در حالی که وضعیت اقتصادی با سرعتی فزاینده رو به وخامت بیشتر میرود، آخوند روحانی روز چهارشنبه ۱۲دی ۹۷ در جلسهٔ هیأت دولت تصویری کاملاً مثبت از شرایط اقتصادی ارائه میکرد که در تناقض با حرفها و ارزیابیهای سایر مهرهها و کارگزاران و رسانههای رژیم است.
روحانی در سخنان دیروز خود در جلسهٔ هیأت دولت، در راستای امیددرمانی معمول خود، مدعی شد که وضعیت اقتصادی کشور بهتر از قبل است و همهٔ شاخصهای اقتصادی بهبود نشان میدهد. تلویزیون رژیم که در تیول باند خامنهای است هم شب گذشته تماماً در خدمت آب و تاب دادن به ادعاها و دروغهای روحانی بود.
در این مورد سؤالهای بسیاری به ذهن میرسد؛ اول اینکه بهطور واقعی اوضاع اقتصادی از چه قرار است؟
چرا در رژیم یک چنین زاویه و شکاف عمیقی در تحلیل یک وضعیت مشخص وجود دارد؟
روحانی میگوید اوضاع خیلی خوب است و شاخصهای اقتصادی همه مثبت نشان میدهند، اما بخش دیگری میگویند که وضعیت اقتصادی فاجعهبار است و نظام رو به فروپاشی کامل میرود و همین امر باعث بروز واکنشهای متفاوتی درون رژیم شد.
چرا سخنان روحانی درون رژیم واکنش ایجاد کرد؟ روحانی طبق معمول دروغ گفت و دروغ هم همیشه واکنش برمیانگیزد، بهخصوص وقتی خیلی شاخدار باشد.
دروغهای روحانی
یکی از دروغهای روحانی در مورد صادرات نفت بود که ادعا کرد آمریکا نتوانسته و نخواهد توانست جلوی صادرات نفت را بگیرد و از روال فروش نفت اظهار خوشوقتی کرد و گفت: «برخی مشکلات جزیی وجود دارد که قابل حل بوده و بهزودی برطرف خواهد شد». در حالی که همه دنیا میدانند که صادرات نفت رژیم بیش از یک میلیون بشکه کاهش پیدا کرده و حرفهای یک عضو مجلس ارتجاع را هم عموم کسانی که این مسایل را دنبال میکنند، شنیدند که با چه وحشتی از این قضیه صحبت میکرد که جلوی صادرات نفت گرفته خواهد شد و این بودجهای که شما بر اساس صادرات یک میلیون بشکه در روز بستید، غیرواقعی و دروغ است و درخواست جلسهٔ غیرعلنی میکرد.
دروغ دیگر روحانی در مورد صادرات غیرنفتی است یعنی اینجا هم ادعای روحانی به کلی با واقعیت متفاوت است زیرا با نابودی تولیدات کشور در همهٔ زمینهها در تعارض است.
در زمینهٔ اشتغال نیز روحانیادعا کرد: «تعداد شاغلان ۲۰میلیون و ۶۰۰هزار نفر بود و طی سالهای گذشته در مجموع ۳میلیون و ۳۰۹هزار نفر به میزان اشتغال خالص افزوده شده است. این آمار نشان میدهد ما میتوانیم بیکاری را مهار کنیم».
در مورد قیمتها هم ادعا کرد که قیمتها در حال کنترل است که این نیز به کلی دروغ است و یک عضو دیگر مجلس همانگونه که از رسانهها منتشر شد میگفت: «قیمتها بر اساس دلار ۱۹هزار تومن هستند و این قیمت فعلی ارز صوری و غیرواقعی است و شاخصش هم این است که قیمت کالاها در حد زمانی که دلار به بالای ۱۹هزار تومن رسید، باقی مانده و پایین نیامده است. ادعاهای روحانی تنها نمک پاشیدن بر زخم مردم است. روزنامهٔ جهان صنعت روز بعد یعنی پنجشنبه ۱۳دی نوشت: «حقوق یک میلیون و ۲۰۰هزار تومانی کارگر ظرف ۱۰روز خرج میشود».
در مورد بحران آب هم روحانی یک مشت «بایددرمانی» مسخره و خندهدار تحویل مردم داد. مسأله این بود که همزمان با این حرفهای روحانی هزاران تن از هموطنان ما و کشاورزان اصفهان در حال تظاهرات و درگیری با نیروی انتظامی بودند و روحانی هیچ اشارهای به این موضوع و حتی یک دلجویی خشک و خالی از آنها هم نکرد.
روز پنجشنبه هم کشاورزان ورزنه به خیابانها ریختند و تظاهرات کردند و یکی از شعارهای آنان روحانی دروغگو بود که به شعار ثابت تظاهراتهایشان تبدیل شده است.
تبلیغات یا دروغ و فریب؟!
طبعا در هر نظامی تبلیغات و بزرگنمایی دستاوردهای مثبت دولت یک رسم است گرچه درست نیست اما به هر حال یک رسم است کما اینکه بزرگنمایی کارهای انجام شده دولت نیز یک حرفه حکومتی در همه جای جهان است، پس چرا روحانی اینهمه تحت فشار حرفهایش قرار میگیرد؟
علت خیلی ساده است: تبلیغات با دروغ و فریب تفاوت دارد!
سهشنبه هفتهٔ گذشته همین روحانی هنگام ارائهٔ لایحه بودجه با شیادی دست به فرار به جلو زد و در جلد اپوزیسیون ظاهر شد و حرفهایی کاملاً متناقض با حرفهای امروزش زد. از جمله به گرانفروشی دولت اعتراف کرد و خطاب به اعضای مجلس گفت: « ما خدمات را گران به مردم میدهیم. دولت خدمات را گران به مردم ارائه میکند. اگر شما میخواهید از گرانفروشی صحبت کنید، لطفاً نام دولت را هم در این لیست بگذارید»!
در یک نمونه دیگر وی پیشاپیش به فشارهای خردکنندهای که بودجهٔ سال آینده بر مردم تحمیل خواهد کرد، اعتراف کرد و سعی کرد آن را ناشی از آمریکا و تحریمهای آمریکا قلمداد کند. در حالی که روز چهارشنبه ۱۲دی از شکست آمریکا در فشار آوردن به رژیم صحبت میکرد.
خروج از تعادل
بنابراین بهنظر میرسد که روحانی در این دروغهای بیدنده و ترمز، کنترل حرفهایش از دست خودش هم خارج شده است.
نتیجهٔ این دروغگوییها، به اعتراف ایادی رژیم، نفرت بیشازپیش مردم است. یکی از اعضای مجلس به نام بهروز بنیادی چهارشنبه ۱۲دی در جلسهٔ علنی مجلس گفت:
«چرا فضای کشور مملو از نااطمینانی و هیچکس قادر به پیشبینی آینده کوتاهمدت نیست. سؤالی که هنوز هیچ پاسخی برای آن نیافتهایم تداوم افزایش و یا حداقل عدم کاهش قیمت در عین کاهش نسبی قیمت ارز است، دردآور آن که در این فشار اقتصادی افرادی شکمسیر برای این مردم تجویز نسخه شفابخش اشکنه و لنگ کرده و نمک بر زخم ناسور دل پردرد مردم میپاشند» که اشارهاش به ولایتی بود که چند وقت پیش گفته بود مردم باید از یمنیها یاد بگیرند که لنگ به کمر میبندند و نان خشک میخورند و مقاومت میکنند. که توفانی از خشم و نفرت در مردم ایجاد کرد که در شبکههای اجتماعی منعکس شد.
این حرفها چه مسألهای از رژیم حل میکند؟
روحانی از امیددرمانی و بایددرمانی اکنون به دروغدرمانی رسیده است!
رژیم بهعلت شدت وخامت اوضاع، چارهای جز پناهبردن به این حرفها ندارد. این حرفها هم مصرفش اساساً برای درون رژیم است، از آخوندهای قم و حوزه تا بسیجیها و نیروهای پایین رژیم که بهشدت در حال ریزش هستند.
در مورد وحشت و نگرانی آخوندهای قم، چند روز پیش علی لاریجانی ناچار شد حضوراً به قم نزد مراجع و آخوندهای دانهدرشت حوزه برود، تا آنها را بهاصطلاح توجیه کند. چرا که جامعهٔ مدرسین قم نامهای به سران سهقوه نوشته و از اوضاع اقتصادی، اجتماعی و شرایط انفجاری جامعه ابراز نگرانی کرده بودند. ولی جالب است که آنها هم بهخاطر همین شرایط انفجاری در نامهٔ خود ناچار شده بودند که از وضعیت اقتصادی بهطور متناقضی ابراز رضایت و خوشوقتی کرده و بنویسند:
«نگاهی به دستاوردهای عظیم انقلاب اسلامی نشان میدهد که این اهداف در برخی موارد تحقق صددرصدی داشته است و در برخی موارد نیز در آستانهٔ تحقق است».
به همین دوگانهگویی مفتضح، یکی از مهرههای خود رژیم مچ آنها را نیز گرفته و نوشته بود: «اگر اوضاع اینقدر خوب است، پس دیگر چرا نامهٔ هشدار و اعلام خطر نوشتهاید»؟!
بنبستی که خروجی متعارف ندارد
بنبستی که رژیم در آن گیر کرده و راهحلی برای هیچ مشکلی ندارد چنین تناقضاتی را به تمام سران و دستاندرکاران تحمیل میکند، چه روحانی، چه خود خامنهای و مدرسان حوزه قم.
ولی واقعیتهای سرسخت چیزی نیست که با این حرفها تغییر کند. واقعیت سرسخت جامعهٔ ایران این است که:
رژیم در حال سرنگونی است،
مردم آمادهٔ قیاماند
و همهٔ شرایط برای بزرگترین تحول تاریخ ایران مهیاست.
مواجهه با چنین پدیدهای هر دیکتاتور رو به سقوطی را به پرتوپلاگویی وامیدارد.
برای یکبار هم که شده باید اذعان کرد که: روحانی حق دارد اینگونه حرف بزند!
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar