torsdag 23 maj 2019

شرایط خطیر منطقه و اخطار و هشدار به رژیم




در پی سلسله‌ی از حملات تروریستی به نفتکشها در بندر فجیره و به تأسیسات نفتی عربستان سعودی، که بنا‌ به گزارش منابع مطلع توسط نیروهای نیابتی و تحت فرمان رژیم صورت گرفته، فضای سیاسی منطقه متشنج شده و این فضا نگرانی از بروز جنگی ناخواسته را در آمریکا افزایش داده است. اما در همین حال رئیس‌جمهور آمریکا و سران دولت آمریکا تأکید می‌کنند که آمریکا شروع کنندهٔ جنگ نخواهد بود.
شرایط منطقه در حال حاضر از چه قرار است؟
آیا دولت آمریکا یا رژیم در پی جنگ هستند؟
نقشه مسیری که در رابطه با رژیم در حال طی شدن است چیست؟

وضعیت سیاسی منطقه

از حدود دو هفته پیش آمریکا یکباره اعلام کرد بزرگترین ناوگانش را به خلیج‌فارس اعزام می‌کنه. علت را هم تهدیدهایی اعلام کرد که از سوی رژیم ایران وجود دارد. دولت آمریکا تأکید داشت این تهدیدات بر اساس اطلاعات مشخص است.
در این میان ۳اتفاق هم افتاد که انگشتان اتهام به سمت رژیم نشانه رفت. عملیات خرابکاری در نفتکش‌ها در سواحل امارات، عملیات حوثی‌ها علیه لوله‌های نفت عربستان، اصابت موشک به نزدیکی سفارت آمریکا در بغداد.
پس از این، موجی رسانه‌یی به‌راه افتاد که آمریکا در پی جنگ با رژیم است.
اما دولت آمریکا تأکید داشت که هدفش بازدارندگی در برابر تهدیدات رژیم است. روشن بود که لابی‌های رژیم و همانها که رئیس‌جمهور آمریکا آنها را «فیک‌نیوز» نام نهاد، خطی هم‌سو با رژیم را پیش می‌بردند. این خط پیرامون ۲محور بود:
یکم: رژیم خواهان جنگ نیست، اما دولت آمریکا در پی جنگ است.
دوم: علت این وضعیت «تیم ب» در دولت آمریکا است که رئیس‌جمهور این کشور را به جنگ ترغیب می‌کنند
علت این امر هم روشن بود: تلاش برای ایجاد شکاف در دولت آمریکا!
همان خطی که ظریف یک ماه پیش در سفرش به نیویورک آغاز کرد.
اما رئیس‌جمهور آمریکا به‌روشنی گفت هیچ شکافی نیست. و گفت همه اینها جنگ روانی فیک نیوز یا خبرهای جعلی است.
در نهایت هم دیروز وزیر دفاع موقت آمریکا تأکید کرد: اقدامات پیشگیرانه ما جواب داد و رژیم آخوندی تهدیداتش را به‌حالت تعلیق در آورد.
اما ورای هیاهویی که طی این دو هفته جریان داشت، دولت آمریکا بر اساس سیاست رسمی «فشار حداکثری» و بر طبق نقشه مسیری که از ابتدا شروع کرده بود، کارش را پیش برد.
در یک‌کلام فشارهای اقتصادی و سیاسی به رژیم یک گام جدی دیگر افزایش یافت.
اما رژیم اکنون پیاپی اعلام می‌کند آمریکا از جنگ عقب نشست. روحانی هم دیروز به همین موضوع تأکید کرد. رژیم به‌ این ترتیب فضایی ایجاد می‌کند که گویا موفقیتی کسب کرده است.

واقعیت چیست؟ 

رئیس‌جمهور و وزیر خارجه و وزیر دفاع آمریکا تأکید کردند، این کشور هدفش به راه‌انداختن جنگ نیست. فضاسازی جنگ جنگ هم توسط رسانه‌هایی صورت می‌گیرد که لابی رژیم هستند و با بزرگ کردن خطر جنگ،‌ تلاش می‌کنند واقعیت متجاوز رژیم را بپوشانند.
دولت آمریکا به‌طور رسمی اعلام کرده سیاستش در قبال رژیم سیاست فشار حداکثری است. بولتون هم در آبان ۹۷هدف این سیاست را اعلام کرد و گفت: آن‌قدر فشار را بر رژیم بالا می‌بریم که صدای خرد شدن استخوانهایش شنیده شود.
در نقشه‌مسیر این سیاست، ابتدا آمریکا از برجام خارج شد
بعد بازگشت تمامی تحریم‌ها
بعد کنفرانس ورشو
بعد لیست‌گذاری سپاه
بعد بستن مطلق شیر نفت رژیم
بعد تحریم‌های فلزات
در بین تمام این موارد هم تحریم‌های تازه
آخرین اقدام هم گسیل نیروی نظامی به منطقه.
در مقابل در هر مرحله، رژیم و لابی‌هایش به‌شدت با فضاسازی رسانه‌یی تلاش کردند جلوی اقدامات آمریکا را بگیرند.
هنگام لیست‌گذاری تروریستی سپاه حتی وندی شرمن (معمار مماشاتگر برجام) می‌گفت اگر سپاه را لیست‌گذاری کنیم، نیروهای آمریکایی در منطقه مورد تهدید قرار می‌گیرند.
هنگامی که قرار شد آمریکا معافیت فروش نفت را بردارد، می‌گفتند بازار نفت بهم می‌خورد و تعادلش را از دست می‌دهد.
هنگامی هم که آمریکا نیروی نظامی برای جلوگیری از اقدامات تروریستی رژیم اعزام کرد، هیاهو کردند: جنگ خواهد شد!
اما تا این نقطه این فضاسازی‌ها و هیاهوها، هیچ‌کدام نتوانسته مانع پیشرفت نقشه‌مسیر دولت آمریکا شود. در نتیجه رژیم گام‌به‌گام از نظر اقتصادی و سیاسی به گوشه رینگ هل داده می‌شود.
یک کارشناس سیاسی رژیم به نام بیگدلی گفت: «قطعا آمریکایی‌ها ترجیح خواهند داد همین جنگ تمام‌عیار اقتصادی را که علیه ایران شروع کرده‌اند، ادامه دهند».

فشارهای سیاسی 

دولت آمریکا به موازات گسیل نیروی عظیم نظامی به منطقه، دو خط را در رابطه با رژیم در پیش گرفت:
یکم: تقویت انسجام در هیات حاکمه آمریکا حول مقابله با رژیم
دوم: بستن شکاف با اروپا
توجیه اعضای کنگره در رابطه با تهدیدات رژیم ایران در راستای بستن شکافها در هیات حاکمه آمریکاست.
اما در زمینه بستن شکافهای جهانی، همزمان با گسیل نیروی نظامی به منطقه، وزیر خارجه آمریکا به کشورهای مختلف سفر کرد و رسماً اعلام کرد موضوع سفرهایش رژیم است.
شاخص نزدیکی اروپا به آمریکا، موضع وزیر خارجه و وزیر دفاع انگلیس است. وزیر خارجه انگلیس گفت: ما در کنار ایالات متحده هستیم بعد هم به رژیم هشدار داد عزم آمریکا را آزمایش نکند.
وزیر دفاع انگلیس هم گفت اگر درگیری رخ بدهد ما کنار آمریکا هستیم.
از این مهمتر، همین قضایا باعث شد روسیه هم بیشتر از رژیم جدا شده و وارد جبهه آمریکا گردد.
موضع پوتین که عملاً پشت رژیم را خالی کرد و گفت روسیه آتش‌نشان نیست و نمی‌تواند همه جا منجی باشد، در همین راستا بود.

بازتاب وقایع اخیر درون رژیم؟

نمایان‌ترین واکنش را نیروهای عراقی رژیم بارز کردند!‌
برای نمونه کتائب که از نیروهای نیابتی رژیم است قسم و آیه خوردند شلیک به سفارت کار ما نبوده است.
حتی هادی عامری که مزدور حلقه به گوش رژیم است ‌گفت نباید عراق صحنه درگیری رژیم و آمریکا بشود! در حالیکه همین مزدور کمتر از ۲هفته پیش لاف می‌زد: «عراق را برای آمریکا ویتنام می‌کنیم!»
از طرف دیگر انزوای رژیم طی این مدت عمیق‌تر و گسترده‌تر شده کما این‌که آرمان روز ۳۱اردیبهشت ۹۸نوشت: زیباکلام می‌گوید: « نه اتحادیه اروپا حاضر است به‌خاطر ایران به آب و آتش بزند و نه روس‌ها و چینی‌ها، حتی عراق حاضر نشد به‌خاطر ایران در برابر آمریکایی‌ها بایستد»!
این فاکتها از یک طرف نشان‌دهنده وحشت این نیروها می‌باشند، و از طرف دیگر ضعف رژیم را برملا می‌کنند که هنگامی که چوب حمله نظامی بالا برود، نیروهایش چگونه جا می‌زنند!
در خود رژیم هم کارشناسان رژیم پیوسته هشدار می‌دهند که از ماجرا جویی و تحریک دست بردارید زیرا ممکن است عواقب خطرناک و غیرقابل برگشتی برایمان داشته باشد!
برای نمونه روزنامه جهان صنعت رژیم روز سه‌شنبه ۳۱اردیبهشت ۹۸نوشت: «در شرایط کنونی باید تلاش برای اجتناب از پایان یافتن دیپلماسی در راستای خروج از بحران کنونی و جلوگیری از وقوع جنگ، در اولویت استراتژی ایران و کشورهای منطقه باشد، چرا که آزموده را آزمودن خطاست».
بعد هم تأکید کرد: باید با دیپلماسی جلوی جنگ را گرفت!
دیپلماسی هم یعنی سرکشیدن زهر و تن‌دادن به ۱۲پیش‌شرط آمریکا که خامنه‌ای گفت از سم مهلک هم برای رژیم خطرناکتر است.
یا یک کارشناس رژیم نسبت به دود و دمهای درونی رژیم که هدفش روحیه دادن به پاسدارهاست هشدار داد و نوشت: «برخی تندروهای داخلی که افراطی نیز هستند، باید مراقب سخنانشان باشند. منطق سیاست بر پاشنه تهدید نمی‌چرخد!»

آیا خطر جنگ رفع شده؟

اکنون سؤال این است که با این تفاصیل آیا سرانجام خطر جنگ برطرف شد یا نه؟ در این مورد در این زمینه نمی‌توان به قطع و یقین گفت آری! چون یک واقعیت مادی وجود دارد و آن‌هم فضای پرتنش موجود است و در چنین فضایی همیشه این تهدید وجود دارد که بر اثر یک رویداد ناخواسته جرقه‌یی زده شود و آتش بزرگ و غیرقابل مهاری بپا شود. اما تا آنجا که به اراده جنگ برمی‌گردد، روشن است که نه رژیم و نه آمریکا جنگ نمی‌خواهند.
آمریکا محذوریتی ندارد. ترامپ هم گفت جنگ، از نظر اقتصادی به نفعمان نیست و با جنگ اقتصادی فشار را به رژیم ایران افزایش می‌دهیم.
اما رژیم به‌علت سپاه که اساساً زاییده بحران و تروریسم هست،‌ نمی‌تواند دست از تروریسم و تحریکات منطقه‌یی بردارد. به همین علت این موارد به‌شدت می‌توانند عامل جرقه حمله نظامی هم واقع شوند.
از سوی دیگر نباید از نظر دور داشت که عامل «زمان» به‌شدت به ضرر رژیم است. رژیم تحمل شرایط فعلی و تحریم‌های مرگبار کنونی را ندارد یا حداقل این‌که روشن نیست تا کجا می‌تواند این وضعیت را مدیریت کند به‌ویژه که عامل اجتماعی نیز به‌شدت به ضرر رژیم عمل می‌کند.

نکته‌ای که نباید از آن غفلت کرد

اما ورای این واقعیت‌ها،‌ مهم یک نکته دیگر وجود دارد که نباید از آن غفلت کرد:
چه اقدام نظامی شود و چه همین نقشه‌مسیر فشار حداکثری با شاخص خرد کردن استخوانهای رژیم پیش برود،‌ این رژیم است که مستمراًً در حال ضعیف‌شدن شدید در برابر جبههٔ مقابل خود،‌ یعنی جبهه مردم و مقاومت ایران است.
کما این‌که همین روزها دیدیم. نمونه‌هایی که مردم علناً به خامنه‌ای ناسزا می‌گویند و از این‌که تصویرشان هم منتشر شود دیگر ابایی ندارند.
علت هم روشن است. مردم هم می‌بینند که رژیم به‌علت این بحرانهای مرگبار و رو به افزایش، به سرعت ضعیف می‌شود. برای همین جرأت بیشتری پیدا می‌کنند و دستگاه رعب و وحشت ناشی از سرکوب رژیم هر روز ناکاراتر از قبل می‌گردد.
تا جاییکه در نهایت ضربات نهایی را مردم و کانون‌های شورشی وارد کنند.
بی‌جهت نیست که محسن هاشمی، رئیس شورای قلابی شهر تهران با نگرانی هشدار می‌دهد: «نارضایتی مردم در شرایط فعلی بزرگترین تهدید برای نظام و خطرناکتر از تهدیدات خارجی است!»
و خبرگزاری مهر آخوندی هم، با توجه به شرایط بحرانی رژیم هشدار می‌دهد: مجاهدین در چنین شرایطی در حال سمت دادن جوانها در راستای سرنگونی هستند. وی گفت: «امروز مجاهدین از چهره رسانه‌یی بیداد می‌کنند، به‌صورتی که دشمنان بیش‌ترین بهره‌برداری را برای تغییر دادن افکار نوجوانان و جوانان به کار گرفته‌اند! امروز مجاهدین با ایجاد موج‌های کاذب و حرکات هیجانی قصد ایجاد نفاق دارند!».

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar