مجاهد خلق علیاکبر کلاته میمری پس از سه دهه مجاهدت در صفوف ارتش آزادی برای سرنگونی دیکتاتوری آخوندی روز دوشنبه ۲۶فروردین ۹۸ در بیمارستانی در آلبانی درگذشت و به همرزمان صدیق و شهیدش پیوست.
علیاکبر در اول فروردین ۱۳۴۴ در خانوادهای زحمتکش در نصرآباد اسفراین بدنیا آمد و فرزند کار و زحمت بود. در نوجوانی به کارهایی چون قالی بافی و مکانیکی پرداخت.در سال ۶۳ به سربازی رفت و در جنگی که خمینی دجال بر ادامه آن اصرار داشت، به اسارت نیروهای عراقی در آمد.
در سال ۶۸ با شناختی که از آرمانها و مبارزه مجاهدین پیدا کرده بود برای آزادی مردم و میهنش از چنگال بدترین دشمن ایران و ایرانی به ارتش صلح و آزادی پیوست و از آن پس به گواهی همه یارانش پیوسته و با شور و اشتیاق به انجام مسئولیتها و وظایفش در یکانهای ارتش آزادیبخش همت گماشت. همرزمانش سختکوشی و تعهد او را میستودند و شیفته صمیمیت و روحیه رزمندهاش بودند.
یکی از فرازهای درخشان رزم علیاکبر مقابله با توطئههای رژیم در دوران پایداری در اشرف و سیرک کثیفی بود که با بیش از ۳۰۰بلندگو برای شکنجه مستمر روانی و زمینهسازی حملات وحشیانه بهراه انداخته بود.
رژیم آخوندی و اطلاعات بدنام آن که از پیوستن علیاکبر به ارتش آزادیبخش و مجاهدین گزیده بودند در سالهای پس از بحران جنگ در منطقه و اشغال عراق در سال ۱۳۸۲، بهطور مستمر این مجاهد صدیق را با بهکار گرفتن برخی اعضای خانوادهٔ او در داخل ایران تحت فشار میگذاشتند تا تسلیم شود. اما علیاکبر با ایستادگی بر پیمانش با خدا و خلق هر بار جنگ روانی دشمن را بر سر خودش خراب میکرد و از آزمایش خانواده سر فرازتر بیرون میآمد. این در حالی بود که اطلاعات آخوندها مانند تمام موارد مشابه در صورتیکه او از مبارزه دست برمیداشت حاضر بود وسایل آسایش و رفاه او را در نزد خانوادهاش در ایران تأمین کند. اما علیاکبر کسی نبود که به مبارزه برای نجات خلق، و عشق به مردم و ایران پشت کند و به همرزمانش خنجر بزند. او در نامهیی که در نشریه مجاهد شماره۷۴۸ مورخ ۱۰خرداد۱۳۸۴ در همین خصوص نوشت منتشر شد، میگوید: «بدین وسیله به کسانی که مرا میشناسند و با خانواده و فامیل من آشنایی دارند، اطلاع میدهم که اینجانب علیاکبر کلاته معمری، کسی را که آلت فعل و مزدبگیر وزارت اطلاعات آخوندی شود برادر خود نمیدانم و آنچه که مزدوران وزارت اطلاعات و خطدهندگان سفله و جنایتکار آن میگویند، در شأن و منزلت خودشان میباشد.
خانوادهام بهخوبی مرا میشناسند و میدانند که در راه خدا و راه مردم هرگز قدمی فروگذار نکرده و نمیکنم. من ۱۶سال است که افتخار رهروی راه مردم و راه سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران را داشتهام و از خداوند عز و جل مسئلت دارم که بیشازپیش مرا قرین نعمت خود نماید تا بتوانم رهروی مسئول و شایسته برای رهبریم خواهر مریم و برادر مسعود باشم و برای مردم قهرمان وطنم یک سرباز پیشتاز رهایی و آزادی باشم، آزادی که بهدست دژخیمان رژیم آخوندی و مزدوران وزارت اطلاعات آخوندی به زنجیر کشیده شده و هر روز در جای جای میهن عزیزم خواهران و برادران قهرمانم بههمراه کلمهٔ مقدس آزادی سربریده میشوند و خون پاکشان فدیه راه رهایی ملت قهرمان ایران میشود.
وزارت اطلاعات رژیم آخوندی بهجای تحت فشار قرار دادن خانوادهها و بهخدمتگرفتن عناصر زبون و صدور «امان نامه»! بهتر است عمامهٔ ولیفقیه خود ر ا سفت بچسبد و فکری بهحال بحرانهای لاعلاج خود کند.
امضاء: علیاکبر کلاته معمری -تاریخ: ۸۳/۱۲/۲۹»
در دوران پایداری در اشرف، مجاهد خلق علیاکبر کلاته در مقابله با حملات جنایتکارانه مزدوران به اشرف از جمله در ۶و۷مرداد۸۸، و ۱۹فروردین ۹۰ شرکت داشت و در سالهای پایداری در لیبرتی و پس از آن در برپا کردن اشرف ۳ در آلبانی همواره از افسران سخت کوش و مایهگذار پست مهندسی و تأسیسات بود.
در یک سال اخیر و بهخصوص در دورهیی که بیماریش شدت گرفته بود، روحیهٔ استوار و رزمنده و مقاوم داشت و تحسین همرزمانش را که از او مراقبت میکردند، برمیانگیخت.
این مجاهد صدیق که انقلاب درونی مجاهدین را تولد آرمانی جدیدی برایش بود، بهطور مستمر و تا آخرین لحظات زندگیش از آموزشهای ضداستثماری و یگانهساز آن، سرشار میشد و بر تعهداتش برای پیشبرد نبرد رهایی بخش علیه دیکتاتوری آخوندی تأکید میکرد.
او در نقشه مسیرش در خرداد ۹۷ و در شب قدر با تمسک به مولای متقیان علی(ع) و با دعا و آرزوی ثبات قدم در صفوف ارتش آزادی و نبرد سرنگونی مینویسد: «هر روز و هر ثانیه که میگذرد بر جنایات رژیم و به آمار کارتن خوابی و گورخوابی و کودکان بیسرپناه خیابانی افزوده میگردد. ولی با انقلاب خواهر مریم و تشکیلات پولادین حتماً و حتماً که خواهیم توانست و میتوانیم بر این عهد خود با خدا و خلق یعنی سرنگونی محتوم دستیابیم و سایه مهر تابان را بر ایران زمین بگسترانیم و صلح و آزادی را به ملت ستمدیده به ارمغان ببریم. تا مرهمی باشیم بر سرانگشتان خونچکان دخترکان کار و قالیباف و مرهمی بر دل پدرانی که برای لقمه نانی بر سر سفرهٔ عزیزان خود مجبور به فروش اعضای بدن خود میگردند».
خانم مریم رجوی با درود به روان پاک مجاهد خلق علیاکبر کلاته که با رزمی سی ساله۳۰ساله در صفوف ارتش آزادی، در برابر تمامی توطئهها و تهاجمات جنایتکارانه دشمن بهخصوص در دوران ۱۴ساله پایداری در اشرف و لیبرتی دلیرانه ایستاد، تأکید کرد: با تسلیت بهخاطر فقدان دریغ انگیز این مجاهد صدیق، یقین دارم که یاران و همرزمانش جای خالی او را با رزمی استوارتر پر خواهند کرد.
خوشا به سعادتش که سرفرازانه به عهد خود با خدا و مردم ایران وفا کرد.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar