fredag 12 april 2019

مبانی و پیامدهای لیست‌گذاری سپاه


سپاه پاسداران خامنه‌ای روز ۱۹فروردین ۱۳۹۸ وارد لیست تروریستی آمریکا شد.
این برای اولین بار در جهان است که بخشی از یک دولت حاکم رسماً وارد لیست تروریستی آمریکا می‌شود.
این لیست‌گذاری بسیار با تأخیر انجام شد چرا که این نهاد تروریستی سال‌های سال با اسم و رسم، اقدام به‌عملیات تروریستی مشخص می‌کرد و مسئولیت‌ اعمالش را هم به عهده می‌گرفت.

سپاه پاسداران در حاشیه امن سیاست مماشات 

سپاه پاسداران در تمامی این سال‌ها تنها در پناه سیاست مماشات کشورهای غربی توانسته بود اقدامات تروریستی خود را ادامه داده و ابعاد آنرا وسیع‌تر کند.
اعمال جنایتکارانه این نهاد رسمی دولتی هرگز مورد باز خواست و حتی حسابرسی کشورهای دیگر قرار نگرفت چرا که همزمان با عملیات تروریستی، هرگز صادرات نفت این رژیم و خرید‌های تسلیحاتی‌اش دچار نقصان نشد.
تا پیش از تغییر سیاست آمریکا در دو سال اخیر، این نهاد تروریستی پیوسته از یک حاشیه امن سیاسی برخودار بود و هیچ‌یک از عملیات جنایت‌کارانه‌اش که اسناد و مدارک جرم آنها موجود بود، به دادگاهی راه پیدا نمی‌کرد. آن‌چنان که حتی شکایات خانواده‌های قربانیان نیز به جای مطلوبی نمی‌رسید و حداکثر در مواردی معدود با پرداخت مقداری وجه نقد از محل مصادره برخی بنیادهای تروریستی رژیم که دیگر «شورش» را در می‌آوردند، حل و فصل می‌شد.

پشتوانه‌های استعماری تروریسم سپاه

در یک مورد به‌شدت عبرت‌انگیز، چند سال پیش قاضی لوئیس فری رئیس وقت پلیس فدرال آمریکا «اف.بی.آی» اعلام کرد مدارک کاملی مبنی بر نقش سپاه پاسداران در انفجار برجهای خوبر در سال ۱۳۷۵را به کاخ سفید تحویل داد اما مقامات دفتر ریاست‌جمهوری آمریکا آن مداراک را بلوکه کردند.

پایه‌های محکم لیست‌گذاری سپاه در لیست تروریستی 

لیست‌گذاری کردن سپاه پاسداران در فهرست گروه‌های تروریستی جدای از آن که عواقب خردکننده‌ای برای آخوندهای حاکم بر ایران دارد، از پایه‌هایی برخوردار است که چشم‌انداز خروج از آن را هم برای آخوندها غیرممکن می‌کند و این یکی از جدی‌ترین نکات نهفته در این لیست‌گذاری است.

لیستی که امکان خروج از آن برای آخوندها متصور نیست 

این نکته که آخوندها امکان خروج از این لیست با تکیه به ساز و کارهای قانونی را ندارند از آن‌رو مهم است که یادآور شویم به‌عنوان یک نمونه، مجاهدین خلق سال‌ها پیش از این و با بندوبست خامنه‌ای و رئیس‌جمهور به‌اصطلاح مدره‌اش خاتمی(در یک معامله آشکار استعماری - ارتجاعی با حاکمیت وقت آمریکا) به ناحق و به‌ شیوه‌ای غیرقانونی در لیست تروریستی گنجانده شدند.
مارتین ایندیک معاون وقت وزارت‌خارجه آمریکا (در دوران ریاست‌جمهوری بیل کلینتون) در همان اوایل لیست‌گذاری مجاهدین خلق (۱۳۷۷) به‌روشنی به آن بند و بست سیاسی با رژیم آخوندها برای تروریست نامیدن مجاهدین اذعان کرد.
آن لیست‌گذاری بعدها (سال ۲۰۰۹) مجدداً تکرار شد.تا این‌که سرانجام با پیگیریهای قانونی مجاهدین در محاکم رسمی آمریکا و اروپا، و هنگامی ملغی شد که تمامی دادگاههای اروپایی اتهام تروریستی را غیرمستند و غیرقابل انطباق بر مجاهدین خلق اعلام کردند، و هنگامی که عالی‌ترین محاکم آمریکایی نیز به نتایج مشابهی رسیده و به وزارت‌خارجه آن کشور دستور حذف نام مجاهدین از لیست مربوطه را دادند.
وزارت‌خارجه آمریکا تنها هنگامی مجاهدین را از لیست خود حذف کرد که ناگزیز از انجام آن شد وگرنه دادگاه فدرال آمریکا خود راساً و یکجانبه اقدام به حذف اسم مجاهدین از لیست مربوطه می‌کرد که البته عواقب سیاسی و حقوقی نامناسبی برای وزارت‌خارجه داشت و به پیروزی مجاهدین وزن مضاعفی می‌داد.

تفاوت‌های دو لیست‌گذاری

مجاهدین بدون وجود حتی یک سند موثق در لیست تروریستی گنجانده شده بودند ولی تا روز ۲۷تیرماه سال ۱۳۸۹(۱۳سال) طول کشید تا بتوانند در یک سلسله دعاوی صرفاً حقوقی و چالشهای قضایی، موفق به خروج از لیست شوند.
اکنون با توجه به کارنامه سیاه آخوندها در زمینه عملیات رسمی و پذیرفته شده تروریستی جهانی چنین چشم‌اندازی مطلقاً برای آخوندها قابل تصور نیست
بر خلاف آنچه که خامنه‌ای تبلیغ می‌کند، لیست‌گذاری سپاه پاسدارانش یک حرکت صرفاً سیاسی بدون پایه و مایه حقوقی نیست. صاحبان سیاست جدید آمریکا از همان بدو روی‌کار آمدن، دستگاه مناسب برای اجرایی کردن این لیست‌گذاری را طی کردند.

مقدمات لیست‌گذاری شدن سپاه 

روز ۲۱مهر ۱۳۹۶ ترامپ استراتژی جدید کشورش درباره رژیم آخوندها را اعلام کرد. او طی یک سخنرانی به نکاتی اشاره کرد که از این نظر حائز اهمیت است. وی ضمن برشمردن مهم‌ترین عملیات تروریستی انجام شده توسط سپاه پاسداران در خارج از ایران از جمله گفت:
«سیاست ما روی یک ارزیابی روشن از دیکتاتوری ایران، حمایتش از تروریسم و ادامه تجاوزات آن در خاورمیانه و در سراسر جهان است....(این رژیم) مرگ، نابودی و آشوب را در سراسر جهان گسترده است.
در شروع، در سال ۱۹۷۹، عوامل رژیم ایران به‌صورت غیرقانونی سفارت آمریکا در تهران را اشغال کردند و برای ۴۴۴روز که این بحران ادامه داشت ۶۰آمریکایی را گروگان گرفتند.
گروه تروریستی حزب‌الله که مورد حمایت ایران است دو بار سفارت ما در لبنان را بمب‌گذاری کرد که یکبار در سال ۱۹۸۳و مجدداً در سال ۱۹۸۴بود.
یک بمب‌گذاری دیگر مورد حمایت ایران، ۲۴۹آمریکایی را کشت. آنها سرباز و در آسایشگاههای خود در بیروت بودند که در سال ۱۹۸۳بود.
در سال ۱۹۹۶، رژیم دست به یک بمب‌گذاری دیگر خانه‌های سربازان آمریکایی در عربستان سعودی زد و با بیرحمی ۱۹آمریکایی را کشت.
عوامل ایران به عواملی که بعداً در بمب‌گذاری سفارتخانه‌های آمریکا در کنیا و تانزانیا توسط القاعده شرکت داشتند آموزش دادند و ۲سال بعد آنها ۲۲۴نفر را کشته و ۴۰۰۰تن دیگر را مجروح کردند.
این رژیم به‌دنبال حملات ۱۱سپتامبر به تروریستهای سطح بالا پناه داد که از جمله شامل پسر اسامه بن‌لادن می‌شد.
در عراق و افغانستان گروههایی که مورد حمایت ایران هستند صدها پرسنل نظامی آمریکا را کشته‌اند....
این رژیم کماکان حامی اصلی تروریسم است و به القاعده، طالبان، حزب‌الله، حماس و دیگر شبکه‌های تروریستی مساعدت می‌رساند».

چهار میخه کردن لیست‌گذاری 

ترامپ در همان سخنرانی به چند نکته دیگر نیز اشاره کرد و گفت:
« امروز من همچنین چند گام اساسی دولت خود برای پیشبرد این استراتژی را اعلام می‌کنم. اجرای استراتژی ما با اٍعمال تحریم‌های شدید علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که مدتهاست در انجام آن تأخیر شده است، شروع خواهد شد. سپاه پاسداران نیروی ترور شبه‌نظامی فاسد و شخصی ولی‌فقیه است. سپاه.... کمکهای مالی مذهبی بسیار زیادی را برای تأمین مالی جنگ و ترور در خارج از کشور در اختیار خود گرفته است. این شامل تسلیح دیکتاتور سوریه. و تجیهز شرکا و نیروهای نیابتی خود به موشک و سایر تسلیحات برای حمله به غیرنظامیان در منطقه و حتی طراحی جهت بمب‌گذاری در رستوران معروفی در واشنگتن می‌گردد.
من وزارت خزانه‌داری را مجاز می‌دارم که تمامیت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به‌خاطر حمایت از تروریسم تحت تحریم‌های بیشتری قرار دهد، و مقامات، مأموران و وابستگان آن را مورد تحریم قرار دهد».
همان روز وزارت خزانه‌داری آمریکا در یک بیانیه رسمی، سپاه پاسداران را تحت “اختیارات تروریسم” نامگذاری کرد و حامیان سپاه پاسداران و ارتش را تحت “اختیارات مقابله با تکثیر” هدف قرارداد.

پاسخ خامنه‌ای به مواضع جدید آمریکا در مهر ۹۶ 

متقابلاً همان روز خامنه‌ای با دست‌پاچگی تمام با انتشار بیانیه‌یی به اسم «بیانیه جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به سخنان رئیس جمهور آمریکا» که تمامی خبرگزاریهای رسمی آخوندی آن را منعکس کردند، در مقام پاسخگویی برآمد، اما مهم‌ترین نکته‌یی که در آن بیانیه به چشم می‌خورد این بود که مطلقاً به هیچ‌یک از مواردی که آمریکایی‌ها مطرح کرده بودند، هیچ اشاره‌یی نکرد و صرفاً به تکرار یک‌سری شعارهای کلیشه‌ای «دجالگرانه خمینی‌مآب» اکتفا کرد.
خامنه‌ای در آن بیانیه به‌نحو مضحکی به کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲توسط آمریکا اشاره کرد بدون این‌که به همدستی کاشانی و دیگر آخوندهای آن روزگار با عاملان کودتا اشاره کند! وی در آن بیانیه آن‌چنان «پز» ملی‌ای گرفته بود که پنداری وی از رهبران نیروهای ملی در آن روزگار بوده یا حداقل میراث‌خوار ملیون آن ماجراست! و نه از میراث‌داران کاشانی و فداییان اسلام و دیگر اراذل کودتاچی آن واقعه استعماری ارتجاعی!
خامنه‌ای همچنین در آن بیانیه، به شکل بی‌قافیه‌ای به جنگ‌داخلی‌ای که از سال ۶۰ برضد مردم و مقاومت ایران به‌راه انداخته اشاره کرد، (امری که از سوی قضاییه فرانسه و قاضی تریویدیک و محاکم دست‌اندر کار فرانسوی به‌عنوان مقاومت مشروع مردم ایران به‌رسمیت شناخته شد). اما مطلقاً و مطلقاً به هیچ‌یک از موارد جنایی مطرح شده از سوی ترامپ حتی اشاره‌یی هم نکرد!

چشم‌انداز‌های تیره 

اکنون و با توجه به آنچه که ظاهراً مبانی اصلی لیست‌گذاری سپاه پاسداران آخوندها است، می‌توان حدس زد که این لیست‌گذاری تنها و تنها یک خروجی متصور برای خامنه‌ای دارد و کار تنها به حکومت فعلی آمریکا محدود نخواهد شد. ضمن این‌که کار از محدوده سیاست و بند‌وبست‌های معمول در محدوده آن هم خارج شده و چشم‌اندازهای به‌شدت نگران‌کننده‌ای برای آخوندها پیدا کرده است.
چرا که این لیست‌گذاری روی پایه‌هایی چیده شده که حتی هنگامی که دولت اخیر آمریکا نیز دوره حاکمیتش به پایان برسد و حتی سیاست رسمی آمریکا نیز تغییر کند اما این لیست‌گذاری آن‌چنان پایه‌ریزی شده که لغو آن اساساً مستلزم تغییراتی در سیاست‌های آخوندها و پذیرش برخی الزامات مترتب بر آن است، امری که به زانو زدن رسمی آخوندها و تغییر عملی بسیاری سیاست‌های خارجی آنها نیاز دارد. تغییراتی که آخوندها را از درون و محتوای تروریستی خود «تهی» می‌ کند، امری که بعید بلکه محال است.
اکنون خامنه‌ای در کنار تمامی بحرانهایی که دارد، با یک بحران دیگر نیز دست‌بگریبان شد:
  • ماندن در لیست و پذیرش عواقب همه‌جانبه آن.
  • یا تلاش برای خروج از لیست و پذیرش الزامات آن.
پایان هر دو مسیر فوق البته همانی‌ است که خامنه‌ای و خیل آخوندها از تصور آنهم به‌شدت وحشت دارند.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar