- 1398/03/14
سخن روز
یکشنبه شب ۱۲خرداد ۹۸، روحانی در دیداری که با گروهی از مهرههای نظام در دو وزارتخانه علوم و بهداشت و درمان داشت، راجع به موضوعات مختلفی صحبت کرد. وی در قسمتی از سخنانش دربارهٔ مذاکره هم نکاتی گفت میخواهیم ببینیم حرف اصلی روحانی در آن سخنرانی چه بود؟
روحانی مانند همیشه انبوهی پوشال به هم بافت، ولی در حرفهایش دو محور برجسته بود؛
- یکی تأکید بر شرایط سختی که رژیم گرفتار آن است
- دیگری پاسخ رد او به درخواست مذاکره آمریکا بود.
روحانی و شرایط ویژه
روخانی در سخنان اخیرش چند بار تکرار کرد: امروز شرایط کشور ما شرایط ویژهیی هست.
شرایطی که امروز به وجود آوردهاند سختتر از هر زمان دیگر است. او از جمله گفت: «خود آمریکاییها مدعی هستند که هیچ زمان تا امروز اینچنین فشاری را بر ملت ایران وارد نکرده بودند این را خودشان بارها و بارها به صراحت گفتهاند خود ما هم شاهدیم شرایط سختی که امروز به وجود آوردند از هر زمان دیگر بیشتر است».
آه و ناله از شرایط سخت، مدتی است که ترجیعبند ثابت تمام سخنرانیهای اخیر روحانی است. روحانی در دیداری که بهقول خودشان با اصحاب فرهنگ و هنر داشت، نیز گفت: «شرایط بیش از آنچه شما بتوانید تصور کنید سخت است و همانجا بود که گفت اگر من شب بتوانم دو ساعت بخوابم خدا را شکر میکنم».
کلید درک تناقضگوییهای رژیم
باور کردن و فهم این نکته که رژیم در یک شرایط سختی و فشار مافوق تصور قرار دارد، کلید فهم بسیاری از تناقضات موجود در سیاست و عملکرد رژیم است.
اما موضوع و محور مهم و قابل توجه دیگر در حرفهای دیشب روحانی، جواب رد به مذاکره با آمریکا و تأکید بر ایستادن در برابر آن بود. آنجا که گفت: «در این شرایط خاص راه ما ایستادگی است. راه ما مقاومت است. من اینجا به صراحت عرض میکنم اگر راه دیگری جز مقاومت بود من میگفتم غیر از مقاومت ما امروز راه دیگری داریم. طرفی که میز مذاکره را برهم زده، طرفی که پیمان را زیرپا گذاشته باید به شرایط عادی برگردد. تا او برنگشته ما راهی جز ایستادگی و مقاومت نداریم».
در این سخنان او بهوضوح داشت جواب پمپئو را میداد. پمپئو گفته بود «مایل به گفتگو هستیم، هر زمانی که رژیم ایران به این نتیجه برسد که میخواهد مانند یک کشور نرمال رفتار کند» و حالا روحانی میگوید این شما هستید که باید نرمال باشید و به شرایط نرمال برگردید.
همین روحانی یک روز پیش از این!
روحانی یک روز پیش از این حرفها یعنی روز شنبه (۱۱خرداد) در دیدار با گروهی از ورزشکاران حکومتی از آمادگی رژیم برای مذاکره حرف زده بود، در حالی که حرفهای روز ۱۲خرداد او هیچ قرابت و شباهتی به آن حرفها نداشت.
حرف ۱۲خرداد روحانی در نقطه مقابل حرف ۱۱خرداد وی بود و البته هیچ تناسبی هم با آن نداشت!
درست است که روحانی و خامنهای با هم تضاد دارند و با هم جنگ قدرت دارند. اما این رنگ عوض کردن روحانی ناشی از تضاد و جنگ قدرت او و خامنهای نیست. عین همین دوگانهگویی درباره مذاکره و در مورد برجام را خامنهای هم به کرات تکرار کرده است:
- یک موقع خودش را شروع کنندهٔ مذاکره با آمریکا معرفی کرد و بعد مذاکره با آمریکا را سم مهلک توصیف کرد.
- یک موقع از برجام و از تیم مذاکره برجام تعریف و تمجید کرد و یک موقع هم برجام را خسارت محض نامید و غیره...
موضعگیری یا دستمال کاغذی؟
صرفنظر از اینکه این جماعت مانند بنیانگذار شیادشان خمینی، هیچ پرنسیپی ندارند و حرفشان هم هیچ اعتباری ندارد و مانند دستمال کاغذی حرف قبلیشان را دور میاندازند و حرف به کلی متضادی با حرف و موضع قبلی میزنند... اما این رنگ عوض کردن و ضدو نقیضگویی بیش از آن که ناشی از بیپرنسیپی و ابتذال آنها باشد، ناشی از بنبستی است که در آن گرفتارند و در آن در هیچ زمینهیی نه راه پس دارند و نه راه پیش!
بعضی از مطالبی که این روزها مهرهها و رسانههای رژیم میگویند یا مینویسند، هر کدام از زاویهیی این بنبست را نمایان میکند:
بهعنوان نمونه روزنامهٔ جوان (۱۳خرداد) وابسته به سپاه پاسداران نوشت: «پمپئو دیروز (۱۲خرداد) گفت که «حاضریم با ایران بدون پیششرط مذاکره کنیم.» اما مذاکره بر سر چه؟! در این باره توضیح بیشتری نمیدهد، به جز آن که میگوید «ایران باید یک کشور عادی باشد.» اگر بپرسیم عادی بودن یعنی چه یا چطور عادی باشیم، تازه میرسیم به همان ۱۲شرط کذایی!».
علت رنگعوض کردنهای سریع روحانی؟
علت رنگعوض کردنهای پیدر پی و سریع روحانی را باید در همان شرایط سختی جستجو کرد که خودش به آن اذعان کرد.
روحانی مرتباً سخت بودن شرایط را تکرار میکند. این شرایط سخت به این معناست که مذاکره کردن یا مذاکره نکردن و گردنکشی هر دو به یک اندازه مرگبار و خطرناک است. و همین عامل اصلی است که سبب میشود در عرض ۲۴ساعت حرف شان را عوض کنند. اما گذشته از این نکته، عواملی مانند اجلاس سهگانهٔ مکه و ضربه شدید سیاسی که رژیم از این بابت خورد، چه بسا در این قضیه مؤثر بوده باشد.
سمت و سوی آتی تحولات؟
پیش از ورود به بحث آینده باید این نکته را در نظر گرفت که در حرکات اخیر، آمریکا یک برد سیاسی کرد و رژیم یک ضربه اساسی خورد. آمریکا موفق شد مارک جنگطلبی را از خودش دور کند و به عکس اکنون رژیم است که در انظار جهانیان مارک جنگطلب و مذاکره ناپذیر خورده است. این آن چنان روشن است که روزنامهٔ حکومتی آرمان (۱۳خرداد) نوشته است: «به نظر میرسد وزیر خارجه آمریکا با اعلام جدید خود درصدد ایجاد فشار از نوع دیگری روی مقامات ایرانی است. در واقع موضع تازه کاخ سفید ارسال این پیام به جهان است که آمریکا برای دوری از تشنج و درگیری با ایران حداکثر انعطاف را بهخرج میدهد ولی پاسخ مناسبی از جمهوری اسلامی دریافت نمیکند و ایران از عرف رایج دیپلماتیک جهان پیروی نمیکند و به میز مذاکره باز نمیگردد».
البته حرف روحانی به این معنی نیست که دیگر مسیر مذاکره کاملاً گل گرفته شده است. بنا به تجربه رژیم تلاش میکند که بین این دو ستون «مذاکره کردن و مذاکره نکردن» بازی کند. و این بازی البته فقط و فقط ناشی از اجبار است کما اینکه خود روحانی هم در حرفهای دوشنبه ۱۲خردادش به صراحت گفت: « اگر راه دیگری جز مقاومت بود من میگفتم».
ترجمه کلمه مقاومت در سخنان آخوندها
البته لفظ مقاومت هم در بیان اخیر آخوندها معنیاش بیچارگی و استیصال مطلق است.
روحانی و خامنهای مذاکره نمیکنند نه بهعلت اینکه تصمیم گرفتهاند مقاومت کنند، زیرا قادر به مذاکره نیستند.
مذاکرهای که بهقول روزنامهٔ جوان (متعلق به پاسداران) معنایش جز نرمال شدن یعنی پذیرش شروط ۱۲گانه آمریکا چیز دیگری نیست.
و پذیرش این شروط هم معنای دیگری جز بهم خوردن بنیادهای استراتژیک نظام و سرنگونی ندارد!
و از آنسو مذاکره نکردن هم به همین اندازه مرگبار است!
چرا که معنایش از یک طرف خفگی اقتصادی بر اثر تحریمها و از طرف دیگر رفتن به شورای امنیت و عملکرد مکانیسم ماشه است.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar