شروع هفتهیی که گذشت برای نظام آخوندی با سرباز زدن بیشتر شقه درونی آنهم در پایهایترین زیرساخت نظام، یعنی حوزه همراه بود. در این رابطه خامنهای روز ۱۷اسفند فیلمی از صحبتهای خودش که مربوط به ۴روز قبل بود را منتشر کرد. ولیفقیه ارتجاع در این فیلم به وجود بحران در حوزهها اعتراف کرده و تأکید میکند: اگر طلبه یا آخوند حوزه به نظام معتقد نباشد، به درد نمیخورد!
این را هم باید یادآوری کنیم که آخوند جعفر منتظری در اردیبهشت۹۷ تأکید کرده بود: «عدهیی روحانینما در قم بهدنبال حذف ولایت فقیه هستند».
حیوان پیری که خرناس میکشد!
در این شرایط که نمود پوسیدگی و تزلزل نظام است، خامنهای پس از ۲هفته تردید و کش و قوس، آخوند رئیسی، جلاد قتلعام ۶۷ را بهعنوان سردژخیم قضاییه نظام معرفی کرد. رئیسی هم در جلسه معارفه خود تأکید کرد اولویت برایش «امنیت»، یعنی همان سرکوب است.
آوردن جلاد قتلعام ۶۷برای خامنهای ۲پیآمد جدی و خطرناک دارد:
یکم: واکنش شدید اجتماعی، بهویژه با گسترش جنبش دادخواهی، تا جاییکه خود خامنهای با وحشت گفته بود: جای شهید و جلاد را عوض نکنید!
دوم: انزوای بیشتر جهانی. چرا که حتی یکی از شروط اروپا برای همکاری با نظام، حقوقبشر است.
پس چرا با این وجود، خامنهای رئیسی را آورد؟
علت جامعه انفجاری ایران، و احتمال بسیار بالای فوران شعلههای قیام است؛ که بیشازپیش نظام را نیازمند سرکوب میکند. اما افزایش سرکوب در این شرایط اجتماعی همچون نفتی بر آتش قیام عمل میکند و خامنهای که بهخوبی به این بنبست در سرکوب واقف است میخواهد با ایجاد رعب از طریق گماشتن جلاد بدنام قتلعام زندانیان سیاسی مانع پیشروی قیام و خیزش جوانان بپا خاسته شود.
پس نیاز رژیم به «ارعاب و سرکوب»، خامنهای را واداشت با خریدن قیمت کمرشکن اجتماعی و بینالمللی، چهرهای را سر کار بیاورد که در پرونده خود سابقه قتلعام داشته، بلکه بتواند مقداری جامعه و کانونهای شورشی را مرعوب کند.
کانونهای شورشی رعبشکن!
اما برآورد وضعیت سیاسی-اجتماعی نشان میدهد که وجود مجاهدین و فعالیتهای رو به گسترش و رعبشکن و امیددهنده کانونهای شورشی، پیشاپیش نقشه خامخیالآنه خامنهای را به شکست میکشاند.
این موضوع آنقدر جدیست که سپاه پاسداران خامنهای، در خبرگزاری خود طی ۲مقاله طولانی با فاصله تنها ۴روز، ناله سرداد که: مجاهدین جوانان بین ۱۵ تا ۲۰سال را جذب کرده، آنها را عضو کانونهای شورشی میکنند و این کانونها تابلوها و مراکز نظام را آتش زده و هنگام اغتشاشات احتمالی، نقش سمت دهندگی اغتشاشگران را خواهند داشت!
اینگونه رژیم در بنبست، به هر کجا هم سرک میکشد، طنابی برای نجات از پرت شدن به پرتگاه نیستی، نمییابد.
خامنهای-اعتراف به ۱۱بنبست
بیجهت نیست که در آخرین روزهای هفته، خامنهای در دیدار با خبرگان ارتجاع به ۱۱دوگانه، یا ۱۱بحران و بنبست اعتراف کرد. او نه تنها هیچ راه برونرفتی از این ۱۱بنبست نشان نداد بلکه برای چهارمین بار طی یک ماه گذشته به باندهای نظام التماس کرد: نترسید و مایوس نشوید!
اما خودش در همین دیدار اعتراف کرد که در نظامش، کار از ترس و ناامیدی گذشته، و باندهای نظام در حال پاره پاره کردن یکدیگر هستند. تا جاییکه خامنهای با وحشت گفت: «نباید به جان هم بیفتید!»
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar