حرفهای ظریف در نشست خبری ۱۴مرداد و حرفهای ربیعی فضای جدیدی را از درون رژیم به نمایش گذاشت. علت برگزاری این نشست و مضمون حرفهای ظریف چه بود؟
چرا مهرهها و رسانههای رژیم طی این روزها اینچنین از ظریف تعریف و تمجید میکنند؟
جایگاه و کار کرد ظریف در نظام ولایتفقیه چیست؟
و چرا رژیم از تحریم او اینچنین به ولوله و تلاطم افتاده است؟
حرف اصلی ظریف
ظریف آمریکا را متهم کرد که صادق نیست. از یک طرف میگوید مذاکره، از طرف دیگر مذاکرهکننده اصلی در نظام یعنی خودش و خامنهای را تحریم میکند.
روز بعد از ظریف که روحانی با مدیران وزارتخارجهٔ رژیم دیدار داشت، به همین موضوع اشاره کرد و گفت: «شما میگید مذاکره، قانون اساسی ما رو میدونید بدون اطلاع ولیفقیه نمیشه توافق کرد. پس چرا خامنهای رو تحریم کردید»؟
در یککلام هم ظریف و هم روحانی تلاش کردند اثبات کنند که عامل بسته شدن مسیر مذاکره آمریکاست.
آنسوی بازی «مذاکره، سم مهلک یا حسرت»؟!
از یک طرف خامنهای، از مذاکره بهعنوان سم مهلک نام میبرد، از طرف دیگر روحانی در صحبتهایش با حسرت از مذاکره دم میزند و ۴۰بار واژه مذاکره را بکار میبرد.
این نشان میدهد در این نقطه و این موضوع، جنگ باندی وجه غالب مناسبات این دو باند نیست. روحانی خود نیز میداند مذاکره در شرایط کنونی که آمریکا ۱۲شرط روی میز رژیم گذاشته بهمعنای تیر خلاص به رژیم توسط خودش است. اتفاقاً هنگامیکه وی در سخنانش با آنکه ۴۰بار از مذاکره نام برد، اما رو به آمریکا تأکید کرد: ما که با شما مذاکرهای نداریم!
روحانی در ادامه میگوید: «شما که به قانون اساسی ما اشراف دارید. میدونید که کلان تصمیمات توسط رهبری گرفته میشه، از جمله موضوع مذاکره. میدونید که عامل اجرایی این مذاکره وزیر خارجه هست. پس وقتی هر دو رو تحریم میکنید، یعنی دیگه هیچ جایی برای مذاکره باقی نگذاشتید»!
این تعریف و تمجیدها از ظریف و سخنان اخیر ظریف (عصبانی نیستم!) تماماً برای سرپوش گذاشتن بر این واقعیت است که با تحریم ظریف، کل رژیم یک کلان ضربه اساسی دریافت کرده است. یعنی نه تنها معلوم شد که آمریکا دیگر هیچ امیدی به این یا آن باند رژیم ندارد. تحریم وزیر خارجهٔ رژیم کل دستگاه دیپلوماسی رژیم را در دنیا بیاعتبار کرده و بنابراین دیگر ظریف یک مهرهٔ سوخته محسوب میشود و ولیفقیه اگر توانش را داشته باشد، باید او را عوض کند، زیرا این مهره کارآییاش را برای رژیم از دست داده است.
بحران اصلی و کنونی رژیم در حال حاضر خفگی اقتصادی ناشی از تحریمهاست. راه نفس رژیم در حال بسته شدن است.
ایجاد شکاف در تحریمها را هم برای همین میخواهد. میخواهد مقداری راه نفس برای خودش باز کند
بیلان رژیم نشان میدهد که این راه نفس هم با شتاب در حال بسته شدن است.
نگاهی به وضعیت صحنه و روند پیشرفت خفگی اقتصادی رژیم
۱۳آبان ۹۷تمامی تحریمهای آمریکا برگشت.
رژیم روی ۸معافیت و یک ملیون و ۱۰۰هزار بشکه نفت حساب باز کرد، شکافی که با آن میتوانست هنوز نفت بفروشد.
بعد در اردیبهشت ۹۸تمام معافیتها لغو شد.
یک ماه بعد فروش نفت رژیم به ۵۰۰هزار بشکه رسید
کمی بعد به ۳۰۰هزار بشکه
و اکنون به ۱۰۰هزار بشکه سقوط کرده است.
تحریم پتروشیمی و فلزات هم اجرایی شده است.
این وضعیت آنهم با جامعهیی عاصی، برای رژیم بسیار خطرناک است. یعنی هر لحظه میتواند جرقه قیام زده شود. قیام هم بهگفته خودشان و کارشناسان در شرایط کنونی حتی از قیام ۹۶بسیار آتشینتر خواهد بود.
چندی پیش روحانی گفت ما ۵میلیون کارمند داریم، همچنین ۱۵میلیون کارگر و ماکزیمم میتوانیم ۲۰درصد افزایش حقوق داشته باشیم. این در حالی است که تورم در بهترین حالت بالای ۴۰درصد است و در مورد مواد غذایی به بالای ۸۰درصد هم رسیده است!
اکنون رژیم با ارتشی روبهروست که فقر و نداری ناشی از حاکمیت و سیاستهای آخوندها مردم را به نقطه انفجار رسانده است.
رژیم تلاش میکرد با ایجاد شکاف در این تحریمها، مقداری این وضعیت و خفگی اقتصادی را درمان کند تا قدری هم آب بر آتش خشم اجتماعی بریزد و خطر قیام را عقب بیندازد.
روحانی در صحبتهای سهشنبه ۱۵مرداد به همین درد اصلی رژیم، یعنی تحریم اشاره کرد و گفت: «اگر آمریکا عقل داشت همه تسهیلات لازم را آماده میکرد میگفت من چون مذاکره میخواهم تروریزم اقتصادی را کنار میگذارم برای اینکه من مذاکره میخواهم برای اینکه یک مدتی تحریم کنار میگذارم».
ایجاد شکاف در تحریمها به چه وسیلهای؟
روحانی با حسرت به دوران برجام گفت: «در همان سفر اول در سال ۹۲ و اگر من به تلفن آقای اوباما جواب نداده بودم شاید اینکار یک کم کندی صورت میگرفت و با سختی یک کم راه آسان شد این که ما توانستیم ظرف کمتر از ۱۰۰روز با ۶قدرت بزرگ به توافق موقت ژنو دست پیدا کنیم».
پس هنگامی که هم خامنهای و هم ظریف، یعنی تصمیمگیر و اجرا کننده مذاکره تحریم میشوند، یعنی پایه و اساس این بازی و مانور سوخته، در نتیجه امکان ایجاد شکاف در تحریمها از بین رفته و خفگی اقتصادی هر چه بیشتر گریبان رژیم را فشار میدهد.
حاصل تمامی اینها میشود سایهٔ سنگین قیامی بزرگ که هر روز بر روی رژیم گستردهتر میشود.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar