خامنهای روز چهارشنبه ۵تیر ۹۸به روش همهساله تحت عنوان هفته قوه قضاییه رژیم با جلادان قضاییه نظامش دیدار داشت.
اصلیترین موضوعی که خامنهای در سخنرانیش در این دیدار مطرح کرد «طرح تحول» دستگاه اعدام و شکنجه آخوندی به سرگردگی رئیسی جلاد بود.
طرح «تحول قوه قضاییه» چیست؟
خامنهای این طرح را تاکنون فقط بهطور رسمی و بسیار سر بسته مطرح کرده ولی هرگز وارد توضیح دقیق آنچه در نظر دارد انجام دهد، نشده است.
هنگامی که خامنهای رئیسی را بهعنوان رئیس قضاییه نظام معرفی کرد، در حکمش از ضرورت این طرح اسم برد. اما توضیح مشخصی در این زمینه نداد و از این طرح تنها با عنوان «احیا و استیفای حقوق عامه و حمایت از آزادیهای مشروع مردم» نام برد.
همچنین خامنهای روی چند نکته دست گذاشت که مهمترین آنها «ضرورت قاطعیت» و «حضور جوانان انقلابی» در قضاییه بود.
روز چهارشنبه ۵تیر ۹۸نیز روشن بود که رئیسی این طرح را مجدداً نزد خامنهای مطرح کرده و خامنهای هم متقابلاً بر ضرورت اقدام برای اجرایی شدن آن عجله نشان داد، اما توضیح مشخص بیشتری درباره آن نداد. با این همه از لابلای صحبتهای خامنهای میتوان دریافت که محتوای این تحول در قضاییه رژیم چیست؟
کما اینکه میتوان دریافت اجرایی کردن آن طرح برای خامنهای بسیار مهم است و خامنهای برای اجرایی کردن آن عجله هم دارد!
تا جاییکه که تأکید کرد و گفت: این طرح «باید بدون تأخیر شروع شود» و بعد هم به ضرورت «اجرای زمانبندیشده، شجاعانه و متکی بر روشهای مبتکرانه این برنامه» اشاره کرد.
اما از مجموع حرفهای خامنهای روشن بود که محتوای این طرح، «افزایش سرکوب» است.
روز چهارشنبه ۵تیر خامنهای همچنین هنگام صحبت درباره قضاییه نظام از ضرورت «برخورداری از قاطعیت و اقتدار» صحبت کرد. تجربه این سالها نشان داده که این کلمات در فرهنگ رژیم مفهومی جز افزایش سرکوب ندارند.
علت اینکه خامنهای طرحی را که بلافاصله مردم آثار و عوارض آن را در خیابانها بهروشنی خواهند دید، اینچنین سربسته و دربسته مطرح میکند البته حاکی از دست بستگی است که او و رژیمش در این زمینه دارند.
علت اینکه خامنهای طرحی را که بلافاصله مردم آثار و عوارض آن را در خیابانها بهروشنی خواهند دید، اینچنین سربسته و دربسته مطرح میکند البته حاکی از دست بستگی است که او و رژیمش در این زمینه دارند.
چرا که این نظام مانند اکسیژن به سرکوب نیاز دارد اما در عینحال سرکوب میتواند به واکنشهای حاد اجتماعی و قیامی منجر گردد که کل بساط نظام را دچار تهدید کند!
زیرا توان سرکوب رژیم ربط مستقیم دارد با مؤلفههای قدرت رژیم آخوندی و شخص ولیفقیه ارتجاع.
برای نمونه اگر به تاریخ ۴۰ساله این رژیم دقت شود، مشاهده میشود این نظام بیشترین سرکوب را در دهه ۶۰توانست انجام بدهد. زیرا شخص خمینی در یک شرایط استثنایی تاریخی، موفق شده بود رهبری انقلاب ضدسلطنتی را به سرقت ببرد و با دجالگری قدرت سیاسی و مذهبی را با هم در خودش جمع کند.
در حالیکه اکنون مطلقاً چنین وضعیتی از نظر تمرکز قدرت در خامنهای وجود ندارد.
از نظر داخلی وضعیت رژیم آنچنان بحرانی است که در خامنهای سخنرانیهایش ناگزیر است مستمراً به نیروهای رژیم هشدار بدهد که: نترسید و وحشت نکنید!
از نظر بینالمللی نیز خمینی همزمان از شرق و غرب سیاسی جهان حمایت دریافت میکرد اما اکنون انزوای رژیم به جایی رسیده است که شخص خامنهای با تمام دستگاه بیتش تحریم میشوند و آن دیگری به وی میگوید «آتشنشانی» محل نیست که هر وقت لازم شد به کمکش بیاید!
اکنون بنای رژیم در چنین وضعیتی بر روی یک جامعه انفجاری ساخته شده است. همان که خامنهای خود میگفت بر روی «گسل»های اجتماعی هستیم، گسلهایی که اگر فعال شوند زلزله اجتماعی بهوجود خواهد آمد!
به همین علت در چنین شرایطی است که از یکسو خامنهای برای مهار این گسلها نیاز شدید به سرکوب دارد.
اما تناقض دستگاهش اینجاست که از سوی دیگر هر عمل سرکوبگرانه، خودش میتواند جرقهای به بشکه باروت خشم اجتماعی افکنده و آن را منفجر کند.
خامنهای در همین سخنرانی به نفرت شدید اجتماعی به دستگاه اعدام و شکنجه آخوندی با عنوان آنچه در «فضای بیدر و دروازه مجازی» علیه قضاییه آخوندی گفته میشود اشاره کرد و به جلادان خود گوشزد که این واکنشها نباید آنها را دچار وحشت کند.
نکته مهم دیگر اینکه خامنهای ظرفیتهای سرکوب قبلیاش را هم در رویارویی ۴۰ساله با مردم و بهویژه مقاومت سازمانیافته مردم ایران از دست داده و در این زمینه بسیار ناتوان و فرسوده شده است. چند وقت پیش خبرگزاری مهر آخوندی گفت:« مجاهدین از هر فرصتی برای فضاسازی و آشوب اجتماعی علیه نظام استفاده میکنند».
علت بندبازی خامنهای
بنابراین خامنهای بهشدت مجبور است بندبازی کند.
از یک طرف بهطور واضح و آشکار نگوید که طرح تحول در قضاییه یعنی «سرکوب»!
و از طرف دیگر روی قاطعیت و راهاندازی سریع این طرح تأکید کند!
و این روش کار دقیقاً همان کاری است که در زمینه تروریسم میکند؛ لگدپرانی تروریستیاش را میکند؛ نفتکشها را منفجر میکند، اما بلافاصله میگوید من نبودم!
با حیلهگری میکشد و خودش هم تابوتکش قربانیاش میشود! روش جبونانه تمامی دیکتاتورهای پیر و فرتوت در تمامی طول تاریخ!
برای همین صحبتهای چهارشنبه ۵تیر خامنهای هم نشاندهنده مختصات رژیم و شخص خامنهای در تعادلقوای موجود است. یکی از شاخصهای موقعیت لرزان و ضعیف رژیم و شخص ولیفقیه آن است که حتی توان بازگویی روشن طرح تحول در قضاییه نظامش را هم ندارد.
اولین موضعگیری پس از تحریم شدن خودش!
نکته دیگر صحبتهای چهارشنبه ۵تیر خامنهای، اولین ظهورش پس از تحریم شدن شخص خودش بود.
در اولین انتشار متن صحبتهای خامنهای هیچ اشارهای به این موضوع نشده بود. البته در حالیکه اسم خودش را مردم ایران گذاشته بود، گفت: «ملت شریف ایران را هر روز مورد ناسزا و اتهام قرار میدهد».
اما حرف مهمی که در زمینه روابط بینالملل رژیم زد، اعتراف به بنبست رژیم بود.
آنجا که در رابطه با مذاکره یا عدم مذاکره گفت: «اگر در مذاکرات حرف او را قبول کردی پدر ملت در میآید و اگر قبول نکردی...فشارها ادامه خواهد یافت».
این همان تحلیلی است که مقاومت ایران از مدتها پیش مطرح کرده و بر بنبست رژیم دست گذاشته است.
اصلی مبنی بر اینکه، اگر رژیم پای مذاکره برود، همان تنزل بیپایانی است که شخص خامنهای در خرداد۹۵گفت:«از اتمی شروع میکنند، بعد موشکی، بعد حقوقبشر، بعد شورای نگهبان، بعد سپاه، بعد ولایتفقیه و بعد کل نظام»!
البته خامنهای اگر پای مذاکره هم نرود، فشارهای خردکننده جهانی رژیم را آنچنان ضعیف کرده و میکند که در برابر جامعه انفجاری در هم میشکند.
در واقع خامنهای در صحبتهای روز چهارشنبه ۵تیر خود به این موضوعها اعتراف کرد و نشان داد که رژیمش تا کجا در بنبست قرار دارد.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar