lördag 8 december 2018

بیانیه ملی ایرانیان، خط قرمز پیکار آزادی

بیانیه ملی ایرانیان
  • ما مرزبندی قاطع با رژیم ضدبشری ولایت‌فقیه را عمده‌ترین معیار برای ارزیابی ادعاهای افراد و گروهها و شناسایی دوست و دشمن تلقی می‌کنیم.».
  • ۲دهه پس از تحولات آن روز، و سربلند کردن باندهای مختلف از داخل نظام ولایت فقیه و پس از چند سلسله قیام مردمی، اکنون بهتر می‌توان به ضرورت و حقانیت این بیانیه پی برد.

در ۱۷آذر ۱۳۷۷ برابر با ۸دسامبر ۱۹۹۸ صدها تن از روشنفکران،‌ شاعران، نویسندگان، حقوقدانان، انجمنهای متخصصان، فارغ‌التحصیلان، زنان، انجمنهای ورزشی و فرهنگی دانشجویی،‌ پناهندگی، احزاب و گروه‌های سیاسی ایرانی در خارج کشور و نیز شخصیت‌های مبارز ملی و انقلابی بیانیه‌ای را امضا کردند که «بیانیهٔ ملی ایرانیان» نام گرفت. این بیانیه سپس به‌عنوان یک مصوبه شورای ملی مقاومت به‌تصویب رسید.
مسعود رجوی در همان زمان طی پیامی به تاریخ ۱۹آذر در مورد این بیانیهٔ تاریخی نوشت:‌
«امضاکنندگان بیانیه ملی در شرایط خفقان و اختناق در داخل میهن اسیر، به وظیفه ملی و میهنی خود در خارج کشور قیام کردند. به‌راستی‌ که هر چه کمتر از این، اصولاً علت وجود و حضور هر مخالف و پناهنده سیاسی را در خارج کشور به زیر سؤال می‌برد. یعنی که هم در حال و هم در آینده، مردم و تاریخ ایران از ما می‌پرسند که پس چرا و به چه منظور از ایران خارج شدید؟ آیا غرض جان به‌دربردن و استفاده از امتیازات فرنگستان در منتهای سیه‌روزی مردم ایران بود یا مبارزه پیگیر و مؤثر برای برافکندن رژیم خمینی؟ هدف، حمایت از این جناح رژیم در برابر جناح دیگر بود یا درهم‌کوبیدن هر دو جناح و همه‌ دار و دسته‌های رژیم آخوندی؟

«هر‌ کس حق دارد مخالف شورای ملی مقاومت ایران یا سازمان مجاهدین خلق باشد و انتقاداتش را آزادانه ابراز کند. ‌اما بهانه‌کردن این مخالفت برای مخدوش کردن مرزبندی با رژیم یا مشروعیت بخشیدن به یکی از جناحهای درونی آن را خیانت به مصالح ملت می‌دانیم».

آخر اگر مقصود از نقل‌مکان به خارجه، حمایت از یک جناح رژیم در برابر جناح دیگر، توجیه همکاری و همگامی با رژیم یا بخشی از آن با سرپوش «دگراندیشی»، یا لجن‌پراکنی به مقاومت مسلحانه برای مخدوش کردن مرزبندی با رژیم و مشروعیت بخشیدن به یکی از جناح‌های آن بود، که همه این‌ها در داخل ایران تحصیل حاصل است و با مخالف‌خوانی‌های غلیظ‌تر و گسترده‌تر از جانب باندهای مختلف رژیم و همه آن‌هایی که در جبهه استحاله و حفظ نظام قلم و قدم می‌زنند، انجام می‌شود!
اما جای خوشوقتی است که اکنون مرزبندی ملی ایرانیان و حصار حیاتی در برابر حاکمیت آخوندی با خون یکصدوبیست هزار شهید راه آزادی که در برابر جوخه‌های تیرباران تیرک‌های اعدام و به روی تختهای شکنجه در سیاهچالها به رژیم خمینی «نه» گفتند، رقم خورده است و رزم حماسی یک نسل و یک مقاومت و رنج و حرمان مادران و پدران داغدار و جگرسوخته از بیداد آخوندها را بازتاب می‌کند».
۲دهه پس از تحولات آن روز، و سربلند کردن باندهای مختلف از داخل نظام ولایت فقیه و پس از چند سلسله قیام مردمی، اکنون بهتر می‌توان به ضرورت و حقانیت این بیانیه پی برد.
بیانیهٔ ملی ایرانیان بر این نکتهٔ ‌ کلیدی تأکید می‌ورزد که آیا مبارزه مردم ایران در برابر استبداد مذهبی، از یک خط قرمز و معیار تشخیص دوست از دشمن برخوردار است یا نه؟‌ اگر چنین خط قرمزی وجود ندارد پس ملاک تمیز بین دوست و دشمن چیست؟
امضاکنندگان بیانیه، رژیم ولایت فقیه را در تمامیتش با شعار «مرگ بر خامنه‌ای، مرگ بر رفسنجانی و مرگ بر خاتمی» نفی کرده و برای هیچ‌یک از جناح‌هایش مشروعیت قائل نیستند.
این بیانیه مانورهای فریبکارانهٔ خاتمی (تدارکاتچی نظام) را در راستای حفظ نظام می‌داند. این واقعیت مسلم در آن روزگار [جز برای مقاومت ایران] برای بسیاری واضح نبود هم‌چنان که سالها طول کشید تا ماهیت آخوند حسن روحانی از پرده بیرون بیفتد و معلوم شود؛ هم‌چنان که رهبری مقاومت می‌گفت: «سگ زرد برادر شغال است»، یا «افعی هرگز کبوتر نمی‌زاید». امروز این مردم ایران هستند که با برخورداری از بلوغ سیاسی و مبارزاتی ـ با تأسی به فرهنگ مقاومت ـ فریاد می‌زنند:
در مادهٔ دوم بیانیهٔ ملی ایرانیان آمده است:
«...سنت مبارزات آزادیخواهانهٔ ایرانیان و نیز حداقل شرافت اخلاقی و احساس همبستگی با مردم ستمدیدهٔ میهن حکم می‌کند که عمال این رژیم و همدستانشان را به‌نحوی قاطع تحریم کرد و در انزوای کامل قرار داد. ما مرزبندی قاطع با رژیم ضدبشری ولایت‌ فقیه را عمده‌ترین معیار برای ارزیابی ادعاهای افراد و گروهها و شناسایی دوست و دشمن تلقی می‌کنیم».
مادهٔ سوم می‌گوید:
«هر‌ کس حق دارد مخالف شورای ملی مقاومت ایران یا سازمان مجاهدین خلق باشد و انتقاداتش را آزادانه ابراز کند. ‌اما بهانه‌کردن این مخالفت برای مخدوش کردن مرزبندی با رژیم یا مشروعیت بخشیدن به یکی از جناحهای درونی آن را خیانت به مصالح ملت می‌دانیم».
در بخشی از مادهٔ چهارم بیانیه مفهوم «خط قرمز» به‌روشنی بیان شده است:
«دفاع از این رژیم و هر یک از جناحهای آن و برقرار کردن رابطه با آنها، پایمال کردن خون شهیدان و دشمنی با آزادی و حاکمیت مردم ایران است.‌ طرد کامل رژیم ولایت‌ فقیه، مرز متمایز و خط قرمز پیکار آزادی به‌شمار می‌رود. عبور از این خط قرمز که حصار حیاتی و مرزبندی ملی ایرانیان در برابر حاکمیت آخوندی است، هر فرد یا جریان سیاسی را، هر چند سابقه یا داعیه مخالفت با رژیم داشته باشد، از جرگهٔ مخالفان رژیم خارج و به‌ورطهٴ خیانت می‌کشاند».
چنان که گفته شد با این‌که ۲دهه از امضای این بیانیه می‌گذرد ولی هم‌چنان راهنمای عمل براندازان و پیکارگران است و در این راستا، طرد کامل رژیم آخوندی را مرز متمایز و خط قرمز پیکار آزادی دانسته و بر «مرزبندی ملی ایرانیان» در برابر دیکتاتوری نامشروع مذهبی و تروریستی پای می‌فشارد.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar