قرار دادن سپاه در لیست تروریستی، آثاری عمیق و زیر و رو کننده نه تنها بر رژیم و معادلات داخلی ایران دارد، بلکه بهعلت نقش این باند مسلح جنایتکار در صدور تروریسم و جنگافروزی به کشورهای منطقه، معادلات منطقهیی را هم به زیان رژیم قویاً تغییر میدهد. از همین رو این موضوع همچنان مورد بحث و تحلیل رسانهها و ناظران سیاسی بینالمللی قرار دارد.
ابعاد دخالتهای رژیم در منطقه و نقش سپاه
دخالتها و جنگافروزیها و صدور تروریسم رژیم در منطقه اساساً توسط سپاه انجام میشود.
سپاه طبق اساسنامه اش «نهادی است تحت فرماندهی عالی مقام رهبری»، و « از نظر سیاسی و عقیدتی تابع ولایت فقیه» است(مواد ۱و ۴۷). مقاومت ایران بارها تأکید کرده است سپاه پاسداران ابزار اصلی حفظ نظام ولایت فقیه و ارگان محوری اعمال قهر و سرکوب نظامی است.
دینامیسم و موتور محرک سپاه و روح حاکم برآن، صدور بنیادگرایی و تروریسم و جنگطلبی است که این خود مبتنی بر نظریه ولایت جهانشمول است. در همین راستا پروژه دستیابی به سلاح اتمی بهطور کامل توسط سپاه پیش برده شده است..
سپاه بهمثابه وزارتخارجه!
صادق خرازی گفته بود دوبال سیاست خارجی رژیم، وزارتخارجه و سپاه هستند که با هم کار میکنند.
رژیم تاکنون صدها میلیارد دلار از اموال مردم ایران را صرف جنگافروزیهای منطقهیی خودش کرده است. در هفته سوم فروردین ۹۸ وزیر خارجه آمریکا گفت رژیم سالانه یک میلیارد دلار صرف شبهنظامیانش در منطقه میکند که البته عدد واقعی، بسیار بیشتر است چرا که رژیم هرگز آمار حقیقی را اعلام نمیکند و بودجههای واقعی سپاه و ارگانهای تروریستی رژیم مخفی است ضمن اینکه بخشی از بودجههای وزارتخانههای رژیم هم صرف صدور تروریسم میشود.
بهعنوان نمونه یکی از کارشناسان مرکز بررسیهای الاهرام یک سال و نیم پیش گفت: در ۵سال گذشته، رژیم ۱۰۰میلیارد دلار در عراق و سوریه و یمن و لبنان خرج کرده است.
علت سرمایهگذاری رژیم روی تروریسم خارجی
رژیم آخوندها بهعلت ضدیت با مطالبات انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران و سرقت رهبری آن انقلاب با شیادی و دجالبازیهای خمینی از همان ابتدای رویکار آمدن تلاش کرد برای بقای خودش، به جای مردم به دو عامل دیگر تکیه کند:
- یکی سرکوب در داخل ایران
- دیگری جنگافروزی و صدور تروریسم و بنیادگرایی به خارج ایران
از ابتدای رویکار آمدن تاکنون، رژیم این هر دو کار را با استفاده از سپاه انجام میدهد و اساساً سپاه را برای همین تأسیس کرد.
تفاوت دیکتاتوری آخوندها با دیگر دیکتاتوریها
این رژیم با سایر رژیمهای دیکتاتوری یک تفاوت مهم دارد. در نظام ولایت فقیه، سپاه پاسداران نه فقط جزیی از رژیم بلکه تمامت رژیم است.
رژیم آخوندی را میتوان با حکومت هیتلر و رژیم نازی مقایسه کرد. مقایسهای که آقای استراوان استونسون نماینده برجسته سابق پارلمان اروپا بهخوبی در مقالهاش در یونایتدپرس اشاره کرده و گفته بود: «حکومت ترور هیتلر از مرزهای آلمان فراتر رفت و سریعاً مناطق وسیعی از اروپا و آفریقا را فرا گرفت. امروزه شباهتهای نازیها با آخوندها، تکان دهنده است».
البته نازیها با شعارهای خود در کشورهای دیگر اشغالگری و قتل و کشتار را پیش میبردند و رژیم آخوندی هم با شعارهای دروغین خود مانند مبارزه با استکبار و محور مقاومت و آزادی قدس و مبارزه با صهیونیزم و دفاع از حرم و مبارزه با داعش و امثالهم دست به جنگ و تجاوز و کشتار و اشغالگری میزند که البته اکنون نیز همگان میدانند این رژیم نه اسلام و نه ایران و نه شیعه و نه حرم ائمه و حضرت زینب علیها السلام و نه قدس هیچیک برایش مهم نیست بلکه فقط و فقط میخواهد حکومت خودش را حفظ کند.
چرا که پایه قدرت و حاکمیت آخوندها مبتنی بر سرکوب است که آن هم روی سپاه سوار است و چه برای سرکوب در داخل ایران و چه برای جنگ در خارج ایران، سپاه تکیهگاه و ستون اصلی بقای رژیم آخوندی است و اگر رژیم دست از جنگافروزی بردارد، قدرت رژیم و سپاه از بین میرود.
باید تأکید کرد یکی از پایههای مهم بقای رژیم،همین دست اندازیهایش در کشورهای دیگر منطقه است و از آن بهعنوان یک کارت و برگ برنده در مناسبات بینالمللیاش استفاده میکند.
ویژگی باجگیر رژیم
حضور رژیم در منطقه قابل تشبیه به یک لومپن چاقوکش و باجگیری است که با زور بر یک منطقه مسلط شده و با چاقوکشی و قتل از دیگران باج میگیرد. اصل و ریشه آخوندها و سپاه پاسداران از ابتدا هم همین بود و از روز اول هم همین نوع افراد را در کمیتهها و سپاه وارد کردند. و همان شیوه را تبدیل کردند به سیاست و استراتژی خودشان در رفتار با دنیا و سیاست مماشات هم در مقابل آن تسلیم شد. این فقط مقاومت ایران بود که در مقابل آن ایستاد و بهای سنگینی هم با ۱۲۰هزار شهید پرداخت تا به این نقطه رسید. سعید حجاریان در خاطرات خودش توضیح داده که چگونه از رذلترین افراد جامعه برای بازجویی استفاده میکرده است.
مثلاً وقتی در دهه ۶۰ رژیم میخواست به فرانسه بگوید مجاهدین نباید در فرانسه باشند، در لبنان فرانسویها را گروگان میگرفت یا در پاریس بمبگذاری میکرد تا در مقابل آن از فرانسه باج بگیرد که مجاهدین را اخراج کند. یا سفارت فرانسه و آمریکا را منفجر میکرد که باج بگیرد.
یک نمونه دیگر
آخوندها در مذاکرات اتمی با غرب از چه برگی استفاده میکردند که تمامیت پروژه اتمیاش را نابود نکند؟ میگفت عراق و سوریه دست من است و سر آنها معامله میکرد.
در صحبتهای خامنهای و همه سران رژیم مهمترین عامل قدرت و مهمترین برگ برنده آنها همین نفوذ و تسلط و اشغال کشورهای منطقه است، که شاخهای بهنام نیروی قدس برای این کار درست کردهاند ولی هر جا هم که لازم بود مثل سوریه و عراق و یمن و امثالهم کل سپاه وارد میشد.
اهمیت لیستگذاری شدن سپاه
اکنون همین سپاه پاسداران، (که تاکنون کشورهای غربی با اینکه از تمام عملکردهای رژیم خبر داشتند، اما بهعلت سیاست مماشات در مقابلش تسلیم میشدند و به آن باج میدادند) به یمن مقاومت چهل ساله مجاهدین و مردم ایران و به یمن قیام ها، در لیست تروریستی آمریکا قرار گرفته که یک کلان ضربه استراتژیک به ستون نگه دارنده رژیم است.
چرا رژیم مخارج سوریه و عراق و...را خرج مردم نمیکند تا از ضرب قیام کم کند؟
این سؤال شاید یکی از مهمترین پرسشهای این روزها باشد. در این مورد باید گفت: از قضا دقیقاً رژیم به این علت به صدور تروریسم و جنگافروزی در خارج روی میآورد که نمیخواهد به نیازهای مردم پاسخ بدهد زیرا با آن الگوی قرون وسطایی که از زندگی و جامعه دارد و تبلیغ میکند، نمیتوان کشور را به سمت توسعه و پیشرفت برد و لاجرم با این شیوهها انرژی کشور و جوانانش را هدر میدهد. درست به همان دلیل که خمینی ۸سال به جنگ آویخته بود و بر ادامهٔ جنگ اصرار میورزید...
کما اینکه میبینیم از خامنهای و روحانی گرفته تا علمالهدی و امام جمعههای خامنهای و مقامات سپاه در مقابل اعتراضات مردم که چرا اموال ما را در کشورهای دیگر خرج میکنید، صریحاً میگویند اگر در سوریه و عراق و لبنان و یمن و … نجنگیم مجبوریم در تهران و اصفهان و داخل ایران بجنگیم و باید با دشمن در داخل مرزهای خودمان بجنگیم.
با کدام دشمن؟ با مردم ایران و جوانان و کانونهای شورشی.
به همین علت است که اگر چنگالهای رژیم در منطقه یعنی همان سپاه پاسداران بریده شود، سپاه و رژیم ضعیف میشوند و برگهای منطقهای رژیم هم از دستش خارج میشود.
هرآنکس که این معادله را خوب متوجه نشود، تعجب میکند که رژیم چرا در همین روزهایی که سیل تقریباً تمامی مملکت را فراگرفته، ذرهای برای کمک به مردم خرج نمیکند، حتی کمکهای ساده!
بسیج بهاصطلاح ملیونی؟! و سپاه و ارتش برای کمک در چنین روزهایی است که به کمک سیلزدگان رفته و جلوی مسیرهای سیل، خاکریز ایجاد کنند، دیواره بتونی و گونی شن بگذارند تا بچههای هفت هشت ساله مردم مجبور نباشند کیسه شن ببرند و....
وارد کردن ماشینآلات مهندسی و قایق و نان و آب و غذا و دارو و مواد بهداشتی و... بخش دیگری از وظایفی است که میشد انجام داد اما اکنون از هیچکدام از این اقدامات اکنون خبری نیست.
همینجا اتفاقاً روشن میشود که رژیم ابداً نیتی برای مقابله با سیل ندارد چرا که در همین روزها در سوریه و یمن و عراق و لبنان میلیاردها دلار خرج میکند و به مزدورانش از قبیل حزبالله و گروههای مزدور یمنی و...
میدهد.
هزینههای چندین میلیاردها دلاری که رژیم برای پروژه اتمیاش کرده و باز هم میکند یا هزینههای میلیاردی که از سفره مردم برای درست کردن موشک و پناهگاههای موشکی و امثالهم میکند، برای چیست؟ دقیقاً به این دلیل که ماهیتاً نمیخواهد و نمیتواند این ثروت عظیم را خرج مردم و برآوردن نیازهای واقعی کشور مثلاً حفظ محیطزیست کند.
تاثیر لیستگذاری سپاه روی سپاه و حضورش در منطقه؟
این یک ضربه استراتژیک به بنیادهای رژیم است و رژیم را در تعادلقوای داخلی و منطقهای و بینالمللی بهشدت تضعیف میکند همانطور که یک چرخش مهم سیاسی است که مستقیماًً در وضعیت رژیم در منطقه تاثیر می گذارد
اکنون تحولات منطقه به این سمت میرود که رژیم باید سپاه و شبهنظامیانش را از منطقه جمع کند. حتی عناصر رژیم میگویند این لیستگذاری بهمعنی در لیست گذاشتن کل رژیم است که اهمیت موضوع را نشان میدهد و کل مناسبات رژیم در منطقه را که اساساً در دست سپاه است زیر ضرب میبرد. تاثیر در تعادلقوا و موضعگیریهای اروپاییها مانند بیانیه سه کشور فرانسه و آلمان و انگلیس حول موشکی رژیم و اظهارات ماکرون به روحانی که دست از آشوب در منطقه بردار! (بلافاصله پس از لیستگذاری سپاه) همینطور موضعگیری سخنگوی موگرینی که گفت اظهارنظری نمیکنم و ما هم تحریمهایی برقرار کردهایم! همگی در همین راستاست.
بنابراین هنگامی که اروپا هم ناگزیر است رابطهاش با رژیم را با تعادلقوای جدید کوک کند، کشورهای منطقه که دیگر جای خود دارند. کما اینکه عادل عبدالمهدی در تهران هنگامی که خامنهای گفت آمریکا باید از عراق برود، گفت ما وارد این درگیریها نمیشویم و با همه میخواهیم رابطه داشته باشیم! حرفی که بهشدت برای رژیم گزنده بود.
لیستگذاری نقطه چرخش تعادلقوای منطقهیی
علت اینکه رژیم با بکارگیری سپاه توانست در سوریه و عراق و لبنان و یمن و افغانستان پیشروی کند و در حقیقت این کشورها را اشغال کند این بود که آمریکا و غرب در مقابل رژیم سکوت و مماشات میکردند و باج و امتیاز میدادند. مثلاً در عراق دولت آمریکا در توافق و هماهنگی با رژیم دولت قبلی عراق را سرنگون کرد و همه قرارگاههای مجاهدین را هم بمباران کرد و به این ترتیب راه رژیم به عراق را باز کرد. در گام بعد در سال ۲۰۰۹ اوباما نیروهای آمریکایی را از عراق بدون حساب بیرون کشید و عراق را تحویل رژیم و مزدورانش داد. در لبنان بیش از سی سال است غربیها در حال مماشات با رژیم و حزبالله هستند. رژیم با این تمهیدات توانست در این منطقه پیشروی کند.
اکنون و با این لیستگذاری، آن سیاست شکستخورده و با سیاست دیگری جایگزین شده است. بنابراین تحولات سمت عکس میگیرد و راه رژیم بسته میشود. این روزها بارها رئیسجمهور آمریکا و وزیر خارجه و سایر مقاماتش تأکید کردهاند در این منطقه از جهان هر جا جنگ و ناامنی هست، دست رژیم ایران در کار است. روز شنبه ۲۴فروردین هم برایان هوک مسئول گروه اقدام ایران در وزارتخارجه آمریکا گفت خاورمیانه بدون ضعیف شدن سپاه پاسداران نمیتواند روی صلح و ثبات را ببیند. بنابراین خط و سیاست عوض شده است. کما اینکه در عراق هم برخی گروههای شبهنظامی دستساز سپاه پاسداران مانند عصائب و النجبا در لیست قرار گرفتهاند. در لبنان هم حزبالله در لیست تروریستی آمریکا قرار گرفته است، کما اینکه پمپئو هم به مقامات لبنان گفت ما دیگر این وضعیت حزبالله را تحمل نمیکنیم. برایان هوک نیز در پاسخ به سؤال خبرنگاری مبنی بر اینکه پس از این لیستگذاری آیا با سپاه هم مثل داعش برخورد میشود؟ جواب مثبت داد. جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا هم گفت که تفاوتی بین قاسم سلیمان و ابوبکر بغدادی وجود ندارد.
به این ترتیب آنچه که اکنون میتوان گفت اینکه: دوران یک «سیاست» تمام شد و دوران اعمال «سیاست جدیدی» آغاز شد که ۱۸۰درجه با قبلی متفاوت است و در نقطه کانونی این تغییر و تحولات، آن که که در مرکز توفان قرار گرفته، فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران است که اکنون نه پایگاهی در داخل دارد و نه حامی و پشتیبانی در خارج! و چوبهای زیر بغلش هم یکی یکی در حال فرو افتادن هستند! نقش اصلی در تغییر این سیاست را همان عاملی داشته است که سرنگونی رژیم آخوندی و خلاصی از شر دیکتاتوری مذهبی ولایت فقیه تنها در کف با کفایت آن است. یعنی مردم ایران و مقاومت سازمانیافته آنها.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar