onsdag 17 juli 2019

اولتیماتوم و دور شدن اروپا از رژیم


در حالی‌که موضوع برجام به نقاط حساسی رسیده، روز دوشنبه ۲۴تیر۹۸سه کشور اصلی اروپایی بیانیه‌یی در رابطه با برجام منتشر کردند.
بیانیه اروپایی‌ها برخلاف آنچه که در رسانه‌ها گفته‌ می‌شود، صرفاً ابراز نگرانی نیست. بلکه فراتر از نگرانی، یک هشدار به رژیم است. این هشدار هم مشخصاً در رابطه با اجرایی شدن مکانیزم ماشه است.
با وجود این‌که موگرینی پس از صدور بیانیه به‌روشنی گفت هدف مکانیزم ماشه نیست و «قصد فعال کردن سازوکار حل اختلاف (یعنی مکانیزم ماشه) را ندارند». اما واقعیت روشن آن است که موگرینی اروپایی را نمایندگی می‌کند که خواسته‌اش ادامه مماشات و حفظ همین برجام با رژیم است. این جمله موگرینی بیان خواسته اروپاست.
زیرا چنین اروپایی می‌داند و رسماً هم توسط سخنگویانش می‌گوید که اکنون تنها نخ وصل رژیم به اروپا همین مراوده سیاسی و برجام است و اگر این نخ وصل پاره شود، اروپا تمام‌عیار به جبهه آمریکا پرتاب می‌شود!
اما هنگامی که تروئیکای اروپایی (۳کشور اصلی) بیانیه رسمی می‌دهند آن بیانیه فراتر از امید‌ها و نیاتشان بر پایه واقعیتها استوار است.
در این بیانیه نیز گرچه در لفظ اسم مکانیسم ماشه برده نشده اما به زبان سیاسی و دیپلماتیک موضوع مکانیسم ماشه روی میز رژیم گذاشته شده است.
اینان در بیانیه خود می‌گویند: «در حالی که ما هم‌چنان از برنامه جامع اقدام مشترک حمایت می‌کنیم، ادامه آن مشروط بر پایبندی کامل ایران بوده و قاطعانه از ایران می‌خواهیم تا از تصمیمات اخیر خود در این زمینه بازگردد».

معنی یک بند از بیانیه سه کشور

از منظر اروپا کل داستان برجام به‌قول موگرینی در یک جمله قابل خلاصه کردن است: برجام «در سلامت نیست اما هنوز زنده است»!
اما همین برجام نیمه‌جان از منظر اروپایی‌ها دو طرف دارد: یکی آمریکا و دیگری رژیم.
موضع آمریکا در مورد برجام البته روشن است.
آمریکایی‌ها از زبان بالاترین مسئولانشان به‌روشنی گفته‌اند:‌ برجام احمقانه‌ترین، بدترین و زیانبارترین توافق تاریخ آمریکا بوده که ۱۵۰میلیارد دلار به اصلی‌ترین حامی تروریسم در جهان داده که آن را هزینه تروریسم، دخالت منطقه‌یی و نقض حقوق‌بشر کنند!
به‌علت همین تلقی از برجام بود که هیأت حاکمه جدید آمریکا به قاطع‌ترین شکل از برجام خارج شده، تحریم‌ها را برگردانده و سیاست فشار حداکثری روی رژیم را هم در پیش گرفته‌اند.
به همین علت اروپا از نظر تعادل‌قوا کاری در رابطه با تغییر دادن موضع آمریکا نمی‌تواند انجام دهد.
طرف دیگر برجام هم البته رژیم است. حرف رژیم این است که:
آمریکا که از برجام خارج شد، تحریم‌ها برگشت، لذا اروپا باید مسأله فروش نفت و تبادلات بانکی رژیم را حل کند. آخوندها صراحتاً گفتند اینس‌تکس شوخی‌ای بیش نیست و تنها یک ماشین زیبای بدون بنزین است. بعد از یک‌سال هم که تحریم‌ها در حال خفه کردن آخوندها هستند، آنها نیز مجبور به خودزنی شده و در گامهای ۲ماهه از تعهدات برجامی خود کوتاه آمده و در واقع برجام را گام‌به‌گام نقض می‌کند.

وضعیت اروپا در این میان!

در چنین شرایطی اروپا که در پی نجات برجام است، بین رژیم و آمریکا گیر کرده است.
در منطق تعادل‌قوا اروپا مطلقاً نمی‌تواند به آمریکا هیچ نکته‌یی را دیکته کند. (کما این‌که طی این مدت هر کاری کردند آمریکا کوتاه نیآمد که هیچ، فشارها و تحریم‌ها را هم بیشتر کرد)
بنابراین اروپا ناگزیر است سر سلاحش را به سمت رژیم بگیرد!
حرف اروپا با رژیم روشن است، با نگاهی به همین بیانیه اخیر می‌توان یک بار دیگر حرف اروپایی‌ها را شنید که می‌گویند: «ادامه برجام مشروط بر پایبندی کامل ایران بوده و قاطعانه از ایران می‌خواهیم تا از تصمیمات اخیر خود در این زمینه بازگردد».
یعنی این‌که رژیم نه تنها باید روند کوتاه‌آمدن از تعهدات برجامی خود را متوقف کند، بلکه همین گامهایی را هم که در جهت کاهش تعهداتش تاکنون برداشته (بالا رفتن از حد ذخیره اورانیوم-افزایش غلظت غنی‌سازی بیش از حد مجاز) است به‌حالت قبل برگرداند. کما این‌که موگرینی گفت: «این موارد کاملاٌ برگشت پذیرند». یعنی دارد به رژیم می‌گوید مسیر حرکت رژیم همین است که آنها می‌گویند.
و اگر رژیم تن به نکته‌ای که اروپایی‌ها گفته‌اند ندهد باز هم بیانیه شفاف می‌گوید: ادامه برجام مشروط به همین اقدامات معکوس رژیم است!
تا اینجا البته قسمت مکتوب بیانیه اروپایی‌ها است.

قسمت مکتوم بیانیه!

اما بیانیه اروپایی‌ها یک قسمت ناگفته و به‌اصطلاح مکتوم هم دارد که در همین جملاتش نهفته است، حرف اروپایی‌ها این است که اگر رژیم به آنچه که اروپایی‌ها گفتند اقدام نکند برجام روند پایان خودش را آغاز می‌کند. مکانیزم این حرکت به سمت پایان چیست؟
در ماده ۳۶برجام این مکانیزم تعریف شده: «مکانیزم ماشه»!
یعنی در کمتر از ۷۵روز تمامی تحریم‌های بین‌المللی برمی‌گردند،‌
۶قطعنامه شورای امنیت برمی‌گردند،
و تهدید قرار گرفتن زیر فصل ۷منشور ملل ‌متحد مطرح می‌گردد!
بنابراین، اتفاقاً هشدار اروپایی‌ها نسبت به راه افتادن مکانیزم ماشه (یا همان قسمت نانوشته و نامریی بیانیه اتحادیه اروپا) جدی است.
رژیم قسمت نانوشته را به سرعت فهمید. با آنچه که رسانه‌های رسمی و رادیو تلویزیون حکومتی درباره اجلاس اروپایی‌ها و بیانیه آنها پخش کرد روشن می‌شود که «آن کسانی که باید سطور نانوشته بیانیه اروپا را بخوانند، خواندند و فهمیدند!». در واقع خامنه‌ای به‌روشنی سلاحی را که اروپایی‌ها پشت سر خود گرفته و اکنون یک صداخفه‌کن هم به آن بسته‌اند به‌خوبی دید.

علت این اقدام اروپا چیست؟

علت روشن است، جهان اکنون در ابتدای مسیر برجام نیست، برای هر ناظری روشن است که اینجا انتهای جاده برجام است، جاده‌یی که تمامی مسیرهای فرعی بین‌راه را هم آزمایش کرده و همه به همین جاده ختم شده‌اند.
و آنکس که بیشتر از رژیم در تنگنا قرار دارد اتفاقاً «اروپا»ست!
اکنون همگان می‌دانند برای حفظ برجام تنها و تنها یک مسیر باقی مانده است و آنهم توقف رژیم در روند عدول از تعهدات برجامی و بازگشت از دو غلط اضافی‌ است که برداشت.
رژیم هم این نکته را به‌روشنی می‌داند و حتی بارها به اروپایی‌ها یادآور شده است که حاضر به بازگشت از غلط‌های کرده‌اش است به شرط این‌که مسأله تحریم نفتی و معاملات بانکی‌اش را اروپایی‌ها حداقل در حد خودشان و کشورهای خودشان حل کنند.
اما نکته آنجاست که در نشست ۲هفته پیش اروپا در وین، اروپایی‌ها همین نکته را به رژیم با زبان روشن توضیح داده و گفتند که: از این خبرها نیست! اروپایی‌ها با شفافیت تمام به رژیم گفتند سقف آنچه که اروپا می‌تواند به رژیم بدهد همین «اینس‌تکس» است که آنهم صرفاً محدود به موارد انسان‌دوستانه و غیرتحریمی است! لذا حتی با همین شرایط حق خروج از برجام نداری!
با این توضیحات روشن است که توپ در زمین رژیم است.

راه‌کارهای رژیم؟

رژیم اکنون ۲راه‌کار دارد:
اول: کوتاه بیاید عذر تقصیر بخواهد و غلط کرده‌اش را با عقب‌نشینی پس بگیرد تا برجام حفظ شود آن‌هم در حالتی که هیچ تغییری در برجام ایجاد نشده است!
پیآمد چنین کاری برای رژیم مرگبار است زیرا همگان می‌فهمند که رژیم چقدر ضعیف است و توان انجام هیچ مانوری را هم ندارد.
دوم: رژیم همین مسیر فعلی را ادامه بدهد. که پیآمد چنین حرکتی هم همان است که در بیانیه اخیر اروپایی‌ها مستتر است: به‌کار اندازی مکانیزم ماشه!
خیلی بعید است رژیم مسیر اول را انتخاب کند زیرا نمی‌تواند! بی‌شک رژیم در ابتدای ورود به این مسیر چنین احتمال‌هایی را پیش‌بینی کرده و سپس وارد آن شده است اما روشن است که در ناگزیری کامل به‌علت خفگی ناشی از انزوای همه‌جانبه چنین حرکتی کرده است.
به‌عنوان نمونه به سابقه امر باید نگاه کرد: در ابتدای دهه ۹۰دقیقاً همین اتفاق افتاد و هنگامی که در بهمن ۹۰تحریم‌ها جدی شد و به حوزه نفتی و بانکی گسترش پیدا کرد، رژیم فقط یک سال توانست فشار را تحمل کند. و با وجود این‌که خامنه‌ای سالیان می‌گفت: یک قدم از اتمی کوتاه نمی‌آییم، یکباره در اوایل سال ۹۲گفت: نرمش قهرمانانه! بروید مذاکره کنید!
بعد هم رسانه‌های رژیم رسماً گفتند «خفگی اقتصادی» در کار بوده که نظام را ناگزیر کرده «بر روی زانوان خونین پای میز مذاکره و زهرخوری اتمی برود.
با این تفاوت که آن هنگام به یک علت مسیر مذاکره در برابر رژیم باز بود: سیاست مماشات.
هر چند برای مدتی محدود اتمی رژیم را (البته با تضمینهای ناکافی) فریز کردند، اما امتیازات کلانی به رژیم دادند مانند:
دست باز در دخالت‌های منطقه‌ای و چشم بستن بر تروریسم رژیم و...
اما اکنون که یک‌سال از آغاز تحریم‌ها گذشته و رژیم مجدداً به نقطه خفگی رسیده است. نه راه مذاکره برایش باز است (به‌علت فقدان سیاست مماشات!) نه راه خروج از وضعیت فعلی! تنها راهی که پیش‌پای رژیم باقی مانده همان ۱۲شرط پمپئو استکه حکم خودکشی از ترس مرگ را برای رژیم دارد.
این است علت خودزنی‌های رژیم در شرایط فعلی تا شاید با خودزنی از اروپا باج بگیرد!
و درست در چنین شرایطی یک شقه اروپایی‌ هم به مشکلات رژیم اضافه شده است و آن چرخش تند انگلستان به سمت آمریکاست!
نتیجه بعدی آن که آلمان هم اندک اندک و با مواضع بینابینی تلاش می‌کند خود را در وسط معرکه نگه‌دارد لذاست که فرانسه هم هر تلاشی می‌کند حاصلی به دست نمی‌آورد!
برای درک دقیق موقعیت اروپا کافی است به مواضع دو ماه پیش همین اروپا دقت شود که در برابر آمریکا وضع به‌مراتب بهتری داشت و اما اکنون در لاک دفاعی قرار گرفته و به‌قول وزیر خارجه فرانسه می‌گوید: «ما در مرحله بسیار پیچیده‌ای هستیم، شرایط حتی از شرایط چهار سال پیش که برجام امضا شد پیچیده‌تر است»، و موگرینی هم در رابطه با مرگ برجام می‌گوید: «شاید پیش‌بینی در این مقطع مناسب نباشد که بگوییم برجام چند روز، ماه یا سال در پیش دارد!»
بنابراین هنگامی که اصلی‌ترین حامی بین‌المللی رژیم این‌گونه دچار شقه و ضعف شده طبیعی است که روزهای بسا بدتری را برای رژیم و برجامش پیش‌بینی کرد.
زیرا روشن است که این رژیم توان و ظرفیت کوتاه‌آمدن ندارد. کوتاه‌آمدن مساوی است با ۱۲شرط پمپئو!
از سوی دیگر دل بستن اروپا به کوتاه‌آمدن رژیم سراب سیاسی است،
کما این‌که روز سه‌شنبه ۲۵تیر هم خامنه‌ای گفت: «حالا ما تازه شروع کردیم به کم کردن تعهدات (برجام) و این فرایند قطعاً ادامه خواهد یافت»
اکنون روند پر شتاب تحولات نیز نشان می‌دهد که تا کجا انتظار مذاکره‌پذیری، تغییر رفتار و تبدیل شدن این رژیم به یک حکومت عادی سراب است و در مقابله با این رژیم یک راه و مسیر درست و اصولی بیشتر وجود ندارد و آن هم قاطعیت محض است و بس! تعریف قاطعیت در برابر رژیم به‌طور موجز در یک جمله خلاصه می‌شود: قاطعیت یعنی به‌رسمیت شناختن حق مردم و مقاومت ایران برای سرنگونی این رژیم.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar