söndag 30 december 2018

‌وصيتنامه معروف لنين : استالين براي دبيركلي حزب مناسب نيست و رهنمودهایی انقلابی برای حفظ حزب و رسیدن به سوسیالیسم


‌وصيتنامه معروف لنين : استالين براي دبيركلي حزب مناسب نيست و رهنمودهایی انقلابی برای حفظ حزب و رسیدن به سوسیالیسم
لنين رهبرانقلاب اكتبر سال 1917 و بنيادگذار اتحادجماهير شوروي سوسياليستي و طراح فرضيه مكمل ماركسيسم، معروف به «لنينيسم» وصيتنامه خود را كه به همسرش «كروپسكايا» ديكته كرده بود 29 دسامبر سال 1922 به پايان برد و امضاء كرد كه سند تاريخي مهمي است.
كار تنظيم، ديكته كردن و اصلاح دوباره و سه باره اين وصيتنامه كه قرار بود در كنگره دوازدهم حزب كمونيست (آوريل 1923) مطرح شود يك هفته (22 تا 29 دسامبر)طول كشيده بود. لنين يك ماه پيش از برگزاري اين كنگره در دهم مارس 1923 دچار سكته مغزي شد و از كار افتاد و همسرش براي پيشگيري از هرگونه تفرقه در كادر رهبري كشور، وصيتنامه را در يك صندوق گذارد و قفل زد و پس از فوت لنين آن را براي طرح در كنگره سيزدهم به چند تن از گردانندگان آن داد و از آنان قول گرفت كه مفاد آن علني نشود.
 لنين در اين وصيتنامه خواسته بود كه شمار اعضاي كميته مركزي حزب افزايش يابد و حتي به يكصد تن برسد تا تصميم گيري منحصر به چند نفر نباشد كه خطرناك است. در اين كميته بايد از اصطكاك افراد جلوگيري شود. بايد از ايجاد شكاف و انشعاب در حزب پيشگيري گردد . بايد حرفهاي رفيق تروتسكي را، دست كم شنيد. تصميمات مربوط به برنامه ريزي ها بايد به تصويب مجلس مقننه در آيد و قانون شود تا از دستبرد تفسير در امان باشد. اگر ثبات در حزب برهم خورد افول ما حتمي است. به نظر من روابط استالين و تروتسكي بايد بهبود يابد كه نسبت مستقيم با ثبات حزب و در نتيجه دولت و كشور دارد. اختلاف نظر اين دو تن نبايد به انشعاب در حزب بيانجامد. رفيق استالين به عنوان دبيركل حزب (اگر در اين سمت باشد) اختيارات زياد به دست مي آورد كه من مطمئن نيستم بتواند از عهده انها بر آيد. من به توان فراوان رفيق تروتسكي ترديد ندارم ،ولي اوهم نبايد وقت خود را در كارهاي جانبي تلف كند. رفيق تروتسكي توانمندترين عضو در كميته مركزي حزب است. من نگران آن هستم كه اختلافهاي اين دو رفيق به انشعاب در حزب و تضعيف آن بينجامد. بوخارين و پياتاكف در ميان چهره هاي تازه، افرادي قابل و توانمند هستند. 
در اين وصيتنامه همچنين آمده بود: رفيق استالين مردي خشن و گستاخ است. تا اينجا زياد بد نيست ولي با اين خصلت ها ، قابل تحمل به عنوان دبير كل حزب نخواهد بود و رفقا بايد به اين موضوع توجه داشته باشند. رفقا بايد برداشتن او را از دبير كلي و انتخاب فردي ديگر را براي اين سمت مورد توجه قرار دهند. ما بايد افراد مستعد ديگري را براي احراز مقامات حزبي و اداري آموزش دهيم. ما در پنج سال گذشته در جهاني پر از دشمن، موفق شديم طبقه كارگر و كشاورز را به جايگاه خود برسانيم . ما ضمن بكار گيري ماشين اداري بازمانده از نظام سابق به اين پيروزي ها رسيده ايم كه با بهبود مديريت ، پيشرفتهاي ما بسيار چشمگيرتر خواهد بود. ماشين اداري يك جامعه بايد خوب كار كند تا پيشرفت حاصل شود. ما بايد عده بيشتري كارگر و كشاورز با استعداد را وارد كميته مركزي حزب كنيم تا خون تازه اي وارد شريانها شود. بايد شديدا مراقبت كنيد كه فرصت طلبان وارد صفوف شما نشوند كه از درون متلاشي خواهيد شد. شورا ها (ساويت ها) بايد از نظر دور نباشند تا اعضاي آنها به تدريج به صورت طبقه خاصه درنيايند و دست به افاده و استثمار ديگران نزنند و اگر در اين زمينه كوتاهي كنيد؛ پيش از اين كه به سوسياليسم كامل برسيد ، اين بنا ويران و نظام نابود خواهد شد و .... لنين در دو ـ سه مورد با اشاره و كنايه به جانشينان خود هشدار داده است كه فراموش نكنند فرضيه ماركس را در كشوري پياده مي كنند كه يكپارچگي فرهنگي و آمادگي لازم را نداشته و با كوچكترين غفلت، همه مساعي نقش بر آب خواهد شد.
«تاريخ» نشان داد كه به وصيت هاي لنين نه تنها توجه نشد بلكه عكس آن صورت گرفت؛ استالين تا پايان عمر ( مارس 1953 ) دبيركل حزب و رهبر شوروي بود، تروتسكي را اخراج و تبعيد و بعدا ترور كرد و هركس را كه لنين نام برده بود و تمجيد كرده بود به گوشه اي راند و ... و بدين سان بود که پيش بيني لنين كه همانا فروپاشي نظام شوروي بود به تحقق پيوست.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar