måndag 10 juni 2019

بحران سرنگونی و وحشت دیکتاتوری دینی از کانون‌های شورشی - اعتراف‌گیریهای مسخره و مهوع برای قدرت‌نمایی-۳


رژیم آخوندی که در محاصره بحرانهای داخلی و خارجی در بحران سرنگونی دست و پا می‌زند، بیش از هر چیز از گسترش و نفوذ کانون‌های‌شورشی و سازمان مجاهدین وحشت دارد. از این رو به موازات تشدید اقدامات سرکوبگرانه و دستگیریهای گسترده و صدور محکومیتهای سنگین، تلاش می‌کند با اقدامات سخیفی مانند انتشار سریال مسخره و مهوعی از اعتراف‌گیریهای اجباری و ساختگی، در خبرگزاری فارس سپاه پاسداران از یک‌سو به نیروهای وارفته‌اش روحیه بدهد و از سوی دیگر از جذب جوانان به سوی مجاهدین جلوگیری کند.

در هشتمین قسمت از این سریال، بازجویان و شکنجه‌گران سقف جدیدی از بلاهت و حماقت را به نمایش گذاشته‌اند! آنها این بار یک نوجوان ۱۶ساله را به صحنه آورده‌اند و از قول او تیتر کرده‌اند که «[مجاهدین] می‌گفتند شما می‌توانید نظام را براندازی کنید». (خبرگزاری فارس ۹اردیبهشت)

بازجوی ابله که در در نقش خبرنگار ظاهر شده؛ سنگ‌بنای داستان را روی ترفند سوخته و هزار بار مصرف شده‌«فریب» بنا کرده است. که گویا نوجوان دستگیر شده دنبال عموی گمشده‌اش در آلمان می‌گشته! که سال‌ها قبل در آلمان! «فریب» مجاهدین را خورده و در «اسارت» این سازمان در آلمان به‌سر می‌برد، از طریق تلگرام با مجاهدین تماس می‌گیرد! ولی مجاهدین به‌جای اطلاع از عموی «فریب‌خورده‌اش» او را هم «فریب» می‌دهند! و از وی می‌خواهند که برود کارهایی را انجام دهد! او هم دربست قبول می‌کند! و از این نقطه او هم مثل عمویش در دام مجاهدین، اسیر می‌شود!

شکنجه‌گر مزبور از زبان این نوجوان می‌نویسد: «یکی از دلایلی که من را برای آشنایی بیشتر با گروهک مجاهدین ترغیب می‌کرد، این بود که می‌خواستم بدانم عمویم کجاست؟ بعد از این‌که من با اعضای این گروه ارتباط گرفتم، شروع کردند به‌ درخواست کارهای مختلف؛ کارهایی نظیر تبلیغ برای آنها، شعارنویسی و... کارهایی مثل چسباندن اعلامیه به دیوار، دیوارنویسی... از من خواستند و خیلی اصرار داشت که من نیرو جذب کنم.». خواننده جستجو گر  برای کشف «فریب» به خواندن ادامه می‌دهد. «بشارت [عضو مجاهدین] می‌گفت شما قهرمانهای مجاهدین در ایران هستید، می‌توانید کارهای بزرگی انجام دهید، شما می‌توانید با نظام جمهوری اسلامی مبارزه کنید و یا نظام را براندازی کنید.»

بنظر می‌رسد این بازجوی کودن یک وظیفه دارد که بنویسد نوجوان فریب‌خورده است دیگر کاری به بقیه ماجرا ندارد چرا که از همین نوشته معلوم می‌شود این نوجوان نه تنها می‌دانست که با مجاهدین در ارتباط است بلکه می‌دانست که این ارتباط برای مبارزه و براندازی نظام است!

نویسنده (بازجو) جای دیگر می‌نویسد آشنایی این نوجوان با مجاهدین از طریق شنیدن دعای مادربزرگش که از خدا خواهان آزادی فرزندش از چنگ! مجاهدین در آلمان! بوده است، برمی‌گردد و در یک ژست ابلهانه ابراز تأسف می‌کند که کسی نبوده « سوابق و جنایت‌های (مجاهدین)، حداقل خیانتی که در حق عموی او انجام داده، را توضیح نداده است...(تا) او را در برابر فریب [مجاهدین]، آگاه و مصون نماید» و در نتیجه «خودش را در معرض دام سرپل [مجاهدین]، قرار داده است.» معلوم نیست که این همه فیلم تلویزیونی و سینمایی و کتاب و مقاله و نمایشگاه علیه مجاهدین چه غلطی می‌کنند که باز هم یک نوجوان ۱۶ساله در یک خانواده مخالف مجاهدین!، فریب مجاهدین را می‌خورد و با یک تماس از طریق تلگرام به سرعت جذب این سازمان می‌شود؟.

واقعیت چیست؟
ریشه این اراجیف سراپا متناقض جای دیگری است. بحران سرنگونی، تمامیت رژیم را در خود فرو برده است، خیزشها و اعتراضات مردمی و یک جامعه انفجاری در کمین این رژیم نشسته است، سیاست مماشات دیگر به‌مثابه غریق نجات به فریاد این رژیم نمی‌رسد و کانون‌های‌شورشی و شوراهای مقاومت هر روز ابعاد گسترده‌تری به خود می‌گیرد، همه چیز گواه مرحله پایانی این رژیم است.

سردژخیم محمود علوی وزیر اطلاعات آخوندها اخیراً گفت در سال ۹۷حدود ۱۱۶تیم مجاهدین را دستگیر کرده‌اند و مدیرکل اطلاعات آذربایجان شرقی گفت در این استان در سال ۹۷فعالیت مجاهدین بیش از سال‌های گذشته بود، و ۶۰نفر هم از عناصر مرتبط با سرپل‌های مجاهدین شناسایی و دستگیر گردیدند.
یکی از سایتهای باند خامنه‌ای اخیراً هشدار داده بود مجاهدین شبها با نام «کانون‌های شورشی» دست به‌عملیات خرابکارانه می‌زنند و روزها با نام «شوراهای مردمی» در بین مردم مناطق سیل‌زده حضور پیدا می‌کنند»(قابوس نامه ۱۴اردیبهشت ۱۳۹۸).
همین منبع ۱۰روز بعد نوشت «تهدید از داخل است. تحریم‌های اقتصادی ممکن است که کارساز باشند اما آنچه که نگران‌کننده است آثار اجتماعی ناشی از آن است....امروزه در برخی از نقاط کشور، با آماده بودن بستر اجتماعی در آن نواحی، تشکلهایی تحت عنوان”شوراهای مردمی“ وابسته به منافقین قد راست کرده‌اند که در عدم حضور دولت، آثار زیانباری به همراه خواهد داشت»

واقعیت این است که انبوه جوانان خشمگین، آزادی و رهایی خلق و میهنشان را در پیوند با مجاهدین و مقاومت ایران یافته‌اند. مجاهدینی که آزادی را آرمان خود قرار داده و سنگین‌ترین بها را تاکنون برای آن پرداخته و بیش از ۱۰۰هزار تن از اعضا و هوادارانشان در راه آن به خاک افتاده‌اند.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar