fredag 19 april 2019

سراسیمه و هراسان از عواقب لیست‌گذاری و سیل


خامنه‌ای روز چهارشنبه ۲۶فروردین ۹۸ با سرکردگان ارتش تحت‌امر نظامش صحبت کرد و به موضوعات مختلفی از سیل تا لیست‌گذاری سپاه پرداخت. یک روز بعد هم روحانی در مراسم روز ارتش سخنرانی کرد و او نیز روی همین دو موضوع دست گذاشت.
چرا سران نظام تا این حد این روزها به لیست‌گذاری سپاه و به سیل می‌پردازند؟
چرا خامنه‌ای از مضطرب نبودن نیروهای مسلح و از برادری بین ارتش و سپاه صحبت می‌کند؟
چرا خامنه‌ای و روحانی این همه از کمک و امداد سپاه و بسیج و ارتش نسبت به سیل‌زدگان حرف می‌زنند؟ در حالی‌که خود می‌دانند چنین امری واقعیت ندارد!

خامنه‌ای، سیل و خشم مردم

خامنه‌ای در صحبت‌هایش اساساً به ۳موضوع پرداخت:

       یکم: سیل

دوم: اضطراب نیروهای نظامی رژیم

سوم: شقه و تشتت بین ارتش و سپاه

خامنه‌ای در مورد سیل گفت ارتش و سپاه به مردم سیل‌زده کمک کردند. ادعایی که روشن بود دروغ است و در واکنش به نفرت شدید اجتماعی نسبت به عامل اصلی سیل، یعنی سپاه چنین ادعایی‌ می‌کند. چرا که خشم سیل‌زدگان نسبت به کل نظام قابل پنهان کردن نیست. نمونه‌هایی مانند دشنام یا حمله مردم به پاسدار محسن رضایی یا نقدی و پاکپور و دیگر سران سپاه به هیچ شکلی قابل پنهان کردن نیست.

در همین مورد اعتراف برخی سران رژیم به‌شدت تنفر مردم نسبت به پاسداران را عموم رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی بازتاب داده‌اند.

نفراتی مانند پاسدار پاکپور به‌روشنی گفتند مردم مطلقاً اجازه نمی‌دهند نفرات رژیم به پلدختر وارد شوند همین شخص اذعان کرد که خودش هم به زحمت گریبانش را از دست مردم بیرون کشیده است.

یا رحمانی فضلی که از قول یکی از فرمانداران رژیم گفت مامورانش به وی توصیه کرده‌اند به مناطق سیل‌زده نرود چرا که معلوم نیست مردم خشمگین چه بلایی بر سر مقامات حکومتی می‌آورند؟!

یا در یک نمونه دیگر آخوند دژکام نماینده خامنه‌ای در شیراز که گفت: آن‌قدر از مردم فحش خورده‌ام که اعصابم بهم ریخته است!

و در یک نمونه دیگر اسماعیل نجار، رئیس مدیریت بحران رژیم با وحشت به مقامات رژیم توصیه کرد: از رفتن به مناطق سیل‌زده خودداری کنید، چرا که تأمین حفاظت شما در برابر مردم مقدور نیست!

در یک‌کلام تنفر عمومی مردم نسبت به رژیم و پاسدارانش فاز عوض کرد و مردم را در برابر پاسداران خامنه‌ای در موضع تهاجمی قرار داده است.

بنابراین خامنه‌ای و همچنین روحانی تلاش می‌کنند با وارونه‌گویی روی این فضای خطرناک خاک پاشیده و آن را دگرگون جلوه دهند.


هدف دیگر خامنه‌ای و روحانی

البته هدف دیگر خامنه‌ای و روحانی از این سخنرانی‌های «غلط‌انداز» روحیه دادن به بسیجی‌ها و پاسداران روحیه‌باخته‌اشان هم هست تا آنها راکه از خشم و نفرت مردم به‌شدت وحشت‌زده شده‌اند اندکی روحیه ببخشند!‌

ممکن است گفته شود که: سپاه در لیست قرار گرفته و این تنگناها و سختی‌ها ربطی به ارتش ندارد تا به آنها نیز روحیه تزریق شود. در این مورد باید گفت فرقی بین سپاه و تمامیت رژیم نیست.چرا که سپاه در واقع تمامیت رژیم ولایت‌فقیه است.

به همین علت است که روحانی در سخنرانی پنجشنبه‌اش به‌روشنی گفت: «این‌که دشمنان فکر می‌کنند سپاه پاسداران صرفاً بخشی از نیروهای مسلح ایران است، اشتباه می‌کنند!»


اهمیت نقش سپاه در دیکتاتوری ولایت فقیه

باید تأکید کرد که رژیم ولایت‌فقیه در اساس با تکیه به سپاه توانسته تعادل خود را تا این لحظه حفظ کند.

در مرامنامه سپاه ماده۲ به‌روشنی نوشته شده است: «مامویت سپاه مبارزه قانونی با جریانهایی هست که درصدد براندازی نظم هستند!»

به تمام بافت رژیم هم که دقت شود، روشن می‌گردد که همه جا این سپاه پاسداران است که حضور دارد و کیان این نظام را حفاظت و مراقبت می‌کند، از دولت روحانی گرفته، که یک قلم بسیاری از وزرا و مدیران کل آن پاسدار هستند، تا اقتصاد رژیم که اساساً در دست سپاه پاسداران است، تا دیگر نیروهای نظامی و انتظامی و تمامی مدیران و اساساً دستگاه مدیریتی و ساختار نظام.



ارتش هم مشمول قوانین حاکم بر همین نظام است


نیازی به گفتن ندارد که ارتش هم شامل همین قانون عام حاکم بر نظام دیکتاتوری آخوندی می‌گردد. به همین علت هم هست که با لیست‌گذاری سپاه پاسداران، ارتش تحت‌امر رژیم هم دچار اضطراب می‌گردد.

حتی صرفاً از بعد حقوقی هم که به قضیه نگاه شود، با لیست‌گذاری تروریستی سپاه هر ارگان رژیم هم که با سپاه رابطه‌ای داشته باشد، مشمول پیامدهای لیست‌گذاری می‌گردد.

به‌عنوان نمونه، بودجه سپاه توسط دولت روحانی تأمین می‌گردد.

کما این‌که وزارت‌خارجه رژیم هم اساس تبادلات سیاسی و تعاملش با دیگر کشورها را در رابطه‌ با سپاه تنظیم می‌کند.

تنفر بدنه ارتش از سپاه 


البته یک نکته مهم در رابطه با ارتش وجود دارد که نباید آن را از نظر دور داشت و آن این‌که:

به‌طور مشخص بین بدنه ارتش با سپاه یک گسست و حتی نفرت وجود دارد.

به‌ویژه‌ این‌که سپاه اساس امکانات رژیم را در دست گرفته و این موضوع روی اختلافات این دو نهاد تاثیر داشته و در مواردی کار به درگیری مسلحانه بین نیروهای دو طرف هم کشیده است.

و اگر خامنه‌ای از برادری بین ارتش و سپاه صحبت می‌کند تنها به یک علت است و آن این‌که:

شخص خامنه‌ای بیش از همه به شکاف و تنفر حاکم بر روابط این دو نهاد نظامی (در بدنه ارتش) اشراف داشته و با این حرف تلاش می‌کند بر این واقعیت سرپوش بگذارد.

به‌ویژه که خامنه‌ای این نکته را هم به‌خوبی می‌داند که اکنون بسیاری از ارتشی‌ها با لیست‌گذاری سپاه و اشراف به پیامدهای خطرناک آن، حساب خودشان را از رژیم و سپاه منفور پاسدارانش جدا خواهند کرد. به‌ویژه که آنها تجربه انقلاب ۵۷را نیز دارند و نمی‌خواهند سرنوشت خود را به یک نهاد منفور و مردمکش مانند سپاه پیوند بزنند که تداعی کنند ساواک در حافظه تاریخی مردم ایران است.

و این امری است که برای رژیم بسیار خطرناک است.

روحیه باختگی و تزلزل در بین نیروهای نظام 


روز اول فروردین۹۸، خامنه‌ای طی سخنرانی خود تأکید کرد: «باید بازدارندگی ایجاد کنیم. دشمن ببیند نمی‌تواند... به ما ضربه وارد کند!».

پیش از آن نیز خامنه‌ای نسبت به خطری که در سال ۹۸ در کمین نظام است هشدار داده بود که: «همه حواس‌شان را جمع کنند؛ ممکن است دشمن برای سال ۹۸نقشه کشیده باشد!» (۲۱آذر۹۷)

به گفته کارشناسان سیاسی، خامنه‌ای که تمامی راههای رو به آینده را مسدود می‌بیند، با خود حساب می‌کند اگر بتواند تا انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا سر کرده و سرنگون نشود، احتمال دارد رئیس‌جمهور فعلی آمریکا دور بعد انتخاب نشود؛ و شاید رئیس‌جمهور جدید مماشاتگر باشد!‌

یک کارشناس حکومتی می‌گوید: «به نظر می‌رسد سیاست خارجی نظام بر مبنای حفظ شرایط کنونی و سپری کردن دوران انتظار و آماده شدن برای دوران پسا ترامپ برنامه‌ریزی شده است!» (سعید خزایی-۲۶فروردین۹۸)

هشدارهای خامنه‌ای هم در این راستاست که مقداری اوضاع ملتهب درونی نظام را آروم کند تا این مدت را کج دار و مریز طی کند.

اما با وجود این هشدارهای خامنه‌ای، در همان آغاز سال ۹۸دو پتک سنگین بر سر نظام ولایت فرود آمد و تمامی معادلات آنرا برهم زد:

یکم: سیل ویرانگر که به‌گفته رحمانی فضلی پیامدهای جدی برای نظام دارد.

دوم: ورود سپاه پاسداران به لیست گروه‌های تروریستی وزارت‌خارجه آمریکا

پیامدهای این دو ضربه سنگین روحیه باختگی نفرات و بدنه نظام است و خروجی این روحیه باختگی هم تزلزل این نیروهاست.

بی‌جهت نیست که خامنه‌ای با وحشت به نیروهای وارفته‌اش گفت: «ظهور دشمنی‌ها نسبت به جمهوری اسلامی (امروز) بیشتر است... مراقب خودمان باشیم، مثل کسی که از یک جاده باریکی عبور می‌کند که اطرافش پرتگاه است!». (۲۶فروردین۹۸)

فاصله گرفتن از رژیم


به‌علت همین شرایط بحرانی است که عناصر رژیم تلاش می‌کنند از کشتی سوراخ شده نظام خارج شوند. چند روز پیش خبرگزاری مهر رژیم مصاحبه یک بسیجی‌ فیلمساز وزارت اطلاعات را منعکس کرده بود.

مأموریت این بسیجی اساساً ساخت فیلمهای مجعول علیه مجاهدین در کارزار شیطان‌سازی علیه دشمن برانداز نظام بود.

اما همین شخص ابتدا اعتراف کرد فیلمهایش (ماجرای نیمروز و...) را کسی باور نکرده است و به همین علت اکرانش هم کساد بوده و در ادامه توضیح می‌دهد که به من می‌گویند ««سفارشی‌ساز» وزارت اطلاعات»!

همین فیلمساز بسیجی به وضعیت بحرانی نیروهای رژیم هم اعتراف کرد و گفت: «این افراد (نفرات و باندهای رژیم) با یکدیگر دعوا می‌کنند و... دیگر چشم دیدن هم را ندارند و همه از یکدیگر بدشان می‌آید!»

بعد نتیجه این وضعیت و بریدگی خودش را توضیح داد و گفت: «دیگر از این فضا دل‌زده شدم» و من دیگه نه فیلم سیاسی می‌سازم و از اینها (رژیم) هم جدا می‌شم!

باید در نظر گرفت که این قبیل موارد هنگامی که بازتاب رسانه‌یی پیدا می‌کنند نشان‌دهنده یک «جریان بریدگی» هستند و نه صرفاً یک تک نمود!‌

جریانی که اکنون و با لیست‌گذاری سپاه شدت گرفته است. بی‌جهت نیست که خامنه‌ای در ۵رشته هشدارهای ماه‌های اخیرش از ۱۹بهمن ۹۷ تاکنون به نیروهای رژیم گفته و می‌گوید و مستمراًً تکرار می‌کند که: «نترسید، مایوس نشوید، از دشمن وحشت نکنید...»

روز چهارشنبه ۲۸فروردین هم که بحث از «اضطراب در نیروهای مسلح» کرد، دقیقاً به ادامه همین وضعیت نابسامان روحی در نیروهایش نظر داشت.

یک موقعیت سرفصلی


اکنون باید در نظر داشت که این وقایع و خبرها نخستین نمودها و پیامدهای بسیار گسترده لیست‌گذاری تروریستی است.

واقعه‌یی روحیه شکن که در کنار این سیل ویرانگر و نامردمی‌های پاسداران و کل رژیم می‌رود تا به یک وضعیت جدید و کیفاً متفاوت با قبل بالغ گردد.

به همین علت باید منتظر پیامدهای بسا بیشتری هم در این زمینه بود چرا که اکنون با یک تغییر فاز در تحولات سیاسی کشور روبه‌رو هستیم که راه به یک تغییر سرفصلی می‌برد، فصلی که خامنه‌ای به‌شدت از آن وحشت داشته و از سال گذشته نیز در تب و لرز آن، به ماتم نشسته بود.

سرفصلی که می‌تواند برای مردم ما آغاز یک شادی تاریخی و همگانی باشد: فصلی بدون دیکتاتوری و بدون حکومت آخوندی.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar