این روزها بحران ناشی از کشتیربایی رژیم به نقاط حساسی رسیده. وزیر خارجه انگلیس پیشنهاد رژیم برای مبادله کشتیها را رد کرد و رژیم را به قوانین بینالمللی ارجاع داد.
بعد از اینکه کشتی گریس۱رژیم بهعلت نقض تحریمهای اروپا علیه رژیم بشار اسد در تنگهٔ جبلالطارق توقیف شد، رژیم که به بیفایده بودن دست و پا زدنها و التماسهایش برای رفع توقیف این کشتی پی برد، دست به ربودن یک نفتکش انگلیسی زد. این اقدام رژیم یک تنش بینالمللی و بهطور خاص تنش با دولت انگلستان را ا برای رژیم در پی داشت.
روحانی روز ۲مرداد پیشنهاد تبادل دو نفتکش را داد. دولت انگلستان آن موقع پاسخی نگفت. احتمالاً به این علت که مقارن شده بود با تشکیل کابینه جدید بوریس جانسون. روز دوشنبه ۷مرداد هم دوباره کمال خرازی پیشنهاد روحانی را به نوعی تکرار کرد. اما دوشنبه شب وزیر خارجه دولت جدید انگلیس قاطعانه پیشنهاد مبادله را رد کرد و گفت: «هیچ مبادلهای وجود نخواهد داشت او اضافه کرد که اگر رژیم میخواهد از تاریکی خارج شود، باید نفتکش انگلستان را رها کند».
علت حرکات و سیاستهای رژیم؟
رژیم میگوید کشتی انگلیسی قوانین تردد را نقض کرده و سپاه به این علت آن را توقیف کرده است! اما در عینحال روحانی و خرازی با مطرح کردن مبادله کشتیها این ادعای رژیم را باطل میکنند!
و این، همان تناقضی است که وزیر خارجه انگلستان هم بهصورت هشدار به رژیم، یادآور شده و صریحاً گفته است: « این موضوع داد و ستد کالا نیست. نقض قوانین بینالمللی و سیستم قضایی است».
اما سؤال پایهایتر که میتواند به این تناقض رژیم پاسخ بدهد، این است که اصلاً چرا رژیم دست به چنین کاری زد؟ بهویژه که به اعتراف همهٔ سردمداران و مهرههای نظام... رژیم در سختترین شرایط خودش طی ۴۰سال گذشته است.
یک بخش جدی این شرایط سخت هم برمیگردد به روابط بینالمللی رژیم. تحریمها و سیاست فشار حداکثری آمریکا نیز محصول همین وضعیت است. در چنین شرایطی رژیم بسیار نیازمند اروپاست تا اروپا را سپر بخشی از فشارهای آمریکا کند.
پس چرا با دست خودش کاری میکند که در این جبههبندی، اروپا را هر چه بیشتر به سمت آمریکا میراند؟بالاخص اینکه هنگام کشتیربایی همگان میدانستند که انگلستان در آستانه تغییر دولت است و ربودن کشتی انگلیسی می تواند تاثیر بسیار منفی در تعیین سیاست دولت جدید این کشور علیه رژیم داشته باشد؟
واقعیت این است که این رژیم بهعلت ماهیتش، راه برونرفت از بحرانها را در استراتژی «ترور، گروگانگیری و باجخواهی» میبیند.
خامنهای کشتی انگلیسی را هم اساساًً به همین علت گرفت تا بتواند باج بگیرد و کشتی خودش را آزاد کند!
البته خامنهای میتوانست کمی صبر کرده و حداقل پس از رویکار آمدن دولت جدید انگلستان اقدامات اخیرش را عملی کند تا نفس کشتیربایی به عامل مستقلی در تخریب روابطش با دولت انگلستان تبدیل نگردد اما نکته اصلی در سیاستهای رژیم همین است:
علت اضطرار رژیم در اتخاذ چنین سیاستی بر میگردد به شرایط فوق بحرانی رژیم:
رژیم در داخل با یک جامعه انفجاری روبهرو است.
از نظر بینالمللی هم در بیسابقهترین انزوایی قرار دارد که تاکنون دچارش بوده است.
تحریمها هم رژیم را به آستانه خفگی رساندهاند.
در چنین وضعیتی ۲پارامتر رژیم را وامیدارد که با عجله دست به چنین حرکاتی بزند:
- اول: وضعیت روحی نیروهایش که بهشدت بحرانی است. تا جایی که بارها خامنهای و امام جمعههایش مستمراً و مکرراً هشدار میدهند: نترسید! ناامید نشوید! و...
حتی اخیراً آخوند احمد خاتمی اعتراف کرد که نماز جمعهها (که شاخص حضور نزدیکترین نیروهای رژیم است) خالی شدهاند. یعنی ریزش آنچنان جدی شده که نزدیکترین لایه به رژیم را هم خورده، و فرسوده و دلزده کرده است.
این بریدگی و ریزش هم حاصل همان وضعیت بحرانی رژیم است. چرا که نیروهایش میبینند هر چه میگذرد چشمانداز نظام تیره و تارتر میگردد.
در این وضعیت هنگامی که بسیجیها و پاسدارها میبینند مثلا یک سوپر نفتکش رژیم را هم توقیف کردند، اگر رژیم واکنشی نشان ندهد، ضعف و ناتوانی رژیم بیشازپیش روشن میشود و این موضوع تاثیر جدی در تشدید ریزش پیدا میکند. برای همین است که رژیم ناگزیر است به لگدپرانیهای تروریستی و کشتیربایی روی بیاورد و برای نفرات در حال ریزشش نمایش قدرت بدهد! و بعد هم فیلم هلیبرد و اشغال یک کشتی غیرنظامی با چند نفر خدمه شهری غیرمسلح را بهعنوان یک عمل شگرف و قدرتمندانه نظامی از تلویزیونش پخش کند! تا شاید پاسدارانش روحیه بگیرند!
- علت دوم این است که رژیم هنوز در دوران مماشات سیر میکند و هنوز حساب میکند با این کارها و این قبیل باجخواهیها میتواند مشکلاتش را حل کند!
این پارامتر دوم هم بر پایه یک واقعیت استوار است. اینکه طی ۴دهه گذشته که اساساًً شیوه رژیم تروریسم و باجگیری بوده، نه تنها در مقابل خودش قاطعیت ندیده، بلکه طرفهای مقابل پیاپی به او باج دادهاند.
تأکیدی مجدد بر یک سیاست مقاومت ایران
بهعلت استمرار همین سیاست دوسویه و زیانبار است که طی این ۴دهه همواره حرف مقاومت ایران با جامعه جهانی این بوده که: اگر میخواهید در برابر تروریسم و گروگانگیری رژیم در امان باشید، باید در برابر رژیم قاطعیت به خرج دهید، این تنها زبانی است که رژیم میفهمد.
خانم مریم رجوی در کهکشان اشرف (۲۲تیر) گفت: «رژیم میخواهد با ایجاد تنش، جامعه بینالمللی را پس بزند. میخواهد با گرد و خاک و آشوب، بحران سرنگونی را پنهان کند. میخواهد دوباره سیاست استمالت را جایگزین قاطعیت کند. و میخواهد ترس و وحشت بسیجیها و پاسدارانش را مهار و تعادل درونی رژیم را حفظ کند».
معامله تروریستی و نامشروع آنهم علنی؟!
روحانی پیشنهاد مبادلهٔ کشتیها (که اذعان به تروریستی بودن ربودن کشتی انگلیسی است) را علنی عنوان کرد در حالی که برخی از کارشناسان رژیم میگفتند بهتر بود از طریق کانالهای مخفی این پیشنهاد به انگلستان داده میشد. اما خامنهای پذیرفت که هم رئیس جمهورش و هم مشاور خارجیش (کمال خرازی) علناً این پیشنهاد را مطرح کنند با وجود اینکه احتمال قوی میرفت با پاسخ رد انگلیس، یک ضربه سیاسی بخورد.
علت طرح آشکار این معامله از جانب رژیم همان دو پارامتری است که در فراز پیشین توضیح داده شد، اما علت دیگر این است که جاده مماشات لحظه به لحظه صعبالعبورتر میگردد!. به همین علت هر دو طرف ماجرا دیگر نمیتوانند بسیاری از کارها را مانند قبل در پشت پرده انجام بدهند.
علت این محدودیت هم اساساً برمیگردد به اینکه سیاست مماشات مشخصاً بعد از رفتن دولت اوباما شکست خورد، یعنی در سطح بینالمللی هم قالی از زیر پای رژیم کشیده شد.
این تغییر جهانی، پیامدهای خودش را دارد. یکی از این پیامدها هم این است که باج دادن به رژیم مشکلتر شده است، واقعیتی که آن را در موضع دوشنبه شب۷مرداد وزیر خارجه انگلستان میتوان مشاهده کرد هنگامی که پیشنهاد مبادله کشتیها را رد کرد.
چشماندازهای مطلوب و نامطلوب!
روشن است که خواست مردم ایران از انگلستان و جامعه جهانی قاطعیت هر چه بیشتر در برابر باجخواهیهای تروریستی رژیم و درک این واقعیت است که هر گونه عقبنشینی در برابر رژیم تنها باعث جریتر شدن آخوندها و افزایش اعمال تروریستیشان در منطقه و سرکوب و خفقانشان در داخل کشور میگردد.
روز دوشنبه ۷مرداد جولیانی در مصاحبه با اسکای نیوز گفت: «برخی دادهها در مورد انگلستان خصوصاً با آمدن نخستوزیر جدید تغییر کرده است و نخستوزیر جدید انگلستان به ما توضیح داد که با پایداری و قدرت برای تضعیف رژیم مستبد ایران که تروریسم را در منطقه گسترش داده و آنرا تا اروپا نیز کشانده، کار خواهد کرد.»
نزدیک شدن سیاست دو کشور انگلستان و آمریکا در قبال رژیم که حاصل شکست سیاست مماشات است، به این علت است که مقاومتی در برابر این رژیم قرار دارد که ۴۰سال ایستاد، افشاگری کرد و در برابر فریبکاری مماشاتگران که تلاش میکردند یک جناح موهوم مدره در رژیم پیدا کنند و سیاست مماشات خودشان را به این بهانه توجیه کنند تا منافع پرسود تجاریشان با رژیم حفظ شود. مجاهدین پیوسته گفتهاند که هیچ میانهرو و مدرهیی در این رژیم وجود ندارد و افعی ولایت هرگز کبوتر همزیستی نمیزاید تا آن که سرانجام این «واقعیت» بهصورت یک «باور» تجلی کرد.
کما اینکه استفان هارپر نخستوزیر پیشین کانادا در اجلاس سالانه مقاومت ایران در اشرف۳ - روی همین واقعیت دست گذاشت و گفت: «آیا ما واقعاً فاقد آن هوشمندی هستیم که باور کنیم هر کسی و هر فرد ارشدی در رژیمی مانند این، هر فرد ارشدی در این رژیم افراطگرا، بیرحم و تنفرانگیز میتواند هرگز یک میانهرو باشد؟ مضحک است. سیاست درست و تنها سیاست واقعگرایانه، قاطعیت و قدرت است».
اکنون و با این مقدمات باید پرسید: آیا رژیم نگران پیامدهای اقدامات تروریستیاش نیست؟
پاسخ مطمئناً مثبت است: رژیم نگران است بهشدت هم نگران است. کما اینکه روز سهشنبه۸مرداد روزنامه حکومتی جهان صنعت نوشت: «به نظر میرسد دستگاه دیپلماسی و دولت از اقدام صریح خود در برابر توقیف نفتکش پشیمان هستند و شاید هم گمان نمیکردند که این اتفاق موجب تنش بیشتر در خلیجفارس و تنگه هرمز شود».
این نکته را هم البته باید در نظر گرفت که وقتی بحث از افزایش تنش با رژیم در منطقه میشود، در شرایط کنونی بحث بود و نبود برای رژیم است. کما اینکه روزنامه حکومتی همدلی (سهشنبه ۸مرداد۹۸) اعتراف کرد یوسف بن علوی (فرستاده سیاسی ارشد عمان) که چند روز پیش به تهران رفت، پیام هشدار در همین زمینه برای رژیم برد و به آنها هشدار داد: «اگر جنگی در بگیرد، بحث بحث یک هفته و دو هفته یا یک ماه و دو ماه نیست... بحث بودن یا نبودن است».
اما چرا با این وضعیت رژیم چنین کاری میکند؟
این همان اجباری است که فوقا توضیح داده شد:
رژیم در فاز پایانی و در باتلاق بیراهحلی مجبور است به کارهایی دست بزند که مقاومت ایران از آنها با عنوان«خودزنی» نام میبرد. وضعیتی که اکنون رژیم به آن مبتلا شده و با دست خودش شرایط را به سمت نقطه تعیینتکلیف نزدیک میکند.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar