torsdag 28 februari 2019

سید احمد غزالی: چهل سال شمشیر و آتش بر سر مردم ایران


سید احمد غزالی نخست‌وزیر سابق الجزایر و رئیس کمیته همبستگی عربی اسلامی با مقاومت ایران طی مقاله‌یی که در الشرق‌الأوسط درج شده از جمله نوشت:‌ من با سه نوع ایران در ارتباط بوده‌ام: ایران در گذشته که «ایران تمدن بزرگ» بوده است و ایران کنونی که مردم از ۴۰سال قبل از آن رنج می‌برند و با شمشیر و آتش بر چهار پایتخت عربی کنترل داشته و در آستانه سقوط است و ایرانی در آینده. ایران مقاومت و مردم که در شرف شکل‌گیری است.
ایران سوم ایرانی است که مقاومت ایران آنرا عرضه می‌کند و در برنامه ارائه شده از سوی خانم مریم رجوی تبلور می‌یابد. ایرانی آزاد و صلح‌جو و پیشرفته و دمکراتیک.

متن مقاله سید احمد غزالی در زیر آمده است:
این روزها در حالی چهلمین سالگرد سرنگونی رژیم شاه را پشت سر می‌گذاریم که یک امپراتوری ستمگرتر و وحشی‌تر (بر ایران) حاکم شده است. من به‌دلیل مسئولیتهایی که در رأس وزارتخانه‌های مختلف در حکومت سابق (الجزایر) داشتم هر دو رژیم را به چشم دیده‌ام و واقعیت انقلاب به‌اصطلاح اسلامی و عملکردهای آنرا لمس نموده و در ادامه این شانس را داشتم که از ۱۷سال قبل با مقاومت ایران آشنایی پیدا کنم.
به همین دلیل وظیفه خود می‌دانم که آنچه صحنه عمل حول ژئوپولتیک خاورمیانه به من آموخت را با افکار عمومی جهان و خصوصاً جهان عرب به مشارکت بگذارم و رخدادهایی را یادآوری کنم که مرا بر آن می‌دارد تا بگویم مسائل ایران نه تنها مورد توجه مردم این کشور بلکه مستقیماًً مرتبط با همه خلقهای منطقه عربی و اسلامی است و این دیکتاتوری مذهبی نه تنها امنیت و ثبات را در خاورمیانه، همان‌طور که در عراق و سوریه شاهد هستیم، بلکه در تمام منطقه عربی و اسلامی خدشه‌دار می‌کند و برای فهم این موضوع نباید مفهوم صدور انقلاب اسلامی که در قانون اساسی ولایت فقیه آمده را فراموش کنیم.

من با سه نوع ایران در ارتباط بوده‌ام:
ایران در گذشته که «ایران تمدن بزرگ» بوده است و ایران کنونی که مردم از ۴۰سال قبل از آن رنج می‌برند و با شمشیر و آتش بر چهار پایتخت عربی کنترل داشته و در آستانه سقوط است و ایرانی در آینده. ایران مقاومت و مردم که در شرف شکل‌گیری است.
در زمان شاه روابط سیاسی بین الجزایر و ایران بعد از پیوستن الجزایر در سال ۱۹۶۹به (اوپک OPEV) در پهنه انرژی محدود می‌شد و نوعی هماهنگی در این چارچوب بین ما وجود داشت. من به‌عنوان رئیس شرکت ملی «سوناطراک» در سپتامبر ۱۹۶۸از ایران دیدار کردم و مهمان رئیس شرکت نفت ایران منوچهر اقبال بودم. در جریان دیدارمان عدم رضایت مردم ایران از وضعیت سیاسی را احساس کردم و این امری بود که برخی از همراهانم در هیأت نیز دستگیرشان شده بود. منوچهر اقبال در سال ۱۹۶۹در پاسخ به دیدار ما از تهران به الجزایر آمد و بعد از آن رابطه بین دو وزارتخانه در دو کشور قوی شد.
من شاه را برای اولین بار در اجلاس فوق‌العاده سران اوپک که در مارس ۱۹۷۵در الجزایر برگزار شد دیدم. من در این اجلاس به‌عنوان یکی از اعضاء هیأت الجزایر شرکت کرده بودم. در نشستی ویژه مربوط به رؤسای هیئتها هر کدام از رؤسا از وضعیت کشورشان صحبت می‌کردند. شاه شروع به صحبت از ایران و دست‌آوردهای حکومتش در همه عرصه‌ها نمود و تا آنجا پیش رفت که گفت: ‌ایران در سال ۱۹۸۰سومین یا چهارمین قدرت صنعتی و نظامی جهان خواهد شد. این حرفی بود که همه حاضران شنیدند و مرا بر آن داشت که احساس کنم چگونه حاکمان نظامهای دیکتاتوری مشیت خدا را فراموش می‌کنند.
بی‌تردید رؤیاهای رژیم آخوندی هم‌چون رؤیاهای دیروز شاه می‌باشد چرا که ماهیت و روش دیکتاتورها همانند یکدیگر است و هر رژیم دیکتاتور که با آهن و آتش و اعدام و شکنجه حکومت می‌کند خودش را هم تکذیب می‌کند.
در حاشیه این کنفرانس بین ایران و عراق با میانجیگری بومدین توافق حاصل شد و اختلافها از طریق «توافقنامه الجزایر» حل شد.
در همین سال واقعه حمله کارلوس و تیمش به نشست وزرای نفت در وین اتفاق افتاد که در میان آنها جمشید آموزگار وزیر نفت ایران و زکی یمانی وزیر نفت عربستان حضور داشتند و آنها به یمن حکمت میانجیگری الجزائر آزاد شدند.

بعد از وقایع انقلاب مردمی در ایران و سرنگونی رژیم شاه و آمدن حکومت جدید، ما این انقلاب را به فال نیک گرفتیم و به ایران هم‌چون انقلابی نگاه می‌کردیم که پشتوانه مسلمانان و کشورهای جهان سوم و کشورهای غیرمتعهد بشود.
بعد از انقلاب، الجزایر با تکیه به این موضع خدمات زیادی به ایران نمود که اولین مورد آن میانجیگری بین رژیم ایران و ایالات متحده در «داستان دیپلماتهای آمریکایی» بود که در پائیز سال ۱۹۷۹به‌ گروگان‌گرفته‌ شده بودند. رژیم ایران توانست از این مهلکه بزرگ که خودش را در آن انداخته بود خارج شود و ما با همان روحیه همبستگی قبول کردیم که منافع ایران در ایالات متحده را نمایندگی کنیم.

بعد از شروع جنگ ایران و عراق الجزایر به سود هر دو طرف موضع بی‌طرف اتخاذ نمود و ثقل خود را بواسطه تماسهای مستقیم با ایران و عراق در خدمت میانجیگری برای پایان دادن به این جنگ گذاشتیم و فداکاریهای زیادی برای ارائه این خدمات انجام دادیم.
بعد از آن به‌عنوان وزیر خارجه الجزایر با همتای ایرانیم علی‌اکبر ولایتی ملاقات نموده و از ایران دیدار کردم و با خامنه‌ای و رفسنجانی و ولایتی و سایرین ملاقات داشتم. همچنین رئیس‌جمهور شاذلی بن جدید را طی دیداری در اواخر سال ۱۹۹۰ همراهی کردم.
تا این‌که وقایع پایانی دهه هشتم قرن گذشته فرا رسید و فعالیت‌های گروه‌های اسلامی با موجی از عملیات تروریستی خشن در الجزایر آغاز شد و دهها هزار قربانی از مردم ما گرفت. در اینجا بود که فهمیدیم رژیم ایران با تمام قدرت در کنار این گروهها علیه دولت و مردم الجزایر قرار دارد و آنها را در عرصه‌های سیاسی و تبلیغاتی حمایت کرده و از آنها پشتیبانی مالی می‌کند.
در دوران ریاست‌جمهوری مرحوم بوضیاف و بعد از این‌که دست داشتن رژیم ایران در حمایت از تروریسم فاش شد و مواضع خصمانه‌اش علیه الجزایر و نادیده گرفتن مواضع مثبت ما از طریق کمک به گروه‌های تروریستی روشن گردید و در حالیکه من نخست‌وزیر بودم، پرزیدنت بوضیاف فرمان قطع روابط دیپلماتیک با ایران را صادر کرد.

لازم به توضیح نیست که این مواضع رژیم ایران و نمک نشناسی آن با توجه به خدماتی که به آن نموده بودیم باعث تعجب شدید ما شد. تجربه فوق این درس را برای ما داشت که رژیم ایران جز توسعه‌طلبی از طریق دخالت در امور کشورهای دیگر به هیچ چیز توجه ندارد و از انجام شنیعترین جنایتها برای محقق کردن اهدافش کوتاهی نمی‌کند.
ماهیت این رژیم دیکتاتور چنان است که در استفاده از ترور و تروریسم علیه هر کسی که در مسیر فعالیت‌های او مانعی ایجاد کند تردیدی به خود راه نمی‌دهد. کما این‌که مزدوران را داخل گروه‌های مخالف با هدف اجرای عملیات تروریستی مانند آنچه در فرانسه در سال گذشته اتفاق افتاد نفوذ می‌دهد. این رژیم به‌طور مستقیم یا بواسطه شبکه‌های تروریستی دیگر بیش از چهارصد و پنجاه عملیات تروریستی در کشورهای مختلف علیه شخصیتهای اپوزیسیون ایران انجام داده است.

اما ایران سوم ایرانی است که مقاومت ایران آنرا عرضه می‌کند و در برنامه ارائه شده از سوی خانم مریم رجوی تبلور می‌یابد. ایرانی آزاد و صلح‌جو و پیشرفته و دمکراتیک. مهم این است که مجاهدین خلق دارای تجربه‌ عملی در این زمینه هستند، تجربه‌ای که در شهر اشرف در عراق پیاده شده است و در حال حاضر در اشرف جدید در آلبانی که آنرا با دستان خود ساخته‌اند، نمونه‌یی از روابط انسانی برای ایران آینده بعد از رفتن آخوندها متجلی است.
در شانزده سال گذشته مقاومت ایران کمک کرد تا مرا قانع نماید که موضوع آنها موضوع من می‌باشد تا آنها را پیشتازان مأموریتی سخت در جهان عرب و اسلام قلمداد کنم. این مأموریت همانا حفاظت از مردم عرب و مسلمان در مقابل بنیادگرایی مذهبی و فاشیستی در زیر لوای اسلام است و به‌جرأت می‌توان گفت که این بنیادگرایی مطلقاً علیه سنتهای عالیه اسلامی ما می‌باشد.
نخست وزیر سابق الجزایر ـ رئیس کمیته همبستگی عربی اسلامی با مقاومت ایران

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar