onsdag 10 juli 2019

ورود آژانس، تشدید بحران


از روز دوشنبه ۱۷تیر ۹۸رژیم سطح غنی‌سازی اورانیوم را به ۴و نیم درصد رساند و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم این نقض برجام را تأیید کرد.
اما چرا تنها ۴و نیم درصد؟
آیا تمام اقدام رژیم همین بود؟
واکنش‌ها به این اقدام رژیم چه بوده است؟
قبلا هم در سالهای دهه ۸۰رژیم قفل و پلمب دستگاه اتمیش را شکسته بود و تمام‌عیار به فعالیت‌های اتمیش ادامه داده بود، آیا این‌بار هم همان رویه را در پیش گرفته است؟

واکنش‌های جهانی

  • کشورهای اروپایی در یک موضع تقریباً هماهنگ هم اظهار نگرانی کردند و هم به رژیم هشدار دادند.
  • روسیه و چین هم ابراز نگرانی کردند.
  • رئیس‌جمهور آمریکا که پیش از آن اعلام کرده بود «رژیم ایران دارد با آتش‌بازی می‌کند» با لحن هشداری گفت: رژیم ایران باید مراقب عواقب اقداماتش باشد.
سپس مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور آمریکا هم گفت: «پیگیری برنامه تسلیحات اتمی توسط تهران از جمله افزایش اخیر ذخایر اورانیوم و سطح غنی‌سازی در نقض مستقیم تعهدات آن تحت توافق اتمی و تهدیدی بزرگ برای صلح و امنیت بین‌المللی است که قرار بود این توافق حافظ آن باشد».
بعد هم تأکید کرد که رئیس‌جمهور آمریکا «صریحاً گفته است او اجازه نخواهد داد که ایران هیچ مسیری بسوی تسلیحات اتمی داشته باشد».
سپس روز دوشنبه ۱۷تیر هم اعلام شد ماکرون مشاور عالی خارجی خودش را به تهران می‌فرستد تا با سران رژیم در همین رابطه ملاقات کند.
روشن است که این اقدام، ارسال پیام هشدار نسبت به پیامدهای اقدام اخیر رژیم است.
کما این‌که قبل از سفر مشاور ماکرون به تهران ترامپ با ماکرون تلفنی صحبت کرد و در بیانیه سخنگوی کاخ سفید در رابطه با این تماس گفته شد: «دو رهبر در مورد تلاشهای جاری برای تضمین این‌که ایران به سلاح اتمی دست پیدا نمی‌کند و پایان‌ دادن به رفتار بی‌ثبات کننده ایران در خاورمیانه، گفتگو کردند».
به‌دنبال این تحولات روز سه‌شنبه وزرای خارجه سه کشور امضا کننده معامله اتمی یعنی انگلستان، فرانسه و آلمان به همراه رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا با صدور اطلاعیه‌ای گفتند رژیم ایران فعالیت‌هایی را دنبال کرده که مغایر برجام بوده است. خبرگزاری رویتر از این اقدام را به‌عنوان چکاندن «ماشه مکانیزم حل و فصل موارد نقض برجام» توصیف کرد.

واکنش‌های داخلی 

در داخل رژیم هم از یک طرف یک سردرگمی و از طرف دیگر یک ترس شدید نسبت به پیامدهای این اقدام نظام دیده می‌شود.
البته هر دو باند ابراز نگرانی می‌کنند.
برای نمونه یک کارشناس رژیم به نام ملازهی روز سه‌شنبه ۱۸تیر گفت: «شرایط، برای ایران شرایط سختی است و انواع تهدیدها و تحدیدها منافع ملی را هدف قرار داده‌اند. دقیقاً ایران باید مراقب باشد، کاری نکند که اروپایی‌ها به ناچار به سمت آمریکا هدایت شوند».

گام دوم همین بود؟ 

آنچه به‌عنوان گام دوم رژیم رسماًً اعلام شد تا این نقطه فقط و فقط اضافه کردن «یک درصد» به غلظت غنی‌سازی بوده و بس! یعنی غلظت اورانیوم غنی شده را از ۳و ۶۷به ۴و نیم رساندند و به‌گفته مقامات احتمال دارد آن را به ۵هم برسانند.
البته پیش‌تر روحانی روز ۱۲تیر اعلام کرده بود از ۱۶تیر رأکتور اراک را هم عملیاتی می‌کنند و با لحن تهدیدآمیزی اضافه کرده بود: «۱۶تیر اگر طرفهای مقابل به تمامی تعهدات خود طبق زمان‌بندی عمل نکنند، رآکتور اراک به شرایط سابق یعنی شرایطی که آنها ادعا می‌کردند خطرناک بوده و می‌تواند پلوتونیوم تولید کند، باز خواهد گشت».
اما ۱۶تیر آمد و رفت و خبری از رأکتور اراک و پلوتونیوم نشد! و رژیم تنها به همان افزایش کمتر از ۱درصد غلظت‌ غنی‌سازی بسنده کرد!

چرا رژیم تهدیدش را عملی نکرد؟ 

اکنون باید دید علت طرح فعال‌سازی اراک و سپس مسکوت گذاشتن آن چه بود؟
علت روشن است: رژیم تلاش می‌کند در تبلیغات و هیاهو اقداماتش را از موضع قدرت و تسلط نشان دهد. اما واقعیت دقیقاً عکس این است.
واقعیت این است که رژیم در یک بن‌بست و اجبار ناشی از خفگی اقتصادی دست به این کار زد، کاری که واقعاً یک خودزنی است.
در همین باره ژنرال جک کین به فاکس‌ نیوز گفت: «تحریم‌ها در حال فلج کردن (رژیم) ایران است، آنها هرگز در هیچ زمانی با چنین فشاری مواجه نبودند».
راه مذاکره که بسته‌ است،‌ کارزار فشار حداکثری آمریکا هم ادامه دارد. شرایط جامعه هم انفجاری‌ست. سازوکار اروپایی و اینس‌تکس هم به هیچ جایی نرسیده است. برای همین رژیم حساب کرده از آنجایی که دستش به هیچ جا نمی‌رسد، دست به این کار بزند تا مگر اروپا از وضعیت برجام نگران شده و به رژیم باج فروش نفت و معاملات بانکی بدهد.
کارشناس نظامی آمریکایی ژنرال جک کین به همین موضوع هم اشاره کرد و گفت: «آنها اینجا شیوه دیگری دارند که با شکستن این محدودیتها بازی کنند تا ببینند که آیا اروپاییان به آنها کمک خواهند کرد؟»
تعادل‌قوای موجود هم البته از آنجا که تماماً به ضرر رژیم است، احتمال بازی‌کردن اروپایی‌ها به نفع رژیم را تقریباً به نزدیک «صفر» رسانده است.
به‌ویژه که دیگر از «کدخدا» هم خبری نیست.
بی‌سبب نیست که رسانه‌ها و کارشناسان رژیم می‌گویند محال است اروپا ما را به آمریکا ترجیح بدهد!
مطهرنیا یک کارشناس حکومتی روز سه‌شنبه ۱۸تیر گفت: «واقعیت پنهان نیز این است که کشورهای اروپایی بسیار هماهنگ با واشنگتن عمل کرده و با تهران تنها زیبا سخن می‌گویند.
وقتی نفتکش ایران به دستور آمریکا و با عملیات نیروی دریایی بریتانیا توقیف می‌شود، حاکی از هماهنگی بالای واشنگتن و لندن علیه تهران است. همچنین سفرهای صورت گرفته به ایران هم در ماه‌های اخیر اغلب برای دادن اولتیماتوم بوده که به هر ترتیب دستگاه دیپلماسی نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد».
روزنامه همدلی هم نوشت: «اروپا اهرم‌های زیادی برای رویارویی با آمریکایی‌ها در اختیار ندارد. چون شرکت‌های بزرگ اروپایی اگر منافع خودشان را در نظر بگیرند، برای‌شان چاره‌ای جز این نمی‌ماند که همکاری با بازارهای آمریکایی داشته باشند و به‌راحتی از همکاری نه چندان پررنگ و جدی با فضای اقتصادی ایران صرفنظر کنند».
بنابراین هر چند در دنیای سیاست نمی‌توان امکان وقوع شقوق مختلف تحولات را مطلقاً نفی یا اثبات کرد اما احتمال اقدام اروپایی به نفع رژیم بسیار ضعیف است به‌ویژه‌ این‌که سه کشور اروپایی به همراه رئیس سیاست خارجی این اتحادیه با امضا بیانیه‌یی صراحتاً رژیم را ناقض برجام معرفی کرده‌اند.

نتیجه‌گیری از وضعیت موجود 

دنیا امروز شاهد است که حرف مقاومت ایران که از ۴۰سال پیش می‌گفت این رژیم به‌علت ماهیتش تغییرپذیر نیست و مانوری هم که می‌کند تنها فریب و شیادی و برای خریدن عمر بیشتر است،‌ تا کجا دقیق و درست بوده است.
اگر یک روز عده‌ای این حرف مجاهدین را یک فرضیه می‌دانستند، اکنون که بارها این نظریه در صحنه عمل تجربه شده به‌روشنی درک می‌کنند که: آنچه مجاهدین درباره رژیم گفتند حقیقتاً یک قانون است.
نمونه اتمی اخیر نمونه برجسته‌یی است. آمریکا و اروپا در دستگاه مماشات برای رژیم در برجام سنگ‌تمام گذاشتند. اما اکنون می‌بینند رژیم به مجرد این‌که فرصت پیدا می‌کند، همان قرارداد را هم نقض کرده و با سر به سمت تهدید اتمی می‌رود!

یادآوری دو نکته 

حرف مقاومت ایران پیوسته همین بوده است که تمام شکافهای این رژیم را باید بست. چرا که این رژیم هر شکافی پیدا کند (از آنجا که نمی‌تواند تغییر رفتار بدهد) از همانجا تلاش می‌کند به اقدامات مخرب خودش دامن بزند.
راه بستن شکافها هم قاطعیت مطلق است.
نکته اول: این رژیم تنها و تنها زبان زور می‌فهمد و لاغیر! و خوشبختانه اکنون جهان با اقدامات اخیر رژیم به درک حضوری این واقعیت بسیار نزدیک شده است.
نکته دوم: اقدامات اخیر رژیم دقیقاً از موضع ضعف است و نه قدرت!
مورد رأکتور اراک و داستان پلوتونیوم و افزایش یک درصدی غنی‌سازی، به‌خوبی گویای این واقعیت است.
چرا که آخوندهای حاکم به‌خوبی می‌دانند رفتن به سمت مخالف یعنی نقض کامل برجام و یا خروج از آن یعنی تمام شدن فرجه‌ای که با برجام به روی خود باز کردند.
پس رژیم با این اقدامش از یک طرف با دست خودش ماهیتش را برای جهان برملا می‌کند
و از طرف دیگر در همین اقدامش هم بسیار شکننده، لرزان و وحشت‌زده گام برمی‌دارد.

درک واقعیت نقض کنونی برجام 

از سوی دیگر ممکن است این شبهه به ذهن برخی ناظران بزند که به هرحال رژیم حد مجاز غنی‌سازی را نقض کرد. در دهه ۸۰هم همین کار را کرد و پلمبها را شکست و غنی‌سازی را راه انداخت و سالیان هم پیش رفت. شاید این‌بار هم همان مسیر را دارد می‌رود!
در این مورد باید گفت: مقایسه این بار با بار قبل اشتباه است. به‌علت این‌که شرایط امروز با آن دوره سراپا متفاوت است.
در آن دوره رژیم در تعادل‌قوا تقریباً در بالاترین نقطه خودش بود.
به علل زیر:
  • دست‌آوردهای بادآورده ۲جنگ عراق و افغانستان
  • خلع سلاح مجاهدین
  • حاکمیت تام و تمام سیاست مماشات
  • گرفتار بودن آمریکا در عراق و تلاشش برای مصالحه با رژیم در این کشور.
  • نفت ۱۲۰دلاری
  • در میان نبودن مقوله‌ای به اسم «تحریم»ها که اکنون کمر رژیم را خم کرده است.
اما امروز شرایط تماماً برعکس آن روزگار استک
  • سیاست مماشات شکست‌خورده.
  • سخت‌ترین تحریم‌ها اقتصاد رژیم را محاصره کرده‌اند.
  • فروش نفت رژیم به سرعت به سمت صفر میل می‌کند.
و مهمتر از همه آنکه:
  • دشمن اصلی رژیم یعنی مجاهدین با هجرت بزرگ و شکست توطئه رژیم برای نابودی آنها در عراق، از موضع دفاعی به موضع تهاجمی کامل وارد شد.
  • کانون‌های شورشی در داخل کشور پا گرفته‌اند.
  • و فعالیت‌های جهانی مقاومت اوج جدیدی گرفته است.
در کنار تمامی این موارد باید شرایط انفجاری جامعه را هم در نظر گرفت که هم‌چون بشکه باروت تنها یک کبریت کم دارد!
به همین علت است که خامنه‌ای این‌بار حتی همین کمتر از یک درصد افزایش غنی‌سازی را هم با این‌ همه ترس و لرز انجام داد.
چرا که خودش بهتر از هرکس دیگری می‌داند زمین زیرپایش به‌شدت لغزنده و سست است.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar