خامنهای روز دوشنبه ۲۷فروردین ۹۸ در دیدار با جمعی از عوامل رژیم ضمن اشک تمساح ریختن برای سیلزدگان و مصائبی که خود او بر سرشان آورده، در وحشت از شرایط بهشدت بحرانی رژیم، به عوامل خود هشدار داد «مراقب» خودشان باشند چرا که شرایط همانند «جاده باریکی» است که «اطرافش پرتگاه» است و دشمنان در کمیناند.
این اظهارات با هر نگرشی و در هر چارچوبی که تحلیل شود احساس ناامنی که خامنهای برای نظامش در شرابط موجود دارد بارز است. این احساس ناامنی در سایر واکنشها و اقدامات رژیم نیز قابل رؤیت است. از جمله وارد کردن مزدوران حشدالشعبی و پذیرفتن پیامدها و آثار سیاسی اجتماعیای آن. این احساس ناامنی ناشی از شرایط ویژهیی است که در شروع سال جدید برای رژیم آخوندی رقم خورد.
آیا شرایط ویژهیی بر رژیم حاکم شده است؟
طی همین چند روزی که از سال جدید میگذرد، دو شوک عظیم و دو کلان ضربه خرد کننده و بهکلی بیسابقه بر رژیم وارد شده است:
- یکی سیل
- دیگری در لیست تروریستی قرار گرفتن سپاه.
آنچه که به این دو واقعه اهمیت مضاعف میدهد این است که: این دو واقعه در بستری از فروپاشی اقتصادی و تحریمهایی که مرتباً تشدید میشوند قرار دارند. در حالیکه نارضایتی و اعتراضات برآمده از این وضعیت بهطور روزمره ادامه دارند.
در عینحال باید در نظر داشت که این دو واقعه در تمام عمر رژیم به کلی بیسابقه بوده و یک تحول کیفی جدید را در همهٔ امور مربوط به رژیم رقم زده است.
از یک طرف سیلی در این ابعاد و با این گستردگی و این حجم از خسارات و ضایعات تاکنون سابقه نداشته که البته آثار و پیامدهای آن از این به بعد روشنتر خواهد شد. کما اینکه رحمانی فضلی گفته بود:
«تا الان ۳۰درصد کار انجام شده و ۷۰درصد کار از الان به بعد است.» وی همچنین گفته بود: «ابعاد واقعی خسارتها هنوز معلوم نیست چون خیلی جاها هنوز زیر آبند و هنوز هم در برخی نقاط با سیلهای جدید روبر هستیم».
حرف رحمانیفضلی این بود که پیامدهای سیل بدتر از خود سیل خواهند بود. شخص دیگری به اسم «قرجه طیار» عضو مجلس ارتجاع نیز هشدار داد:« سیل ما را هم با خود خواهد برد»!
شوک لیستگذاری سپاه
در میان عوامل فوقالذکر یاید در نظر داشت که لیستگذاری سپاه پاسداران نه تنها در رژیم سابقه ندارد بلکه در دنیا هم حداقل تاکنون بیسابقه بوده است. چرا که این برای اولین بار است که نیروی مسلح رسمی یک کشور توسط آمریکا در لیست تروریستی قرار میگیرد. بهویژه که موقعیت سپاه پاسداران در رژیم با موقعیت نیروی مسلح هیچ کشوری قابل مقایسه نیست و همچنانکه در خود رژیم هم اذعان میکنند این تنها تحریم سپاه نیست بلکه تحریم تمامیت رژیم است و تمام زمینهها را شامل میگردد (از زمینههای سیاسی گرفته تا پهنه اقتصادی و سایر عرصههای دیگر).
در بیسابقه بودن این لیستگذاری همین بس که درست یکروز پس از رسمیت یافتن قانونی لیستگذاری سپاه پاسداران در نهادهای رسمی آمریکا و اعلام آن در روز دوشنبه ۲۷فروردین ۹۸ بلافاصله شبکه اجتماعی اینستاگرام حسابهای بالاترین سرکردگان سپاه را مسدود کرد و آنگونه که از قرائن برمیآید این تازه ابتدای کار است و آنچه که منطقاً بهنظر میرسد اینکه: حلقهٔ محاصره و انزوای این رژیم در عرصههای مختلف روزبهروز تنگتر خواهد شد.
ویژگیهای مرحله جدید
اکنون باید دقت کرد که اگر یک تغییر دوران در عالم سیاست بهوقوع پیوسته، دوران یا مرحله جدید چه ویژگیهایی دارد؟
چرا که وقایع اخیر، معادلات رژیم را در تمامی زمینههای سیاسی، منطقهیی و فرا منطقهیی تغییر داده است. اما از آن مهمتر تغییر توازن قوا بین مردم و رژیم است که همین روزها نشانههای آن را در خشم و اعتراض مردم نسبت به تمام مقامات رژیم میتوان دید. آنچه که بهنظر میرسد این است که مردم قالبهای قبلی را شکستهاند!
برخورد قهرآمیز مردم با مقامات رژیم
مردم اکنون بهطور فیزیکی هم مهرههای رژیم را مورد حمله قرار میدهند، امری که در سالهای اخیر سابقه نداشته است. در این مورد یک عضو مجلس ارتجاع گفت: «منو راهی بیمارستان کردند» وی به لاریجانی گفت این وضعیت در انتظار تو هم هست!
اما فراتر از این یا آن رویداد در مورد این یا آن مهرهٔ رژیم، اظهارات اسماعیل نجار، رئیس مدیریت بحران رژیم، که در رسانهها هم منتشر شده است قابل تأمل است. او به مقامات رژیم اکیداً توصیه میکند که از سفر به مناطق سیلزده خودداری کنند چرا که قادر نیستند مسائل حفاظتی آنان را حل کنند. حالت تهاجمی مردم و حالت کاملا تدافعی رژیم گویای یک تغییر کیفی در تعادلقوا میان مردم و رژیم است. چیزی که در سالهای اخیر بهویژه پس از دهه ۶۰ سابقه نداشته و رژیم را بهشدت وحشتزده کرده است.
اکنون سؤال این است که آیا میتوان گفت که آوردن پاسداران غیرایرانی مانند حشدالشعبی و النجباء و گروه موسوم به فاطمیون هم در همین رابطه است؟
پاسخ این سؤال مثبت است: بله دقیقا!
بهویژه که در خبرها بود حسن نصرالله سرکردهٔ حزبالشیطان هم به مزدورانش فراخوان داده برای کمک به رژیم به ایران بروند. این نکته هم یک علامت دیگر از تغییر دوران است. در جریان قیام ۸۸و دیماه ۹۶ هم در بین مردم گفته میشد که مزدوران برونمرزی را مشاهده کردند. ولی رژیم آنرا تأیید نکرد ولی این بار خود رژیم است که اخبار حضور مزدوران را بهرغم اینکه میداند با چه خشم و تنفر اجتماعی مواجه میشود علناً از تلویزیون خود اعلام میکند. گرچه که رژیم سعی میکند به شکل مضحکی به آن وجهه کمک و امدادرسانی بدهد اما در عینحال ابایی ندارد از اینکه بهطور تلویحی نقش سرکوبگرانهٔ آنها را مورد تأیید قرار دهد. کما اینکه فلاحتپیشه میگوید ارزش معنوی حضور اینها خیلی بیشتر از نقش مادی آنهاست!
روشن است که مقصود این مهره جنایتکار رژیم از «ارزش مادی»، کمکهایی است که ادعا میکند این مزدوران آوردهاند و منظورش از ارزش معنوی نقشی است که این باندهای مزدور در سرکوب و ارعاب میتوانند ایفا کنند.
از طرف دیگر یکی دیگر از کار کردهای حضور این مزدوران جنایتکار روحیه دادن به پاسدارانی است که از لیستگذاری شدن سپاه بهشدت وحشت کرده و در معرض ریزش قرار گرفتهاند.
پیامدهای سیاسی وارد کردن مزدوران غیرایرانی به صحنه سیاسی اجتماعی ایران
در صحنه سیاسی، وارد کردن مزدوران غیرایرانی به جامعه ایران، تأیید دیگری بر ماهیت این رژیم بهعنوان پدرخواندهٔ تروریسم بینالمللی و سیاست صدور تروریسم رژیم است که تا لب گور هم از آن دست بر نمیدارد و بلکه بیشتر و بیشتر به آن میآویزد.
در صحنه داخل ایران هم درهٔ عمیق میان مردم و رژیم آخوندی را هر چه عمیقتر میکند. چیزی که در ادبیات خود رژیم هم با عباراتی مانند «بی اعتمادی مردم» یا «گسل اجتماعی بین مردم و نظام» از آن یاد میکنند. این وضعیت، افق جدیدی را پیش روی مردم و مقاومت آزادیستانشان و مشخصاً کانونهای شورشی باز میکند.
نمیتوان گفت خامنهای اینها را نمیداند اما نکته مهم و حساس در این وقایع آن است که دریابیم خامنهای اینک در نقطهای است که هیچ چاره دیگری جز آنچه که انجام میدهد ندارد! و این، آن نکته حساس و مهمی است که باید دریافت و از آن به واقعیتهای درون آشفته دیکتاتوری پی برد. امری که وظایف نوینی را پیش روی تمامی مردم ایران بهویژه جوانان شورشی و شوراهای مردمی قرار میدهد.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar