onsdag 3 juli 2019

خودزنی هسته‌یی، بازتابها و پیامدها


خبر نقض یکی از مواد برجام، یعنی بالا رفتن از حد ۳۰۰کیلو گرم ذخیره اورانیوم غنی شده توسط رژیم، از روز دوشنبه۱۰تیر ۹۸تبدیل به یکی از خبرهای مهم جهان شده است. هم سران رژیم و هم مقامات کشورهای مختلف موضع‌گیریهای مختلفی در قبال این تحول کرده‌اند.

علت اجرایی کردن نقض التزام

اهمیت این موضوع در چیست؟
چرا رژیم اکنون وارد چنین اقدامی شد؟
این حرکت چه پیامدهایی برای رژیم دارد؟
در رابطه با عبور از حد ذخیره اورانیوم غنی‌شده در برجام، رژیم از اردیبهشت ماه، یعنی حدود ۲ماه پیش اعلام کرد به‌علت این‌که طی یکسالی که آمریکا از برجام خارج شده و تحریم‌ها را برگردانده است، اروپا هیچ اقدامی برای رفع تحریم‌ها نکرده، در نتیجه رژیم هم پایبندی خودش را به برخی از مواد برجام در گامهای ۲ماهه پایان می‌دهد.
آخوندها در اولین مرحله گفتند دیگر به حد ذخیره اورانیوم غنی شده (۳۰۰کیلو) و حد ذخیره آب سنگین (۱۳۰تن) التزام نخواهند داشت.
از زمان اعلام تا اجرای افزایش ذخایر موجود اتفاق مهمی که افتاد برگزاری اجلاس وین در روز جمعه ۷تیر۹۸بین رژیم و ۴+۱بود.
رژیم دل بسته بود با تهدید اروپا، از اروپا در این جلسه امتیازی بگیرد. امتیاز هم به‌طور مشخص یعنی دستیابی رژیم به اجازه فروش نفت یا رسیدن اعتبارات بانکی به رژیم بود. و این دو خواسته یعنی اصلی‌ترین موارد تحریم که اکنون رژیم را به نقطهٔ ‌ خفگی رسانده‌اند.
اما اروپا نپذیرفت و تنها گفتند اینس‌تکس را اجرایی می‌کنند. وعده‌ای که به‌قول رژیم اکنون ماههاست گفته می‌شود اما ماده‌ای ندارد!
ضمن این‌که اگر ماده هم داشته باشد در بهترین حالت نفت در برابر غذاست. یعنی هیچ پول و دلاری به دست رژیم نمی‌رسد. تنها رژیم می‌تواند در ازای دادن نفت، غذا و دارو و موارد انسان‌دوستانه بگیرد. امری که البته هیچ دردی از رژیم دوا نمی‌کند. چرا که رژیم برای هزینه‌های کلان تروریسم و صدور بحران و مزدوران منطقه‌ایش نیاز به دلار دارد.

یک نمونه پیآمد بی‌پولی رژیم

باید در نظر داشت معضل کمبود پول برای رژیم آن‌چنان جدی است که روز دوشنبه۱۰تیر شبکه‌های عربی گزارش دادند حزب‌الشیطان لبنان بسیاری از پایگاههایش در مناطق مهم سوریه را تخلیه کرده است. علت این حرکت می‌تواند از یک طرف به ضربات پی‌درپی نظامی برگردد که از اسراییل در سوریه دریافت کرده و نه خود و نه رژیم حتی یک مورد توان پاسخگویی نداشته‌اند.
و از طرف دیگر به معضل مادی! و بی‌پولی رژیم برگردد که نتیجه بلافصل آن ریزش و بی‌انگیزگی مزدورانش است.
در یک‌کلام اروپا تنها باز هم وعده اینس‌تکس به رژیم داد و به‌قول تخت روانچی (سفیر رژیم در سازمان ملل) اینس‌تکسی که پول و نفت به رژیم ندهد، مثل یک ماشین زیبا، اما بدون بنزین است!
با این توضیحات روشن شد اجلاس وین برای رژیم یک شکست بود. لذا هنگامی که رژیم متوجه شد آخرین تیر امیدش هم به سنگ خورده، کوتاه‌آمدن از یک تعهد برجامیش را اجرایی کرد.
ظریف هم مرحله بعد را اعلام کرد که از سطح غنی‌سازی ۳و ۶۷هم عبور خواهیم کرد.
علت تقارن زمانی تجاوز از حد مجاز این است.

تلافی جویی یا حرکت به‌دنبال منفعت؟

کنکاشی در یک‌ شبهه

در مورد اقدام رژیم برخی ناظران ابراز شبهه می‌کنند که اگر بحث منفعت است، چرا رژیم از ابتدای خروج آمریکا از برجام چنین کاری نکرد؟
در این مورد باید به یاد داشت که این اقدام رژیم را نه می‌توان «تلافی‌جویی» به‌معنای رویارویی در دنیای تعادل‌قوا در نظر گرفت و نه می‌توان گفت که منفعت خاصی برای رژیم دارد زیرا:
اگراین اقدام برای رژیم متضمن منفعتی بود، از همان اول آن را اجرایی می‌کرد. در حالیکه نه تنها نکرد، بلکه هم خامنه‌ای و هم روحانی تأکید داشتند که باید در رابطه با برجام با اروپایی‌ها مذاکره کرد. همگان به یاد دارند خامنه‌ای در سال ۹۵وعده داده بود اگر آمریکا برجام را پاره کند ما آتش می‌زنیم. اما آمریکا برجام را پاره کرد در حالی‌که خامنه‌ای آتش نزد لذا منفعتی در این کار برای رژیم متصور نیست.
اما در مورد تلافی‌جویی! معمولاً در جنگ طرفی تلافی‌جویی می‌کند که یک برگ تعادل‌قوای خود را روی میز می‌گذارد تا طرف مقابل را مرعوب کند.
اما همگان شاهد بودند که نه تنها اروپا و آمریکا از حرکت رژیم و تهدیدش مرعوب نشدند، بلکه با قوی‌ترین عبارات موضع گرفتند و رژیم را تهدید کردند. تا جایی‌که رئیس‌جمهور آمریکا گفت: رژیم ایران با آتش‌بازی می‌کند.
با این مقدمات می‌توان به این شبهه بهتر پاسخ داد:

چرا رژیم از حد توافق شده تجاوز کرد؟

پاسخ روشن است: به‌علت اجبار-ضعف و بن‌بست!
روز سه‌شنبه ۱۱تیر مطهرنیا یک کارشناس حکومتی خیلی روشن این بن‌بست رژیم را توضیح داد: «ایران میان آنچه باید انجام دهد و آنچه مجبور به انجام آن است، گرفتار شده است...تلاشهای قاره سبز برای راه‌اندازی اینس‌تکس که ساز و کاری محدود و در چارچوب تحریم‌های ایالات متحده آمریکا قرار دارد بیشتر برای کشاندن ایران به یک بن‌بست سیاسی و دیپلماتیک است. چون اگر در این میان تهران گام دوم خود را عملیاتی کند نوعی گریز ایران از ایجاد ثبات منطقه‌یی و بین‌المللی تعبیر و تفسیر می‌شود. تمام این تلاش‌ها برای این است که ایران را در یک وضعیت کیش و مات دیپلماتیک قرار دهند».
همین کارشناس رژیم سپس توضیح می‌دهد: اگر رژیم در کنفرانس وین به همان اینس‌تکس (ماشین زیبای بدون بنزین) تن می‌داد چه اتفاقی می‌افتاد؟ و اکنون که تن نداده است و مسیر خروج از تعهدات برجامی را در پیش گرفته چه اتفاقی خواهد افتاد؟ وی می‌گوید:
«یعنی اگر ایران اینس‌تکس مدنظر اروپا را بپذیرد در نهایت ایران از رسیدن به اهداف و منافع خود در برجام باز خواهد ماند، اگر هم ایران این سازوکار را نپذیرد و گام دوم خود را در کاهش تعهدات هسته‌یی و افزایش سطح غنی‌سازی عملیاتی کند، بسترهای ابتدایی برای هم‌سو شدن اروپا و آمریکا علیه ایران شکل خواهد گرفت که در نهایت می‌تواند آن اجماع جهانی مدنظر دونالد ترامپ را شکل دهد».
با این توضیحات روشن می‌شود که رژیم در یک بن‌بست و به‌قول این کارشناس رژیم «وضعیت کیش و مات» دست به این اقدام زده است.

پیامدهای گام بعدی رژیم چیست؟

اکنون ظریف اعلام کرده است رژیم گام بعدی، یعنی تجاوز از میزان غنی‌سازی ۳و ۶۷صدم درصد را هم اجرایی خواهد کرد. پیامدهای این وضعیت چیست؟
این همان مسیری است که رژیم در بن‌بست و اجبار به آن گرفتار شده است. پیامدهای همین گامی که برداشته و به‌ویژه گام بعد که از ۱۶تیر اعلام کرده برخواهد داشت، چند محور است:
  • از نظر سیاسی: رژیم به‌طور کامل همین میزان پشتیبانی فعلی اروپا را هم از دست خواهد داد
  • اما از جنبهٴ‌ عملی، به کار افتادن مکانیزم ماشه خواهد بود. هشداری هم که کشورهای اروپایی بر سر خطرناک بودن تصمیم رژیم به آخوندها دادند، در همین رابطه است.
  •  

مکانیزم ماشه چیست؟

بر اساس بند ۳۶و ۳۷برجام اگر اختلافی بین طرفین در برجام صورت گیرد، یک مکانیزم ماشه به کار می‌افتد. به این صورت که هر کدام از کشورهای ۵+۱به تنهایی می‌توانند ظرف ۷۵روز تمام تحریم‌های بین‌المللی را علیه رژیم برگردانند.
به این ترتیب که هر کدام از کشورهای فوق می‌توانند اعلام کنند رژیم در حال پیشرفت به سمت برنامهٔ‌ هسته‌ای نظامی است. نیازی هم به سند و مدرک نیست. این موضوع کمتر از ۱۵روز در کمیته‌یی مشترک در سطح معاونان وزیر بررسی می‌شود. اگر کشور شاکی قانع نشد، موضوع طی ۱۵روز بعد در اجلاس وزرای خارجه ۷کشور مطرح می‌شود.
اگر باز هم کشور شاکی قانع نشد، موضوع به یک شورای ۳نفره ارجاع می‌گردد که آنها می‌توانند یک بیانیه غیرالزام‌آور صادر کنند. پس از آن در مدت ۳۰روز اگر قطعنامه‌یی صادر نشود و ادامه لغو یا تعلیق تحریم‌ها تمدید نگردد، همه تحریم‌های بین‌المللی بر می‌گردند!
بنابراین هنگامی که رژیم چنین کاری می‌کند، حداقل اکنون هر کدام از کشورهای ۴+۱می‌توانند چنین رویه‌ای را در پیش بگیرند که به‌معنای تیر خلاص به برجام و در نتیجه بازگشت تمامی تحریم‌های بین‌المللی و به احتمال قوی رفتن رژیم ذیل فصل ۷منشور ملل ‌متحد و مشروع شدن عملیات نظامی علیه رژیم خواهد بود.
روز سه‌شنبه ۱۱تیر ۹۸سایت حکومتی دیپلماسی ایرانی به همین ریسکی که رژیم کرده و پیامدهای آن اشاره کرده و ضمن تأکید بر این‌که رژیم در بن‌بست هیچ راه دیگری ندارد می‌گوید:
«ایران باید راهبرد گام‌به‌گام و پله‌ای خود در کاهش تعهدات هسته‌ای را ادامه دهد. اگر چه در این راه امکان دارد این راهبرد و سیاست نتیجه عکس به‌دنبال داشته باشد و در نهایت مرگ برجام و همسویی اروپا، آمریکا، برخی کشورهای عربی‌ منطقه، اسراییل و جامعه جهانی را با خود به همراه داشته باشد. پس فقط باید منتظر ماند و دید که آثار و تبعاًت این اقدامات چه خواهد بود؟!»

یک سؤال در حاشیه متن

رژیم کجای کار اشتباه کرد؟
وضعیت بن‌بست رژیم که فوقا توضیح داده شد این تصور را ایجاد می‌کند که رژیم اکنون در یک کریدور مرگ قرار گرفته است. جای پرسش است که رژیم در زمینه اتمی، کجا اشتباه کرد که به چنین نقطه‌ای رسید؟
پروژه بمب‌سازی اتمی رژیم از اساس یک اقدام ضدایرانی و تنها برای بقای رژیم بود. یعنی این پروژه هم مانند تمامیت رژیم یک اشتباه است.
اما این‌که رژیم چه اشتباهی در مکانیزمها کرد؟ پاسخ چنین سؤالی در خود رژیم نیست. پاسخ در بیرون رژیم است:
روز سه‌شنبه ۱۱تیر ۹۸علی لاریجانی به‌روشنی این موضوع اشاره کرد و گفت:
«اگر به‌خاطر داشته باشید حدود ۲۰سال پیش موقعی که منافقین آمدند و آن ماجرا رو ایجاد کردند در مسأله هسته‌ای و برادعی آمد ایران و سر و صدا آمریکاییها راه اندختن
شروع کردند عملیات روانی علیه ایران در صحنه بین‌المللی ایجاد کردن و بعد فشار ایجاد کردن و بعد امروز تقریباًً ۲۰سالی هست ما تو این ماجرا هستیم!»
یعنی نیابد از یاد برد که عامل اصلی این بدبختی رژیم مجاهدین بودند که با ۱۰۰رشته افشاگری‌ اتمی، تمامی یک کلان سیاست رژیم را به ورطه کنونی انداختند،
این واقعیت را هم بارها بالاترین مقامات رژیم با سوزوگداز گفته‌اند:
آخوند روحانی.کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» نوشته است: «در سال ۱۳۸۱فعالیت‌ها در فضایی آرام پیش می‌رفت ولی به ناگاه مجاهدین با ترتیب دادن یک مصاحبه مطبوعاتی و وارد کردن اتهامات واهی سر وصدای زیادی به راه انداختند!»
احمدی‌نژاد-۴اسفند ۸۶گفت: «موضوع هسته‌یی تقریباً به شکل جدیدش یعنی این ماجرا از تیر ۸۱شروع شد یک گروهی از مجاهدین آمدند یک گزارشاتی منتشر کردند از نطنز و اراک و این حرفها، حساسیت درست شد، آزانس وارد شد، بعد قطعنامه‌های شورای حکام پی‌درپی، پی‌درپی!»
علی لاریجانی رئیس مجلس آخوندی از این‌که مجاهدین۲۰سال پیش با روشنگریهای خود در مورد برنامه بمب‌سازی اتمی، حکومت آخوندی را به تله اتمی انداختند، آه و ناله سرداد و گفت:‌ «اگر به‌خاطر داشته باشید حدود ۲۰سال پیش موقعی که مجاهدین آمدند و آن ماجرا رو ایجاد کردند در مسأله هسته‌یی و برادعی آمد ایران و سر و صدا آمریکاییها راه انداختن... و شروع کردند عملیات روانی علیه ایران در صحنه بین‌المللی ایجاد کردن و بعد فشار ایجاد کردن تا امروز تقریباًً ۲۰سالی هست ما تو این ماجرا هستیم».

لذا نباید از یاد برد وضعیتی که اکنون رژیم در آن دست و پا می‌زند حاصل مقاومت مردم ایران و فعالیت شبانه‌روزی آن است وگرنه که رژیم به کارش و جنایتش ادامه می‌داد و به بمب اتمی هم میر‌سید!

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar