خامنهای روز پنجشنبه ۲۳اسفند خطاب به خبرگان ارتجاع، اعتراف کرد که بهخاطر سختی شرایط رژیم، اجزای نظام او به جان هم افتادهاند و همدیگر را مقصر میدانند و متهم میکنند. او به باندها نظام گوشزد کرد نباید یکدیگر را به همراهی با دشمن متهم کنند و به جان هم بیفتند. در واقع یکی از اهدافی که خامنهای ناچار شده بود برایش انبوهی تئوری مضحک تحت عنوان «یازده دوگانه» ببافد، در کنار روحیه دادن به اجزاء وحشتزده نظامش، پایین آوردن شدت مخاصمات باندهای درونی رژیم بود. اما آنچه بالاترین سرکردگان هر دو باند به فاصله ۳ یا ۴روز بعد از اظهارات خامنهای کردند و گفتند نشان میدهد موقعیت خامنهای در مهار باندهای درونی رژیم تا کجا پایین آمده است و بحران درونی رژیم در این روزهای پایانی سال تا کجا وخیم است که کارش از اینکه با گفتاردرمانیهای خامنهای فروکش کند، گذشته است.
تشدید جنگ و دعواهای درونی رژیم با وجود توصیههای خامنهای
پاسدار جعفری اولین کسی بود که به ندای مرجع و رهبرش لبیک گفت! اما بهطور معکوس. او با پریدن به روحانی و «حراف» خواندن او گفت: «اگر جریانی بخواهد ذهن مردم را از اصول انقلاب اسلامی... به سمت سازش هدایت کند قطعاً سپاه مقابل آن میایستد... سپاه با جریانی که با نفاق و دورویی، سازش را طور دیگری تبلیغ میکند، مبارزه همهجانبه کرده و آن را افشا میکند».
متقابلاً روحانی بدون توجه به پاسدار جعفری، به «حرافی»های خود در سفر بوشهر ادامه داد.
در قم پاسدار قاسمی پرده دیگری را بالا زد و فاش کرد حزباللهیها به حرفهای امام و مرجعشان خامنهای گوش نمیکنند تا اساساً ببینند او چه میگوید؟!
او گفت: «دیشب تو قم نگاه میکردم فرمایشات آقا را که سؤال کردم... تو هزار نفر... فرمان گام دوم را چهقدر خواندهاید؟ یکدهم دست بلند کردند!... آخرش چی میشود نمیدانم چی میشود»!
۲واقعیت مهم
درگیریهای باندی اخیر بیانگر د۲واقعیت مهم در رژیم است:
- واقعیت اول، اوجگیری بحران درونی که اگر با ابتدای سال مقایسه شود، یک کیفیت جدید است و البته قانونمند هم هست. در یک سال اخیر تقریباً تمامی مؤلفههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، تغییرات کیفی کردهاند:
- از خروج آمریکا از برجام تا شروع تحریمها که روزبهروز شدیدتر شده؛
- از وضعیت داخلی و قیامی که در ابتدای سال شروع شد و رژیم موفق به از بین بردن آن نشد و در طول سال ادامه پیدا کرد تا آنجا که بهقول جهانگیری وضعیت جامعه مثل اتاق پر از گازی است که یک جرقه کافی است که به انفجار منجر گردد؛
- تا وضعیت اقتصادی که چون با عدد و رقم سر و کار دارد، خودش بهخوبی گویاست؛
- از قیمت ارزاق گرفته تا نرخ ارز که نسبت به سال گذشته در این موقع قیمتها ۴ تا ۵برابر شده، یعنی اینکه وضعیت اقتصادی ۴، ۵برابر بدتر و وخیمتر شده است.
روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت یکشنبه ۲۶اسفند در مقالهای وضعیت ورشکسته اقتصادی و اوضاع انفجاری جامعه و قیام مردم ایران را اینگونه به تصویر کشیده است: «دشواری معیشت، گرانی، بیکاری، فسادهای کلان، کاهش شدید ارزش پول ملی، تضعیف بخش خصوصی و همچنین فضای کسبوکار و همه آن حوادثی که سبب میشوند هرازگاهی اعتصاب و تجمعی مقابل سازمانی و نهادی برپا شود، بحث ناخوشایندی در اجتماع و فضاهای عمومی شکل بگیرد یا کمپین و امواجی با هشتگ در شبکههای اجتماعی راه بیفتد، نشانههایی از همین زخم عمیق دارد، زخمی که انتظار میرفت دولت تدبیر و امید پس از اعتراضات دیماه گذشته نگران وخامتش شود و درصدد درمان و اصلاح آن برآید اما برعکس یا نمک بر آن پاشید یا بهحال خود رهایش کرد».
روزنامهٔ آرمان هم در شمارهٔ یکشنبهاش نوشت: «گرانیهای افسارگسیخته، کاهش جمعیت خانوارهای متوسط و افزوده شدن به درصد خانوارهای ضعیف و زیر خط فقر و در نتیجه رشد نارضایتی مردم. بهگفته اقتصاددانان و متخصصان علوم اجتماعی منشأ نارضایتی و اعتراضات مردمی ریشهٔ به ترتیب اقتصادی، اجتماعی و سپس سیاسی دارد. اگر این رشد نابسامانی اقتصادی در سهماهه اول سال ۱۳۹۸ بخواهد ادامه داشته باشد، حتماً به میزان اعتراضها افزوده و کنترل مشکل خواهد شد».
پیامدهای این وضعیت طبعاً به درون رژیم میریزد و محصول آن اوجگیری بیسابقهٔ بحرانی است که خامنهای اشاره کرد.
- واقعیت دوم همین وضعیتی است که مقالهٔ جهان صنعت به آن اشاره کرده بود مبنی بر اینکه سررشتهٔ امور، بهجز البته سرکوب، به گونهای از دست رژیم خارج شده و این روزها مکرر این حرف را از زبان مهرهها یا در مطالب رسانهها میتوان شنید و خواند که همه چیز به امان خدا رها شده و دولت کنترلی بر امور ندارد.
حرف پاسدار جعفری سرکردهٔ سپاه هم همین است و میگوید روحانی «حراف» است و فقط بلد است حرف بزند. کشاورزی نابود شده و همه چیز در حال نابودی است. اما مهمتر از حرفهای جعفری، حرفهای پاسدار سعید قاسمی است که گرچه مقام معتبری در رژیم نیست ولی اعترافش که خطاب به خامنهای میگفت «قم آمادگی ندارد برای پیام گام دوم تو»، از این نظر مهم است که نشان میدهد موقعیت خامنهای در کانونیترین بخش نظام فروریخته است.
علت اهمیت حرفهای سعید قاسمی
باید توجه کرد که پاسدار قاسمی میگوید در جمع حزبالله قم سخنرانی میکرده و آنجا هنگامی که پرسیده چه کسانی پیام گام دوم خامنهای را که بهاصطلاح خودشان مانیفست رژیم یا لااقل حزبالله محسوب میشود، خواندهاند؟ فقط ۱۰درصد دست بلند میکنند! البته روشن است که اکثر آن ۱۰درصد هم دروغ میگفتند و روشن است که با چه انگیزههایی دست بلند کرده بودند، نتیجهگیری را خود پاسدار قاسمی بیان کرده است که خطاب به خامنهای میگوید: «حزبالله قم آمادگی ندارد بهدنبال تو بیاید، اینها حتی پیام تو را نخواندهاند چه رسد که بخواهند اجرا کنند»! اینکه در آن اباطیل مسخرهٔ خامنهای چه نکته مهمی بوده که بخواهند اجرا کنند، بماند؛ مهم این است که این وضعیت نیروهای خلص نظام است. همانها که آخوند رئیسی در اولین سخنرانی خود پس از قرار گرفتن در مسند ریاست دستگاه قضایی خامنهای گفت میخواهد زمام کارها در قوه قضاییه را به دست حزبالله بسپارد.
باز هم نتیجهٔ نهایی را خود پاسدار قاسمی به صریحترین وجهی بیان میکند و میگوید: «هیچ امیدی متصور نیست... آخرش چی میشود، نمیدانم!».
آیا حرف جعفری نشانه یک راهحل انقباضی در رژیم نیست؟
سرکرده کل سپاه در سخنانی که اشاره شد مدعی شده است که «جریان اسلامی واقعی تاکنون در حاکمیت اجرایی کشور نبوده و این جریان بر اجرائیات کشور حاکم نبوده»اند. این ادعا که سپاه تاکنون «در حاکمیت اجرایی کشور نبوده» دروغ رسوایی بیش نیست که به آن در این یاداشت خواهیم پرداخت؛ اما جعفری با طرح این ادعا میخواهد بگوید که راهکار برای خروج از بنبست کنونی نظام انقباض کامل است. اگر فیالواقع چنین راهکاری بهعنوان امکان «برون رفت» ارزیابی میشد حتماً تاکنون خود خامنهای این راه را رفته بود. اما خامنهای خود خوب میداند که این، راه نجات محسوب نمیشود. تنها میتوان گفت که حرف جعفری بیانگر یک گرایش قوی در رژیم است که راهحل را در شیوههای انقباضی جستجو میکند اما جرأت اجرایی کردنش را ندارند.
دروغ بزرگ پاسدار جعفری
از سوی دیگر این حرف پاسدار جعفری که سپاه «تاکنون در حاکمیت اجرایی کشور نبوده و این جریان بر اجرائیات کشور حاکم نبوده» یک دروغ بزرگ است. همه میدانند که از قضا عمدهٔ امور از اقتصادی و حتی تا حساسترین خطوط سیاست خارجی در دست سپاه بوده و هست. صرفنظر از امور اقتصادی که نیازی به بیان ندارد که سپاه همهٔ امور را قبضه کرده و در واقع بهقول روحانی دولت با تفنگ بوده که ضمنا هم پول و هم رسانهها را در اختیار داشته و دارد. بهقول برایان هوک، وزیر خارجه واقعی رژیم، قاسم سلیمانی است و نه جواد ظریف و روحانی و ظریف به گفتهٔ پمپئو تنها ویترین خارجی این دیکتاتوری مذهبی بودهاند.
مفهوم دروغ پاسدار جعفری
با توجه به نکات فوق، حرف جعفری و تلاش او برای سلب مسئولیت از خودش و از سپاه تنها بیان بنبست رژیم است. کما اینکه حرف خامنهای که در سخنرانی اخیرش باز هم درباره «اف.ای.تیاف» تعیینتکلیف نکرد و به دفاع از مدافعان آن برخاست و گفت به آنها اتهام نزنید و دعوا نکنید، بیانگر همین بنبست و بیراهحلی است.
و مجموعه این وضعیتهاست که نشان میدهد وضعیت سیاسی رژیم در بالاترین نقطه رهبریاش در آخرین روزهای سال بهمراتب بدتر، بههمریختهتر و متلاشیتر از ابتدای سالی است که آخرین روزهایش را میگذراند.
۳ویژگی وضعیت رژیم در پایان سال
با مروری بر این نمونهها و انبوه موارد مشابه میتوان ۳حقیقت در مورد وضعیت رژیم در پایان سال ۹۷ را که در این یاددشت به آنها اشاره شد یک بار دیگر اینچنین خلاصه کرد:
اول اینکه موقعیت خامنهای، در کانونیترین بخش نظام فروریخته است، دوم بحران درونی رژیم شدت پیدا کرده است و سوم اینکه سررشتهٔ امور، بهجز البته سرکوب، از دست رژیم خارج شده، دولت کنترلی بر امور ندارد و همه چیز در حال نابودی است.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar