torsdag 27 december 2018

بحرانهای رژیم در آینه بودجه

سخن روز
روحانی هنگام سخنرانی خود در مجلس درباره لایحه بودجه‌ای که تقدیم کره بود،‌ عواملی را که دست به دست هم داده تا به‌قول خودش رژیم را به وضعیت فعلی رسانده، در ۴عامل خلاصه کرد. اگر ‌چه سایر مهره‌ها و رسانه‌های رژیم عوامل دیگری غیر از آنچه که روحانی برشمرد را برجسته کرده‌اند اما هر کدام از این ۴بحران به تنهایی برای این‌که رژیم را به لبهٔ پرتگاه نابودی ببرد کافی است.

هیبت بحرانها! 

آن ۴عاملی که روحانی اشاره کرد؛
عامل اول تحریم‌ها بود: به‌رغم این‌که وی قبلاً گفته بود تحریمها هیچ اثری نداشته و نخواهد داشت اما در همان سخنرانی سه‌شنبه ۴بهمن ۹۷ در مجلس صراحتاً گفت: «بی‌تردید تحریم و فشار بر زندگی مردم تاثیر خواهد گذاشت و همچنین بر رشد و توسعه کشور».
عامل دوم ساختار غلط اقتصادی بود. منظور از ساختار غلط اقتصادی، فساد گسترده و نهادینه شده در سراسر رژیم است که بخش عظیمی از بودجه را به اعتراف اسحاق جهانگیری به کام خود می‌کشد.
عامل سوم را روحانی جنگ روانی و تبلیغاتی ذکر کرد. معنی جنگ روانی و تبلیغاتی در فرهنگ رژیم، نارضایتی عموم مردم و شرایط انفجاری جامعه است.
عامل چهارم را روحانی، روابط خارجی رژیم ذکر کرد که در واقع منظور انزوای منطقه‌ای و بین‌المللی رژیم است.

مهم‌ترین عامل کدام است؟ 

هر کدام اینها بسیار مهم است، اما روحانی سعی می‌کند عامل اصلی را در میان اینها و با حرفهای ضدونقیضی که می‌زند از نظر بپوشاند و تازه خیلی از بحرانهای دیگر را روحانی عمداً مورد اشاره قرار نداد؛ کما این‌که روزنامه جهان صنعت روی مسأله نفت و فروش نفت دست گذاشت و نوشت: «پیش‌بینی می‌شود دورنمای تیره و تاری در انتظار بازار نفت است و علاوه بر تحریم‌ها که بر درآمدهای نفتی ایران تاثیر می‌گذارد کاهش قیمت نفت هم عرصه را برای ایران تنگ‌تر می‌کند»‌.
چرا که اساس بودجه ۹۸ بر درآمد نفت با این پیش‌فرض بنا شده بود که رژیم روزانه ۱.۵میلیون بشکه نفت صادر کند(از قرار هر بشکه ۵۴دلار) در حالی که اکنون روشن شده هر دو ارزیابی کاملاً خطا و غیرواقعی است!
اکنون اعلام شده:
اولاً در حال حاضر رژیم تنها ۱میلیون بشکه نفت می‌تواند صادر کند و روند صادرات نفت یک سیر نزولی با شیب تند را نشان می‌دهد.
ثانیاً ۵۴دلار برای هر بشکه نیز با توجه به نوسانات قیمت نفت کاملاً مبتنی بر حدس و گمان است. ثالثاً حتی اگر رژیم بتواند نفت خود را به فروش برساند به‌علت شرایط تحریم قادر نیست پول آن یا مابه‌ازای دلاری آن را دریافت کند و بیشتر معاملات رژیم به‌صورت پایاپای و نفت در برابر غذاست.

بحران اصلی قیام نیست!؟

بحران اصلی همان است که روحانی از آن به‌عنوان وضعیت روانی جامعه یا جنگ روانی و تبلیغاتی یاد کرد و گفت که از دیماه سال ۹۶ شروع شد و تصریح کرد که «انتظارات مردم می‌تواند بسیار تاثیر‌گذار باشد برای شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور».
روحانی با شیادی می‌خواهد این عامل اصلی و محوری را که همه عوامل دیگر حول آن شکل می‌گیرد و فعال می‌شود را مینی‌میزه کند یا لااقل در کنار سایر عوامل جا بدهد، در حالی که خودش در تاریخ ۶شهریورماه گذشته طی سخنرانی در مجلس گفت «همه چیز روال عادی و طبیعی خودش را طی می‌کرد اما یک‌مرتبه در ٥دی ٩٦ همه چیز تغییر کرد». و تأکید کرد: «هر کس تاریخ دیگری بدهد، آدرس غلط به مردم داده است. ۵دیماه سال ۹۶ بود که مردم ناگهان دیدند عده‌ای در خیابان آمدند و شعار می‌دهند. شعارها کم‌کم به شعارهای هنجارشکنانه تبدیل شد».
این، یعنی اعتراف صریح به این‌که آن عاملی که تعادل را در درون و بیرون رژیم چرخاند و تغییر داد، قیام دیماه بود که هم‌چنان ادامه دارد و علت سراسیمگی و وحشت رژیم هم همین است. یعنی جنگ مردم با این رژیم که تا قبل از قیام دیماه مخفی بود، اما از آن سرفصل به بعد علنی شده و توده‌های وسیع مردم، از کارگران و کشاورزان تا معلمان و دانشجویان شعار می‌دهند: «دشمن ما همین جاست، دروغ می‌گن آمریکاست»! یا شعار می‌دهند «پشت به دشمن، و رو به میهن»!

راه‌کارهای حکومتی برای تخفیف بحران 

روحانی در سخنرانی سه‌شنبه ۴دی ۹۷ در مجلس گفت در این بودجه پیش‌بینی شده که دولت حقوق شاغلین و بازنشسته‌ها را ۲۰درصد افزایش دهد.
حتی درون رژیم هم کسی این نکته را جدی نمی‌گیرد که افزایش ۲۰درصدی حقوقها می‌تواند دردی از دردهای مردم را دوا کند و فضای انفجاری جامعه را کاهش دهد. زیرا در همین سال جاری، ریال یعنی پول رسمی کشور چهارپنجم ارزش و قدرت خرید خود را از دست داد. یعنی اگر دیروز با ۲۰ یا ۲۵تومن می‌شد کالایی را خرید، امروز برای همان کالا باید ۱۰۰تومن پرداخت کرد. و حالا روحانی مدعی است که با افزایش ۲۰درصد حقوق کارگران و کارکنان می‌خواهد آن را جبران کند؟ این حرف، تنها نمک پاشیدن بر زخم مردم است.

نمودهای سرآسیمگی رژیم چیست؟

چرا رژیم تا این حد سرآسیمه و وحشت‌زده است؟
در شرایط فعلی سرآسیمگی را در تمام موضع‌گیری‌ها و وجنات رژیم می‌توان دید. مثلا در روابط خارجی همگان مشاهده کردند که رژیم با اخراج سفیر و دیپلمات تروریستش از آلبانی چه میزان سرآسیمه شد.
در روابط خارجی هم تنها به‌عنوان نمونه: با اعلام خروج نیروهای آمریکایی از سوریه یا با آمدن ناوگان آمریکا به خلیج‌فارس همگان شاهد هستند که رژیم تا چه حد دچار دست‌پاچگی شده است! رژیم در وضعیتی است که حتی از حادثهٔ اتوبوس و قربانی شدن چند دانشجو به‌شدت وحشت کرده و سعی می‌کند با داستان‌پردازی‌های مسخره مانند سکته راننده و... خشم و نفرت مردم را از روی خودش به طرف دیگری منحرف کند!
همه اینها گویای چیست؟ در همین حرفهای اخیر آخوند خاتمی همگان دیدند که آخوندها چگونه از فضای مجازی ابراز وحشت می‌کنند. احمد خاتمی گفت: «فضای مجازی اصطلاحا می‌گویند مجازی ولی از فضای حقیقی هم حقیقتی‌تر است! این حرف چه معنی‌ای می‌دهد؟ یعنی در اغتشاشات دیماه سال گذشته فضای مجازی بود که مدیریت می‌کرد. در قضیه مشکلات اقتصادی و ارز و امثال این‌ها یکی از مسئولان به صراحت در مجلس گفت که فضای مجازی این قصه را هدایت می‌کند».
بعد هم گفت: «ببینید آقاجان! حرف ما این است فضای مجازی آری، اما فضای مجازی که مدیریتش دست نظام باشد، نه مدیریتش دست دشمنان نظام». و درباره جو اجتماعی که در فضای مجازی منعکس می‌شود گفت: «اصول‌گرا و اصلاح‌طلب و اینها نداره هر کسی که مربوط به نظام هست مورد هتاکی اینها قرار می‌گیره» که منظورش خامنه‌ای است.
خلاصه این‌که در چنین فضایی که به‌قول جهانگیری شرایط کشور مثل یک اتاق پر از گاز است که تنها منتظر یک جرقه است، خوب می‌توان درک کرد که چرا رژیم این اندازه هراسان و سراسیمه است چرا که سقوط و نابودی خودش را به چشم می‌بیند.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar