بحرانهای اوجگیرنده از هر سو پیرامون نظام متراکم میشوند.سرنوشت نظام بسته به تصمیمهایی خطیر در بالاترین نقطه قدرت است.تعلل در ایجاد تغییرات اساسی، ممکن است کیان نظام را دستخوش تلاطمهایی کند که خروجی روشنی ندارند.اما خامنهای را آن توان و هیمنه لازم برای چنان تصمیمگیریهایی نیست!این است آن نکتهای که تمامی کشتینشینان نظام را به وحشت انداخته است.همه میدانند که: باید کاری کرد. اما آن که باید آن «کار» را به عهده بگیرد، درخور چنین کاری نیست! مسأله این است.
این روزها مسائل و بحرانهای رژیم در عرصههای گوناگون به نقطه انفجاری و تعیینتکلیف رسیدهاند. در هر زمینهای که نگاه کنید مهرهها و رسانههای رژیم به هم هشدارمیدهند که دیگر فرصتی نداریم، اگر سیل بیاید همهمان را میبرد و غیره... در زمینه اقتصادی نیز، با یادآوری سختی معیشت مردم، ادامهٔ وضع موجود را غیرممکن و غیرقابل تحمل میدانند، حتی در عرصهٔ جنگ قدرت و تضادهای درونی رژیم ادامهٔ این وضع را غیرممکن میدانند. همهٔ این هشدارها در هر زمینهای که باشند یک ریشهٔ مشترک دارند: وحشت از سرنگونی!
باید کاری کرد آنهم از بالا وگرنه خدای ناکرده...
در همین راستا آخوند هاشمزاده هریسی، عضو مجلس خبرگان رژیم، با بیان اینکه: «تغییرات باید از بالا شروع شود اگر از بالا شروع نشود خدایی ناکرده تغییر از پایین به بالا آغاز میشود و همه را در خود مانند سیلی از میان میبرد»، دست روی کابوس اصلی نظام در مواجهه با بحرانهای مختلف گذاشت. کابوس «سیلی» که «همه را در خود از میان میبرد».
آخوند هریسی از یکطرف هشدار میدهد که باید در وضعیت موجود تغییری ایجاد کرد و این تغییر اگر از بالا یعنی توسط شخص خامنهای انجام نگیرد و یا خامنهای دیر اقدام به ایجاد تغییرات اساسی در دستگاه حکومتیاش کند، ممکن است صبر مردم تمام شده و خود دستبهکار ایجاد تغییر در ماهیت نظام شوند در حالیکه از سوی دیگر نایبرئیس مجلس ارتجاع هم با بیان دیگری احساس مشابهش از سرنگونی را ابراز کرده و میگوید:
«باید قبول کنیم که شکاف طبقاتی موجود در جامعه ما که ناشی از ضعف مدیریت دولتها از جمله در اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی و واگذاری بنگاههای اقتصادی به بخش خصوصی چیزی نیست که با عدالت اسلامی سازگار باشد، انقلاب صدر اسلام بیشتر در اثر تبعیض در تقسیم بیتالمال و مناصب به انحراف کشیده شد، اگر دولتها به عدالت اجتماعی اهمیت ندهند انقلاب ما شکست خواهد خورد».
نگاهی به این «کر» همآهنگ که از اجزای ناهماهنگ نظام سرداده میشود برای هر ناظری این واقعیت را به نمایش میگذارد که معضل سرنگونی بهشدت گریبان نظام را گرفته و تا جایی این قضیه برای آخوندها جدی شده که اینک بیرودربایستی و بیهیچ ملاحظهای آن را با روشنترین کلمات به زبان میآورند و نسبت بهوقوع قریبالوقوع آن هشدارمیدهند!
این واقعیت آنجا بیشتر ملموس میگردد که ابراز وحشت از سرنگونی علاوه بر اثر «شکاف طبقاتی» و بهعنوان پیآمد منطقی «سیاستها و دیدگاههای» نظام مطرح میگردد!
وحشتی که فصلمشترک آن، با عبارتهایی همچون «قدرت جامعه» و ترس از قیام با عنوان «فتنهٔ ۹۸» درهمآمیخته میگردد.
وقتی که کوچکهای نظام هم زبان در میآورند
محمدعلی وکیلی، عضو هیأترئیسه مجلس ارتجاع و از شرکای باند روحانی، با اشارات آشکاری به خامنهای روز ۱۴بهمن ۹۷ گفت: «خوشمان بیاید یا نیاید با برخی از رویکردهای موجود دیگر نمیتوان کشور را اداره کرد جامعه رخت نو به تن کرده و قدرت ورق خورده است دیگر با برخی از روشهای کهنه و با سختجانی در مقابل تغییر و اصلاح نمیتوان با این جامعه و این تلقی از قدرت جمعپذیر در افتاد».
اینکه یک نماینده مجلس آخوندی که شان و اعتباری نزد ولیفقیه و مقامات و سردمداران رژیم نداشته و تنها با سالی دو سه سخنرانی پیش از دستور میتواند زنده بودن خود را به نمایش بگذارد! اینگونه به بنیادهای نظام و عمود خیمه نظام رهنمود میدهد، دلیلش آن نکات «غیرقابل تحمل»ی است که شرایط سرنگونی را به وجود آورده است! و گرنه که این سنخ نمایندگان را اساساً به این قبیل اظهارنظرها راهی نبود کما اینکه در زمان خمینی هنگامی که جمعی از نمایندگان مجلس تذکری درباره یک مذاکره مخفیانه با آمریکا دادند، خمینی آنچنان غریوی کشید که تمامی نمایندگانش قالب تهی کردند!
کلید درک تفاوت امروز با آن روز همان چیزی است که به آن شرایط سرنگونی میگویند. شرایطی که حتی رسانههای حکومتی را هم در قالب اپوزیسیون فرو میبرد مانند آنچه که در زیر و تحت عنوان «وضعیت کنونی» میخوانید.
کمی هم درباره وضعیت کنونی
همان نماینده مجلس اضافه کرد: «وضع کنونی معیشت ملت غیرقابل پذیرش است غیرقابل تحمل است غیرقابل توجیه است اینکه این وضع محصول کدام رویکرد است و سهم این دولت در چنین وضعیتی چقدر است؟ چه مقدار از شرایط کنونی محصول رویههای غلط گذشته است و... در جای خودش قابل بحث است. اما آنچه که مهم است وضع کنونی بهلحاظ معیشت غیرقابل تحمل است. برای برونرفت از شرایط فعلی اگر به ملت فکر میکنیم و به منافع ملی برای برونرفت از شرایط فعلی اجماع ملی لازم است اینکه برای دستمال کاغذی سال ۹۸ قیصریه را به آتش بکشیم این خلاف مروت است».(خبرگزاری حکومتی ایسنا ۱۴بهمن ۹۷)
از نظر برخی از باندهای حاکم، کابوس سرنگونی دارد به واقعیت میپیوندد و فرصتها از دست رفته است. روزنامهٔ جهان صنعت ۱۴بهمن ۹۷ از طیف همسو با باند روحانی زیر عنوان «دیوار فروریخته اعتماد» نوشته است:
«این روزها شاهد هستیم که دیوار اعتماد بین مردم و دولت فروریخته... اقتصاد ایران درگیر چرخه رکود و تورم شده و اگر تورم فراتر از پیشبینیها شود بهمراتب فاجعهای اتفاق میافتد که دیگر جایی برای جبران نمیگذارد».
و اینگونه است که ناگهان آخوندها احساس میکنند همه چیز دارد فرومیریزد!
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar