fredag 26 juli 2019

کشتی‌ربایی گلوگیر می‌شود


بحران ناشی از کشتی‌ربایی رژیم، ادامه دارد و مسیر تشدید طی می‌کند. روحانی در سخنرانی خود در جلسه هیأت دولت در روز ۲مرداد به این مسأله پرداخت

اعتراف مهم روحانی در جلسه ۴شنبه هیات دولت

روحانی طبق معمول به‌طور مبسوطی در مورد برجام و این‌که برجام چه پیروزی بزرگی بوده و چه مسائلی از رژیم حل کرده و غیره حرف زد که طبق معمول واکنش خشمگینانهٔ باند رقیب و دلواپسان را طی روزهای آینده در پی خواهد داشت.
روحانی اما به‌رغم این تعریفها و حلوا حلوا کردن برجام، به‌طور متناقضی علت خروج گام‌به‌گام رژیم از برجام را هم سعی کرد توضیح بدهد و در این رابطه اعتراف مهمی هم کرد و گفت:
«تا زمانی که به‌رغم خروج آمریکا می‌توانستیم به اندازه نیاز خود نفت بفروشیم، به‌صورت کج‌دار و مریز با موضوع خروج آمریکا از برجام برخورد کردیم، اما از وقتی که به به‌طور کامل برای تحریم نفت ایران وارد عمل شدند، بی‌تردید شرایط جدیدی نیز پیش آمد».
به این ترتیب روحانی اعتراف کرد که:
  • اولاً تحریم نفتی کامل است و برای رژیم غیرقابل تحمل شده و شرایط جدیدی را پیش آورده
  • ثانیاً گفت کلید فهم واکنش‌های رژیم همین به‌اصطلاح شرایط جدید یا در واقع همان خفگی اقتصادی است.
اهمیت این اعتراف در آنجاست که تا به‌حال رژیم در تبلیغات خود مدعی بود تحریم‌ها شکست‌خورده و آمریکا چنان که ادعا می‌کند نخواهد توانست صدور نفت رژیم را به صفر برساند و... اما اکنون ناچار اعتراف می‌کند که علت این ماجراجوییها و لگدپرانیهای تروریستی نه ناشی از قدرت و اعتماد به‌نفس بلکه دقیقاً ناشی از ضعف و استیصال است، عیناً مانند موجودی که جلوی تنفسش را بگیرند و او برای خلاصی از این وضعیت شروع به دست و پا زدن و لگد انداختن می‌کند. به‌خصوص که خود روحانی در قسمت دیگری از حرفهایش بار دیگر تکرار کرد که خروج از تعهدات برجامی، موقتی است و تصریح نمود: ‌
«چنان‌چه طرف مقابل اقدامات درست و متعادلی انجام دهد و آتش‌بس در جنگ اقتصادی حاصل شود، فرصتی ایجاد خواهد شد که با یکدیگر سخن گفته و به نتیجه برسیم و البته در این زمینه کشورهایی هم واسطه‌ هستند و مکاتبات و تماس‌هایی در حال انجام است و همه بدانند که هرگز فرصت مذاکره را از دست نخواهیم داد».

درک شدت ناتوانی رژیم

روحانی در جای دیگر هم ضمن اشاره به توقیف نفتکش رژیم در جبل‌الطارق قسم و آیه خورد که ما هیچگاه دنبال تنش و درگیری نبوده و نیستیم و اگر آنها از توقیف کشتی دست بردارند «پاسخ متناسبی نیز از ایران دریافت خواهند کرد».
اما نکتهٔ بسیار قابل‌ توجه دیگری که روحانی در سخنان روز چهارشنبه‌ خود به آن اشاره کرد، این بود که ضمن آن حرف‌ها متقابلاً و به شکل متناقضی به تعریف و تمجید از پاسداران پرداخت و با چاپلوسی بسیار از اقدام شجاعانه و با قدرت سپاه و این‌که کار بسیار دقیق، حرفه‌یی و درستی در این زمینه علیه «کشتی متخلف انگلیسی» انجام داده تعریف کرد و گفت: « معتقدم که همه دنیا باید از سپاه پاسداران به‌خاطر امنیت خلیج‌فارس، سپاسگزار باشند».

علت ضدو نقیض گویی‌های روحانی؟!

علت چنین تناقض‌گویی‌هایی در یک کلمه اجبار زیستن در «بن‌بست» است! بن‌بستی که روزبه‌روز تنگتر و خفه‌کننده‌تر می‌شود.
  • روحانی از یک طرف ناچار است از برجام در برابر حملات باند رقیب و به‌رغم آن که از برجام جز پوسته‌یی بیشتر باقی نمانده، تعریف کند و آن را حلوا حلوا کند، چون برجام خواه ناخواه به رشتهٔ حیات او و باندش تبدیل شده است.
  • از طرف دیگر روحانی به‌شدت از این‌که به‌عنوان ناقض برجام شناخته شود، می‌ترسد؛ چون می‌داند که این اقدامات دیوانه‌وار و لگد اندازهای تروریستی چه بهای سنگینی می‌تواند برایش داشته باشد،
  • ولی از طرف دیگر بجز این راهی ندارد و روی این حساب می‌کند که شاید طرف مقابل در برابر این اقدامات و پیامدهای خطرناک آن جا بزند و قدری طناب تحریم‌ها را بر گردن رژیم شل کند.

درک ماهیت تضاد و وحدت روحانی و سپاه

ناظران در همین روزها شاهد دعوای باند روحانی با سازمان اطلاعات سپاه در صحن علنی مجلس بودند که جای آبادی برای هم باقی نگذاشتند و در عین‌حال روز چهارشنبه ۲مرداد همگان شاهد تعریف و تمجید روحانی از سپاه و این‌که دنیا باید از سپاه تشکر کند شدند!
اولین سؤال این است که: جریان چیست؟
واقعین این است که این دعوا به‌قول خودشان دعوای داخلی است و بر سر تقسیم قدرت و عواید غارت است. ولی باید دقت کرد که:
جنگ و دعوای باندهای رژیم که بر سر آرمان و عقیده و حتی خط‌مشی نیست؛ بلکه چنان که مجاهدین و مقاومت ایران پیوسته گفته‌اند، اینها همه ماهیت یکسانی دارند و همه سر و ته یک کرباسند، اشتراک عمل و نظر این دو باند را در جابه‌جای تاریخ نظامشان می‌توان دید از جمله:
  • پروژهٔ ضدملی و ضدبشری هسته‌ای در زمان ریاست‌جمهوری رفسنجانی کلید خورد و همین روحانی هم سال‌ها نفر اصلی تیم مذاکره‌کننده اتمی بود.
  • قتلهای زنجیره‌یی در دورهٔ خاتمی اتفاق افتاد.
  • همهٔ آنها در اعدامهای دهه ۶۰، قتل‌عام ۶۷، اقدامات تروریستی دهه ۷۰، در انفجارها و کشتارهای دههٔ ‌ ۸۰عراق، در جنگ سوریه و در تمام دیگر جنایتهای رژیم، دستشان در یک کاسه بوده است.
فرق گذاری بین آنها ترفند سیاست مماشات بوده تا از طریق آن این رژیم را که منافع آنها را تأمین می‌کرده، حفظ کنند و ملت ما را در اسارت این دار و دستهٔ غارتگر و جنایتکار حفظ کنند. اما مردم ایران با شناخت عمیقی که حاصل تجارب خونبار ۴دهه است، در قیام دیماه بر افسانهٔ اصلاح‌طلبی و وجود یک جناح مدره در رژیم مهر باطل زدند و شعار دادند: اصلاح‌طلب اصول‌گرا دیگه تمومه ماجرا!» و بالاتر از این شعار دادند «دشمن ما همین جاست» و این‌که دشمن مردم ایران یکی بیش نیست، آن هم تمامیت این رژیم با همهٔ دار و دسته‌هایش می‌باشد.

علت اضطراب رژیم از انتخاب نخست‌وزیر جدید انگلستان؟

نکته بعدی این‌که در بحبوحه تنش با انگلستان،‌ انتخاب نخست‌وزیر جدید انگلستان بر اضطراب رژیم افزوده است و رسانه‌های حکومتی از این‌که گفته می‌شود بوریس جانسون نزدیک‌تر است ابراز نگرانی می‌کنند.
روزنامهٔ جهان صنعت (۲مرداد) در مقاله‌یی از مطهرنیا نوشت:‌ « با توجه به این‌که لندن آمادگی خود را برای ایجاد ائتلاف پیشنهادی آمریکا برای ایجاد نظم و امنیت دریایی در خلیج‌فارس اعلام کرده و از طرفی تنش روزافزون تهران و لندن بر سر توقیف نفتکش‌های ایرانی در جبل‌الطارق توسط لندن و از سوی دیگر توقیف نفتکش لندن در خلیج‌فارس توسط تهران، اکنون روی کار آمدن بوریس جانسون می‌تواند زمینه‌ساز اقناع افکار عمومی در جهت همگرایی بیشتر دولتهای حاکم بر لندن و واشنگتن شده و به تنشهای موجود دامن زده شود».
این سخن و همگرایی لندن ـ واشنگتن را روزنامهٔ همدلی با پیش‌بینی پیوستن سایر کشورهای اروپایی به محور واشنگتن ـ لندن و بسته شدن آخرین روزنهٔ امید رژیم، تکمیل می‌کند و می‌نویسد: «ایران، نباید اروپا را از دست بدهد، به این دلیل که امروز، تنها روزنه ما نسبت به غرب و نسبت به جهان حتی، اتحادیه اروپاست و ما اگر یک مثلث را در نظر بگیریم که قاعده آن اسراییل و عربستان باشند، قطعاً ضلع سوم آن اتحادیه اروپاست که اگر این ضلع نیز به روی ما بسته شود، قطعاً کار برای ما مشکل‌تر نیز خواهد شد، به همین سبب تلاش ایران بر آن است که اتحادیه اروپا را از دست ندهد».

آیا رژیم برون‌رفتی دارد یا نه؟

با این رژیم هیچ مسأله‌یی راه‌حل پایدار ندارد. هیچ بحرانی برون‌رفت ندارد. چرا که ذات این رژیم بحران‌زاست؛ هر برون‌رفت واقعی از نفی این رژیم می‌گذرد.
بنابراین راه‌حل مسأله یکی بیش نیست، همان که خانم مریم رجوی در گردهمایی ایران آزاد در اشرف۳در تاریخ ۲۲تیر ۹۸گفتند:‌ «منشأ جنگ و جنگ‌افروزی، ولایت‌فقیه است هم‌چنان‌که مقاومت ایران از اول می‌گفت نبرد با این رژیم، خشکاندن سرچشمه جنگ و آشوب و عین صلح‌خواهی است.
روزگاری مدافعان رژیم می‌گفتند اگر آخوندها سرنگون شوند ایران دچار جنگ و آشوب و تجزیه می‌شود. حالا همه می‌بینند که تا این رژیم سرنگون نشود، جنگ و بحران در منطقه ادامه دارد و تشدید می‌شود.
بنابراین هرکس که برای ایران، آزادی می‌خواهد، هرکس که می‌خواهد ایران را از ویرانی و نابسامانی نجات دهد. و هرکس که برای منطقه و جهان صلح و ثبات می‌خواهد باید برای سرنگونی رژیم آخوندی به‌پاخیزد».

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar