مجمع تشخیص مصلحت نظام در چهارمین دور بررسی لایحهٔ پالرمو یا مقابله با جرایم سازمانیافتهٔ فراملی باز هم نتوانست به تصمیم مشخصی برسد و آن را به جلسهٔ بعدی بعد از تعطیلات نوروز و به سال ۹۸ موکول کرد. سؤال این است که چرا تصمیمگیری در این مورد برای رژیم اینقدر سخت است؟
به تأخیر انداختن و موکول کردن به آینده چه مسأله و تضادی حل میکند؟
موافقان و مخالفان پیوستن به FATF هر کدام در این مرحله استدلالشان چیست و نهایتاً خط و سیاست رژیم در این مورد بر چه اساسی است؟
استدلالهای دوطرف
یکطرف قضیه روحانی است که در مجمع سالیانه بانک مرکزی و در جمع مدیران بانکی رژیم گفت: «اگر بانکهای ما با بانکهای دنیا رابطه سهل و راحتی نداشته باشند، چگونه میتوانند سالم و راحت فعالیت کنند»؟
روحانی با عصبانیت گفت: «آیا همهٔ کشورهای دنیا که عضو این نهاد هستند عقل و شعور ندارند»؟ و بعد با طعنه به مجمع تشخیص مصلحت اضافه کرد که نمیشود سرنوشت کشور را به دست ۱۰، ۲۰نفر بدهیم و بگوییم ما هم تابع هستیم. آنها صاحب کشور نیستند و همان جا بود که گفت خامنهای چند بار به خود من گفته که با لوایح ۴گانه مخالفتی ندارند. دولت و مجلس هم که مشکلی با آن ندارد، پس چه کسی مخالف است.
متقابلاً باند رقیب این حرف روحانی را که خامنهای با FATF موافق است تکذیب کرده و گفتند با گوش خودشان شنیدهاند که خامنهای گفته من مخالفم! جالب است که خامنهای خودش زنده است و اینها بر سر حرف او بهسر و کلهٔ هم میزنند!
مشکلات عملی پیوستن و نپیوستن به میثاق جهانی ضدپولشویی
از طرف دیگر مخالفان میگویند آیا شما تضمین میکنید که اگر ما به FATF بپیوندیم، تحریمها برداشته میشود یا حداقل کم میشود؟و ظریف روز ۱۵مهر که برای پاسخ به سؤالات در مجلس حاضر شده بود صراحتاً گفت: «نه بنده و نه آقای رئیسجمهور نمیتوانیم تضمین دهیم که با پیوستن به لایحه حمایت مالی از تروریسم مشکلاتمان حل خواهد شد، اما میتوانیم تضمین بدهیم که با نپیوستن به این لایحه آمریکا بهانه مهمی را برای افزایش مشکلات ما پیدا خواهد کرد».
نیش و طعنههایی که رد و بدل میشوند!
از آنسو روحانی به مجمع تشخیص طعنه زده و میگوید اینکه اینها ۱۰، ۲۰نفرند و نمیتوانند برای همهٔ کشور تصمیم بگیرند.
از اینسو علمالهدی پاسخ میدهد: «چطور وقتی خودتان به مجمع نیاز دارید نمیگویید ۱۰، ۲۰نفر اما حالا مجمع شد ۱۰، ۲۰نفر»!
و محسن رضایی دبیر مجمع هم روز شنبه ۱۱اسفند در یک نشست خبری گفت: «تعداد اعضای مجمع بیشتر از تعداد اعضای هیأت دولت هستند؛ چطور هیأت دولت میتواند و رئیسجمهور برای کشور تصمیم بگیرد، مجمع نمیتواند»؟!
آنسوی پرت و پلاهای باندی
اما ورای تمامی بحث و جدلهای این چند روزه استدلال اصلی مخالفان این است که ما با امضای پالرمو(مقابله با جرایم سازمانیافتهٔ فراملی) و CFT(ممنوعیت تأمین مالی تروریسم) عملاً گرای خودمان را به جامعه بینالمللی میدهیم که ما را تحت مراقبت و رصد خودشان داشته باشند دیگر ما نمیتوانیم به گروههایی مثل حزبالله لبنان کمک کنیم و عملاً از یکی از مؤلفههای اصلی قدرت خودمان تروریسم محروم میشویم و مبادلات بانکیمان هم در معرض دید دنیا قرار میگیرد و عملاً این یک خودتحریمی است.
و این در حالی است که باند روحانی هم در تمامی جرایم سازمان افتهٔ رژیم تماماً دست داشته و دارند همانطور که در این مورد پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، در جریان استعفای ظریف گفت: "او و حسن روحانی ویترین مافیای فساد مذهبیاند" و تأکید کرد که ایالات متحده میداند "همه تصمیمات نهایی را علی خامنهای میگیرد".
اما مسأله این است که روحانی و دولت او از آنرو که کارهای اجرایی را به دست دارند و هماکنون درگیر تضادهای آن هستند و در مبادلات بانکی احساس خفگی میکنند، خطر عاجل خفگی را بهتر حس میکنند.
گزارش تحلیلی ایرنا
در این مورد یک گزارش تحلیلی خبرگزاری رسمی رژیم ایرنا میتواند تا حدودی قضیه را روشنتر کند. ایرنا مینویسد: «در صورت امتناع از الحاق، احتمال پشتفکردن نزدیکترین همپیمانان به تهران نیز دور از ذهن نیست... (نظام) امروز در شرایط دشوار اقتصادی قرار دارد که بیش از هر عاملی، فشارهای حداکثری آمریکا و ممانعت کاخ سفید از اجرای برجام در آن تاثیرگذار بوده است».
ایرنا سپس به اظهارات روحانی در بانک مرکزی اشاره میکند و مینویسد: «آمریکا تمام توان خود را در تحریم سیستم بانکی ما گذاشته است. امروز خط مقدم ما در برابر آمریکا وزارت امور خارجه، بانک مرکزی و وزارت نفت است. سایر وزرای اقتصادی هم در خط دوم قرار دارند».
ایرنا سپس از قول کارشناسان، میگوید: «در شرایط نابسامان کنونی که اتحادیه اروپا برای خنثیسازی تاثیر تحریمها، سازوکار «اینستکس» را در دستور کار قرار داده، وجود هر گونه مانع پیش روی مناسبات تجاری مغایر با منافع ملی تلقی میشود. افزون بر آن الحاق ایران به اف.ای.تی.اف بهانه را از دشمنان خواهد گرفت که در تبلیغات خود دائماً ایران را تهدیدکننده صلح و حامی تروریسم معرفی میکنند».
امیدها و ناامیدیهای دو باند
در واقع باند روحانی امیدوار است یا سعی میکند این امید را بپراکند که گویا با پیوستن به FATF اتهامات رژیم در مورد تروریسم مثلاً کمرنگتر میشود.
در پاسخ به این امیدواریهای کاذب، خبرگزاری سپاه پاسداران روز جمعه ۱۰اسفند ۹۷ طی گزارشی یادآوری کرد که موضع مارشال بیلینگزلی، رئیس گروه ویژه اقدام مالی(FATF) درباره ایران، در شهریورماه ۹۷ صراحتاً عکس ادعای عراقچی است. بیلینگزلی گفته است: «ایران بزرگترین حامی تروریسم در جهان است. آنها به تأمین مالی گروههایی مانند حزبالله، حماس و رژیم سوریه که مردم خود را میکشند ادامه میدهند و همزمان برنامه موشکی خود و بیثباتسازی منطقه را پیش میبرند».
اشراف خامنهای
روشن است که شخص ولیفقیه ارتجاع به این مسائل و معضلاتی که دولت با آن دست به گریبان است، اشراف کامل دارد، خامنهای میتوانست نقلقول موافقتش را که روحانی گفته بود تکذیب کند اما نکرد.
کما اینکه بعضی از تحلیلگران اعتقاد دارند که اساساً گماشتن آخوند آملی لاریجانی در رأس مجمع تشخیص برای این بوده که آن را تصویب کنند. اما مخالفان که در صدر آنها سپاه پاسداران قرار دارد و بعد از آن باندهای مافیایی که از طریق پولشویی و قاچاق ارتزاق میکنند پایههای حکومت هستند. از سپاه که بازوی اصلی سرکوبش در داخل است و نیروی تروریستی قدس که بازوی اصلی تروریسم رژیم در خارج کشور است و تروریسم هم به گفتهٔ جواد لاریجانی نوع دیگری از قدرت رژیم است و تا حالا هم رژیم با اینها بر سر پا مانده و از دنیا باج گرفته است.
عجز خامنهای
اما آنچه که اکنون خارج از تمامی این معادلات است اینکه: اکنون که بر اثر افشاگریها و روشنگریها و کار مستمر ۴۰ساله مجاهدین و مقاومت ایران، سیاست مماشات به محاق رفته، همین عوامل که تا دیروز مایهٔ قدرت رژیم بودند، امروز گلوگیرش شده و دارند خفهاش میکنند. تصمیمگیری برای خامنهای صرفنظر از ضعف خودش، ولی فینفسه هم بسیار سخت است و در واقع خوردن جامزهر است.
باند روحانی میگویند باید بین بد و برتر تصمیم بگیریم و باند خامنهای میگویند این تصمیم بین مرگ و خودکشی از ترسم مرگ است.
راهکار رژیم برای برونرفت از این مخمصه چیست؟
خط و سیاست رژیم اگر بشود اسم آن را خط و سیاست گذاشت کشدادن و زمان خریدن است. اما در مورد FATF این مهلت تنها به ۴ماه محدود شده است و رژیم به هر حال باید در این مورد تصمیم بگیرد.
واقعیت این است که موضوع بسا فراتر از جنگ باندی است. ولیفقیه برای حل بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و امنیتی باید به مشکلاتی پاسخ بدهد که همان پاسخها راهگشای سرنگونی خود او و نفی پایههای موجودیت رژیمش است. این بنبستی که در موضوعات مختلف از جمله دور فرساینده رفت و برگشت لوایح اف.ای.تی.اف خود را نشان میدهد.
عاملی که محاسبات رژیم را برهممیزند!
آنچه که محاسبات رژیم را برهممیزند عنصر زمان و وضعیت انفجاری جامعه است، دو عاملی که بهشدت به زیان رژیم است.
اکنون رژیم در واقع در دهانهٔ آتشفشان نشسته است و منتظر است تا قبل از آغاز آتشفشانی، مسألهاش حل شود! با توجه به عنصر زمان و وضعیت انفجاری جامعه و توان رو به اوج مقاومت و مردم، سیاست کجدار و مریز رژیم برای از سر گذراندن دور اول ریاست ترامپ نیز جواب ندارد. چرا که بهقول جهانگیری وضعیت جامعه مانند یک اتاق پر از گاز است که هرجرقهای میتواند همه چیز را به آتش بکشد!
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar