torsdag 13 december 2018

شرایط کنونی و تناقض در سراپای نظام


یک تناقض فاحش در رأس نظام به چشم می‌خورد. علت این تناقض فاحش در رژیم، که حتی تا مواضع سران حکومتی آخوندی پیشروی کرده است چیست؟
علت چیست که یک طرف می‌گوید وضعیت نه تنها عادی است، بلکه بهتر و مطلوب‌تر از پیش است اما همان‌ موقع طرف دیگر با وحشت‌زدگی تمام درباره سرنوشت نظام هشدار می‌دهد؟ آیا خود این ضدونقیض‌گویی عمدی نیست؟
چرا رژیم یک سیاست تبلیغاتی واحد در پیش نمی‌گیرد؟
و پرسش نهایی: بالاخره واقعیت در ورای این تبلیغات و هشدارها چیست؟

یک رژیم سراپا متناقض 

این که تناقض از سر و روی رژیم می‌بارد، این که در رأس نظام، تناقض روشن بین حرفها و مواضع روحانی و خامنه‌ای وجود دارد، این که در هر دو باند هم این تناقض را می‌توان دید، این‌که در حرفهای هر یک از اینها هم تناقض موج می‌زند، مثلاً در حرفهای خود روحانی و در حرفهای خود خامنه‌ای، همگی اجزای یک واقعیت غیرقابل انکار هستند.
نکتهٔ قابل‌ توجه دیگر در این زمینه حرفهایی است که روحانی پس از پایان نشست سران سه‌قوه بر زبان آورد. نشستی که علی‌القاعده برای یکسان‌سازی مواضع و ایجاد وحدت بین بخش‌های مختلف نظام تشکیل شده بود!

درجه اهمیت این تناقض؟ 

اهمیت این تناقض‌گویی‌ها درست پس از آن جلسه در این واقعیت نهفته است که نشان می‌دهد این حرفها، تنها «حرف» و «سخن» خود روحانی نیست بلکه سرریز شدن واقعیت و محتوای متناقض کل این نظام است، نظامی که خامنه‌ای هم رأس و عمود خیمه‌اش است!
نکته دیگر این که: جلسه سران یک جلسهٔ ‌ اضطراری بود و روحانی گفت که چند جلسه دیگر هم در این هفته می‌گذارند بدون این‌که بگوید راجع به چه موضوعی؟ همه اینها نشان می‌دهند که سران نظام، خطر را خیلی جدی و خیلی فوری احساس کرده‌اند.
نکته‌ای که ممکن است مجهول جلوه کند این است که پس چرا خامنه‌ای بلافاصله به صحنه آمد و نه تنها رو در روی عادی جلوه دادن شرایط از جانب روحانی، بلکه حتی متناقض با حرفهای قبلی خودش، حرف زد؟

علل تناقض‌بافی 
علت این‌همه «آشفتگی و گیج‌سری» به همان شرایط فوق‌العاده‌ای برمی‌گردد که سرکردگان نظام را به این‌همه جلسه گذاشتن‌های پشت‌سر هم واداشته است.
عللی مانند:
  • اعتراف به ریزش نیروهایشان: «برخی عناصر انقلابی از راه برگشتند و انقلاب ریزش‌هایی داشته؛ در صدر اسلام هم همین‌طور بوده است».
  • یا ترس از چشم‌اندازهای آینده وقتی که خامنه‌ای با ابراز وحشت از این‌که در سال ۹۸ ممکن است اتفاقاتی بیفتد، می‌گوید: «این‌که آمریکایی‌ها گفتند در سال ۹۷ چنین و چنان می‌کنیم، ممکن است فریب باشد؛ ممکن است در سال ۹۷ جنجال بکنند و نقشه را برای سال ۹۸ کشیده باشند. همه، حواسشان را جمع کنند. آمریکا دشمن خبیثی است که دستش با صهیونیستها و مرتجعین منطقه در یک کاسه است. ما باید بیدار باشیم».
  • یا علتی مانند آنچه که خامنه‌ای اضافه کرد:‌ «توصیه‌ٔ من به همه‌ٔ جوانها و مجموعه‌های گوناگون و جریانهای سیاسی این است که مراقب باشند به دشمن پهلو ندهند و میدان را برای دشمن آماده نکنند».
در حالی که خود خامنه‌ای قبلاً گفته بود جنگ نمی‌شود و اینک معلوم می‌شود که منظورش جنگ خارجی نیست، بلکه قیام است و شرایط انفجاری جامعه!
  • کما این‌که رحمانی فضلی هم می‌گوید:‌ «باید مردم را آگاه و برای مواجهه مطمئن با شرایط مختلف آماده کنیم و نگاه آنها را عمق ببخشیم و اقدامات و عملیات روانی دشمن علیه مردم را خنثی کنیم».

علل ضعف رژیم در اتخاذ یک سیاست تبلیغاتی متمرکز؟

اکنون باید پرسید چرا رژیم نمی‌تواند روی یک سیاست تبلیغاتی متمرکز شود و همان را پیش ببرد؟ آیا این تبلیغات متناقض بیشتر باعث سردرگمی نیروهای خودشان نمی‌شود؟
پاسخ البته برمی‌گردد به عمق بن‌بستی که رژیم با آن روبه‌روست. رژیم از هر راهی که بخواهد برود تناقض از جای دیگری بیرون می‌زند.
اما حرفها و ادعاهای روحانی در عمق خودش ناشی از نهایت وحشت‌زدگی اوست. خود او در امیددرمانی این را توضیح داده است.

پشت‌پرده تناقض‌گویی‌ها 

برای درک بهتر پشت‌پرده این تناقض‌گویی‌ها باید در نظر داشت که مسأله بقای رژیم، دغدغهٔ اصلی تمامی باندهای رژیم و سرکردگانشان است. وقتی آشنا می‌گوید:
«ما بیشتر از تحول، به ثبات نیاز داریم، شوک‌هایی که به کشور وارد شده، از شوک دیماه پارسال تا شوک ترامپ و شوک تحریم و شوک سوریه و مسأله سعودی، فکر می‌کنم رئیس‌جمهور را به این جمع‌بندی رسانده که بقا از ارتقاء و ثبات از تحول، مهم‌تر است» یعنی دارد اعتراف می‌کند به این‌که نظامشان در آستانهٔ پایان است.
جنتی هم روز چهارشنبه ۲۱آذر ۹۷ گفت: «با این همه مسائل غم‌انگیز، نظام هنوز پابرجاست».

حرف آخری که نمی‌خواهند بیان کنند 

همهٔ این حرفها در یک نقطه به هم می‌رسند از انواع حرفهای روحانی و خامنه‌ای و کارشناسان و مهره‌های رژیم و رسانه‌های هر دو باند و آن همان حرفی است که یکی از کارشناسان رژیم به نام فیاض زاهد اخیراً گفته است:‌
«اتفاقی در حال افتادن است؛ صدای به هم پیوستگی اعتراضات به گوش می‌رسد. اگر تصمیمات جدی در حوزه اقتصاد گرفته نشود، عواقب بسیار سختی در انتظار خواهد بود... به شما می‌گویم این امواج به هم خواهند پیوست و مطالبات بسیار توفنده‌ای را شکل خواهند داد. نظام سیاسی به‌دلیل ناکارآمدی در حوزه عمل اقتصادی و فشار بین‌المللی، دو اتفاق را شاهد خواهد بود؛ یا از درون فرومی‌پاشد یا در برابر فشار خارجی زانو می‌زند».

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar