روزنامهٔ وال استریت ژورنال در شمارهٔ شنبه ۱۷فروردین خود خبر داد: آمریکا قصد دارد سپاه پاسداران را بهعنوان گروه خارجی تروریستی نامگذاری کند. والاستریت که این خبر را به نقل از یک مقام دولت آمریکا منتشر کرده، خاطرنشان میکند که این اقدام بهطور گستردهای فشار آمریکا علیه حکومت تهران را افزایش خواهد داد. دولت آمریکا پیش از این برخی از اعضا و نهادهای وابسته به سپاه، مانند نیروی تروریستی قدس را تحریم کرده بود.
این خبر بازتاب گستردهای در جهان داشت و رسانهها آن را بهعنوان اولین نمونهیی که بخشی از یک دولت خارجی بهطور رسمی بهعنوان نهاد تروریستی نامگذاری میشود، مورد بحث قرار دادند. این تصمیم که پس از ماهها بحث در دولت آمریکا اتخاذ شده، رژیم را نیز دچار تلاطم کرده است.
اهمیت لیستگذاری سپاه پاسداران
لیستگذاری سپاه پاسداران از دو نظر اهمیت خاص دارد
اول اینکه عموم رسانهها چنین لیستگذاریای را «اقدامی نادر و بیسابقه» میدانند زیرا برای اولین بار است که «بخشی از یک دولت خارجی بهطور رسمی بهعنوان نهاد تروریستی نامگذاری میشود».
اما عنصر پایهایتر (که البته بیربط به موضوع اول نیست) این است که سپاه پاسداران بسیار فراتر از یک ارگان رسمی، اهرم اصلی نگه دارنده رژیم است.
بنا به تجربه ثابت شده که حیات دیکتاتوری حاکم بر ایران، به دو عنصر «سرکوب» و «صدور تروریسم» وابسته است.
این دو پایه هم توسط سپاه پاسداران عملی و اجرایی میگردد. به همین علت لیستگذاری سپاه در لیست وزارتخارجه آمریکا یا FTO اینچنین اهمیت یافته است.
تصمیم به این لیستگذاری، حرکتی است که هم پیامدهای سیاسی دارد و هم پیامدهای عملی و اقتصادی مشخص.
از آنجا که تمام ساختوبافت رژیم، بهخصوص در زمینههای اقتصادی و امنیتی با سپاه در هم تنیده است، در نتیجه این لیستگذاری موانع بسیار زیادی در رابطه با تمامیت رژیم ایجاد میکند.
رسانههای بینالمللی روز شنبه ۱۷فروددین نوشتند: «بر اساس این لیستگذاری، شرکتها و افراد از ارائه هر گونه حمایت یا منابع از قبیل خدمات مالی، تجهیزات آموزشی، مشاوره تخصصی، تسلیحات یا حمل و نقل، به یکی از شرکت های تحت کنترل سپاه و یا مقامات سپاه پاسداران منع میشوند».
با اینهمه باید یادآور شد: با اینکه وجه اقتصادی این لیستگذاری علیه سپاه و تمامیت رژیم بسیار گسترده است، اما وجه سیاسی آن بسا فراتر از وجه اقتصادی آن است.
ارگانی که در لیست وزارتخارجه آمریکا قرار میگیرد، برقراری هرگونه ارتباطی با آن دستخوش یک دگرگونی اساسی میگردد.
البته پیش از این هم مقامات آمریکایی در مواضع رسمی خود از سپاه بهعنوان یک اهرم تروریستی نام میبردند، اما بین اطلاق لفظ تروریست به موجودیتی تا هنگامی که آن موجودیت رسماً وارد لیست تروریستی میگردد آنهم در لیست رسمی سازمانهای تروریستی خارجی وزارتخارجه آمریکا! بسیار تفاوت وجود دارد.
کارشناسان نیز روی عواقب عمیق همین وجه از لیستگذاری دست میگذارند. برای نمونه بلازاکیس، استاد «انستیتوی مطالعات بینالمللی میدلبری» در این رابطه گفت: «پیامدهای آتی چنین تصمیمی بسیار عمیق خواهد بود».
چگونه چنین تصمیمی گرفته شد؟
تصمیم به این لیستگذاری یک اقدام ناگهانی نبود، لیستگذاری کل سپاه یک جهش بعد از مجموعهیی مواضع و اقدامات دیگر و به بیانی، حاصل تمامی اقدامات پیشین آمریکا برضد رژیم است.
اینکه لیستگذاری سپاه یک اقدام ناگهانی نبوده را میتوان با نگاهی به اتفاقات سیاسی پیشین دریافت.
- تیرماه ۱۳۹۶ اکثریت نمایندگان سنای آمریکا به طرحی رأی موافق دادند که در آن تأکید شده بود نه تنها سپاه قدس، بلکه کل سپاه پاسداران مسئول "اقدامهای بیثبات کننده" ایران و "حمایت از تروریسم بینالمللی" است.
- در ۱۱مرداد ۹۶ رئیسجمهور آمریکا قانون «کاتسا» را امضا کرد (مادر تحریمها علیه رژیم) و نیروی قدس سپاه در لیست تروریستی قرار گرفت.
- در اردیبهشت ۹۷ آمریکا رسماً از برجام خارج شد.
- در مرداد ۹۷ نخستین دور تحریمها که با برجام معلق شده بود، برگشت.
- در ۱۳ آبان تمامی تحریمها برگشت، از جمله تحریمهای نفتی و بانکی.
- در بهمن ۹۷ کنفرانس ورشو برگزار شد که بهگفته کارشناسان سیاسی بزرگترین ائتلاف جهانی علیه رژیم طی ۴۰سال گذشته بوده است.
رئیسجمهور آمریکا در پیام نوروزی خود «سپاه را نیرویی متخاصم خواند که مردم ایران را سرکوب کرده و اموال آنها را برای حمایت از تروریسم در خارج از مرزها به تاراج میبرد».
طی تمام این مدت نیز، زنجیرهیی از تحریمهای وزارت خزانهداری برضد اعضا و فرماندهان سپاه اعلام شد و به اجرا در آمد.
هفته پیش نیز سناتور تد کروز اعلام کرد وزارتخارجه آمریکا برای اولین بار اسنادی را علنی کرده است که نشان میدهد رژیم مسئول قتل ۶۰۰آمریکایی در عراق است.
تمامی این تحولات (که هر کدام بسیار مهم بودند) نهایتاً به تصمیم برای لیستگذاری منجر شد.
اقدامی دیرهنگام!
واقعیت این است که این اقدام و این حرکت کیفی، با تأخیر زیاد انجام شد. چرا که سپاه پاسداران
۴۰سال است که حافظ اصلی این رژیم تروریست است.
روز شنبه ۱۷فروردین ۹۷ سناتور «بن ساس» در حمایت از لیستگذاری سپاه گفت: «قصابان سپاه پاسداران سالهاست تروریست بودهاند!» پس منطقی است اگر سؤال شود: چرا با اینهمه دیرکرد!؟
- مگر بارها مقامات آمریکایی اعلام نکردند سپاه پاسداران مسئول انفجار بیروت و برج خوبر در ظهران عربستان و... است؟
- مگر طرح تروریستی نیروی قدس سپاه برای انفجار در رستورانی در واشنگتن با هدف ترور یک سفیر خارجی لو نرفت؟
- مگر مقاومت ایران لیست ۳۲هزار مأمور سپاه در عراق را در سالهای ۸۴منتشر نکرد که مسئول کشتار مردم عراق و نیروهای آمریکایی بودند؟
بعد از اینکه دولت آمریکا نیروی تروریستی قدس سپاه پاسداران را در لیست قرار داد، خانم رجوی در ۲۱دیماه ۹۷ از جانب شورای ملی مقاومت ایران خواستار قرار دادن تمامیت سپاه و وزارت اطلاعات آخوندها در لیست تروریستی وزارتخارجه آمریکا و اتحادیه اروپا شد.
اینهمه تأخیر چرا؟
واقعیت این است که این «دیرکرد» بهعلت یکهتازی سیاست مماشات برای حفاظت تمامعیار از رژیم بود. سیاستی که برای منافع اقتصادی حاضر بود چشم بر روی هر جنایتی از جانب رژیم و سپاه ببندد.
این سیاست بود که دست رژیم و سپاه را در سرکوب و کشتار مردم ایران در داخل و تروریسم و خونریزی در خارج باز گذاشت.
اکنون دولت آمریکا باید وزارت اطلاعات را هم در کنار سپاه، لیستگذاری کند چرا که اینعمل هم یک تأخیر و نکرده جدی است.
شرایط چگونه تغییر کرد؟
مهمترین عامل لیستگذاری سپاه، کوشش بیوقفه مردم ایران و سازمان پیشتازشان از ۳۸سال پیش تاکنون است یعنی از هنگامی که اعلام کردند:
- این رژیم و سپاه پاسدارانش دشمن مردم ایران هستند.
- گفتند این رژیم و سپاه عامل کشتار در منطقه و تروریسم در جهان هستند
- و تأکید کردند تنها راه در برابر این رژیم قاطعیت است و بهعنوان راهحل اساسی، بر روی سرنگونی پافشاری کردند.
حتی مماشاتگران بهعلت همین ایستادگی مجاهدین بر شعار سرنگونی، خود مجاهدین را لیستگذاری کردند!
بمباران نمودند.
خلع سلاح کردند
محاصره کردند.
چراغ سبز به کشتار آنها در اشرف و لیبرتی توسط مزدوران رژیم دادند.
تنها به این علت که مجاهدین از شعار و خط سرنگونی کوتاه بیایند و البته که مجاهدین کوتاه نیامدند.
همین ایستادگی در کنار قیامهای مردم ایران و تغییر سیاست در آمریکا باعث شد سیاست مماشات در نهایت و در این زورآزمایی به حاشیه برود.
اهمیت نقش مقاومت ایران
روند خودبخودی تمام دولتهای دموکرات و جمهوریخواه که ارسال کلت و کیک و لیستگذاری مجاهدین (برای خوشآمد آخوند خاتمی شیاد) و بمباران مجاهدین و ۴فقره نامه نگاری به شخص خامنهای در اوج قیام ۸۸ مردم ایران بوده است!
در واقع این تلاشها و رنج و شکنجهای بیشمار مقاومت ایران و سازمان محوری آن سازمان مجاهدین خلق ایران است که باعث شد سیاستها به این شکل برضد رژیم دگرگون شده و توفانهای جهانی علیه رژیم سمت و سو بگیرد.
اکنون ضروری است که پس از نهایی شدن این اقدام، یک خواسته به حق دیگر مقاومت ایران عملی گردد ارجاع پرونده نقض حقوقبشر در ایران به شورای امنیت پس از ۶۵بار محکومیت در ملل متحد و ارجاع پرونده قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ به دادگاه بینالمللی!
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar