tisdag 18 juni 2019

تقویت اجماع بین‌المللی علیه رژیم


آن چه که این روزها در صحنه سیاسی بین رژیم و آمریکا به چشم می‌خورد تشدید تنش است که خود را هم در روی زمین و دریا به‌صورت اعلام ۱۰۰۰نیروی دیگر از طرف آمریکا به منطقه نشان می‌دهد و هم در صحنهٔ سیاسی به‌صورت موضع‌گیریهای تندتر مقامات و سیاستمداران بارز می‌شود.
اکنون وضعیت به‌صورتی است که وزیر خارجه آمریکا صریحاً گفت: «مأموریت ما روشن است؛ پول و امکانات و ظرفیت برای ساختن برنامه (تسلیحات) اتمی را از آنها سلب کنید و آماده باشید که همه ریسکها را برای جلوگیری از تحقق این خواست رژیم ایران بپذیرید».
سؤال این است که قضایا به چه سمتی پیش می‌رود؟
و در این میان رژیم چه مسیری را دنبال می‌کند؟

تشدید تنش یا ایجاد اجماع جهانی؟ 

با توجه به خبرهای ضدو نقیض اول باید دید آیا واقعاً‌ اوضاع به سمت تشدید تنش پیش می‌رود یا این ظاهر و رویة قضایاست و سمت و سوی تحولات چیز دیگری است؟
این تحولات تا آنجا که به آمریکا برمی‌گردد، فعلاً سیاسی است و آمریکا در جهت منزوی کردن بیش‌از‌پیش رژیم و ایجاد و تقویت یک اجماع منطقه‌ای و بین‌المللی حرکت می‌کند. در گام اول می‌توان دید که انگلستان بیش‌از‌پیش با آمریکا در این زمینه هم‌سو شده است و وزیر خارجهٔ‌ انگلیس تأیید کرد که حمله به نفتکشها کار رژیم بوده و رژیم را محکوم کرد.

شکل‌گیری اجماع جهانی از دید رژیم 

شکل‌گیری و تقویت این اجماع را اغلب کارشناسان رژیم هم تأیید می‌کنند و به رژیم در این باره هشدار می‌دهند.
  • یکی از کارشناسان سیاسی رژیم به نام مطهرنیا دوشنبه ۲۷خرداد ۹۸نوشت:‌«آمریکا می‌خواهد سبد اتهامات علیه ایران افزایش یابد و در مرحله بعدی در سازمان ملل و شورای امنیت روی این سبد اتهام کار شود. اگر احیانا هم‌پیمانان ایالات متحده آمریکا به‌خصوص اروپا همراهی کنند زمینه‌های مشروعیت بخشی برخورد نظامی با تهران را در افکار عمومی ملت آمریکا و دیگر کشور‌ها به وجود می‌آورند. اکنون گام‌های این مرحله یک به یک در حال ظهور است. انگلیس با آمریکا همراه شده است، آلمان و فرانسه ابتدا به‌صورت مشروط و تا حدودی تردید آمیز به نقش ایران در این موضوع می‌نگرند، اما آرام آرام خود را به مواضع آمریکا و انگلیس نزدیک می‌کنند. در مورد اخیر رئیس سازمان ملل ‌متحد وارد قضایا شده و موضع‌گیری کرده است و این‌که می‌خواهند پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل ‌متحد ببرند. با نگاه به این رشته وقایع در خواهیم یافت که یک رویداد گفتاری علیه تهران در حال شکل‌گیری است. آمریکا با صبوری و متانت سعی می‌کند وارد درگیری در وضعیت فعلی نشود و تنها اتفاقات رخ داده را به‌عنوان موارد اتهامی علیه تهران در مجامع حقوقی افکار عمومی مطرح نماید.»
  • یک کارشناس دیگر رژیم به نام جلیلوند نیز در تاریخ ۲۵خرداد با تأکید بر این‌که آمریکا در حال ایجاد یک اجماع جهانی علیه ایران است، اظهار داشت: «استراتژی آمریکا این است که ایران را در یک موقعیت آچمز قرار دهد. از سوی دیگر خودش را در موقعیتی قرار دهد که حق با اوست و هر اقدامی که بخواهد می‌تواند انجام دهد.»
این اجماع‌سازی جهانی چیزی است که خود آمریکا هم آن را پنهان نمی‌کند؛‌ پاتریک شاناهان، کفیل وزارت دفاع آمریکا گفته است تمرکز او، مایک پومپئو، وزیر امور خارجه و جان بولتون، مشاور امنیت ملی، ایجاد "اجماع جهانی" علیه رژیم ایران است.

اجماع جهانی زیر نگاه به شرق؟ 

از سوی دیگر در حالی که تحولات در جهت تشدید انزوای رژیم و شکل‌گیری و تقویت یک اجماع منطقه‌ای و بین‌المللی پیش می‌رود، تلویزیون رژیم یکشنبه شب ۲۶خرداد، در ابتدای بخش اصلی خبر خود گزارشی تحت عنوان «نگاه به شرق» پخش کرد و از گسترش روابط تجاری با روسیه صحبت کرد.
روشن است که داستان نگاه به شرق یک طبل میان‌تهی است و ابری است که ممکن است سر و صدایش زیاد باشد اما بارانی بر رژیم نخواهد بارید زیرا طرف حسابهای اصلی این به‌اصطلاح استراتژی نگاه به شرق که روسیه و چین باشند،‌ هرگز حاضر نیستند خودشان را به‌خاطر رژیم با آمریکا طرف کنند. اینان تا آنجا با رژیم راه می‌آیند که منافع خودشان را تأمین کنند یا با برگ رژیم در برابر آمریکا بازی کنند. چرا که روسیه مشکلات جدی اقتصادی دارد و خودش به میزان زیادی تحت تحریم است و تلاش می‌کند خودش را از این وضعیت نجات دهد. حتی در زمینهٔ اقتصادی، تلویزیون رژیم در همان اخبار یکشنبه شب ۲۶خرداد ضمن ادعای این‌که مبادلات تجاری با روسیه قرار است ۳برابر بشود و با دم زدن مسخره از توسعهٔ گردشگری با روسیه از طریق قایقهای تفریحی در دریای خزر، اما در انتها ناچار اعتراف کرد که مبادلات بانکی از موضوعات مشکل است. یعنی اگر همهٔ قراردادهای روی کاغذ بخواهد پا به مرحله اجرا بگذارد با عامل تحریم‌های بانکی مواجه می‌شود.
ضمن این‌که همگان مشاهده کردند اخیراً روحانی برای شرکت در اجلاس شانگهای به چین و تعدادی از کشورهای آسیای میانه رفت و آنجا التماس و درخواست بسیاری کرد که رژیم را که تنها عضو ناظر پیمان شانگهای است به عضویت دائم بپذیرند، اما برای پانزدهمین بار به‌علت مخالفت چین و روسیه باز هم توفیقی به دست نیاورد و دست از پا درازتر بازگشت.
در زمینهٔ سیاسی و نظامی هم پوتین چندی پیش صراحتاً خطاب به رژیم و در پاسخ به توقعات رژیم گفت که روسیه نمی‌خواهد نقش آتش‌نشان و نجات دهنده بازی کند. سه‌شنبه ۲۸خرداد هم قرار است شمخانی به مسکو برود، این در حالی است که گزارشها حاکی از آن است که روسیه زیر پای رژیم را در سوریه خالی کرده است و علاوه بر آن دیده می‌شود که حملات متعدد هوایی اسراییل به نیروها و مراکز رژیم در سوریه با موافقت و چراغ سبز روسیه مکرراًً صورت می‌گیرد.
مهره‌ها و رسانه‌های رژیم هم از همین موارد همواره آه و ناله می‌کنند
به این ترتیب رژیم هم به‌لحاظ اقتصادی و هم به‌لحاظ سیاسی در سیاست نگاه به شرق خود هم در بن‌بست است

نگاهی به یک‌ شبهه

شاید برای برخی اذهان این سؤال پیش بیاید که رژیم چگونه در بن‌بست است؛ در حالی که اقدامات تروریستی‌اش علیه کشتی‌های بی‌دفاع تجاری ادامه دارد.
در ین مورد نیز باید تأکید کرد با این حملات اتفاقاً رژیم تحولات را علیه خودش سرعت و سمت می‌دهد. و منطقی‌تر است سؤال شود رژیم چرا این کارها را می‌کند؟
آنهم در حالی که ظاهراً خط و سیاست رژیم دفع‌الوقت و زمان خریدن است تا به گفتهٔ خودش این دوران خطرناک و بحرانی طی شود. لذا قاعدتاً باید به اقدامات آرام کننده دست بزند، در حالی که به عکس به اقداماتی دست می‌زند که تنش را افزایش می‌دهد و تحولات را به زیان خودش سرعت و شتاب می‌دهد. پاسخ البته روشن است: زیرا رژیم به‌شدت از ذوب شدن نیروهای نگهدارنده‌اش در این شرایط وحشت دارد. خامنه‌ای می‌خواهد با اقدامات و های‌وهوی قدرت‌نمایانه به پاسدارانش روحیه بدهد. چرا که به این نیروها در فضای انفجاری جامعه به‌شدت نیاز دارد. توده‌های محروم و گرسنه به آستانهٔ انفجار رسیده‌اند و این را حتی امام جمعه‌ها و اعضای مجلس ارتجاع نیز مرتباً اعتراف می‌کنند و نسبت به آن هشدار می‌دهند. خامنه‌ای برای کنترل این جامعهٔ در حال انفجار به نیروهای سرکوبگر خود بیش‌از‌پیش نیاز دارد. پس بایستی از یک طرف دست آنها را در چپاول و سرکوب باز بگذارد، که این فضای جامعه را بیش‌از‌پیش سرشار از خشم و نفرت انفجاری می‌کند و از طرف دیگر با اقدامات تروریستی به آنها روحیه بدهد و این هم فضای سیاسی بین‌المللی را بیش‌از‌پیش علیه خودش سمت می‌دهد و به تحولات در جهت طرد و انزوایش شتاب می‌دهد.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar