onsdag 20 februari 2019

فتوای مدرن قتل و ترور؟ - اشپیگل یا "دادگاه انقلاب اسلامی" ملایان؟


مقاله اشپیگل ۱۶فوریه ۲۰۱۹ تحت عنوان "زندانیان شورش" مجموعه‌یی از اکاذیب و افترائات شرم‌آور علیه شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق ایران و یک خیانت آشکار به آزادی بیان و بیطرفی مطبوعات است که با نقض وخیم اصول حرفه‌یی به‌نحو رقت‌باری به دیکتاتوری مذهبی و تروریستی حاکم بر ایران امداد می‌رساند و راه را برای ترور و خونریزی ملایان هموار می‌کند. رژیمی که جاسوسان و تروریستهای گشتاپوی آن در ۲۰۱۸ سراسر اروپا ازفرانسه و آلمان و بلژیک تا اتریش و آلبانی، دانمارک و نروژ را در نوردیده‌اند. عفو بین‌الملل ۲۰۱۸ را سال شرم رژیم ایران با ۷۰۰۰دستگیری سیاسی نامیده است. این بردگی و حقارت در مقابل رژیمی که صدای خردشدن استخوانهایش در مقابل قیام مردم ایران بگوش می‌رسد به‌خاطر منافع حقیر اقتصادی براستی عبرت‌آمیز است و هرگز از خاطر مردم ایران محو نخواهد شد.

روشنگریها و مکاتبات نمایندگی شورا با اشپیگل در ۱۰ماه گذشته(از می‌۲۰۱۸تا فوریه۲۰۱۹) و مدارک ارسالی برای این مجله یک کتاب قطور می‌شود که جای هیچ شبهه‌ای در جانبداری اشپیگل باقی نمی‌گذارد و نشان می‌دهد که نویسندگان آگاهانه انبوهی دروغهای فاحش علیه مقاومت ایران ردیف کرده‌اند. حقیقت این است که کلاس رولوتیوس در اشپیگل تکثیر شده است. ما با انتشار این مکاتبات همه آزادیخواهان و مدافعان آزادی بیان را در آلمان به قضاوت فرا می‌خوانیم. قبل از این‌که به کرنولوژی و سوابق و پروسه نوشتن این مجموعه اکاذیب در اشپیگل بپردازیم ذکر سه نکته ضروری است:
اول. زمانبندی انتشار این مقاله به‌خوبی اهداف کثیف آنرا نشان می‌دهد. طبق نامه معاون سردبیر خارجی اشپیگل آقای فن‌رور به ما، این مقاله قرار بود در ۲۴نوامبر ۲۰۱۸ منتشر شود. اما به‌نظر می‌رسد که بنا‌ به فرموده درج این مقاله به زمانی موکول شده است که رژیم ایران نیاز بیشتری به آن داشته باشد. کنفرانس ورشو و تظاهرات ایرانیان که خشم و سوزش رژیم را به‌نحو بی‌سابقه‌یی برانگیخته است نیاز به مرهمی از سوی اشپیگل داشته است. استقبال فوری و بی‌سابقه رسانه‌های حکومتی در ایران از مقاله اشپیگل این نیاز هماهنگ شده را به‌خوبی برملا کرد. خبرگزاری رسمی ایرنا با تیتر "روایت تکان‌دهنده اشپیگل از شکنجه روحی اعضای مجاهدین در کمپ آلبانی"، خبرگزاری مهر وزارت اطلاعات با تیتر "تمرینات مجاهدین در آلبانی" هفته‌یی سه بار بریدن گلو با چاقو"، خبرگزاری فارس سپاه پاسداران با تیتر "گزارش اشپیگل از پایگاه مجاهدین: اعضای این سازمان کشتار را تمرین می‌کنند"، خبرگزاری میزان قضاییه جنایتکار آخوندی با تیتر "مجاهدین در آلبانی بریدن گلو با چاقو، در آوردن چشم و پاره کردن دهان را تمرین می‌کنند" و پایگاه خبری حامیان ولایت با تیتر "گزارش تکان‌دهنده اشپیگل از توحش مجاهدین" و صدها رسانه حکومتی دیگر با تیترهای مشابه ترجمه مقاله اشپیگل را به فارسی منتشر کردند.

دوم. سوژه اصلی این مقاله اعضای سازمان مجاهدین در آلبانی است. کسانی که رژیم قصد نابودی آنها را در عراق داشت اما با کارزار موفق مقاومت توانستند امن و سالم و سازمان‌یافته از عراق خارج شوند. هم‌چنان که در کرونولوژی مقاله که ذیلا آمده ملاحظه می‌کنید در ۱۴نوامبر معاون سردبیر خارجی اشپیگل به ما اطلاع داد که قصد نوشتن مقاله‌یی در این مورد را دارد ما دوبار او را دعوت کردیم که از محل اقامت مجاهدین در آلبانی دیدار کند اما هیچ پاسخی نشنیدیم. این شرم‌آور است که به روش کلیسای قرون وسطی و آخوندهای حاکم بر ایران قربانیان خود را بدون حضور وکیل و بدون استماع دفاعیات آنها و حتی بدون رویت آنها محاکمه و اعدام کنید این شرم دموکراسی و مطبوعات آزاد در قرن ۲۱ام است. ۲۵۰۰عضو سازمان مجاهدین در آلبانی غیاباً توسط رژیم ایران محکوم به اعدام شده و سوژه ترور این رژیم هستند، حالا اشپیگل هم دقیقاً مانند ملایان همین افراد را با کثیف‌ترین اتهامات به‌صورت غیابی محکوم می‌کند. این مانند صدور فتوای قتل و ترور به‌نظر می‌رسد. این اشپیگل است یا دادگاه انقلاب اسلامی.

سوم. این مقاله با یک انگیزه کثیف سیاسی، تلاش می‌کند چهره مجاهدین خلق را جنایی جلوه دهد. به همین خاطر همه ادعاهای خود برای پایبندی به کسب اطمینان از واقعی بودن فاکتها را زیرپا می‌گذارد. هنوز جوهر معذرتخواهی سردبیر اشپیگل بعد از کیس کلاس رتولیوس در ۲۰دسامبر ۲۰۱۸ خشک نشده است که در آن نوشته بود: «مطالبمان توسط چشمان زیادی خوانده می‌شود. بخش اسناد و چک فاکتهای رسانه ما باید متون ما را چک کرده و اشتباهات را موشکافانه در می‌آورد. امروز ما می‌دانیم که این سیستم دارای حفره است.» اما امروز داستان بسیار وخیم‌تری در اشپیگل تکرار شده است که جان هزاران عضو مجاهدین در داخل و خارج ایران را بخطر می‌اندازد. بسیاری از ادعاهای دروغ مطرح شده در این مقاله نه تنها با هیچ منبع مقاومت ایران برای تعیین صحت‌وسقم در میان گذاشته نشده‌اند، بلکه حتی به ساده‌ترین صورت از طریق اینترنت هم مورد تحقیق قرار نگرفته است چیزی که قطعاً تصادفی نیست.

کرنولوژی و سوابق تدوین یک دروغ نامه در اشپیگل
۱. اشپیگل آنلاین در ۱۱می در مقاله‌یی به قلم حسنین کاظم تحت عنوان "مجاهدین خلق در ایران: دوستان جدید آمریکا" به ذکر یک مشت دعاوی دروغ علیه مجاهدین و مقاومت ایران پرداخت و نوشت: این جنبش "پایه‌ای در داخل کشور" ندارد، در گذشته به‌صورت "مارکسیستی و استالینیستی" ظاهر شده و برخی "جدا شدگان" به آن اتهام مناسبات "سکت گونه" می‌زنند.

۲. متعاقباً نمایندگی شورا در جوابیه‌ای ضمن پاسخ به این دروغها نوشت: "سؤالی که بی‌جواب مانده این است که اگر همان‌گونه که مقاله مدعی شده مجاهدین خلق واقعاً هیچ حمایتی در بین مردم ندارند و اگر یک سکت و یک نیروی بی‌اهمیت هستند چرا اصلی‌ترین نگرانی رژیم هستند؟ چرا هدف اول سرکوب در ایران هستند؟چرا درخواست رژیم از طرف حسابهای بین‌المللی‌اش محدود کردن مجاهدین است؟و بالاخره چرا به‌گفته سازمانهای اطلاعاتی آلمان هدف اصلی اطلاعات غلط رژیم آخوندی حتی در کشور آلمان هستند؟" به‌رغم پیگیریهای مکرر این نمایندگی حتی یک جمله از جوابیه ما منتشر نشد.

۳. روز یکشنبه ۳۰ سپتامبر خانم لویز هومریش به‌صورت سرزده به محل اقامت پناهندگان ایرانی عضو مجاهدین PMOI در آلبانی مراجعه و خواستار صحبت با آقای فرید توتونچی از مشاوران حقوقی ساکنان شد. وی برای جلب اعتماد گفته بود در آلمان با آقای جواد دبیران در ارتباط است. او گفته بود برای تهیه گزارشی در مورد پناهندگان سوری به آلبانی رفته و از فرصت استفاده کرده و می‌خواسته به محل اقامت مخالفان ایرانیان نیز سری بزند و قرار است ۲اکتبر آلبانی را ترک کند. واضح بود که ساکنان با ورود چنین فرد ناشناسی بدون اطلاع قبلی موافقت نمی‌کردند.

۴. تحقیقات به سرعت نشان داد که خانم هومریش به هیچوجه یک خبرنگار معمولی نیست مدت زیادی در ایران به‌سر برده و با ارگانهای سرکوب و امنیتی در ارتباط بوده است. او در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ در تهران "تحصیل" کرده است و در ژانویه ۲۰۱۸ نیز در ایران بوده است. عقل سلیم حکم نمی‌کرد مجاهدینی که هدف اصلی ترور رژیم هستند به چنین فردی با چنین رفتار مشکوکی اعتماد کنند. رژیمی که با پول ملت ایران و با کثیف‌ترین حیله‌های اخلاقی پرساندبرگ وزیر شیلات نروژ را به دام می‌اندازد، مونیکا ویت افسر اطلاعات ضد جاسوسی ارتش آمریکا را عضوگیری می‌کند، عبدالحمید س. مترجم افغانی ارتش آلمان را به خدمت می‌گیرد و جاسوسان وزارت اطلاعات یکی بعد از دیگری در این و آن کشور فاش می‌شوند. وقایع بعدی نشان داد که احتیاط مجاهدین تا چه اندازه درست بوده است.

۵. تحقیقات بعدی نشان داد که سناریوی "پناهندگان سوری" یک فریب بیشتر نبوده و خانم هومریش با یک برنامه حساب‌شده و برای توطئه علیه مجاهدین به آلبانی سفر کرده است وی در روز اول اکتبر با شماری از مزدوران شناخته شده وزارت اطلاعات که سابقه و جزئیات مزدوری آنها بارها منتشر شده است دیدار کرد. افرادی مانند احسان بیدی، حسن حیرانی و منوچهر عبدی که بخشی از سوابق آنها را در آدرسهای زیر می‌توانید ببینید:



۶. متعاقباً وی در بعد ازظهر روز ۲ اکتبر که به‌صورت مخفیانه از ضلع دیگری به محل اقامت حفاظت‌شده پناهندگان عضو مجاهدین نزدیک شد که توسط پرسنل حفاظت آلبانیایی به وی اخطار داده شد و او مجبور به ترک محل شد.

۷. در ۱۲ اکتبر ۲۰۱۸ نمایندگی شورای ملی مقاومت در نامه‌یی به سردبیری مجله اشپیگل، آقای اشفتن کلوسمان، خانم باربارا هانس و آقای اولریش فیشتنر "رفتار غیرحرفه‌یی و سؤال برانگیز" خانم هومریش" که می‌تواند باعث سوء‌استفاده فاشیسم دینی حاکم بر ایران از اشپیگل به‌عنوان ابزاری علیه اپوزیسیون ایران به کار گرفته شود" در میان گذاشت و با تشریح جزئیات و یادآوری مقاله ۱۱می اشپیگل آنلاین از این سردبیری خواست "اجازه ندهید بار دیگر اشپیگل به تریبونی برای رژیم ایران و مزدوران بدنام آن علیه مردم و مقاومت ایران قرار گیرد".
البته طبق معمول ما هیچ پاسخی از امپراطوری پوشالی و پر از نخوت و تکبر اشپیگل جوابی نگرفتیم. اشپیگل فراموش کرده است دوران برده‌داری مدرن با سوء‌استفاده از بنر تقدس مطبوعات گذشته است. مقاومت ایران همان جنایات خمینی تحت بنر اسلام و شیعه را که هزار بار از بنر اشپیگل نشینان قدرتمندتر بود با پرداخت سنگین‌ترین بها درهم دریدند.

۸. روز ۱۴نوامبر معاون سردبیر خارجی اشپیگل در نامه‌یی که برای رفع تکلیف برای آقای دبیران نوشته بود، نوشت "همکار ما (خانم) لوئیزا هومریش از اوایل سپتامبر چندین بار تلاش کرده است تا به شما دسترسی پیدا کند – متأسفانه چندان موفقیتی نداشته است. از آنجا که ما مقاله در مورد سازمان "مجاهدین خلق" را اکنون می‌خواهیم منتشر کنیم از شما به‌صورت مبرم تقاضا می‌کنم به سؤالات زیر تا سه‌شنبه ۲۱نوامبر ساعت۱۲ پاسخ دهید".
آقای سردبیر برای درست کردن این کلاه شرعی آن‌قدر عجله داشته که تقویمش را هم نگاه نکرده که ببیند سه‌شنبه ۲۰نوامبر است و نه ۲۱نوامبر. در این نامه انبوهی اتهامات علیه مجاهدین در قالب ۱۰سؤال مطرح کرده بود که حتی وزارت اطلاعات و رسانه‌های آنها از طرح آن شرم می‌کنند. در اولین سؤال می‌نویسد "بنا‌ به تحقیقات ما (مجاهدین خلق) در آلبانی اجازه ندارند از تلفن دستی، ساعت و یا تقویم استفاده کنند". به‌نظر می‌رسد تقویم آقای معاون سردبیر را هم مجاهدین به‌زور از او گرفته‌اند که تاریخها را اشتباه کرده است.

۹. در همان روز ۱۴ نوامبر نمایندگی شورای ملی مقاومت در آلمان به معاون سردبیر پاسخ داد" من نامه امروز شما را دریافت کردم و در حال تهیه جواب هستم و وقتی آماده شد برایتان می‌فرستم. سپس من می‌خواهم از شخص خود شما برای بازدید از محل اقامت پناهندگان ایرانی در آلبانی دعوت کنم. اما عجالتاً می‌خواهم توجه شما را به موارد زیر جلب کنم و برای توضیح هر یک از این موارد همراه با اسناد و مدارک افزوده در دسترس شما هستم"و با ضمیمه کردن ۱۳ سند متقن که جواب همه مزخرفات مقاله ۱۶ فوریه اشپیگل در آن موجود است نوشت" من تأکید می‌کنم در صورت بی‌طرفی ژورنالیستی به دور از سوءنیت و طرح و برنامه‌های دیکتاتوری دینی حاکم بر ایران، من هیچ مانعی نمی‌بینم که شما به محل اقامت پناهندگان ایرانی در آلبانی بروید و از همه جا بازدید کنید و با هر کس که می‌خواهید صحبت کنید تا حقایق به‌طور دست اول برایتان روشن شود. تنها مرز سرخ برای ما وزارت اطلاعات رژیم ایران و نیروی تروریستی قدس و اقدامات جاسوسی و تروریستی آنهاست".

۱۰. متعاقباً نمایندگی شورا در ۱۸ نوامبر ۲۰۱۸ در نامه‌یی ۶۶۰۰ کلمه‌ای با انبوهی ضمائم و آدرسهای دقیق به ۱۰سؤال اشپیگل که بوی گند انگیزسیون قرون وسطایی آن محیط‌زیست را آلوده کرده بود پاسخ داد. در این نامه بار دیگر نمایندگی شورا از او دعوت می‌کند که از محل اقامت پناهندگان عضو مجاهدین در آلبانی دیدن کند و می‌نویسد "واقعاً تعجب‌آور است که اشپیگل چگونه به چنین دروغهایی که نه با منطق و نه با عقل و نه با شرایط مشخص و ساختار انسانی مجاهدین سنخیت ندارد اعتبار می‌دهد. اینها دروغهای ملایان و مزدوران افشا‌ شده آنهاست. همان‌طور که ۱۴ نوامبر به شما نوشتم می‌توانید شخصاً به محل اقامت پناهندگان عضو مجاهدین بروید و از نزدیک با آنها صحبت کنید تا ببینید چه اندازه رژیم موفق شده است اشپیگل را با این قبیل سؤالات در دام ببرد".

۱۱. اگر فاشیسم دینی حاکم بر ایران روح رولوتیوس را بر اشپیگل حاکم نکرده بود سه ماه (۱۴ نوامبر ۲۰۱۸ تا ۱۶ فوریه ۲۰۱۹) فرصت زیادی بود تا نمایندگان امپراطور قدم رنجه می‌کردند و به محل اقامت مجاهدین در آلبانی می‌رفتند. اما آنها ترجیح داده‌اند خمینی‌گونه بنویسند که مجاهدین "سه بار در هفته بسیاری از آنها تمرین می‌کنند که گلوها را با چاقو از هم بدرند، دستها را بشکنند، چشمها را با انگشت از حدقه در بیاورند و دهانها را پاره کنند". مفتیان هامبورگ‌نشین حتماً می‌دانند که این کلمات فتوای ترور و اعدام و شکنجه مجاهدین است، اما به‌نظر می‌رسد نمی‌دانند که آن دوران گذشت که این اصل اعتبار داشت: "دروغ هر چه بزرگتر باشد مردم بیشتر باور می‌کنند!"

۱۲. در ۱۹ نوامبر آقای ماتیو فون روهر برای آقای دبیران نوشت "بهترین تشکر به‌خاطر نامه‌تان و به‌خاطر پاسخهایتان. ما آنها را در گزارشمان در نظر خواهیم گرفت". این جوابیه جوابهای ما را در این آدرس: در سایت کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت به زبان آلمانی می‌توانید ببینید و قضاوت کنید که اشپیگل تا چه اندازه این جواب ما را در نظر گرفته است. به‌رغم این پاسخ با جزییات، مقاله می‌نویسد "بعد از یک ایمیل چالشی حاوی اتهامات جداشدگان سخنگوی شورای ملی مقاومت در آلمان پاسخ داد و عملاً همه چیز را تکذیب کرد". براستی که وقتی پای غرض‌ورزیهای کثیف سیاسی و منافع حقیر اقتصادی در میان است، وقاحت با قدرت غیرقابل تصوری جای شرم را می‌گیرد.

۱۳. در ۲۴نوامبر همان روزی که اشپیگل باید مقاله خود را منتشر می‌کرد و بابت آن به ما ضرب‌الاجل داده بود معلوم شد که اشپیگل مطالبش را با وزارت اطلاعات ملایان به اشتراک می‌گذارد. در حالی‌که اشپیگل مقاله را منتشر نکرده بود انجمن نجات یک شعبه شناخته شده وزارت اطلاعات مصاحبه غلامرضا شکری با اشپیگل را به زبان فارسی منتشر کرد. غلامرضا شکری همان کسی است که در مقاله ۱۶ فوریه اشپیگل مدعی شده است مجاهدین او را ۲۴ سال پیش زندانی و شکنجه کرده‌اند.

۱۴. مقاله برای این‌که این تناقض بزرگ را ماستمالی کند که چرا شکری ۲۴سال بعد از شکنجه شدن توسط مجاهدین هم‌چنان در این سازمان مانده است، می‌نویسد در این دوران تحت مغزشویی قرار داشته است. این در حالیست که حداقل از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۶ شکری مانند همه ساکنان کمپهای اشرف و لیبرتی دهها بار به‌طور خصوصی بدون حضور هیچ‌یک از مجاهدین با افسران آمریکایی، نمایندگان کمیساریای عالی پناهندگان، نمایندگان صلیب‌سرخ بین‌المللی دیدار کرده است و به‌سادگی می‌توانست به آنها بگوید می‌خواهد کمپ را ترک کند هم‌چنان که شمار دیگری این کار را کردند و او به‌خوبی از این امر مطلع بود. اما حالا که نامبرده به استخدام وزارت اطلاعات درآمده است یادش آمده که ۲۴ سال پیش شکنجه شده است. متن مصاحبه مندرج در سایت وزارت اطلاعات به‌روشنی توسط خبرنگار اشپیگل تنظیم شده است و مقاله ۱۶ فوریه ۲۰۱۹ بخشی از همان مطالب را درج کرده است. جالب است که این مزدور در مصاحبه با اشپیگل تصریح می‌کند که "به‌منظور درخواست بازگشت به وطنم به سفارت ایران مراجعه کردم" اما اشپیگل ۱۶ فوریه از ترس آبروریزی این جمله را درج نکرده است.

۱۵. نمایندگی شورا با حسن نیتی که بعداً معلوم شد در مقابل یک بنگاه مدرن دروغپردازی هیچ جایی ندارد این مصاحبه را ترجمه و برای معاون سردبیر فرستاد و نوشت"من می‌خواهم شما را مطلع کنم که امروز سایت «انجمن نجات» که بخشی از وزارت اطلاعات رژیم ایران است به‌ نقل از «انجمن نجات مرکز کرمانشاه» (یک استان در غرب ایران) مطلبی تحت عنوان «مصاحبه روزنامه آلمانی اشپیگل با غلامرضا شکری» برای شیطان‌سازی از PMOI درج کرده است. در حالی‌که اشپیگل چنین مصاحبه‌یی منتشر نکرده این یک‌ سوءاستفاده آشکار از نام اشپیگل است "و افزود: "این فرد که در خدمت وزارت اطلاعات رژیم ایران است قبلاً در ۲۶آوریل ۲۰۱۷ توسط مقاومت ایران افشا‌ شده بود و می‌توانید در URL زیر ببینید و جداگانه هم برایتان ضمیمه می‌کنم"


در این نامه ضمن بیان جزئیات و مدارک بیشتر آمده بود "فکر می‌کنم اذعان غلامرضا شکری به مراجعه‌اش به سفارت رژیم در آلبانی برای بازگشت به ایران در مصاحبه‌یی که به اشپیگل نسبت داده است جای تردید باقی نمی‌گذارد. شرکت در کمپین دروغ و افترا علیه PMOI بخشی از معامله برای بازگشت به ایران بوده است."

۱۶. نمایندگی شورا در ۲۵ نوامبر در ایمیل دیگری به معاون سردبیر نوشت: "من در ادامه نامه‌ام در ۲۴ نوامبر به اطلاعتان میرسانم که سایتهای شناخته شده وزارت اطلاعات رژیم ایران از جمله یاران ایران، آوا و اینترلینک با تزویر آشکار «به‌ نقل از اشپیگل» مصاحبه غلامرضا شکری علیه PMOI را منتشر کردند و در آدرسهای زیرین می‌توانید ببینید".


۱۷. اشپیگل آنلاین در تاریخ ۲۳ ژانویه نیز بار دیگر به انجام وظیفه پرداخت و با سوء‌استفاده از یک دعوای سیاسی در اسپانیا فرصت را برای تاخت و تاز علیه مجاهدین مغتنم شمرد و مجاهدین را "سکت" و "شخصیت پرست" توصیف کرد که "در ایران از پشتوانه کمی برخوردار است" و به‌خاطر حضور در عراق "ایرانیها نه فراموش کرده‌اند و نه می‌بخشند".

۱۸. روز اول فوریه نمایندگی شورا در نامه‌یی ضمن پاسخ به این اکاذیب نوشت "چیزی که مردم ایران نه فراموش می‌کنند و نه می‌بخشند، جنایات جنگی و جنایات این رژیم علیه بشریت مانند قتل‌عام زندانیان سیاسی که یادآور کوره‌های آدم سوزی هیتلر است. اما مقاله ترجیح می‌دهد آنها را "فراموش" و بر فاشیستهای حاکم "ببخشد". نوازش کردن ملایان از حساب مردم ایران و رنج و خون صدها هزار زندانی سیاسی شکنجه شده و اعدام شده حقیقتاًً نفرت برانگیز است.
اگر مناسبات مقاومت ایران عمیقاً دموکراتیک نبود هرگز نمی‌توانست در قبال سرکوب وحشیانه و تروریسم و زد و بند بسیاری از قدرتهای غربی با فاشیسم دینی و برچسب تروریستی مقاومت کند، تکرار اتهامات سخیفی مانند کیش شخصیت و اقتدارگرایی و مناسبات غیردموکراتیک وفرقه‌یی، چرخ سرنگونی فاشیسم دینی که با پیشتازی مجاهدین به‌راه افتاده را متوقف نمی‌کند. روندی که در ایران برای سرنگونی ملایان شروع شده غیرقابل بازگشت است".
نمایندگی شورای ملی مقاومت، بار دیگر وجدانهای آزاد را به داوری درباره این نقض شدید بی‌طرفی و آزادی مطبوعات فرامی‌خواند. سکوت در برابر این انگیزیسون قرون وسطایی، خدمت به فاشیسم دینی حاکم بر ایران است که تاکنون ۱۲۰هزار تن از آزادیخواهان را اعدام کرده است
نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران- آلمان
۲۹بهمن۱۳۹۷ (۱۸ فوریه ۲۰۱۹)

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar