تلویزیون رژیم یکشنبه شب ۱۹خرداد ۹۸ضمن پخش یک گزارش خبری از سفر وزیر خارجهٔ آلمان به تهران، هراس و ناخشنودی رژیم از این سفر و نتایج آن را ابراز کرد.
واکنش رژیم نشان داد سفر وزیر خارجه آلمان به ایران در جوی از بیاعتمادی و خشم و نارضایتی رژیم صورت گرفته است. آنهم در شرایطی که رژیم در نهایت انزواست و قاعدتاً میباید از سفر وزیر خارجه آلمان و نخستوزیر ژاپن ذوق زده باشد ولی نشانهها حاکی از آن است که اینچنین نیست، علت چیست؟
پشتپرده سفرهای دیپلماتیک اخیر
این سفر یک دیدار دیپلماتیک معمول برای توسعهٔ روابط نیست، ماهیت این دیدار را روز ۱۹خرداد کیهان خامنهای خیلی صریح و روشن اینچنین بیان کرده و نوشته بود: «برخلاف برخی فضاسازیها، مقامات ژاپن و آلمان برای میانجیگری و حفظ برجام و ارتقای روابط اقتصادی به ایران نمیآیند، بلکه اینها تنها در نقش «پیامرسانهای ترامپ» به ایران سفر میکنند و هدف اصلی صرفاً دلالی برای پیادهسازی خواستههای زیادهخواهانه رئیسجمهور آمریکا است».
توصیف ظریف از مذاکرات امروزش با وزیر خارجهٔ آلمان هم گویای همین واقعیت است. ظریف گفت مذاکره ما جدی و صریح و طولانی بود. که در عرف دیپلماتیک خشنترین دیدار و مذاکره محسوب میشود. گزارشهای رسانهها هم حاکی از این است که وزیر خارجهٔ آلمان حامل پیام اتحادیهٔ اروپا و آمریکا و کشورهای منطقه برای رژیم بوده است.
درخواست رژیم و پاسخ هایکو ماس
در این دیدار البته ظریف هم خواستههای رژیم را مطرح کرده که بهطور خلاصه درخواست از اروپا برای کاستن فشارهای تحریمی آمریکا و زنده نگهداشتن برجام میباشد. جواب هایکو ماس به درخواستهای ظریف هم گویا و روشن است. او گفته تلاش میکنیم به تعهدات خود در برجام عمل کنیم البته معجزه هم نمیتوانیم بکنیم. این جواب گویای آن است که رژیم نباید انتظار زیادی داشته باشد. زنده نگذاشتن برجام نیز مشروط است به حفظ پایبندی رژیم به تعهداتی که برجام مشخص کرده است. بر اساس رسانههای رژیم ظریف در این دیدار نوک عقبنشینی از ضربالاجل ۶۰روزه را هم داده و گفته است ما آمادگی داریم این اقدامات را ادامه دهیم، متوقف کنیم یا بازگشت دهیم حسب میزانی که شرکای ما نسبت به تعهداتشان در برجام اقدام عملی کنند.
نشست در انتهای کوچه بنبست
به استناد مطالب منتشر شده، هر یک از دو طرف اقدام خود را مشروط به اقدام طرف مقابل کرده است و این معنایی جز بنبست ندارد و تا آنجا که به رژیم مربوط میشود فراتر از بنبست بهمعنی تشدید فشارهای اقتصادی و سیاسی است و از این جا میتوان علت خشم و نگرانی رژیم را دریافت.
پیام هایکو ماس
خشم و نگرانی رژیم از پیامی که هایکو ماس با خود آورده بود روشن است زیرا در گزارشی که تلویزیون رژیم پخش کرد، محتوای مأموریت وزیر خارجه آلمان روشن بود یا حداقل رئوس آن روشن بود از جمله اینکه:
اولا وزیر خارجهٔ آلمان نماینده سه کشور اروپایی امضاء کننده برجام است و نه صرفاً نماینده دیپلماسی یک کشور.
ثانیا مواضع این کشورها را هم که رئیسجمهور فرانسه ماکرون پیش از این خیلی صریح در دیدارش با رئیسجمهور آمریکا در نرماندی بیان کرده بود، موضعی که حاوی ۴محور بود و «ماس» تنها برای ابلاغ رسمی آنها آمده بود:
- دست برداشتن رژیم از ماجراجویی اتمی بهنحوی که در درازمدت قابل تأیید باشد
- دست کشیدن آخوندها از برنامه موشکی.
- توقف دخالتهای رژیم در منطقه.
- توقف سنگاندازی و کارشکنی رژیم در صلح منطقه.
بنابراین هایکو ماس قاعدتاً بایستی همین شروط را در تهران تکرار کرده باشد و بدیهی است که پاسخ مثبت به درخواستهای رژیم را موکول به پذیرش این شروط کرده باشد. وزیر خارجهٔ آلمان قبل از آمدن به ایران در کشورهای اردن، عراق و امارات توقف کرده بود و گفته بود در منطقهٔ خاورمیانه شرایط حساس و جدی است و افزایش تنش و خارج شدن آن از کنترل به نفع هیچکس نیست. وی همچنین تصریح کرد که «درباره راهحلهای سیاسی مسائل منطقه مانند سوریه و یمن با ظریف گفتگو کردم». این روایت دیپلماتیک اظهارات هایکو ماس است. لابد او به رژیم گوشزد کرده است که بایستی به دخالتهایش در منطقه پایان داده و نیروهایش را از این کشورها بیرون بکشد. کما اینکه کیهان خامنهای در شماره ۲۰خرداد خود نوشت:
«آلمان به هیچ عنوان به بیعملی خود و دیگر اعضای اروپایی برجام (فرانسه،انگلیس) در اجرای تعهدات اشارهای نکرده است و در شرایطی که در مقابل ایران بدهکار است، ژست طلبکار به خود گرفته و مدعی شده است که ایران باید بدون هیچ چشم داشتی تعهدات برجامی خود را یکطرفه انجام بدهد!»کیهان بعد هم افزوده: «در شرایط فعلی، آلمان باید پاسخ دهد که در راستای این ضربالاجل چه اقداماتی انجام داده است، نه اینکه ایران را در جایگاه متهم نشانده و بازخواست کند!»
موضع باندهای درونی رژیم
باند خامنهای پیشاپیش سفر وزیر خارجه آلمان را تخطئه کرده است که نمونه مواضعش در نوشتههای کیهان خامنهای در سطور بالا روشن بود و نیازی به تکرار ندارد.
- باند خامنهای همچنین در رابطه با این سفر و سفر آتی نخستوزیر ژاپن، باند روحانی را به ذوقزدگی و دریوزگی و زمینهسازی مذاکره مستقیم با آمریکا متهم میکند. بهعنوان نمونه روز ۱۹خرداد کیهان نوشت: «اوج تلاشهای آمریکا و جریان منفعل داخلی برای میانجیگری میان ایران و آمریکا سفر ظریف و ترامپ به توکیو به فاصله چند روز از یکدیگر و اکنون سفر نخستوزیر ژاپن و وزیر خارجه آلمان بعد از دیدار با پمپئو و ترامپ به تهران است«.
البته آنها به این تناقض پاسخ نمیدهند که آیا سفر وزیر خارجهٔ آلمان و نخستوزیر ژاپن بدون اجازه و رضایت ولیفقیه صورت گرفته است یا...!؟
باند روحانی ضمن توصیه به کوتاهآمدن و سازش گفتهاند که نمیشود به نتیجه این سفرها خوشبین بود:
- بهشتیپور از کارشناسان این باند گفته بود: «ایران روزهای بسیار حساسی را در حال سپری کردن است. تهدید و تحدیدهای آمریکا گویی تمامی ندارد». بعد با اشاره به این سفرها گفته بود: «مهم، نظر و تصمیم آمریکا و بهطور مشخص دونالد ترامپ است و به همین دلیل، نمیتوانیم دلخوش به سفر آبه باشیم».
- روزنامههای طیف باند روحانی، به تلویح یا تصریح مطرح میکنند که نبایستی این آخرین فرصت را از دست داد و کوتاهآمدن را به رژیم پیشنهاد میکنند.
روزنامه جهان صنعت با اشاره به اینکه «با شروع کاهش تعهدات برجامی رژیم، پنجره دیپلماسی بسته میشود، خاطرنشان میکند: « شاید از بین رفتن برجام و بازگشت تحریمها و اقدامات همهجانبه برای ایران مضر و خطرناک باشد اما به همان میزان که تحریمها اثری بهمراتب وحشتناکتر از ۲۰۱۰برای ایران پیدا کرده است، تبعاًت منطقهیی و امنیتی بازگشت بحران هستهیی نیز قابل پیشبینی و مدیریت نیست».
شکاف سیاسی در عین صحت نظر هر دو باند!
بههر حال در این جا هم دوراهی همیشگی رژیم را میتوان مشاهده کرد.
باند خامنهای میگوید: راه مذاکره به تسلیم و ذلت و نهایتاً سرنگونی نظام راه میبرد،
در مقابل باند روحانی هم میگوید ادامه تحریمها و تشدید جنگ اقتصادی به خفگی اقتصادی و انزجار اجتماعی و نهایتاً سرنگونی میانجامد.
به نظر میرسد هر دو باند درست میگویند!
تاثیر سفر وزیر خارجه آلمان
اکنون سؤال این است که سفر وزیر خارجه آلمان به ایران چه تاثیری در آرایش سیاسی کنونی داشته و خواهد داشت؟
روشن است که سفر کنونی وزیر خارجهٔ آلمان، کما اینکه سفر آینده نخستوزیر ژاپن به تهران گامی در جهت تعیینتکلیف رژیم است. اگر رژیم همچنان به خیره سری خود ادامه بدهد طبعاً تحریمها و فشارهای اقتصادی تشدید میشوند همچنانکه فشارهای سیاسی و انزوای منطقهیی و بینالمللی رژیم هم بیشازپیش تشدید میگردند.
آثار این تشدید وخامت اوضاع را از هماکنون میتوان در دو باند رژیم و همچنین در تشدید انزوای منطقهیی و بینالمللی رژیم ملاحظه کرد. به این معنی که جامعهٔ بینالمللی بیشازپیش به این واقعیت پی میبرد که این رژیم پوسیدهتر از آن است که بتواند یک سانتی متر از خودش انعطاف نشان بدهد و تنها زبانی که میفهمد زبان زور است و اینجا همان ایستگاهی است که رژیم تلاش میکند به آن نرسد در حالیکه ظاهراً گاز و ترمز هم دست خودش است اما کار کردهای متعارف خود را ندارند!
اینک تصمیم گرفتن یا نگرفتن هر دو پیامدهای واحدی برای آخوندها دارند! مردم، قیام آفرینان و مقاومت ایران در کمینند.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar