onsdag 6 mars 2019

به‌گل نشستن کشتی نظام


دفتر خامنه‌ای پس از ۸ماه قسمتهایی از اظهارات او خطاب به دولت روحانی را منتشر کرد که به بی‌آیندگی روابط رژیمش با اروپا اشاره می‌ کرد و گناه انزوای نظامش را به گردن باند رقیب می‌انداخت.
از سوی دیگر درست در همین گیرودار ظریف در مصاحبه با خبرنگاران حکومتی گفت اخراج ۲دیپلمات هلندی «به‌فرموده» بوده است و از خود سلب مسئولیت کرده است. ظریف در سایر موارد نیز پای ولی‌فقیهش را پیش‌ می‌کشد!
پخش صحبت‌های ۸ماه پیش خامنه‌ای نشان می‌دهد که رژیم در زمینه برجام و بسته اروپایی شکست‌خورده و خامنه‌ای با علنی کردن این حرفها می‌خواهد از خودش سلب مسئولیت کرده و شکست را به گردن روحانی و دولت او بیاندازد.
مقابله‌به‌مثل رژیم و اخراج ۲کارمند سفارت هلند در تهران، آن هم پس از ۸ماه که احضار سفیر هلند از تهران را به‌دنبال داشت، نشان می‌دهد که با وجود تمام تلاشهای رژیم برای حفظ رابطه با اروپا، اما در این زمینه هم رژیم شکست‌خورده. به‌ویژه در شرایطی که چندین دیپلمات و مأمور رژیم توسط اروپا تا امروز اخراج شدند، فرانسه هم ماههاست سفیری در تهران مشخص نکرده است. این وضعیت نشان می‌دهد رژیم نه تنها نتوانسته بحران قبلی رابطه‌اش با اروپا را حل کند، بلکه در یک بن‌بست و سراشیب، رابطه‌اش با اروپا هر چه تیره‌تر و بحرانی‌تر می‌شود.
حتی در عرصهٔ داخلی، مشاهده می‌شود مدتی‌ست این بحث مطرح است که آخوند جلاد رئیسی به‌عنوان رئیس قضاییه نظام اعلام بشود. اما با این‌همه و پس از ماه‌ها(از دی تا اواسط اسفند) نه خودش رسماً اعلام کرده، نه حتی هنگامی که خامنه‌ای در جواب نامهٔ آملی لاریجانی نامه نوشت و در آن، به رفتن آملی لاریجانی اشاره کرد، هیچ اسمی از آخوند رئیسی به‌عنوان جایگزین وی به میان نیاورد.

پدیده عجیب!

معمولاً نامه را خطاب به کسی که می‌آید می‌نویسند، بعد می‌گویند از فلانی هم که تاکنون در این مقام بوده تقدیر می‌کنیم.
اما همین اعلام رسمی نکردن، دست‌کم تا این نقطه، خودش گویای تضادهای بسیار زیاد داخلی در برابر خامنه‌ای و رژیم او در حتی یک انتصاب داخلی است.
پس تمام این موارد نشان می‌دهد که رژیم با یک مجموعه جدی از بحرانهای عمیق و درهم‌تنیده روبه‌رو است و این‌که یک پدیده همه این بحرانها را به‌هم پیوند می‌دهد.
آن پدیده، به‌گل نشستن کشتی نظام است!

نگاهی به صحبت‌های خامنه‌ای 

این‌که خامنه‌ای بعد از ۸ماه صحبت‌هایش را علنی می‌کند که گفته به اروپا اعتمادی نیست و اینها هم دنبال خدعه و... علیه نظام هستند، برای این است که چون اکنون هم برجام، هم بسته اروپایی(اینس‌تکس) شکست‌خورده، می‌خواهد بگوید مقصر من(خامنه‌ای) نیستم. اما این فرع قضیه است. اصل داستان چیز دیگریست.
اصل داستان، اعترافی است که خامنه‌ای کرد.
خامنه‌ای به روشن‌ترین بیان به شکست رابطه با غرب و شرق اعتراف کرد و گفت:
«من به آقای رئیس‌جمهور هم گفتم که اینها همان نوامبری را که از اوّل گفتند، همان را دارند دنبال می‌کنند -که تا نوامبر ادامه بدهند- بعد که همه چیز تثبیت شد و تحریم‌ها جا افتاد، بعد یک چیزکی مثلاً بدهند یا ندهند».
بعد هم گفت: «ترامپ می‌خواست به ترزا می بگه فشار روی ایران رو زیاد کنن، اما پیش از ترامپ ترزا می به ترامپ همین رو میگه»!
با شنیدن این حرفها باید به‌یاد‌ آورد که این همان رژیمی است که طی ۸ماه گذشته خودش را به هر در و دیواری زد تا دست‌کم یک آب‌باریکه به اسم «سازوکار اروپایی» را باز نگهدارد!

یک سؤال اساسی 

اگر آخوندها واقعاً حتی به یک دستاورد مینیمم هم رسیده بودند،‌ آیا صحبت‌های ۸ماه پیش خامنه‌ای را علنی می‌کردند؟

یک فاکت قابل‌ توجه! 

عبدالرحمان الراشد، سردبیر سابق روزنامه الشرق‌الوسط، طی مطلبی که در شماره روز شنبه ۱۱اسفند ۹۷ این روزنامه به چاپ رسیده، فاش کرد: «حسن نصرالله رهبر «حزب‌الله» لبنان با زنانی از هیئت‌های زنان درباره مضیقه‌های حزبش و کمبود حمایت مالی سخن گفته‌ است. او اعتراف کرده که اینها نتیجه فقیرسازی، گرسنگی دادن و محاصره‌ای است که هدفش «فشار و تسلط بر ماست» و «ما باید در برابر هم بردبار باشیم و بچه‌ها نباید توقع پول زیاد از پدران‌شان داشته باشند».
همگان می‌دانند در زمینه اقتصادی، این‌که رژیم مدتهاست پول و حقوق عرفی و قانونی و شرعی اقشار محروم و دستمزد آنها را نمی‌دهد، چیز جدیدی نیست؛ اما در تمام این چند دهه،‌ حتی در سخت‌ترین شرایط رژیم، هیچوقت پول مزدوران منطقه‌ای یا به به‌قول خامنه‌ای «عمق استراتژیک نظام» را نه تنها قطع نمی‌کردند، نه تنها کم نمی‌کردند، بلکه بیشتر هم می‌کردند.
گواه این ادعا، بودجه هر سال رژیم است که‌ هر سال بودجه سپاه و بسیج و نیروی قدس افزایش داشته است.
اما اکنون چه اتفاق متفاوتی افتاده است؟

یک اتفاق متفاوت! 

اکنون برای اولین‌ بار مزدور جنایتکار حسن نصرالله می‌آید و به‌روشنی می‌گوید وضعیت بودجه‌مان خراب است، پول نداریم، باید از هزینه‌ها کم کنیم.
همگان به‌خوبی بیاد دارند که پول و آب و نان و لباس و سلاح حزب‌الله از کجا می‌آید؟
خود نصرالله گفت: «شفاف بگویم!‌ تمام پول ما،‌ از سلاح و پوشاک و غذا و... از جمهوری اسلامی ایران میاد». بعد هم تأکید کرد: «تا ایران پول دارد، ما هم داریم»!
حالا چه شده که همین مزدور می‌گوید اوضاع خراب است، پول نداریم و باید از هزینه‌ها کم کنیم؟
هیچ!‌ «ایران (یعنی رژیم آخوندها) دیگر پولی ندارد!» یعنی شدیدترین تحریم‌های تاریخ، که شریان پول‌رسانی به دستگاه سرکوب و تروریسم رژیم را هدف قرار داده، تنها بعد از ۴ماه اجرایی شدن چنان عمل کرده که رژیم پولی ندارد حتی به حزب‌الشیطان بدهد. این یعنی عمق استراتژیک رژیم در حال فروریختن است.

آن از وضعیت بین‌المللی، این از وضعیت اقتصادی!

‌ سقف کاری که رژیم برای مقابله با این وضعیت انجام داده است این است که با پخش صحبت‌های ۸ماه پیش خامنه‌ای، تلاش کردند مقداری وضعیت را سفیدسازی کرده و تقصیرات را به گردن باند رقیب بیاندازند.
کاری که باند رقیب هم بلافاصله از طریق یک مصاحبه به آن پاسخ داد.
حاصل جمع این‌ها می‌شود یک بحران فراگیر و جدی سیاسی و اقتصادی که درون‌ریز آن در بالاترین نهادهای حاکمیت به جای یافتن راه‌حل، تعمیق شکاف میان باندهای حکومتی است.
با این‌ همه خامنه‌ای می‌گوید بروید با اروپا رابطه برقرار کنید، با همان ارو پای خبیث که طعنه‌اش را ۸ماه پیش به روحانی زده است!
یعنی خامنه‌ای از یک طرف اروپا را خبیث و خائن معرفی می‌کند و از طرف دیگر می‌گوید بروید رابطه داشته باشید!
این دستگاهی که خامنه‌ای می‌چیند البته هر چند متناقض است، اما بسیار هم قانونمند است!
چرا که برمی‌گردد به همان پدیده مرکزی!‌ یعنی بحران و بی‌راه‌حلی!
زیرا اگر خامنه‌ای و نظامش راه‌حلی داشت دیگر نیازی به این تناقض‌گویی نبود.

۲نکته و یک نتیجه‌گیری

طی ۱۰روز گذشته ۲نمود جدی از اعتراف به «در گل‌ نشستن» کشتی نظام را همگان دیده‌اند:
اول: استعفای ظریف
فارغ از خود موضوع، هنگامی که به‌قول خودشان جلودار دیپلماسی نظام دست‌هایش را به علامت استیصال و بیچارگی بالا برده و استعفا می‌دهد، همین امر ‌ نشان می‌دهد آخوندها هیچ راه‌ برون‌رفتی از بحرانهای نظام، به‌ویژه بحران بین‌المللی پیدا نکرده‌اند.
دوم: پخش صحبت‌های ۸ماه پیش خامنه‌ای
که به‌روشنی می‌گوید رابطه با اروپا جواب ندارد.
نتیجهٔ استعفای ظریف آشکار کردن عمق بحران دورن ساختار حاکمیت آخوندی بود. روز دوشنبه ۱۳اسفند ظریف در وزارت‌خارجه صحبت کرده و آنجا بلندتر و صریح‌تر از قبل غرولند کرد: «در دنیا باید احساس شود که حرف وزارت امور خارجه حرف کل کشور و حاکمیت است و این وزارتخانه مسئول روابط خارجی کل کشور است نه این‌که هر دستگاهی در داخل و یا خارج از دولت، سیاست خارجی خودش را دارد و ما صرفاً مسئول سیاست خارجی وزارت‌خارجه هستیم. در آن صورت به وزارت‌خارجه نیازی نیست».

نتیجه 

اکنون رژیم در گرداب مجموعه‌ای از بحرانها دست و پا می‌زند.
گرچه خود این بحرانها بسیار جدی هستند، اما موضوع جدی‌تر نداشتن راه‌حل و راه برون‌رفت از آنهاست.
خروجی نداشتن بحرا‌ن‌ها می‌شود همین ۲نمونه جدی که در این یاداشت به آنها پرداخته شد طی تنها ۱۰روز.
از طرف دیگر، «بحران بی‌راه‌حلی» یک پدیده خنثی نیست. یعنی پیاپی باعث تشدید بحرانهای نظام می‌شود تا جایی‌که روحانی با طعنه به باند خامنه‌ای در رابطه با FATF و برجام می‌گوید: «نمی‌شود کشور را به دست ۱۰-۲۰نفر داد و هر تصمیمی که گرفتند، بگوییم تابعیم»!
و متقابلاً خامنه‌ای هم از زبان علم‌الهدی جوابش را می‌دهد: «روزی گفتید تا برجام نشود، هیج چیز درست نمی‌شود و حتی گفتید مشکل آب با برجام حل می‌شود حالا امروز می‌گویید مشکل گوشت با FATF حل می‌شود و می‌گویید پولش را ندارید گوشت را آزاد کنید؟ مگر آن حل شد»؟
بنابراین رژیم در تمامیت خود در یک چرخه فروبرنده قرار گرفته است، بحرانها بیداد می‌کنند، هیچ راه برون‌رفتی نیست و پیکره نظام پیوسته فرسوده‌تر می‌شود،
روندی که راه را هر چه بیشتر برای قیام و ضربات کاری کانون‌های شورشی هموارتر می‌کند.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar