tisdag 16 juli 2019

دروغ‌درمانی در تله دوگانه تحریم‌ها و برجام

 

روحانی در سفرش به شهرهای استان خراسان شمالی با سماجتی حیرت‌انگیز باز هم از دستاوردهای برجام و پیروزی سخن گفت!

هدف روحانی از این سفر استانی؟

هدف روحانی از این سفر در یک‌کلام حرف درمانی، دروغ‌درمانی یا به‌قول خودش امیددرمانی است. این تنها کاری است که از دست روحانی در شرایط کنونی برمی‌آید. شخص خامنه‌ای خط این مأموریت را پیش‌تر و رسماً ابلاغ کرده و گفته بود برای سفید جلوه دادن سیاهی‌ها تا می‌توانید پروپاگاند کنید. و طبعاً سفرهای استانی محملی برای انتقال همین پیام و بیان همین حرف‌ها است. اگر ناظری سلسله سفرهای مقامات رژیم و سخنرانی‌های آنها را از طریق رسانه‌های حکومتی دنبال کند به‌روشنی متوجه می‌گردد که هر روز چند سخنرانی در شهرهای مختلف انجام می‌گیرد که مضمون تمامی آنها وارونه جلوه دادن حقایق است.

محورهای اظهارات روحانی

یکی از محورهای اصلی سخنان روحانی «برجام» بود. وی مناسبت سالگرد امضای برجام را مغتنم شمرد و تا توانست از فواید برجام و هنرهای دولت خودش در این باره سخن گفت.
وی از جمله برجام را پیروزی بزرگ سیاسی اخلاقی در تاریخ توصیف کرد و ادعا نمود آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به بی‌گناهی رژیم در زمینه تلاش برای دستیابی به بمب اتمی گواهی داده است. و هم‌چنان‌که همگان شاهد بودند این ادعا بلافاصله توسط باند مقابل رد شد!
کیهان نوشت که از قضا این اتهام توسط آژانس به نام نظام ثبت و تثبیت شده است. اما در مورد تو‌خالی بودن ادعای روحانی مبنی بر پیروزی برجام لازم نیست که به مطالب مهره‌ها و رسانه‌های حکومتی حتی آنها که هم‌سو با روحانی هستند اشاره شود، کافی است از خود روحانی سؤال شود اگر برجام این همه فواید و دستاورد داشته پس چرا خود او خروج گام‌به‌گام از آن را اعلام می‌کند!؟
در مورد سایر دعاوی روحانی مبنی بر دست‌آوردهای اقتصادی و صنعتی البته این ادعاها سخیف‌تر از آن است که رد آنها نیاز به فاکت و رجوع به آمار و ارقام داشته باشند. از جمله ادعای او مبنی بر کاهش یک و سه دهم درصدی نرخ بیکاری در حالی است که در همین روزهای اخیر منابع رژیم گزارش دادند که هر ماه ۱۰۰هزار نفر به‌شمار بیکاران کشور افزوده می‌شود!

بازتاب اجتماعی ادعاهای رژیم؟

واکنش‌ها در میان مردم مانند همیشه توفانی از خشم و نفرت و تمسخر است که بلافاصله شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی را فرا می‌گیرد.
اما در خود رژیم به‌خصوص ادعاهای برجامی روحانی موجب تشدید تضادها و جنگ باندی بیشتری می‌ شود. به‌عنوان یک نمونه، پاسدار شریعتمداری در پاسخ دعاوی برجامی روحانی در خراسان شمالی بلافاصله در کیهان نوشت:
  • «یک جریان واداده اگر نگوییم وابسته- برای سرپوش نهادن بر خسارت کلانی که به نظام و مردم تحمیل کرده است، ساز جدیدی کوک کرده» بعد هم افزوده: «احتمال می‌رود تحمیل‌کنندگان برجام با سرپوش نهادن بر فاجعه‌یی که به مردم و نظام تحمیل کرده‌اند درپی زمینه‌سازی برای فاجعه‌یی دیگر باشند، ‌اشاره‌ای گذرا به چند نکته درباره این دروغ بزرگ ضروری به‌نظر می‌رسد و مخصوصاً با توجه به اظهارات امروز رئیس‌جمهور در سفر به خراسان شمالی، بیم آن می‌رود که مشاوره‌های غلط دیگری به ایشان در میان باشد!».
  • رسالت ارگان باند مؤتلفه هم نوشت:
«از میان گفته‌های روحانی، دو جمله به تیتر دو رسانه دولتی ایرنا و ایسنا تبدیل شده است. دو جمله «برجام پیروزی بزرگ سیاسی و اخلاقی ملت ایران بود» و «ناکارآمدی دولت، ادعایی نارواست»، یادآور مواضع به‌غایت اشتباه رئیس قوه مجریه در ۶سال گذشته است و با وجود آن که در ظاهر، این دو سخن ارتباطی با هم ندارند، اما در واقع، دو روی یک سکه هستند». بعد هم اضافه کرده: «آنچه باعث می‌شود رئیس دولت و سایر دولتمردان بخواهند هم‌چنان برای برجام، دستاورد بسازند، آن است که دولت در حوزه‌های دیگر، متأسفانه چندان دستاوردی ندارد و در اشتغال و تورم و معیشت مردم، به هیچ‌وجه کارنامه قابل قبولی ندارد».
  • ادعاهای روحانی مبنی بر بهبود شرایط اقتصادی حتی صدای رسانه‌های هم‌سو با خودش را هم درآورده است. به‌عنوان نمونه روزنامه حکومتی همدلی روز دوشنبه ۲۴تیر ۹۸نوشت:
«اتکا به آمار‌های غلط، تظاهر به آرامش در سپهر سیاست ایران، کتمان‌سازی واقعیت‌های معیشتی مردم، ایجاد امید‌های کاذب،گره زدن همه مشکلات به تحریم‌ها و پناه گرفتن در زیر چتر نظریه‌های پوسیده و نخ‌نمای دایی‌جان ناپلئونی، همگی اتکای روحانی به پوپولیسم را در جمع مردم شیروان به نمایش می‌گذارند. در شرایط حاضر و با توجه به ظهور و بروز نشانگان ناکارآمدی دولت روحانی در گشایش‌های اقتصادی، به‌نظر نمی‌رسد که اتخاذ چنین رفتار‌ها و روش‌هایی مؤثر واقع شود».
  • اما واقعیتها آن‌چنان سیاه و غیرقابل انکار است که خود روحانی هم حتی به‌طور متناقضی در همین سخنرانی خویش از شرایط سخت کنونی آه و ناله کرده و به تأکید گفت که شرایط کنونی به‌مراتب سخت‌تر از شرایط جنگ است. و در همین رابطه ملتمسانه خطاب به آمریکا گفت:
«همین ساعت و همین لحظه، دست از تحریم بردارید؛ ما آماده مذاکره ایم».
البته هدف اصلی او این بود که عامل وضعیت داغان اقتصادی را تحریم‌ها و عامل خارجی معرفی کند. در حالی که باز هم از داخل خود رژیم در رسانه‌های حکومتی به او پاسخ دادند که علت اصلی فساد و ناکارآمدی دولت اوست. مثلاً روزنامه جهان صنعت ۲۴تیر نوشت: «همه این فجایع اقتصادی اجتماعی پا در عملکرد دولت ناکارآمد خود روحانی دارد».

علت این‌ همه دروغ؟!

اکنون باید پرسید چرا روحانی ادعاهایی را مطرح می‌کند که از یک‌سو باعث خشم و نفرت مردم می‌شود و از سوی دیگر حتی از جانب باند خودش هم مورد تخطئه و تکذیب قرار می‌گیرد؟
پاسخ البته روشن است:
اگر روحانی یا هر یک از دیگر سردمداران رژیم فقط به بخشی از واقعیت اعتراف کنند، معنی بلافصلش این است که این رژیم باید گورش را گم کند. علت این همه وقاحت در انکار واقعیتها چیزی جز بن‌بست مطلق و بی‌راه‌حلی مطلق نیست. رژیم برای هیچ‌یک از مسائل ریز و درشت اقتصادی اجتماعی مطلقاً هیچ راه‌حلی ندارد و شگردش پاک کردن صورت مسأله و انکار واقعیتها آنهم با ماورای وقاحت است.
در انکار خفقان و سرکوب می‌گویند که ایران تحت حاکمیت آخوندها نمونه و الگوی حقوق‌بشر است، و همهٔ دنیا بایستی از ایران بیاموزد.
در مورد وضعیت زندانها و زندانیها می‌گویند ما اصلاً زندانی سیاسی نداریم.
در مورد سرکوبی زنان، رئیسی با وقاحتی تحمل ناکردنی می‌گوید دنیا بایستی تکریم زنان را از جمهوری اسلامی بیاموزد!
در مورد پایمال کردن و تجاوز به حقوق کارگران، روحانی در سخنرانی خود در وقاحت سقف زد و گفت کارگران بایستی مانند کارگران ژاپن در دورهٔ بعد از جنگ ساعاتی را مجانی کار کنند! بگذریم که او مشخص نکرد؛ اولاً کارگران در کدام کارخانه از هزاران کارخانهٔ تعطیل یا در آستانه تعطیل باید کار کنند؟ ثانیا همین تعداد معدودی هم که کار می‌کنند، ماه به ماه دستمزدی نمی‌گیرند و وضعیت‌شان با مجانی کار کردن تفاوتی ندارد!
طبعا در این نوشته کوتاه فرصتی نیست تا فهرستی از وارونه گوییهای بهت‌آور سردمداران رژیم بازگو شود، واقعیتی که اگر سرجمع گردد خود یک کتاب کامل می‌شود! غرض از ذکر نمونه‌های فوق فقط رسیدن به این نتیجه‌گیری است:
در بن‌بستی که رژیم در آخرین مرحله حیات خود به آن دچار شده هیچ راهی جز توسل به دروغ و وارونه گویی گوبلزی ندارد.

چشم انداز چیست؟

این ادعاها و تکذیبهای متوالی، تنها دست و پا زدن کسی را که در باتلاق در حال فرو رفتن است تداعی می‌کند.
تا آنجا که به رژیم بر می‌گردد چشم‌اندازی جز غرق و نابودی برایش متصور نیست.
اما چشم‌انداز ایران درست معکوس آن است. چشم‌انداز اکیداً روشن و تابناک است. زیرا دشمن‌ترین دشمن ایران و ایرانی یعنی همین رژیم منفور در حال فرو رفتن در اعماق مرداب تضادها و نابودی است. البته این خود بخودی حاصل نشده و حاصل رزم و پیکار بی‌امان همین مردم و مقاومتشان است که طی ۴دهه گذشته از فدیه و فدای رشیدترین فرزندان خود ۱۲۰هزار مجاهد و مبارز فروگذار نکردند.
وضعیت رو به اعتلای فعلی دقیقاً آن‌روی سکة تباهی و ظلمت و دروغ رژیم آخوندی است که طی همین روزها و در سالگرد آغاز مقاومت انقلابی مسلحانه در اشرف ۳، که کانون و تجسم مقاومت مردم ایران است جلوه‌یی تام و تمام دارد. برجسته‌ترین شخصیتهای سیاسی و صاحبنظران از دهها کشور جهان بر این نکات اتفاق‌نظر داشتند که اولاً رژیم آخوندی در حال سقوط است و هیچ سرنوشت دیگری برایش متصور نیست ثانیا آلترناتیو و جایگزین آن یعنی مجاهدین و مقاومت سازمان‌یافته ایران در پرتو پایداری پرشکوه رزمندگانش در مسیر پیروزی تردید ناپذیر در حال حرکتند. و اشرف سه تجسم و تبلور ارادهٔ ای مقاومت و تقدیر مبارک آن است.

تأکید سخنرانان کنفرانس اشرف۳بر چشم‌انداز‌ پیروزی

این واقعیت را سخنرانان کنفرانس بین‌المللی اخیر در اشرف۳بارها مورد تأکید قرار دادند از جمله: میشل آلیو ماری وزیر پیشین در دولت فرانسه گفت:
«این محل شگفت‌انگیزی که در این زمان کوتاه ساخته‌اید نشان می‌دهد که شما توانایی چه کارهایی دارید. حتی دولت دینامیکی مثل دولت فرانسه نمی‌تواند در این مدت کوتاه چنین شهری را بسازد. این یک امید را نمایندگی می‌کند».
دکتر متیو آفورد عضو پارلمان انگلستان گفت:
«شما اثبات این حقیقت هستید که مردم ایران در برابر این رژیم تسلیم نمی‌شوند».
ارتشبد کانوی گفت:
«شب گذشته من با جمعی از زنان مجاهد گفتگو کردم و دیدم که چه توان بالایی دارند که متحمل این همه رنج شدند و هم‌چنان پایدار باقی ماندند. تعهد به مأموریتشان و فداکاری برای بقیه. بعد از این دیدار من واقعاً زیر و رو شده بودم.
به مردان اشرف می‌گویم که کاملاً متقاعد هستم تا زمانی که زنانی این‌چنین رزمنده در کنار شما هستند پیروزی شما حتمی است».
اینها سخنان مبرزترین سیاستمداران و نظریه پردازان سیاسی است با انبوهی سابقه، دانش و تجربه سیاسی.
بی سبب نیست که رژیم از این سخنان کف به دهان آورده و سرخود را به در و دیوار می‌کوبد. اما باید گفت سر خود را به هر صخره‌یی که می‌خواهید بکوبید آنچه آمدنی است بی‌تردید خواهد آمد و خوب است  آخوندها و پاسداران نصیحت سناتور توریسلی را بشنوند که گفت خوب است از هم‌اکنون به فکر جایی برای فرار خود باشید!

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar