söndag 18 augusti 2019

جانشینی خامنه‌ای و شدت گرفتن درگیری باندهای حکومتی در رأس نظام


در یک تحول ناگهانی، جنگ گرگها در رأس نظام برای جانشینی ولی‌فقیه فرتوت ارتجاع، به‌شدت بالا گرفت. آخوند محمد یزدی رئیس اسبق قضاییه خامنه‌ای و عضو کنونی شورای نگهبان ارتجاع به‌نحو بی‌سابقه‌یی آخوند صادق لاریجانی سردژخیم قبلی قضاییه را که گفته می‌شد از کاندیداهای جانشینی خامنه‌ای است به باد حمله گرفت. در این میان معلوم شد اخبار مربوط به قهر کردن و کناره‌گیری و تهدید صادق لاریجانی به این‌که به نجف خواهد رفت، جدی بوده و اکنون به مطبوعات رژیم کشیده است.
طبق خبرها و گزارشهای داخل رژیم، آخوند جلاد ابراهیم رئیسی سردژخیم کنونی قضاییه رژیم، سلسله جنبان برملا شدن پرونده‌های فساد مالی لاریجانی و حذف او از صحنه سیاسی و جایگزینی خامنه‌ای است. به‌خصوص که شیخ صادق لاریجانی عمامه سفید است در حالی‌که ابراهیم رئیسی مانند خود خامنه‌ای عمامه سیاه است و به‌اصطلاح « سید» محسوب می‌شود که امتیاز مهمی برای کرسی ولایت‌فقیه بعد از خامنه‌ای است.

به‌دنبال دستگیری اکبر طبری معاون لاریجانی با همان الگوهای دستگیری معاونین و اطرافیان احمدی‌نژاد، صادق لاریجانی که ریاست مجمع تشخیص مصلحت رژیم را برعهده‌ دارد، به خامنه‌ای نامه نوشته و به دستگیری معاون خود اعتراض و تهدید به کناره‌گیری و رفتن به نجف کرده است.
به گزارش رسانه‌های رژیم، سرانجام آخوند محمد یزدی عضو فقهای شورای نگهبان ارتجاع و رئیس اسبق قضاییه به میدان آمد و پرونده فساد و اخبار مربوط به فرار لاریجانی به نجف تحت عنوان مهاجرت را تأیید کرد.
آخوند محمد یزدی در دیدار با مسئولان مرکز آخوندهای بسیجی قم خطاب به آخوند صادق لاریجانی گفت: «فلانی می‌گوید اگه این کار را نکنید نجف می‌روم! خوب بروید، آیا با رفتن شما قم به‌هم می‌خورد؟ شما در قم بودنتان هم خیلی مؤثر نبود؛ چه رسد که به نجف بروید. رئیس دفتری که ۱۰سال، جای مهمی را اداره کرده دستگیر می‌شود، بعد اعتراض می‌کند که چرا گرفتید؟! به اسم مدرسه علمیه، کاخ ساختند!... از کجا آوردی ساختی؟»

آخوند یزدی همچنین ادعای شیخ حسن روحانی را به باد حمله گرفت و گفت:
«چطور کسی که تنفیذ ولایت را دارد، جرأت کرده و کارهای خلاف امر رهبری را می‌کند؛ مثل مخالفت درباره فضای مجازی و... اگر نمی‌توانی مملکت را اداره کنی، برو کنار. این برو کنار را چه کسی باید بگوید؛ در درجه اول حوزه باید بگوید. بعد از نظر قانونی باید دیوان عالی قضایی بگوید. بعدش هم مجلس بگوید ولی متأسفانه می‌بینیم مجلس هم وضعیت دیگری دارد!»

آخوند یزدی ادعای مرجعیت نوه‌های بروجردی و خمینی را هم به باد تمسخر گرفت و گفت:
«اگر یک روزی رسما اعلام مرجعیت کنند، اگر زنده باشم، رسماً جلویش را می‌گیرم و اعلام رسمی هم می‌کنم؛ واقعاً در حوزه چه کسی باید با این مسأله برخورد کند؟! نوه مرجع بودن که دلیل شرعی برای مرجعیت نیست؛ کسی نگفته هرجا فلانی نوه مرجع شد، می‌تواند مرجع باشد؟....
مگر می‌شود هر روز یک نفر ادعای مرجعیت کند. اگر چنین فردی تابلو هم بزند، تابلویش را پایین می‌آوریم؛ هیچ تعارفی هم نداریم، چون مرجعیت نمی‌تواند بازیچه باشد.چهار، پنج مرجع داریم که از طرق شرعی مرجع شده‌اند، کافی هستند. همه که نباید فقیه و مرجع بشوند!.....
نگذارید حکومت اسلامی تضعیف شود و حوزه یک حوزه مخالف حکومت که نه؛ بلکه حتی بی‌تفاوت نسبت به حکومت بشود. حوزه باید بهترین و بیشترین پشتیبان حاکمیت باشد».

از سوی دیگر آخوند قنبریان از حوزه قم نیز ولخرجیهای کلان آخوند صادق لاریجانی را به باد حمله گرفت:
وی در تلویزیون رژیم آخوندی روز ۲۳مرداد ۹۸ گفت: «مجلل ترین حوزه‌ها الآن مال کی هست؟‌ رئیس قوه قضاییه سابق است رئیس این قوه دوباره دارد می‌سازد اون یکی‌اش که در تهران داره رئیس قوه مجلس بوده قبلاً امام جمعه فلان شهر است فلان استان است اینها که حوزه‌های مجللی می‌سازند خانه ها».

بحران درونی نظام در خبرهای یکشنبه ۲۷مرداد مربوط به واکنش به حملات آخوند یزدی به روحانی، آملی لاریجانی و حوزهٔ قم دیده می‌شود. برخی روزنامه‌های حکومتی نسبت به پیآمد اجتماعی آن هشدار داده‌اند، برخی هم به بن‌بست درون نظام اشاره کرده‌اند:
روزنامه حکومتی جهان صنعت نوشته است: با این اظهارات یزدی (علیه آملی لاریجانی) جلسات شورای نگهبان بیش از قبل دیدن دارد. وقتی دو عضو رکنی مهم در ساختار سیاسی ایران که قرار است پاسدار قانون اساسی باشد تا این حد دچار تنش هستند چگونه قرار است با یکدیگر دور یک میز بنشینند؟
روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی نوشت: نکته بسیار مهم که تمام اطراف این دعوای بیهوده باید مورد توجه قرار دهند این است که در شرایطی که مردم با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کنند، دعوای این حضرات بر سر این مسائل غیر از فاصله ایجاد کردن میان مردم و روحانیت نتیجه دیگری ندارد. این حضرات لطفاً اختلافات صنفی را میان خودشان حل کنند و به جامعه نکشانند.
 این‌که هر حرفی زده شود و هیچ خط قرمزی رعایت نگردد، نشان از هرج و مرج سیاسی و عدم هماهنگی و مدیریت یکپارچه در کشور دارد و باید هر چه زودتر متوقف گردد.
و روزنامه حکومتی همدلی نوشت: علوی بروجردی معتقد است مرجعیت در شیعه دستوری نیست که کسی بخواهد مرجعیت تعیین کند. مرجعیت در شیعه آزاد است و هر کسی که دارای صلاحیت باشد و اظهار تکلیف کند می‌تواند در این مسأله ورود کند... محسن غرویان در خصوص سخنان آیت‌الله یزدی درباره آیت‌الله محمدجواد علوی بروجردی اظهار داشت: نمی‌شود جلوی مرجعیت کسی را گرفت، به ضرب و زور مرجعیت درست نمی‌شود و یا جلوی آن گرفته نمی‌شود.

سال گذشته ۹۷/۴/۳۱ وزیر خارجه آمریکا فاش کرده بود که اطلاعات درز کرده نشان می‌دهد ثروت صادق لاریجانی رئیس قضاییه رژیم ایران دست کم ۳۰۰میلیون دلار است که آنرا از طریق واریز کردن ثروتهای عمومی به حساب شخصی خودش به دست آورده است.
آخوند مکارم شیرازی نیز به‌خاطر تجارت غیرقانونی شکر، که بیش از ۱۰۰میلیون دلار سود برای وی در بر داشته، به سلطان شکر معروف شده است.
و خامنه‌ای شخصاً از طریق ستاد اجرایی فرمان خمینی کنترل ۹۵میلیارد دلار سرمایه را در دست دارد

مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در روز ۳۱تیر سال ۹۷ گفت:
از منظر اقتصادی، شاهد آن هستیم که تصمیم رژیم برای اولویت‌دادن به برنامه‌ ایدئولوژیکی خودش نسبت به رفاه مردم ایران، چگونه ایران را به ورطه آشوب و به هم ریختگی اقتصادی کشانده است.
در دوران توافق اتمی، درآمد افزوده نفت ایران می‌توانست صرف بهبود زندگی مردم ایران شود. ولی به جای آن صرف تروریست‌ها، دیکتاتورها و شبه‌نظامیان وابسته شد.
سوء مدیریت رژیم باعث سقوط ارزش ریال شده است. یک‌سوم جوانان ایرانی بیکارند و یک‌سوم ایرانیان اینک زیر خط فقر زندگی می‌کنند.
کار اقتصادی در ایران می‌تواند عالی باشد، البته فقط به‌شرطی که شما از نظر سیاسی یک عضو وابسته هرم قدرت حاکم باشید.
دو سال پیش مردم ایران به حق به خشم آمدند و خروشیدند. این زمانی بود که اطلاعات درز کرده نشان داد که مقادیر عظیمی پول به‌طور غیرقابل توجیه راهی حسابهای بانکی مقامات ارشد شد؛ و مثال‌های متعدد دیگری از فساد گسترده وجود دارد. مثلاً صادق لاریجانی، رئیس قضاییهٔ (رژیم) ایران را در نظر بگیرید. ثروت او حداقل سیصد میلیون دلار است. او این پول را از طریق واریز کردن ثروتهای عمومی به حساب شخصی خودش به دست آورده است.
دولت ترامپ در ماه ژانویه لاریجانی را به‌دلیل نقض حقوق‌بشر تحریم کرد، چون ما از این‌که با رژیم در بالاترین سطوحش درگیر شویم باکی نداشتیم.
من یک مقدار بدبین هستم که یک اوباش دزد تحت تحریم بین‌المللی، فرد مناسب برای بالاترین مقام قضایی در ایران باشد.
افسر سابق سپاه پاسداران، و وزیر کشور، صادق محصولی، معروف به ژنرال میلیاردر، از یک افسر بی‌پول سپاه پاسداران در پایان جنگ ایران و عراق به سرمایه میلیارد دلاری رسیده. این چطور اتفاق افتاد؟ او به نوعی استعداد خاصی در به دست آوردن قراردادهای بزرگ ساختمانی و نفتی از شرکت‌های مرتبط با سپاه پاسداران داشت.
خود آخوندها هم در این بازی شرکت دارند. از روی ثروت هنگفت آنها می‌شود قضاوت کرد که ثروت برای آنها مهم‌تر از دین و مذهب است.
آخوند مکارم شیرازی، به‌خاطر تجارت غیرقانونی شکر، که بیش از ۱۰۰میلیون دلار سود برای اون در بر داشته، به سلطان شکر معروف شده است. او روی دولت فشار آورده تا سوبسید تولیدکنندگان داخلی شکر را کاهش دهند تا بتواند بازار داخلی را با شکر وارداتی خودش که قیمت آن بیشتر است، اشباع کند.
چنین اقداماتی شهروندان ایرانی را از کار بیکار می‌کند. یک آخوند دیگر، یکی از امامان جمعه (رژیم در) تهران طی ۳۰سال اخیر، باعث شد دولت مالکیت چندین معدن بزرگ را به بیناد وی منتقل کند. او هم‌اکنون ثروتی معادل چندین میلیون دلار دارد.
افراد چندان زیادی این را نمی‌دانند، ولی خامنه‌ای یک شرکت سرمایه‌گذاری غیررسمی به نام ستاد (اجرایی فرمان خمینی)دارد که ارزش آن ۹۵میلیارد دلار است.
این ثروتها دست‌نخورده و نامشروع است و به‌عنوان رشوه برای سپاه پاسداران به کار گرفته می‌شود. خامنه‌ای صندوقهای خاص خودش را با دست‌زدن به هر کاری که دلش بخواهد پر می‌کند.

سطح ثروت و فساد در بین سران (رژیم) ایران نشان می‌دهد که (حاکمیت) در ایران توسط سیستمی هدایت می‌شود که بیشتر به مافیا شباهت دارد تا یک دولت. در زمینه سیاست خارجی، منجر به چند دهه خشونت و بی‌ثبات‌سازی در خارج شده این رژیم. اسد،‌ حزب‌الله لبنان، گروه‌های شبه‌نظامی دیگر از جمله در عراق و حوثی‌های یمن از میلیاردها دلار پول نقد رژیم تغذیه می‌شوند، در حالی که مردم ایران شعارهایی از قبیل سوریه را رها کن،‌ فکری به‌حال ما کن سر می‌دهند.
شرکای ما در خاورمیانه مدام در معرض حملات سایبری و رفتار تهدیدآمیز (رژیم) ایران در آب‌های خلیج‌فارس هستند. رژیم و متحدانش ردی از خون مخالفان را در سراسر اروپا و خاورمیانه از خود باقی گذاشته‌اند.
در واقع، متحدان اروپایی ما نسبت به تهدید تروریسم تحت حمایت رژیم (ایران) در امان نیستند. در اوایل همین ماه، یک «دیپلمات» به‌اصطلاح دیپلمات (رژیم) ایران مستقر در وین دستگیر و به تأمین مواد منفجره برای بمب‌گذاری تروریستی برنامه‌ریزی‌ شده در یک گردهمایی سیاسی در فرانسه متهم شد. این واقعه همه آنچه را که باید درباره این رژیم بدانید، برایتان روشن می‌سازد. آنها هم‌زمان با این‌که تلاش می‌کنند اروپا را قانع کنند در توافق اتمی باقی بماند، به‌طور مخفیانه در حال طراحی حملات تروریستی در قلب اروپا هستند.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar