نامه زندانی سیاسی صالح کهندل از بستگان مجاهدان اشرفى در زندان گوهردشت به برادر زادهاش
سپهر جان سلام
امروز وقتی وارد سالن ملاقات شدم با شنیدن اینکه تو هم به ملاقاتم آمدی و بعد از ٩ سال تو را خواهم دید خیلی خوشحال شدم و ذهنم در یک لحظه آماج حرفهای گوناگونی شد که میخواستم به تو بگویم.
ولی آنچه اتفاق افتاد و اشک تو را در آورد با من همچنان کرد.
حال میتوانم ضدانسانی و ضدمردمی بودن رژیم را بهراحتی برایت توضیح دهم و تو هم بهخوبی درک کنی.
سپهر جان از امروز به بعد علت اینکه چرا من در زندان هستم و چرا پریا، دختر عمویت، چرا؟ چرا؟ را بهتر متوجه میشوی.
و تو امروز مثال خیلی کوچک و قابل فهم خودت را دیدی.
من اگر میخواستم اینها را برایت توضیح دهم کار سادهای نبود، ولی آنچه امروز با تو کردند تو یک پله به فهم واقعیت نزدیک شدی.
اگر تجربه امروز را نداشتی شاید فریب افراد شیطان صفت را میخوردی و با آنها برای دیدن عمو حمید به لیبرتی میرفتی ولی مطمئناً دیگر فریب آنها را نمیخوری و به آنها خواهی گفت: شما که امروز بعد از ٩ سال اجازه ندادید من عمویم (صالح) را حتی از پشت شیشه در زندان کرج ملاقات کنم، چطور میخواهید مرا به عراق ببرید تا عمو حمید را ببینم؟ ؟ ؟ ؟
سپهر جان اینها دوستیشان، مثل دوستی آقا گرگه است نمیخواهند به شنگول و منگول خدمت کنند اصلاً قصد کشتار و دریدن مردم ایران را دارند، اگر امروز زیاد گریه کردی بعد از این به جای گریه باید تدبیر کرد.
در آخر چند جمله برای سالهای بعدت مینویسم تا چنانکه نبودم توضیح داده باشم. این جانیان سفاک داخلی و خارجی که برخی خود را انجمن نجاست و برخی خود را خانواده سازمان مجاهدین معرفی میکنند همانهایی هستند که امروز مانع از ملاقات تو با عمویت شدند و حتی ساعتها گریه تو دل سنگ آنها را نرم نکرد. و آنها کسانی هستند که شب و روز بهدنبال آزار و اذیت بهترین عموهای تو هستند که خواهان ساختن آیندهای بهتر برای شما فرزندان گل ایران هستند.
سپهر جان اگر چه ندیدن تو برایم بسیار سخت بود و اشکم را درآورد همچنین اشک تو را،
ولی من ایمان دارم هر قطره اشکی در مسیر آزادی، دریایی آگاهی و عاطفه میشود و میدانم با تو همچنین خواهد کرد.
سپهر جان با تجربه امروز به یقین پی خواهی برد که در این ده سال با پریا چهها کردند.
دوستت دارم... . عمو صالح.
سپهر جان سلام
امروز وقتی وارد سالن ملاقات شدم با شنیدن اینکه تو هم به ملاقاتم آمدی و بعد از ٩ سال تو را خواهم دید خیلی خوشحال شدم و ذهنم در یک لحظه آماج حرفهای گوناگونی شد که میخواستم به تو بگویم.
ولی آنچه اتفاق افتاد و اشک تو را در آورد با من همچنان کرد.
حال میتوانم ضدانسانی و ضدمردمی بودن رژیم را بهراحتی برایت توضیح دهم و تو هم بهخوبی درک کنی.
سپهر جان از امروز به بعد علت اینکه چرا من در زندان هستم و چرا پریا، دختر عمویت، چرا؟ چرا؟ را بهتر متوجه میشوی.
و تو امروز مثال خیلی کوچک و قابل فهم خودت را دیدی.
من اگر میخواستم اینها را برایت توضیح دهم کار سادهای نبود، ولی آنچه امروز با تو کردند تو یک پله به فهم واقعیت نزدیک شدی.
اگر تجربه امروز را نداشتی شاید فریب افراد شیطان صفت را میخوردی و با آنها برای دیدن عمو حمید به لیبرتی میرفتی ولی مطمئناً دیگر فریب آنها را نمیخوری و به آنها خواهی گفت: شما که امروز بعد از ٩ سال اجازه ندادید من عمویم (صالح) را حتی از پشت شیشه در زندان کرج ملاقات کنم، چطور میخواهید مرا به عراق ببرید تا عمو حمید را ببینم؟ ؟ ؟ ؟
سپهر جان اینها دوستیشان، مثل دوستی آقا گرگه است نمیخواهند به شنگول و منگول خدمت کنند اصلاً قصد کشتار و دریدن مردم ایران را دارند، اگر امروز زیاد گریه کردی بعد از این به جای گریه باید تدبیر کرد.
در آخر چند جمله برای سالهای بعدت مینویسم تا چنانکه نبودم توضیح داده باشم. این جانیان سفاک داخلی و خارجی که برخی خود را انجمن نجاست و برخی خود را خانواده سازمان مجاهدین معرفی میکنند همانهایی هستند که امروز مانع از ملاقات تو با عمویت شدند و حتی ساعتها گریه تو دل سنگ آنها را نرم نکرد. و آنها کسانی هستند که شب و روز بهدنبال آزار و اذیت بهترین عموهای تو هستند که خواهان ساختن آیندهای بهتر برای شما فرزندان گل ایران هستند.
سپهر جان اگر چه ندیدن تو برایم بسیار سخت بود و اشکم را درآورد همچنین اشک تو را،
ولی من ایمان دارم هر قطره اشکی در مسیر آزادی، دریایی آگاهی و عاطفه میشود و میدانم با تو همچنین خواهد کرد.
سپهر جان با تجربه امروز به یقین پی خواهی برد که در این ده سال با پریا چهها کردند.
دوستت دارم... . عمو صالح.
خبرهاى ما را مى توانيد در كانال تلگرام نيز دنبال كنيد
https://telegram.me/mojahedin_org
https://telegram.me/mojahedin_org

Inga kommentarer:
Skicka en kommentar