خامنهای روز پنجشنبه ۲۳اسفند خطاب به خبرگان ارتجاع اعتراف کرد که بهعلت شرایط سختی که بر رژیم حاکم است، باندهای نظامش به جان هم افتادهاند!
خامنهای: «بیخودی سر هم داد نکشیم، بیخودی با همدیگر دعوا نکنیم. ببینیم واقعاً با چه کسی باید دعوا کرد».
پاسدار جعفری اولین کسی بود که به ندای مرجع و رهبرش لبیک گفت! اما بهطور معکوس. او با پریدن به روحانی و «حراف» خواندن او گفت: «اگر جریانی بخواهد ذهن مردم را از اصول انقلاب اسلامی... به سمت سازش هدایت کند قطعاً سپاه مقابل آن میایستد... سپاه با جریانی که با نفاق و دورویی، سازش را طور دیگری تبلیغ میکند، مبارزه همهجانبه کرده و آن را افشا میکند».
متقابلاً روحانی بدون توجه به پاسدار جعفری، به «حرافی»های خود در سفر بوشهر ادامه داد.
در همین شرایط، آخوند شیاد خاتمی هم که در تمامی این سالها «حب» سکوت بلعیده بود! ناگهان دهان باز کرد و از روحانی خواست استعفا دهد!
و در قم پاسدار قاسمی پرده دیگری را بالا زد و فاش کرد که حزباللهیها به حرفهای امام و مرجعشان خامنهای گوش نمیکنند تا اساساً ببینند او چه میگوید؟!
سعید قاسمی: «دیشب تو قم نگاه میکردم فرمایشات آقا را که سؤال کردم... تو هزار نفر... فرمان گام دوم را چهقدر خواندهاید؟ یکدهم دست بلند کردند!... آخرش چی میشود نمیدانم چی میشود!».
و این، عیدی یک ملت بهپاخاسته به نظامی است که عید مردم را سیاه کرده است.
با مروری بر این نمونهها و انبوه موارد مشابه ۳حقیقت در مورد وضعیت رژیم در پایان سال ۹۷ را میتوان نتیجه گرفت: اول اینکه موقعیت خامنهای، در کانونیترین بخش نظام فروریخته است، دوم بحران درونی رژیم شدت پیدا کرده است و سوم اینکه سررشتهٔ امور، بهجز البته سرکوب، از دست رژیم خارج شده، دولت کنترلی بر امور ندارد و همه چیز برای نظام در حال نابودی است.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar