بهگفته هواشناسی دوره توفان و بارانهای سیلآسا تمام شد. اکنون اولین پرسش این است که آیا میتوان گفت بحرانی که با سیل برای رژیم شروع شد، با این وضعیت تمام شد؟
التبه که اینطور نیست چرا که پیامدهای سیل بحث بسیار جدیتری است.
اصلیترین پیآمد، اوجگیری بحران اجتماعی برای نظام است.
پیامدهای اجتماعی سیل؟
پیامدهای سیل در حیطه اجتماعی بسیار گستردهتر از سیلابی است که بخشهایی از میهن را فراگرفت:
بیخانمانی، نابودی ۲قطب اصلی کشاورزی در حاصلخیزترین استانهای شمالی و جنوبی کشور، افزایش شدید بیکاری، اپیدمی بیماریهای مختلف و...
و البته قرار گرفتن عاجل سراپای نظام در برابر این پرسش ملی که چرا چنین شد؟
رژیم باید به تمامی این پیامدها پاسخ دهد.
بنابراین اتمام بارندگیهای شدید تازه آغاز یک دوره جدید بحرانی و توفان و سونامی تازهای از بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای رژیم است.
توان جبران خسارتها توسط رژیم چقدر واقعی است؟
برخی ناظران میگویند رژیم گفته خسارتها را جبران میکند. در این صورت احتمالاً بتواند میزان زیادی از این بحرانها را مهار کند!
در همین مورد باید یادآوری کرد: یک وقت یک حاکمیتی وجود دارد که در شکوفایی اقتصادی قرار دارد، روشن است که میتواند با زیرساخت چنان اقتصادی، واکنش سریع نشان بدهد و بخشی از خروجی اقتصادش را برای جبران خسارتهای سیل یا هر ضایعه دیگر گسترده اجتماعی قرار بدهد.
اما اکنون از رژیمی صحبت میشود که بهگفته کارشناسان اقتصادی خودش، حامل یک اقتصاد فروپاشیده است.
ضمن اینکه همگان میدانند رژیمی با تورم ۵۰ تا ۶۰درصدی این حرف را میزند.
در حالی که اقتصاددان معروف آمریکایی به نام استیو هان، استاد دانشگاه جان هاپکینز، با استناد به آمارهای بانک مرکزی ایران، مرکز آمار آمریکا و سایتی به نام بنبست ادعا کرده است نرخ تورم سالانه ایران به ۲۹۳درصد(یعنی تقریباً ۳۰۰درصد) رسیده است که بالاترین نرخ تورم تاریخ ایران محسوب میشود.
نگاهی به توان مالی رژیم
افزایش قیمت کالاهای اساسی و نرخ ارز نشان میدهد که این نرخ تورم خیلی بیشتر به واقعیت نزدیک است تا آن تورم ۵۰ـ۶۰درصدی که رژیم خودش میگوید چرا که قیمت اکثر کالاها طی این مدت ۳ تا ۴برابر شده است.
حاکمیتی که بهخاطر سیاستهای تروریستی و... زیر شدیدترین تحریمهای تاریخ قرار دارد
رژیمی با انزوای بینظیر جهانی.
حاکمیتی که حقوق پایه اقشار مختلف که ۵-۶بار زیر خط فقر هست را هم ماهها نمیدهد؛
رژیمی که اکنون شرایطش بهگونهای است که بهگفته نیویورک تایمز حتی مجبور شده حقوق مزدوران حزبالشیطانش(که هیچ وقت کم نمیشد) را هم نزدیک به ۵۰درصد کاهش دهد؛
رژیمی که فساد و دزدی آنچنان در آن نهادینه شده که خامنهای مجبور میگردد از آن با عنوان «اژدهای هفتسر فساد» نام ببرد و یا تنها در یک شب مبالغی در حد ۹میلیارد یا ۱۸میلیارد دلار در چرخه حسابهایش مفقود گردد!
لذا ضروری است سؤال شود چنین رژیمی میلیاردها دلار از کجا بیاورد که بتواند برای فرونشاندن پیامدهای شدید اجتماعی سیل، بهعنوان خسارت به مردم بدهد؟!
روز سهشنبه ۱۳فروردین جهانگیری در صحبت با مردم شوشتر اعتراف کرد که رژیم هنوز جبران خسارات سیل ۹۵ را که وعده داده بود، به آنها نداده است.
تنها راه رژیم
اکنون با قطعیت میتوان گفت رژیم تنها یک راه دارد و بس: آن هم چیزی نیست جز چاپ اسکناس!
این هم یعنی نه تنها عدم جبران خسارت، بلکه دست کردن در جیب همین مردم.
زیرا چاپ اسکناس عامل افزایش شدید تورم و گرانی شده و پیامدهای بعدی خواهد داشت.
به همین علت این کار نیز یعنی شلیک به پای خود.
۳مرحله خطرناکی که جلوی پای رژیم است
از سوی دیگر در مورد تحریمها باید گفت اکنون ۳فاز خطرناک دیگر برای رژیم باقی مانده است:
اول) ۱۳اردیبهشت پایان معافیتهای خرید نفتی برای ۸کشور خریدار نفت ایران(که بهگفته مقامات آمریکایی دیگه تمدید نخواهد شد)
دوم) سالروز خروج آمریکا از برجام در ۱۸اردیبهشت
سوم) سرآمد مهلت FATF در تیرماه و بنبست مرگباری که رژیم در این رابطه در آن گیر کرده است
بنابراین با نزدیک شدن ۱۳اردیبهشت همین فروش یک میلیون بشکه نفت رژیم هم با شتاب بسیار بیشتر به سمت صفر خواهد رفت. آن هم رژیمی که بهگفته خامنهای اقتصادش «نفتمحور» است.
دوشنبهشب ۱۲فروردین هم یک مقام آمریکایی اعلام کرد این کشور قرار است در سالروز خروج آمریکا از برجام تحریمهای سخت و جدیدی علیه اقتصاد ایران زیر حاکمیت آخوندها که تاکنون هدف تحریمها قرار گرفته، اعمال کند.
از طرفی ذخایر ارزی رژیم هم بهشدت در حال ته کشیدن است!
هر روز هم راههای دورزدن تحریمهای بیشتری را به روی رژیم میبندند!(دو سری تحریمهای جدید)
نمونه عراق در این مورد قابلتوجه است که حتی عراق هم گفت در مورد تحریم رژیم، به قوانین بینالمللی پایبند است!
یک نمونه دیگر: اینستکس اروپاییهاست که بهقول خامنهای یک شوخی تلخ بیشتر برای رژیم نبوده است.
بنابراین روشن است بحرانها:
هم در حال اوجگیری هستند، هم در حال ضرب شدن در یکدیگر و تبدیل شدن به کیفیتی جدید است.
کیفیت جدید؟
کیفیت جدید یعنی بحرانهای مختلف به بحران سرنگونی نظام بالغ شدهاند.
پایه هم در میان این بحرانها برای رژیم، بحران اجتماعی است که تمامی بحرانهای دیگر نسبت به آن فرعی محسوب میشوند.
پدرام سلطانی، نایبرئیس پیشین اتاق بازرگانی رژیم، خیلی خوب این کیفیت جدید را از بعد اقتصادی ترسیم کرده است. وی گفت:
«سال ۹۸ با سیل طبیعت آغاز شد، اما سیل بزرگتر در اقتصادمان خواهد افتاد. تورم طغیان خواهد کرد و رشد اقتصادی به زیر آب خواهد رفت. فشار نقدینگی نرخ ارز را چو تختهپارهای بر آبهای متلاطم خواهد انداخت و آن را از ساحل امن خواهد کند».
سعید حجاریان هم خروجی این کیفیت جدید که حاصلش انفجار اجتماعی است را اینگونه نشان داده است:
«غیرمترقبه بودن و پایش نشدن در طبیعت به سیل خیابانی و در سیاست به حضور تودهای میانجامد. وقایع دیماه ۱۳۹۶ شاهد این مثال است... ذیل شرایط اضطراری، جملگی واکنشها توأم با خشونت و انقلابیگریست و جمعیت تودهوار و آنارشیست بهجای منتقدان با هویت مینشیند و در نهایت، سیاست نرمال و تحولخواهی و اصلاحطلبی و گذارهای مسالمتآمیز ناممکن میشود».
و این، آن کیفیتی است که رژیم در روزها و ماههای آتی با آن روبهرو خواهد شد.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar