن به خودش باشد، برای آنها راه کارها و وظایفی را تعیین کرده است که با تمسک و اجرای آنها میتوانند گام به گام توانمندیهای نهفته خودشان را بارز کرده و به این ترتیب خودشان را هر روز بیشتر در معرض تربیت خدا یعنی همان رب العالمین قرار بدهند. طبعاً با درک همین تحولات سپاسگذار او نیز خواهند بود. یعنی به اعتبار تجربه و عمل روزمره خودشان و از ته قلب خواهند گفت که: الحمد لله رب العالمین.
روزه گرفتن که در عامترین وجه خود شامل نخوردن و نیاشامیدن و خودداری از آمیزش جنسی است، از جمله عباداتی است که مستقیماً انسان را رودرروی همان غرایز مشترک با حیوان قرار میدهد و به این ترتیب به انسان یادآوری میکند که جوهره و ماهیت اصلی تو چیز دیگری است. ماهیت تو عبارت است از همان ارادهیی که میتوانی بهرغم داشتن امکان خوردن و نوشیدن و بهرغم احساس گرسنگی و تشنگی، نخوری و نیاشامی. این اراده و اعمال کردن آن است که به تو هویت میبخشد. بنابراین وقتی میتوانی اینکار را انجام بدهی، میتوانی با بهرهگیری بیشتر از همان عنصر اراده، کارهای ظاهراً نشدنی باز هم بیشتری را محقق کنی. باور به این توانمندی در خود و در دیگران بسیار راهگشا است. راهگشا برای طی کردن سختترین و پرمشقتترین مسیرهایی که نیاز است هر کس برای قیام به انجام مسئولیت و وظیفه فردی و اجتماعیش آن را طی کند.
حالا آنکس که یک ماه را به این ترتیب از سر میگذراند و روال معمول زندگی خود را تغییر میدهد و به تقویت ارادهها و اعتلای انتخابهایش میپردازد، نگرشش نسبت به خودش و توانمندیهایش و همچنین نسبت به دیگر انسانها عوض میشود و بعد از ماه رمضان با توان و بینش نوینی میتواند به ادامه راه بپردازد.
در این نگرش است که روزه گرفتن از یک تحمیل یا فشار برای تحمل گرسنگی وتشنگی و بهم خوردن روال معمول روزانه و ایجاد سایر محدودیتها و مشکلات تبدیل به نیاز برای کسب آمادگیهای بیشتر بهمنظور برداشتن بار بیشتر در مسیر تحقق تکامل و عدالت اجتماعی و اعتلای انسانی میشود.
در این نگرش است که ما نیازمند روزه میشویم و از اینکه هر سال در ماه رمضان شرایطی فراهم میشود که میتوانیم در آن خود را پرتوان تر و رهاتر بسازیم، استقبال میکنیم. در این نگرش است که بایستی به استقبال ماه رمضان رفت و مشکلات احتمالی آن را با روی گشاده پذیرا شد، زیرا بهره و دست آورد آن بسا بسا کلان است.
در این نگرش است که معنای نزول قرآن در ماه رمضان و وجود شبهای قدر در آن رمزگشایی میشود و میتوان فهم کرد که چرا خدا اینقدر برای این ماه ارزش قائل است و میگوید که
«کلّ عمل ابن آدم له إلا الصّیام، فإنّه لی، وأنا أجزی به.
پیامبر رحمت و رهایی (از قول خدا) گفت: تمام کارهای بنی آدم برای خودش است غیر از روزه، که روزه برای من (خدا) است و پاداش آن را من میدهم.
بنابراین هرکس که به خدا ایمان دارد و میخواهد که به هر درجه که در توانش هست در مسیر خدا گام بردارد، نیاز دارد که روزه بگیرد و ماه رمضان را گرامی بدارد، زیرا در این عمل عبادی توانمندیش افزون میشود، ایمان و باورش به خودش و به سایر مؤمنان افزایش پیدا میکند و نتیجتا در تحقق مسؤلیتهایش موفقتر خواهد شد. واضح است که هرکس بخواهد گامهای بزرگتری بردارد، به روزه نیازمندتر است، هرکس که بخواهد بار بیشتری بردارد، نیازمندتر است، هرکس که بخواهد پرداختهای بیشتری بکند، نیازمندتر است. پس به روزه گرفتن و ماه رمضان نیازمندیم و از حلول آن استقبال میکنیم و به آن خوشآمد میگوییم. زیرا میخواهیم که در مسیر تعالی روح و جایگاه انسانی خود،هر روز بر تعهدمان برای سرنگونی ضدبشریترین حکومت تاریخ ایران بیشتر پا بفشاریم، بیشتر مایه بگذاریم، بیشتر بجنگیم، شکاف باقی نگذاریم و تا آخرین خشت آن را از زمین برکنیم. پس خدایی که چنین مناسکی را برای ما ارائه کرده است میستائیم و شکرگزارش هستیم. تلاش میکنیم که هرچه بیشتر از ماه رمضان و روزه گرفتن توشه بیندوزیم و با دست پر خود را به عید فطر برسانیم.
راستی همه میدانیم که در عید فطر روزه گرفتن حرام است، آخر گفتیم که هدف گرسنگی کشیدن و یا تشنگی تحمل کردن نبود. بلکه هدف دستیابی به آن جوهره انسانی بود که غرائز (فصل مشترک انسان با حیوان) مانع از بروز و تأثیرگذاری کامل آنها بودند. بنابراین وقتی که یک ماه پراتیک جنگ با چنین تمایلاتی را از سر میگذارنیم، پا به مدار عید، یعنی بازگشت به حقیقت وجودی خودمان (بهعنوانی یک انسان) گذاشتهایم. با در دست داشتن چنین بهره و دست آورد عظیمی، نماز عید میخوانیم و یک بار دیگر در یک مراسم عبادی جمعی بینظیر، خود را در جمع بزرگ انسانهای یکتاپرست یافته و خدا را به یکتایی ستایش و سجده میکنیم و میرویم تا از دست آوردهایمان در مسیر وفای به عهد و ایفای مسئولیت بهره بگیریم و دشمنان خدا را –خدای رحمت و عطوفت و مهربانی- را از صحنه زمین محو و نابود کنیم.
کلام آخر تکرار همان کلام اول است. ما به روزه و ماه رمضان نیازمندیم. نیازمندیم زیرا میخواهیم هر روز با توان بیشتر به جنگ مهیبترین و ضدبشریترین نیروی ضدتکاملی تاریخ میهنمان ایران برویم. میخواهیم همه موانعی که نمیگذارد تمامیت انرژی و توان ما آزاد شود را کنار بزنیم. با این نیت و با این هدف به استقبال ماه رمضان میرویم. پس رمضان هرسال هرگز برای ما تکرار نبوده و نیست. هرسال مداری نوین از گشایش و سرشاری را برایمان بهمراه داشته، دارد و باز هم خواهد داشت. اینها تماماً درسهایی است که انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین، دریچههای ادراک و ایمان و وفاداری به آنها را برایمان گشوده و فراهم کرده است.
رمضان 1436 برابر با خرداد 1394
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar