lördag 20 april 2019

لیست‌گذاری سپاه و تشدید شکاف سیاسی در رژیم


از روز ۱۹فروردین ۹۸ که نام سپاه پاسداران در لیست گروه‌های تروریستی وزارت امور خارجهٔ آمریکا قرار گرفت تا امروز واکنش‌ها در درون نظام حاکی از شدت این ضربه بر تمامیت نظام است. این واکنش‌ها ابتدا رنگ و مضمون حمایت از سپاه با نمایش «من هم پاسدار هستم» داشت؛ اما یکی دو روز بعد، آثار واقعی این کلان ضربه به‌صورت تشدید جنگ و دعوای درونی و تعمیق شکاف به‌ویژه در رابطه با سپاه، شروع به ظاهر شدن کرد. ابتدا بسیاری عوامل رژیم تلاش کردند با تغییر اسم و عکس پروفایل‌شان در شبکه‌های اجتماعی، و انکار پاسدار بودن خود! خود را از آثار مقدماتی ضربه دور کنند و در گام بعد عوارض ضربه در رأس سیاسی حاکمیت بروز پیدا کرد.
تلاش‌های خامنه‌ای برای نشان‌دادن حمایت ارتش از سپاه البته خود نشان‌دهنده شکافی است که در این زمینه وجود دارد.

واقعیت چیست؟ 

ابتدا باید دید مضمون اظهارات خامنه‌ای در دیدار با سرکردگان ارتش چه بود؟
خامنه‌ای دو نکته را در دیدار با سرکردگان ارتش اظهار داشت:
  • یکی اعتراف به مضطرب بودن نیروهای مسلح البته با این بیان که دشمنان می‌خواهند نیروهای مسلح را مضطرب نشان بدهند. روشن است که منظور از نیروهای مسلح، سپاه و ارتش است. علت اضطراب سپاه هم البته روشن است، ضمن این‌که اضطراب و نگرانی ارتش هم گویای این واقعیت است که در لیست رفتن سپاه که به‌معنی تحریم کلیت رژیم است، دامن ارتش را هم می‌گیرد.
  • نکتهٔ دیگر سخنان خامنه‌ای، نگرانی وی از بروز شکاف بین ارتش و سپاه و تعمیق آن است.
  •  

شکاف یا نمایش وحدت؟ 

این روزها البته فضای سیاسی تبلیغ شده از طرف حکومت اساساً مبتنی بر وحدت بین این دو ارگان است اما این، تنها سطح قضایاست.
چرا که اتفاقاً همین نمایشهای وحدت باسمه‌ای، گویای واقعیتی است که رژیم می‌خواهد با آنها روی آن سرپوش بگذارد و گرنه چه نیازی به این نمایشها بود؟
چرا قبل از لیست‌گذاری این قبیل نمایش‌ها و تبلیغات آنهم در چنین ابعادی وجود نداشت؟
کما این‌که این جملهٔ خامنه‌ای که به ارتشی‌ها گفت: «شما و سپاه دست اتحادتان از هم جدا نشود!» بیانگر نگرانی عمیق او از شکاف بین نیروهای مسلح است. خامنه‌ای به‌خوبی می‌داند که در بین ارتشیها نفرت عمیقی از سپاه وجود دارد. چرا که هم در بعد سازمانی و هم در بعد پرسنل، به‌دلیل امکانات، حقوق و مزایای تبعیض‌آمیز بسیار فاحش بین ارتشیها و متناظران آنها در سپاه، یک تنفر عمومی در ارتش نسبت به پاسداران وجود دارد.
اکنون که سپاه در لیست قرار گرفته و کلان ضربه‌ای اساسی به آن وارد شده است، این بغضها و زخمها سرباز می‌کنند. به‌خصوص که ارتش یک توجیه هم در این زمینه دارد و آن این است که در مواری که سپاه به‌علت لیست‌گذاری دستش بسته است، ارتش می‌تواند جای آنرا پر کند.
نکته دیگر این‌که افتضاحات پاسداران دست ارتش و مخالفان سپاه را در این رابطه پر کرده و می‌کند.

افتضاحات سپاه چیست؟ 

افتضاحات سپاه پاسداران البته سر دراز دارد اما جدید‌ترین نمونه آن اعترافات اخیر پاسدار سعید قاسمی است که به‌قول «حکومتی‌ها» شوک سنگینی به نظام وارد کرده است.
و باز هم به‌قول «حکومتی‌ها» چنان اظهاراتی دست دشمنان نظام را علیه سپاه و رژیم برای هر گونه اقدام باز کرده است.
اکنون باند مخالف سپاه و مشخصاً باند روحانی علناً در رسانه‌ها سؤال می‌کنند چگونه است که پاسداری هم‌چون سعید قاسمی و امثالهم‌ چنان حاشیه امنی دارند که می‌توانند این قبیل نکات حساس را به‌راحتی اعلام کرده و امنیت کل نظام را به خطر بیندازند و کسی هم کاری به آنها نداشته باشد؟ در حالی که افراد غیر سپاهی برای اظهاراتی بسا کمتر از این مجازات می‌شوند!
کما این‌که زیبا کلام در جنگ و دعوای باندی با پاسدار قاسمی قبل از این‌که شخص سعید قاسمی را مورد هدف قرار دهد سپاه و دست ولی‌فقیه را که پشت اوست، نشان داد!
زیباکلام گفت:
« سعید قاسمی سال‌هاست که از پشت سرِ نیزه‌ای که در دست دارند، هرتوهینی که دلشان بخواهند به دیگران می‌کنند. اگر روزی آن‌قدر مرام و شهامت پیدا کردند که از پشت سر نیزه‌شان بیرون بیایند، لیاقت پاسخ‌دهی پیدا خواهند کرد».
این‌گونه سخن گفتن با یک سرکردهٔ سپاه که سرکردهٔ لباس شخصیهای خامنه‌ای نیز می‌باشد، خود نشان‌دهنده تعادل‌قوای درونی رژیم است که تا چه انداز به زیان سپاه تغییر کرده است. و این تازه از نتایج سحر است، باش تا صبح دولتش بدمد!

حریم امن سپاه در داخل حاکمیت فرو می‌ریزد؟ 

روشن است که این روند در ادامه به تاخت و تازه‌ای سپاه در زمینه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی گسترش می‌یابد. کما این‌که فلاحت‌پیشه رئیس کمیسیون امنیت مجلس رژیم هم خواستار محدود شدن نقش سپاه در امور سیاسی شده است.
این در حالی است که سیاست خارجی رژیم به‌خصوص در مسائل حساس، اساساً به دست سپاه پاسداران و مشخصاً نیروی تروریستی قدس بوده و می‌باشد و وزارت‌خارجه اساساً در آن امکان ورود نداشته و ندارد. واقعیتی که در جریان آوردن و بردن بشار اسد به تهران توسط قاسم سلیمانی و استعفای ظریف از پرده بیرون افتاد.

نقش سپاه در سیل و تضعیف موقعیت سپاه؟ 

از سوی دیگر جریان سیل و نقش سپاه در زمینه‌سازی آن و دریغ کمک از سیل‌زدگان هم می‌تواند به‌عنوان یک عامل دیگر در تضعیف موقعیت سپاه نقش داشته باشد.
کما این‌که درون ژیم این سؤال مطرح است چرا هنگامی‌که بحث مقصران این سیل به میان می‌آید تنها پای وزارتخانه‌ها و نهادهای حکومتی وسط کشیده می‌شود؟
چرا دستگاه تبلیغاتی رژیم از نقش سپاه پاسداران که عامل درجه یک در این جریان بوده، حرفی نمی‌زند؟
کما این‌که روحانی نیز که قبلاً از دولت با تفنگ و بی‌تفنگ صحبت کرده بود، در جریان سیل بدون نام‌بردن از سپاه، نقش پاسداران را در ایجاد سیل در استان گلستان (با کشیدن خط آهن آق قلا این چه برون) زیر سؤال برد و مورد تمسخر قرار داد!
در این زمینه می‌توان به مخالفت خوانیهای عناصر باند روحانی در مجلس ارتجاع علیه طرح پاسدار سلیمانی سرکرده نیروی تروریستی قدس برای مستقر کردن مزدوران برون‌مرزی رژیم از قبیل حشدالشعبی عراق و یا گروه موسوم به فاطمیون که از اتباع افغانستان تشکیل شده است در خوزستان نام برد. ۲تن از اعضای باند روحانی در مجلس ارتجاع در توئیتهای خود آوردن این مزدوران به داخل خاک ایران را خلاف قانون اساسی رژیم دانستند و سپاه پاسداران را به‌خاطر این اقدام بدون کسب تکلیف از مجلس به زیر سؤال بردند.

چشم‌انداز این تحولات سیاسی 

بی‌تردید در روزهای آینده بیش‌از‌پیش شاهد این‌گونه حملات به سپاه پاسداران از طرف باند روحانی خواهیم بود و آنها این موقعیت را برای خارج کردن اهرمهای مالی و اقتصادی از چنگ سپاه از دست نخواهند داد.
از سوی دیگر طبعاً سپاه با چنگ و دندان به مقابله برخواهد‌خاست و این چشم‌اندازی جز تعمیق شقه و شکاف بیشتر در رژیم نخواهد داشت!
امری که به هرحال و با هر میزان تلفات از دو سو، به نفع مردم و در راستای فراهم کردن شرایط بیش‌از‌پیش مناسب برای قیام خلق است.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar