استرون استیونسون هماهنگکننده کارزار برای تغییر در ایران در سخنان خود ضمن مرور قیام مردم ایران برای تغییر رژیم، گوشههایی از جنایتهای رژیم آخوندی از جمله قتلعام ۳۰۰۰۰زندانی سیاسی در سال ۶۷ را برشمرد.
هماهنگ کننده کارزار برای تغییر در ایران درباره انتصاب آخوند جلاد ابراهیم رئیسی توسط خامنهای بهعنوان رئیس قوه قضاییه رژیم ایران گفت: این رژیمی است که در حال حاضر از سفارتهای خودش بهعنوان کارخانه بمبسازی و هستههای ترور، توطئه چینی برای قتل در اینجا در اروپا و آمریکا استفاده میکند.
استرون استیونسون در سخنان خود گفت:
بعد از ۴۰سال از نظام وحشیانه دیکتاتوری مذهبی، امروز دیگر برای ۸۰میلیون ایرانی کافی است، اعتراضات سراسری صدها هزار ایرانی، در ۱۴ماه گذشته ابعاد خشمگینانهای در شهرهای سراسر ایران به خود گرفته است. مردان، زنان، دانشجویان، معلمان، رانندگان کامیون، کارگران کارخانه قند، مغازهداران، بازنشستگان، به خیابانها آمدند، در اعتراض به خشونت و دزدیهای فاشیسم مذهبی که سرمایههای ملی ایران را به سرقت برده، مردم را سرکوب کرده و به جنگهای نیابتی در منطقه دامن زده است، طبقه متوسط در ایران بهطور واقعی ناپدید شده است، فقر فراگیر شده، مردم تقلا میکنند که خانوادههای خودشان را تغذیه کنند در مقابله با عوارض قطع برق، کمبود آب، افزایش بالای قیمت مواد غذایی و حقوقهای پرداخت نشده، ولی به جای بهبود دادن به اقتصاد در هم شکسته ایران، آخوندها با استفاده از نیروی گشتاپویی سپاه پاسداران به سرکوب تظاهر کنندگان میپردازند، اما وحشت مردم ایران ریخته است، آنها علناً خواهان تغییر رژیم هستند، حکومت ایران سرکوبگرانهترین حکومت در خاورمیانه است که آمار اعدام آن به نسبت جمعیت کشور بیش از هر کشور دیگری در دنیا است، ما با رژیمی روبهرو هستیم که زندانیان سیاسی را شکنجه، تجاوز، آزار جنسی و اعدام میکند، رژیمی که شلاق، سنگسار،قطع اعضای بدن، از حدقه در آوردن چشمان، اعدام در ملأعام را بکار میگیرد، رژیمی که بیش از ۴۰۰۰نفر شامل زنان و کودکان را از زمان به قدرت رسیدن روحانی بهاصطلاح مدره اعدام کرده است. این دیکتاتوری است که از طریق فساد، چپاول، اخاذی، اختلاس و ایجاد وحشت حکومت میکند.
در سال ۱۹۸۸ این رژیم بیش از ۳۰۰۰۰زندانی سیاسی را اعدام کرد، بیشتر آنها از هواداران و اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران بودند، عطف به اسناد کامل قساوت که هماکنون موضوع گزارش سازمان عفو بینالملل و تحقیقات توسط سازمان ملل متحد است. اما مسئولان این جنایت امروزه همچنان در موقعیتهای حکومتی این رژیم قرار دارند، خیلی از آنها حتی به نقش خودشان در این واقعه مباهات دارند، در آخر هفته، خامنهای ابراهیم رئیسی را بهعنوان رئیس قوه قضاییه رژیم ایران گمارد، فردی که نقش کلیدی در اعدامها داشته است، نقش کلیدی در جنایت قتلعام سال ۱۹۸۸ زندانیان سیاسی داشته است که هماکنون رئیس قوه قضاییه رژیم ایران شده. این رژیمی است که در حال حاضر از سفارتهای خودش بهعنوان کارخانه بمبسازی و هستههای ترور، توطئه چینی برای قتل در اینجا در اروپا و آمریکا استفاده میکند، مطابق شواهد دستگیری ماه ژوئن سال گذشته که از اسدالله اسدی بهدست آمده، بهاصطلاح یک دیپلمات از سفارت رژیم ایران در وین، اسدی متهم به تحویل دهی بمب به ۲مأمور رژیم ایران و هدایت آنها به بمبگذاری در یک گردهمایی در پاریس بوده که سازماندهی شده توسط مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران، اپوزیسیون اصلی دموکراتیک در مقابل آخوندها بوده است، و اقدامات مشابهی توسط تروریستهای رژیم ایران در آمریکا، دانمارک، بلغارستان و هلند و سایر کشورهای اروپایی انجام داده است که در حال حاضر آن کشورها تحریمهای خودشان را بر علیه رژیم اعمال کرده و برخی از مأموران ایرانی را در لیست سیاه قرار دادهاند.
استرون استیونسون سپس با یادآوری اخراج سفیر و دبیر اول سفارت رژیم در آلبانی بهخاطر اقدامات تروریستی علیه مجاهدین در خاک آلبانی، مماشات دولتهای اروپایی با رژیم آخوندی را محکوم کرد و خواستار تعطیلی سفارتهای رژیم در اروپا بهعنوان لانههای ترور و جاسوسی رژیم و همچنین خواستار تشکیل هیأت تحقیق بینالمللی تحت نظر سازمان ملل، بهمنظور محاکمه عاملان و آمران قتلعام ۳۰۰۰۰زندانی سیاسی در سال ۶۷ شد.
پروفسور آلفرد دی زایاس، کارشناس مستقل در سخنان خود قتلعام ۶۷ توسط رژیم آخوندی را بهعنوان جنایت علیه بشریت، مورد توجه قرار داد و تأکید کرد که این موضوع در میان گزارشگران سازمان ملل که در مورد کمیسیونهای حقیقتیاب تجربه دارند مورد توجه است. و بسیاری از آنها با خانوادههای قربانیان قتلعام ۶۷ابراز همدردی میکنند.
پروفسور آلفرد دی زایاس افزود:
من در سالهای گذشته که هنوز گزارشگر بودم در برخی تلاشهای مشترک که ما گزارشگران برعهده گرفتیم از جمله گزارشگر اعدامهای سریع و خودسرانه (شرکت کردم)، بنابراین موضوع این است که ما باید فشار را حفظ کنیم. منظورم این است که این یکی از جنایات اصلی در نیمه دوم قرن بیستم است که به کناری گذاشته شده است. مثل موضوعی که نیاز نیست راجع به آن صحبت کنیم، ولی خانوادهها همچنان جریحهدار هستند و این آسیب روحی را تا آخرین روزهای زندگیشان حمل خواهند کرد و نباید گذاشت که دستاندر کاران این جنایت از مجازات مصون بمانند. البته این جنایات در سال ۱۹۸۸ اتفاق افتاد، بسا قبل از آن که اساسنامه رم تصویب شود، خیلی قبل از آن که دادگاه جنایی بینالمللی در سال ۲۰۰۲ شروع به کار نماید. بنابراین این راهکار ویژه برای شما در دسترس نیست، از سوی دیگر راههای دیگری هست که بتوان این جنایت را در معرض عموم قرار داد.
پروفسور آلفرد دی زایاس با یادآوری حمایتهایش از مجاهدان مستقر در اشرف و لیبرتی، و اقداماتی که برای حفاظت آنها در سازمان ملل صورت گرفته، تأکید کرد که باید تلاش را برای طرح هر چه گستردهتر موضوع قتلعام ۶۷ در ارگانهای بینالمللی و از جمله سازمان ملل بیشتر کرد و اجازه نداد که این واقعه بهعنوان یک موضوع جانبی مطرح شود. وی بهعنوان نماینده سه سازمان غیردولتی در سازمان ملل، آمادگی خود را برای شرکت در کارزار دادخواهی قتلعام ۶۷ ابراز کرد.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar