måndag 17 december 2018

ابهام در سرنوشت FATF یا ابهام در تصمیم نظام؟


دو هفته پیش مجلس ارتجاع در پی یک جنگ و جدال طولانی، لایحهٔ مبارزه با پولشویی یا cft را تصویب کرد و با انجام بعضی اصلاحات مورد نظر شورای نگهبان آن را به مجمع تشخیص مصلحت نظام فرستاد، اما این مجمع بعد از دو هفته روز شنبه ۲۴ آذر ۹۷به ریاست آخوند جنتی تشکیل جلسه داد و آن را برای اصلاح یک بند دوباره به مجلس فرستاد.
معنی این اقدام مجمع تشخیص چیست؟
آیا این شروع دور جدیدی از کشمکش و مشاجره در رژیم است؟
چرا این قضیه این قدر پیچ خورده و تبدیل به یک بحران در رژیم شده است؟
و بالاخره رژیم یا به عبارت دیگر ولی‌فقیه چه خطی در این رابطه دارد و می‌خواهد تصویب شود یا نه؟

اشکالی که مجمع تشخیص گرفته چیست؟ 

به گفتهٴ‌محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام "ماده یک این لایحه درباره منشأ جرم است که از مجلس خواهند خواست در مصوبه خود تجدید نظر داشته باشد و آن را پس بگیرد. چرا که مغایر با سیاست‌های اقتصاد مقاومتی است.
پاسدار محسن رضایی روز شنبه۲۴ آذر همچنین گفت "هیئت عالی نظارت، ایرادی به مصوبه مجلس در لایحه اصلاح قانون مبارزه با پولشویی گرفته بود و مجلس آن را نپذیرفته بود، لذا بررسی کرد و مجدداً در جلسه مصوب کرد که مجلس باید این ماده را اصلاح کند".
اما به‌نظر می‌رسد این یک بهانه است و مجمع تشخیص به این و سیله‌این جنازه را روی دست مجلس هم‌چنان باقی گذاشته است!

علت و مضمون اعتراض علی مطهری 

علی مطهری نایب‌رئیس مجلس ارتجاع در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری حکومتی ایسنا گذاشته، گفته است:
این لایحه برای داوری میان نظر مجلس و نظر شورای نگهبان به مجمع ارسال شده بود، اما مجمع به جای آن که داوری کند و به نفع یکی از دو طرف رأی بدهد، برای اصلاح به مجلس فرستاد.
مطهری خاطرنشان کرد که «این اقدام فراتر از اختیارات مجمع در اصل ۱۱۲ قانون اساسی و تأسیس یک اختیار جدید برای این مجمع و به‌رسمیت شناختن آن به‌عنوان شورای نگهبان دوم است.
این رویه بدون تغییر قانون اساسی امکان اجرا شدن ندارد... مجلس باید برای این بدعت آشکار که کیان مجلس را تهدید می‌کند، تدبیر نماید».
اما این تنها موضوع مناقشه نیست. جلسهٔ دیروز در غیاب رئیس مجمع، آخوند شاهرودی که به‌شدت بیمار و بستری است و در غیاب آخوند موحدی کرمانی، که در غیاب شاهرودی ریاست را به عهده می‌گرفت، آخوند جنتی ریاست را به عهده داشت و محسن رضایی او را به‌عنوان نایب رئیس مجمع معرفی کرد در حالی که آخوند انصاری خاطرنشان می‌کند که بر اساس حکم خامنه‌ای مجمع تنها رئیس و دبیر دارد و نایب رئیس ندارد.
بنابراین، این گمان وجود دارد که ریاست جنتی هدفدار بوده چرا که آخوند جنتی از مخالفان دو آتشهٔ FATF است.

سرگردانی و بی‌خاصیتی خامنه‌ای 

اکنون پرسش اصلی این است که بالاخره خط ولی‌فقیه در رابطه با این موضوع چیست؟ و او می‌خواهد لوایح مربوط به FATF تصویب بشود یا نشود؟
طبعا ابهامی که در مورد FATF وجود دارد و این جنگ و جدال شدیدی که بر سر آن جریان دارد که هر نهادی این توپ را به زمین نهاد دیگر می‌اندازد در واقع انعکاس ضعف و بی‌تصمیمی ولی‌فقیه است و هر دو طرف موافقت یا مخالفت خود را به خامنه‌ای مستند می‌کنند و همین باعث شده تا دعوای دو طرف در این مورد هر روز بیش از روز پیش شدت بگیرد.
از یک طرف در خود مجمع (مثل مجلس) بر سر FATF دو دستگی وجود دارد. از یک طرف محمد صدر از اعضای مجمع می‌گوید «تصویب نشدن FATF می‌تواند مقدمات فروپاشی اقتصادی رژیم را فراهم کند زیرا فشار اقتصادی وحشتناکی به مردم وارد می‌شود که به هیچ‌وجه قابل مقایسه با دوران جنگ نیست»
از طرف دیگر سایت دولت بهار وابسته به باند احمدی‌نژاد که او هم جزو این مجمع است می‌نویسد:‌ «از شواهد و قراین چنین برمی‌آید که مجمع تشخیص برای تصویب لوایح FATF به‌شدت تحت فشار داخلی و خارجی است. دیروز در غیاب آیت‌الله شاهرودی، آیت‌الله جنتی رئیس مجمع بود. حال باید دید پس از برجام، داغ ننگ تصویب لوایح استعماری بر پیشانی چه کسانی خواهد خورد!».
خامنه‌ای در این میان سرگردان است و قدرت آن را ندارد که این تضاد را به یک طرف حل کند.

دانشجویان بسیجی هم فهمیده‌اند آقایشان خاصیتی ندارد! 

البته واقعیتی که در این میان هر چه بیشتر عیان می‌شود ضعف و بیچارگی خامنه‌ای به‌عنوان ولی‌فقیه نظام است. در همین رابطه کیهان خامنه‌ای «به تنزل پلکانی سخنان رهبری» اشاره کرده است. «تنزل پلکانی سخنان رهبری» عبارتی است که در نامه‌ هشدار طلاب و دانشجویان بسیجی به رئیس‌ و اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام نسبت به آسیب‌های پیوستن به FATF آمده است. آنها در این نامه نوشته‌اند:
«آخرین و مهم‌ترین موضوع، بدعتی است که برخی آقایان با شاگردی در محضر برخی قدمای انقلابی! (که احتمالاً منظور رفسنجانی است) یاد گرفته‌اند و آن «تنزل پلکانی سخنان رهبری» است. در این بدعت خطرناک با «سؤالات بنی اسرائیلی» در خلوت و جلوت از رهبری و علم به محذورات ایشان (اشاره به ضعف مفرط خامنه‌ای که قادر نیست یک حرف صریح بزند) که اقتضای شأن تربیتی و پدری و در یک کلام ولایتی ایشان است، قصد تحمیل تصمیمات را دارند».
منظور و معنا خیلی روشن است؛ این‌که هر باند سعی می‌کند تمایل و خواسته خودش را به خامنه‌ای تحمیل بکند. خامنه‌ای هم که نمی‌تواند تصمیم بگیرد، آن را روی میز مجلس و شورای نگهبان و مجمع تشخیص انداخته و ماحصل آن همین اوضاع بلبشو و درهم‌ ریخته و تعمیق بحران درونی رژیم است.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar